وبسایت «بارتاب» که گرایشی نزدیک به خط و سیاست هاشمی رفسنجانی دارد، میگوید اگر حوادث تابستان سال ۱۳۸۸ ماهیت سیاسی داشت و غرب برای تاثیرگذاری بر آن اقدامی انجام نداد، حوادثی که از بهار سال آینده باید انتظار آن را کشید، ماهیت اقتصادی دارد و غرب نیز در این حوادث احتمالی بیعمل نخواهد بود. سایت «بارتاب» معتقد است ریشههای فتنه آینده را نه در اتاقهای فکر سیاسیون و کتابها و حتی رایانهها جستجو کرد، بلکه آن را باید در سفرههای مردمی جستجو کرد که به سرعت در حال کوچک شدن هستند.
متن کامل نوشته سایت «بازتاب»:
فتنه آینده چیست و چه تفاوتهایی با حوادث سال ۱۳۸۸ دارد؟
به نقل از بازتاب، در حالی که بخش عمده تمرکز و انرژی نهادهای امنیتی و تحلیلگران راهبردی دستگاههای حساس نظام صرف پیش بینی و تحلیل حوادث سال آینده تحت عنوان “فتنه جدید” میگردد، به نظر میرسد زمینههای این فتنه توسط دستگاهها و مسئولین رسمی کشور در حال تحقق است.
درباره استفاده از واژه فتنه درباره حوادث سال ۱۳۸۸، اختلافات زیادی بین تحللیگران وجود دارد، تحلیل رسمی واژه فتنه را به اعتراض کاندیداهای ریاست جمهوری و حمایت خیابانی هوادارانش نسبت میدهد و سران فتنه را میرحسین موسوی و مهدی کروبی و بعضا سید محمد خاتمی میداند، برخی از افراد همچون علی مطهری با قرار دادن نام احمدی نژاد در کنار موسوی، وی را نیز در فتنه مقصر و حتی آغازگر آن میدانند و برخی از بزرگان نیز کاندیداهای معترض را در این فتنه جزو سران ارزیابی نمیکنند و احمدی نژاد و برخی دیگر از حامیان متنفذش را سران فتنه میدانند؛
گروهی دیگر نیز اساسا استفاده از واژهای که بار مبهم و ایدئولوژیکی دارد را برای یک پدیده گسترده اجتماعی مناسب نمیدانند، اما با فرض آنکه با توجه به اصرار سیستم رسمی بر استفاده از واژه فتنه، بخواهیم این واژه را برای این گونه چالشهای وسیع و پیچیده اجتماعی بکار ببریم، باید بگوییم فتنهای بسیار بزرگتر از فتنه سال ۱۳۸۸ در حال متولد شدن است.
پیش از این در تحلیلی تشریح شده بود که حاکمیت ایالات متحده در حوادث سال ۱۳۸۸، به هیچ وجه تمایلی به سقوط سریع نظام جمهوری اسلامی و گسترش غیر قابل کنترل اعتراضات و پیروزی سریع معترضان نداشت، دلایل آن نیز بسیار روشن است و البته به معنای علاقه واشنگتن به تهران نیست؛ تجربه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به غرب نشان داده بود فروپاشی ناگهانی حکومت در ایران بدون تعیین و طراحی آلترناتیو و برنامه ریزی برای بعد، میتواند به عواقب زیانباری نظیر ایجاد بهشتی برای تروریستهای سلفی و چه بسا شیعی و هرج و مرج گسترده در منطقه منجر شود.
از سوی دیگر موسوی و کروبی نیز به عنوان سران معترضین، خود سابقه مقابله با آمریکا و رفتارهای رادیکال در برابر غرب را در دهه هشتاد میلادی داشتهاند و تقویت این دو چهره نیز با منافع راهبردی ایالات متحده تناقض دارد، بنابراین غرب در حوادث ۱۳۸۸ از یک سو به اعتراضات در قالب یک جریان فرسایشی برای تضعیف پایگاه مردمی و مشروعیت جمهوری اسلامی مینگریست و از سوی دیگر عملا نظام را در کنترل اعتراضات از طریق در اختیار قرار دادن ابزارهای پیشرفته و عدم حمایت عملی از معترضان یاری کرد، که تفاوت این شیوه با روش استفاده شده غرب در سوریه و عملکرد سازمانهای اطلاعاتی و سرویسهای جاسوسی، تفاوت تاکتیکی روش به کار گرفته شده در ایران با سوریه را نشان میدهد.
اما تمامی شواهد و قرائن نشان میدهد چالش یا فتنه آینده از این جنس و در این ابعاد نخواهد بود.
واقعیت آن است که با وجود اغراقهایی که توسط معترضین صورت میگیرد، حوادث سال ۱۳۸۸ صرفا حدود ده میلیون نفر از مردم را درگیر خود کرده بود که بخش عمده آنها نیز در شهرهای کلان متمرکز بوده اند، در مقابل نیز طیفی حدود ۵ میلیون نفر از نیروهای وفادار به نظام حضور خیابانی داشتند که البته توزیع این طیف در کشور، گسترده تر از معترضین بود،رسانه اثرگذار معترضین شبکههای فارسی زبان سیاسی بویژه بی بی سی فارسی و رسانه مرکزی وفاداران، صداوسیما و روزنامههایی نظیر کیهان بود.
نظام توانست با استفاده از ابزارهای امنیتی و تبلیغاتی و بالابردن هزینه اعتراض و فعالیت سیاسی و رسانهای برای معترضان این حوادث را کنترل کند، بنابراین به طور خلاصه باید گفت فتنه سال ۱۳۸۸، ماهیتی سیاسی داشت که جامعه معترضان را که بخشی از آنها حاضر به پرداخت هزینه و حضور عملی در صحنه اعتراضات بودند و با بالا رفتن هزینه اعتراضات، این بخش کمتر و کمتر شدند تا در نهایت اعتراضات عملی به صورت کامل کنترل شد.
البته این نگاه بر قشر درگیر در انتخابات در هر دو سو متمرکز است و سایر شهروندانی که ممکن است حتی در انتخابات هم شرکت کرده و به کاندیداهای دوطرف بنابر سلایق فرهنگی و سیاسی و یا جایگاه مالی خود رای داده باشند، اما حاضر به هیچ گونه هزینه کردن نباشند را شامل نمیگردد.
اما به نظر میرسد فتنه سال ۱۳۹۲ فضایی متفاوت خواهد داشت. ماهیت این فتنه برخلاف سال ۱۳۸۸ که سیاسی است، اقتصادی خواهد بود و برخلاف حوادث سال ۱۳۸۸ که غرب بویژه آمریکا قصد دخالت جدی در آن را نداشتند، در این فتنه کارگردان و طراح اصلی ایالات متحده است.
اگر در حوادث سال ۱۳۸۸ مجموعا ۱۵ میلیون نفر از مردم در گیر بودند، در فتنه ۹۲ ، تمرکز اصلی بر روی ۴۰ میلیون نفر از اکثریت خاموشی است که در سال ۱۳۸۸ به دلیل آن که حاضر به هزینه کردن از منافع خود نبودند، به نفع هیچ یک از طرفین وارد مناقشه نشدند. اما اکنون با طراحی و برنامهریزی انجام شده، منافع حیاتی آنان هدف قرار گرفته است.
فتنه آینده ماهیت اقتصادی دارد و بر ایجاد فشار به اکثریت خاموش و بیتفاوت ایرانیان تمرکز خواهد کرد، بر این اساس زمانی که با سقوط ارزش پول ملی، ثروت خانوارهای ایرانی که محصول یک عمر تلاش آنها در جهت تامین منافع مالی بوده است، نصف و حتی کمتر میگردد و از قدرت خرید آنها نیز با تورم افسارگسیخته که بخشی از آن در آمارهای رسمی انعکاس مییابد، به شکل روزافزونی کاسته میشود، زمینه نارضایتیهای اجتماعی افزایش مییابد.
از این رو بایست ریشههای فتنه آینده را نه در اتاقهای فکر سیاسیون و کتابها و حتی رایانهها جستجو کرد، بلکه آن را باید در سفرههایی جستجو کرد که به سرعت در حال کوچک شدن هستند و دامنه تحمل و ظرفیت عصبی شهروندانی که به دلیل شرایط اقتصادی به شدت تحت فشارند.
فتنه آینده با مدیریت ایالات متحده از تیر ماه گذشته که تحریم نفت اجرا شده، وارد فاز اصلی خود گردیده است و نتایج عملی آن را نیز مردم در بازار در حال لمس کردن هستند که البته این روند از شب عید سرعتی مضاعف خواهد یافت.
در فتنه آینده، سرویسهای اطلاعاتی و نهادهای بین المللی همانند حوادث سال ۱۳۸۸، بیعمل نخواهند بود و بعید نیست دخالتهایی نظیر سوریه را شاهد باشیم. از این رو نظام باید خود را برای شرایطی دشوارتر از سال ۱۳۸۸ آماده کند.
اما تعجب اینجاست که کسانی قرار است با این فتنه مقابله کنند که خود از عوامل کلیدی آن هستند، فتنه ۱۳۹۲ فتنهای اقتصادی است و موثرترین شیوه مقابله با آن، استفاده از ابزارهای اقتصادی است. اما مدیران اقتصادی کشور در دو سال اخیر عمدتا با سیاستهای انبساطی و تورمزا، بر باد دادن ذخائر ارز و طلای کشور، ایجاد التهاب و بیثباتی در بازار ، تشویق خروج سرمایه و دهها اقدام دیگر خود که ناشی از قصور و یا تقصیر است، در حال دمیدن برآتش فتنه هستند.
به نظر میرسد محافل راهبردی نظام باید به جای سناریونویسیهای سیاسی، در این اندک زمان باقی مانده به شعله ور شدن آتش فتنه درصدد علاج و مقابله موثر با آثار آن باشند؛ شاید چندماه دیگر خیلی دیر شود.