هفته گذشته، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با «حیدر عبادی»، نخستوزیر عراق، ضمن مخالفت با برگزاری همهپرسی استقلال کردستان عراق، بر لزوم تقویت نیروهای «حشد شعبی»، بسیج مردمی عراق که مورد حمایت ایران است، تاکید کرد. حشد شعبی در حال حاضر بیش ترِ نقاط مرزی عراق با سوریه را در اختیار دارد.
با نزدیک شدن به پایان حضور «داعش» در عراق و سوریه، به نظر میرسد قدرتهای نظامی مختلف در خاک سوریه نگران فردای این کشور بدون حضور داعش هستند که شاید هیچوقت به یکپارچگی قبل نرسد. اگرچه جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده که حضورش در سوریه برای مقابله با داعش و از بین بردن آن است اما برخی از تحلیلگران معتقدند از نظر استراتژیک، اهمیت مرزهای عراق و سوریه برای جمهوری اسلامی در تامین خط ارتباطی از تهران تا بیروت است.
«حزب الله» لبنان حدود یک ماه پیش اعلام کرد بخشی از مرزهای شرقی لبنان با سوریه را از حضور نیروهای داعش پاکسازی کرده است و کنترل آن را به ارتش لبنان واگذار میکند.
در شمای کلی حضور نیروهای مختلف در خاک سوریه، همزمان ارتش ترکیه و نیروهای کُرد در شمال این کشور مستقر هستند، شمال غربی نیز دریای مدیترانه واقع شده است و بیش تر این مرز در کنترل نیروهای «بشار اسد» قرار دارد که با حمایت هوایی روسیه همراه است. در جنوب سوریه نیز گروههای شبهنظامی مختلفی حضور دارند که برخی از آنها مورد حمایت امریکا هستند.
در ماههای اخیر، چندین بار نیروهای نزدیک به ایران در مناطق مختلف جنوب سوریه مورد هدف حملههای نظامی امریکا قرار گرفته اند. در عینحال، در نزدیکی این مرز، پایگاه هوایی «تنف» واقع شده است که نزدیکترین منطقه به مثلث مرزی عراق، سوریه و اردن به حساب میآید. این پایگاه مورد استفاده نیروهای ویژه ارتش امریکا است.
«میثم بهروش»، پژوهشگر روابط بینالملل در دانشگاه «لوند» در سوئد به «ایرانوایر» میگوید ایران در پی دستیابی به این منطقه است تا بتواند هم عراق را تحت نفوذ خود داشته باشد و هم مسیری رو به غرب سوریه بگشاید. اما به نظر او، مهمتر از منطقه تنف، استان «دیر الزور» است.
به گفته او، اگر ایران بتواند به این استان که بالاتر از تنف و در جنوب «رقه» قرار دارد، دست پیدا کند، میتواند مسیری به سمت غرب سوریه تا اسراییل باز کند؛ یعنی یک مسیر از مرز عراق تا دمشق تا دسترسی زمینی ایران را برای اعمال نفوذ و هماهنگی نیروها در غرب سوریه که در اختیار بشار اسد است، تضمین کند. از آنجا هم به لبنان و محل استقرار حزبالله و اسراییل دسترسی خواهد داشت.
برای ایجاد و حفظ این مسیر استراتژیک که جمهوری اسلامی به دنبال آن است، چندین راه وجود دارد که راحتترین آن به تحلیل بهروش، از دیر الزور میگذرد: «اگر ایران بتواند در تنف حضور داشته باشد، از آنجا مسیر مستقیمی به دمشق در غرب سوریه وجود دارد. از سوی دیگر، مسیر استراتژیک دیگری که به تنف میرسد، از جنوب ایران و سپس بصره آغاز میشود و تا نجف، بغداد و رمادی ادامه پیدا میکند تا به تنف برسد. اگر ایران این مسیر را بگیرد، میتواند تا مدیترانه را تحت پوشش خود قرار دهد. اما گرفتن این راه به خاطر حضور نیروهای مخالف بشار اسد و مورد حمایت امریکا، به این راحتیها امکان پذیر نیست.»
مسیر دیگر برای گسترش منطقه تحت نفوذ ایران و رسیدن به حزبالله لبنان، از رقه میگذرد که به نظر میرسد به دست آوردن آن هم آسان نیست. کُردها برای به دست آوردن رقه، موقعیت بهتری دارند. اما یک مسیر برای ایجاد این راه ارتباطی با حزبالله و هممرزی با اسراییل وجود دارد که از دیرالزور میگذرد.
به عقیده بهروش، با توجه به اینکه نیروهای اسد با نزدیک شدن به رقه، مورد هدف قرار میگیرند و نیروهای مورد حمایت ایران هم به اطراف تنف نزدیک میشوند، شانس به دست آوردن این مسیر از استان دیر الزور برای جمهوری اسلامی بیش تر است؛ آنهم استانی که نفتخیز به حساب میآید. این مسیر که از شرق به غرب سوریه کشیده شده، هم اکنون در اختیار نیروهای داعش است: «اگر ایران بخواهد این مسیر را از آن خود کند، نیروهای اسد باید از غرب، یعنی دمشق و “پالمیرا” وارد شوند و نیروهای ایرانی هم از سمت عراق به کمک بیایند. در این صورت، میتوان گفت گرفتن مسیر ارتباطی شرق تا غرب سوریه تضمین خواهد شد. دسترسی ایران به این مسیر بیش تر است چون مسیر عراق در اختیار حشد شعبی است.»
بهروش معتقد است در حال حاضر نیروهای حامی اسد، از جمله ایران و حزبالله در حال تثبیت دستآوردهای نظامی خود در سوریه هستند و درعینحال، تلاش میکنند تا جبههای به سمت غرب سوریه بگشایند: «این تثبیت به معنای تقویت حزبالله و ارسال تجهیزات نظامی پیش فتهتر، از جمله موشکهای کوتاهبرد و میانبرد به داخل لبنان است. همین مساله باعث نگرانی و موضعگیری اسراییل شده است.»
حضور اسراییل در منطقه چالش برانگیز بلندیهای «جولان» اما به گفته بهروش، سوار شدن بر قطار تهاجمی جدیدی است که در خاورمیانه به راه افتاده است و از جانب امریکا و عربستان سعودی حمایت میشود: «برای همین است که حضور نظامی خود را در سوریه، نه علیه داعش و فتح “شام” بلکه در بلندیهای جولان علیه حزبالله و ایران و نیروهای حامی بشار اسد تشدید کرده است.»
اسراییل در ماههای گذشته به دنبال ایجاد و تقویت روابط رسمی خود با عربستان سعودی هم بوده و تقاضا کرده است که با مقامات عربستان سعودی دیدارهای رسمی شکل بگیرد: «عربستان الان در منطقه همان چیزی است که اسراییل میخواهد؛ یعنی نزدیکی با امریکا و تقابل با ایران. قطر و ناخالصیهای اعراب را در نزدیکی با اسراییل هم کنار میگذارد. عربستان با قطر که حامی فلسطین و “حماس” است، قطع رابطه کرده، از ترکیه فاصله گرفته و هم عرض منافع اسراییل در منطقه و سوریه حرکت میکند.»
در چنین شرایطی، بهروش معتقد است: «اگرچه احتمال تجزیه سوریه نه به شکل رسمی و قانونی بلکه به صورت دفکتو(بالفعل) وجود دارد اما همین الان هم شرق سوریه از دست حکومت خارج شده است، چه برسد به وقتی که کُردها رقه را بگیرند و مخالفان بشار اسد جنوب این کشور را. در این میان، وضعیت دیر الزور نامشخص است. با این اتفاق، تنازعی فرسایشی رخ خواهد داد که مطمئنا به بهای تمامیت ارضی سوریه تمام خواهد شد.»
اما به نظر میرسد تنشها در شرق سوریه شدت پیدا کنند و ادامه یابند؛ شاید با حضور نظامی بیشتر و پررنگتر ایران. همانطور که بهروش میگوید، پیشاپیش تنازع بزرگی در شرق سوریه اتفاق افتاده است و نگاهها امروز به آن سمت است. موقعیت ایران در فردای سوریه تا حد زیادی وابسته به این جنگ در شرق سوریه است.
برخی از تحلیلگران معتقدند ایران در میدان سوریه چهار هدف مشخص دارد؛ نخست، حفظ اسد به هر قیمت در مرحله کنونی است. زیرا با از دست رفتن حکومت اسد، ایران متحد کلیدی خود را در مرز اسراییل از دست می دهد. در این صورت، راه ارتباطی حزبالله و گروههای فلسطینی مورد حمایت ایران با جمهوری اسلامی مسدود میشود.
هدف دوم، تایید تاکتیک کُردهای سوریه در مقابله با داعش است اما ایران حاضر به قبول موضع مستقل آنها در قبال اسد نیست.
سوم، ایران در پی حفظ خط ارتباطی خود با مناطق تحت تصرف شیعیان عراق، حکومت اسد در سوریه و ایجاد عمق استراتژیک تا مرزهای اسراییل است.
در نهایت، هدف چهارم جمهوری اسلامی و حزبالله، افزایش حضور در مرزهای سوریه و اسراییل برای بالا بردن تهدید راهبردی علیه آن است.
از: ایران وایر