مسعود آذر، بی بی سی
یک هفته پس از شام آخر وزیرخارجه و سفیر جمهوری اسلامی ایران در یک رستوان عمومی در دمشق، سوریه به قول یک نماینده مجلس شورای اسلامی، «دو دستی تقدیم تکفیریها» شد.
این در حالی است که به نظر میآمد برای حکومت ایران بقای اسد از نان شب هم واجبتر بود. بعضی از تندروهای نزدیک به حاکمیت هم حفظ سوریه را به عنوان «استان سی و پنجم» از «خوزستان» مهمتر میدانستند.
از فردای سقوط بشار اسد، مقامهای نظامی و سیاسی ایران از جمله وزیر خارجه بارها گفتند «ما میدانستیم» و «اتفاقات سوریه را پیشبینی کرده بودیم و به بشار اسد توصیههای لازم را کرده بودیم و او عمل نکرد.» آنها سعی کردند توجیه کنند که چرا پس از صرف هزینههای سنگین دهها میلیارد دلاری و کشته شدن شمار زیادی در سوریه و تحریمهای بینالمللی، دست ایران اکنون کوتاه و «خرما بر نخیل» است.
تناقض میان حرفهای مسئولان جمهوری اسلامی ایران کم نیست. گاهی گفته شده است که حکومت ایران «نیروی نیابتی» در سوریه نداشته یا نیروهای آنها «تا آخرین لحظه» آنجا بودند.
سفیر ایران در سوریه نیز دراظهاراتی گفت در شب سقوط دمشق «متوجه شدیم مصالحه شده و دیگر اینجا ماندن فایدهای ندارد». او توضیحی درباره این مصالحه و طرفهای مرتبط نداد.
در واکنش این سوال مطرح شد که چرا سفیر کشوری که یکی از متحدان اصلی بشار اسد بود از این «مصالحه» بیخبر بود و «ساعت ۱۱ شب شنبه ۱۷ آذرماه» متوجه آن شد.
الفبای کار سفارتخانهها در کشورها، ارزیابی ثبات سیاسی حکومتها است. سفارتخانهها حکم چشم و گوش را برای دولتهای متبوعشان دارند و روابط کشورها و تمام سرمایهگذاریهای سیاسی و اقتصادی و توافقات میان مدت و بلند مدت براساس ارزیابی و گزارشهای کارشناسان دستگاه وزارت خارجه و ماموران سفارتخانهها تنظیم میشود.
در بحران سوریه این سوال مطرح است که دستگاه دیپلماسی ایران چه تصویری از سوریه به حکومت، مردم و رسانهها میداد و چرا پس از شام خوردن نمایشی مقام عالی وزارت خارجه و سفیر که نمایشی برای عادی بودن اوضاع در سوریه بود از آنها پرسیده نمیشود که چرا افکار عمومی را از وقایع سوریه منحرف میکردند؟
از چه زمانی نیروهای قدس و سپاه پاسداران لباس نظامیشان را با پیراهنهای یقه بسته وزارت خارجه عوض کردند و به عنوان گردانندگان دستگاه دیپلماسی وارد «میدان» شدند؟ و سهم آنان در ناکارآمدی دستگاه دیپلماسی چقدر است؟
روند انتخاب سفیر و دخالت سپاه پاسداران
وزاتخارجه ایران رروی کاغذ اساسنامهای برای انتخاب سفرا ضوابطی دارد و شورای معاونین این وزارتخانه با توجه به معیارهای تعیین شده، درباره نامزدهای پیشنهادی تصمیم میگیرند و براساس گفتههای سخنگوی پیشین وزارت خارجه «سفیر سفارشی» ندارند.
وزرای خارجه پیشین از جمله محمدجواد ظریف و منوچهر متکی در مصاحبههایی مدعی شدهاند که به طور معمول هشتاد درصد سفرا از بدنه این وزارتخانه انتخاب میشوند و ۲۰ درصد باقیمانده سفرا معمولا از بین شخصیتهای سیاسی، وزرا یا معاونان، مسئولان و نمایندگان مجلس انتخاب میشوند.
گفته میشود در وزارتخارجه برای سفیر شدن باید سلسله مراتب کاری و اداری طی شود و به طور متوسط این دوره زمانی حدود ۱۸ تا ۲۰ سال طول میکشد.
حسین علیزاده، دیپلمات پیشین ایران در گفتوگو با بیبیسی فارسی از ساز و کار متفاوتی در انتخاب سفرا به خصوص در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن سخن میگوید و براین نکته تاکید دارد که انتخاب سفرای کشورهای مهم بخصوص منطقه از حوزه وزارت خارجه بیرون است و «نهادهای امنیتی و مشخصا سپاه پاسداران» در انتخاب آنها دخالت دارند.
آقای علیزاده با بیان اینکه معمولا دوره سفرا سه ساله است اما به صلاحدید سپاه پاسداران این ماموریتها تمدید میشود، میگوید:« سفرایی که از طریق سپاه پاسداران انتخاب میشوند خودشان را در وهله اول پاسخگو به نهادی میدانند که اعزام میشوند لذا زمانی که بشار اسد به تهران (۶ اسفندماه ۱۳۹۷) آمد، دستگاه دیپلماسی از این سفر کاملا بیخبر بود و این مجموعه را کنار گذاشته بودند.»
سالهاست نقش نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران در دستگاه دیپلماسی بسیار پرنگ شده است. آقای علیزاده به ویژه درباره سالهای اخیر میگوید: «در دوره سه ساله وزارت حسین امیرعبداللهیان در دولت ابراهیم رئیسی، سپاه پاسداران دفتری در وزارتخارجه دایر کرد که افراد منتخب برای سفارتخانههای کم اهمیت نیز باید جلسه حضوری با دفتر سپاه پاسداران داشته باشند و به شروط آنها متعهد شوند.»
حسین علیزاده با مثالی درباره تنزل شان سفیر و سفارت به کارهای امنیتی میگوید: «اگر کسی به سفارت کنیا اعزام شود به دلیل دستگیری تعدادی از نیروهای ایران در یک بمبگذاری در این کشور، سفیر مربوطه باید تعهد دهد که برای آزادی آنان به هر طریقی از جمله گماردن قاچاقچی و فراری دادن آنها اقدام کند و اگر چنین تعهدی ندهد منصوب نمیشود و این در حالی است که سفیر چنین ماموریت و وظیفهای ندارد و این از شئونات دیپلماتیک نیست».
آقای علیزاده با اشاره به موضوع «میدان و دیپلماسی» که آقای ظریف در اواخر وزارتش مطرح کرد میگوید: «در دوره آقای امیرعبداللهیان نهاد میدان در دل دیپلماسی جا گرفت و یکی شد و دستگاه دیپلماسی کاملا به دست نظامیان افتاد.»
نیروهای سپاه پاسداران در قامت دیپلمات
ماموریتی که برای نیروی قدس سپاه تعریف شده است به طور عمومی دایرهاش فراتر از حتی محور مقاومت و کشورهای منطقه است و به سالهای پیش از آن برمیگردد.
در ابتدای انقلاب ایران مسئولان به دنبال «صدور انقلاب» بودند و کسانی مانند محمد منتظری، فرزند حسینعلی منتظری و از چهرههای تندرو اوایل انقلاب «واحد نهضتهای آزادیبخش» را با هدف «صدور انقلاب اسلامی و حمایت از نهضتهای مسلمان و محروم جهان» راهاندازی کردند که به گفته جواد منصوری بعدا با سپاه پاسداران ادغام شد.
جواد منصوری، یکی از نخستین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اواخر فروردین ۱۳۹۵ در مصاحبه با نشریه «رمز عبور» گفته بود در سال ۱۳۶۴ به دستور آیتالله خمینی واحد نهضتهای آزادیبخش از سپاه به وزارت خارجه منتقل شد.
به گفته او «امکانات در اختیار سپاه بود ولی مدیریتش که کدام گروه را تایید کنند و به کدام گروه چه امکاناتی را بدهند، اصلا کدام گروه بیاید یا کجا باشد» به وزارت خارجه محول شد.
آقای منصوری گفته بود که “دو سه سالی واحد نهضتها در وزارت خارجه بود و بعد دوباره به سپاه برگشت و زمینهساز تشکیل نیروی قدس شد.
جواد منصوری در این مصاحبه گفت «بعضیها از جمله آقای عراقچی (وزیر امورخارجه) سابقه نیروی قدس دارند و نیروی قدس آنها را به وزارت خارجه معرفی کرده است». آقای منصوری بعدا از طریق خبرگزاری مهر این مصاحبه و عضویت آقای عراقچی در نیروی قدس را از اساس تکذیب کرد ولی خبرگزاری مهر اعلام کرد که «نشریه رمز عبور» فایل این مصاحبه را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است.
آقای منصوری تاکید کرده بود که «الان سفیر ما در عراق و سفیر قبلی عضو نیروی قدس هستند. لبنان و سوریه هم همینطور».
علاوه بر کسانی که میگویند نیروی قدس از دل «واحد نهضتهای آزادیبخش» بیرون آمده است، این باور نیز وجود دارد که هسسته اصلی نیروی قدس، قرارگاه رمضان است و این قرارگاه در دوران جنگ ایران و عراق با هدف ماموریتهای برون مرزی سپاه پاسداران برای اجرای عملیاتهای نامنظم برون مرزی شکل گرفت و پس از پایان جنگ، اقدامات دیپلماتیک نیز در دهه ۷۰ به ماموریتهای آن اضافه شد و نیروی قدس شکل گرفت.
حضور نیروهای قدس از جمله حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه در جنگ بوسنی و هرزگوین و انتصاب آقای اکبری به عنوان دبیر سفارت در سارایوو از جمله نخستین گامهای ورود نیروی قدس به دستگاه دیپلماسی است.
سفیر در قامت سخنگوی دولت سوریه
برای آگاهی از نقش نیروهای سپاه پاسداران در قامت سفیر و دیپلمات ابتدا باید مروری به سخنان حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه در شب سقوط حکومت بشار اسد و فردای آن داشت تا تصویر روشنی از وظایف و عملکرد یک «سفیر» ارایه داد.
آقای اکبری شب قبل از سقوط دولت سوریه در یک برنامه زنده «تلفنی» در شبکه خبر بدون اینکه مشخص باشد از کجا صحبت میکند از رسانهها خواست که «طعمه دشمن» نشوند و تاکید کرد که امروز با نخست وزیر و مقامات عالیرتبه سوری گفتوگو و دیدار داشته است.
حسین اکبری خبر داد که «نیروهای ما در مناطق و جغرافیای مختلف در کنار نیروهای دولت سوری قرار دارند و مقاومت میکنند» و بسته شدن سفارت و خروج دیپلماتهای ایران را تکذیب کرد و آن را یک جنگ روانی دانست که میخواهد به مخالفان روحیه بدهد.
آقای اکبری در روز سقوط بشار اسد در یک برنامه خبری زنده «تصویری» بدون اینکه محل حضورش مشخص باشد، تفسیر دیگری از وضعیت نیروهای ایرانی و اوضاع سوریه ارائه داد و اعلام کرد که اعضای سفارت ایران از سوریه خارج شدهاند و از چرایی سقوط دمشق گفت.
سخنان آقای اکبری در شب سقوط بشار اسد یادآور سخنان محمد سعید صحاف آخرین وزیر اطلاعرسانی و فرهنگ، در حکومت صدام حسین بود. آقای صحاف تا قبل از سقوط صدام حسین پیشروی ارتش آمریکا را تکذیب میکرد و تصویر دیگری از اوضاع بغداد میداد.
حسین علیزاده، دیپلمات پیشین وزارت خارجه «احتمال» میدهد که سفیر ایران در سوریه به عمد چنین سخنانی را در تلویزیون مطرح کرده است «چرا که اگر آقای اکبری از سقوط قریبالوقوع دمشق سخن میگفت این سوال مطرح میشد که پس مسئولیت تاریخی ایران در قبال حفظ بشار اسد چه میشود و چرا ایران به سوریه نیرو اعزام نمیکند. از این رو سفیر و نیروهای سپاه پاسداران ترجیح دادند که خودشان را به ندیدن بزنند و از زیر بار مسولیت شانه خالی کنند.»
سفیری که سه سقوط را دید
حسین اکبری شاید از معدود سفرای ایران باشد که در سوابقش به عنوان سفیر و دبیرسفارت از نزدیک فروپاشی و سقوط سه حکومت را تجربه کرده است.
آقای اکبری از نیروهای سپاه پاسداران بود که ۳۰ سال پیش، پس از یک دوره فعالیت نظامی در بوسنی هرزگوین، لباس دیپلمات پوشید و وارد دستگاه دیپلماسی شد. او را میتوان از اولین گروهی از نیروهای سپاه پاسداران دانست که وارد دستگاه دیپلماسی شدند.
آقای اکبری به عنوان دبیر اول سفارت ایران در سارایوو کارش را شروع کرد. در آن زمان یوگسلاوی نیز از تحولات سیاسی در بلوک شرق و بخصوص فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در امان نماند و از دل این کشور، شش کشور بیرون آمد.
حسین اکبری در تیرماه سال ۱۳۹۶ در برنامه تلویزیونی جهانآرا به عنوان کارشناس روابط بینالملل در مورد سفر خود به بوسنی گفت: «وقتی به بوسنی رفتیم، نه فقط ما نسبت به آنها شناخت کمی داشتیم، آنها هم همینطور بودند و به ما میگفتند شما عربهای خوبی هستید. علت آن هم این بود که در آن فضای کمونیستی، با جهان اسلام ارتباط زیادی نداشتند. البته رهبران بوسنی مثل عزت بیگوویچ ما را خوب میشناختند، ولی مردم اطلاع زیادی از ما نداشتند».
حسین اکبری سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ سفیر ایران در لیبی و سفیر غیرمقیم در کشور چاد بود. اوایل سفارت او در طرابلس با بهار عربی و سقوط حکومت لیبی همراه بود. درباره فعالیتهای او در لیبی اطلاعات زیادی در دست نیست. در سالهای اخیر چندین مصاحبه از او به عنوان کارشناس مسایل لیبی در خبرگزاریها منتشر شده است.
آقای اکبری در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ به عنوان سفیر ایران در سوریه منصوب شد و در ششم اردیبهشتماه ۱۴۰۳ به دیدار بشار اسد رفت و استوارنامهاش را تحویل داد.
براساس اطلاعات وب سایت سفارت ایران در سوریه، حسین اکبری از دانشگاه امام حسین دکترای مطالعات بینالملل دارد و سه سال رئیس «مرکز مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور» بوده است.
در وب سایت موسسه مطالعات اندیشه سازان نور گفته شده است که این مجموعه «با هدف جبران خلاهای پژوهشی در عرصه مطالعات کشورها، جنبشها، نهضتها و شخصیتهای اسلامی در سال ۱۳۷۸ تاسیس شده است».
آقای اکبری عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین وابسته به سپاه پاسداران است و گفته شده است که ۲۱ کتاب در حوزه مسایل سیاسی و روابط بینالملل و تحولات منطقه و جهان نوشته است. کتاب «ژئوپلیتیک شیعه و نظام سلطه» از جمله کتابهای اوست.
سفرای ایران در سوریه
با وجود اینکه اکثر سفرای ایران در منطقه و بخصوص «محور مقاومت» از نیروهای قدس بودهاند به نظر میرسد که روند انتخاب آنها با چالش و احتمالا تضاد منافع در درون سپاه پاسداران یا دستگاه دیپلماسی و بین سران کشور نیز همراه بوده است. بررسی سفرای ایران در سوریه، به عنوان «خیمه محور مقاومت» نشان میدهد که در معرفی آنها با توجه به حساسیتهای این مقام، دستاندازهایی وجود داشته، هرچند در رسانهها از تغییر یا عزل و نصبهای احتمالی خبری منتشر نشده است.
مهدی سبحانی از اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰تا فروردینماه ۱۴۰۲ به مدت حدود دو سال سفیر ایران در سوریه بود. مشخص نیست که چرا ماموریت آقای سبحانی برخلاف سفرای قبلی در سوریه ناتمام ماند و حکم سفارت ارمنستان را برای او صادر کردند. در بیانیه وزارت خارجه ایران اعلام شد که آقای سبحانی «بعد از یک دوره تلاش» به عنوان سفیر به ایروان پایتخت جمهوری ارمنستان اعزام خواهد شد.
در سوابق آقای سبحانی گفته شد که «از دیپلماتهای باتجربه وزارت خارجه است.» در کارنامه او چند سمت و عنوان از جمله مدیرکل دفتر برنامه ریزی و رصد راهبردی وزارت امور خارجه و سرکنسول ایران در کراچی پاکستان دیده میشود.
درباره سوابق آقای سبحانی قبل از وزارت خارجه اطلاعات دقیقی پیدا نمیشود. خبرگزاری فارس در معرفیاش، گفته که او از «جانبازان جنگ تحمیلی است».
قبل از آقای سبحانی، جواد ترکآبادی به مدت پنج سال سفیر ایران در سوریه بود.
نکته حائز اهمیت این است که پیش از انتصاب آقای ترکآبادی به مدت شش ماه ( از آبانماه ۱۳۹۵) ایران در سوریه سفیر نداشت و سفارت از طریق کاردار اداره میشد. نمایندگان مجلس به محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت ایران اعتراض کردند و «علت بازگشت شبانه سفیر ایران (محمدرضا رئوف شیبانی) در سوریه و نیز تعلل در انتخاب سفیر جایگزین را از ظریف سوال کردند».
در ۲۳ آذرماه ۱۳۹۵ محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت ایران در کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره انتخاب سفیر در سوریه گفته بود برای ادامه ماموریت آقای شیبانی «احتیاج به مجوزهای خاص بود، باید مجوز ویژه گرفته میشد که بنده برای مجوز خاص اقدام نکردم، چون چنین سیاستی ندارم که مجوز ویژه بگیرم و تاکنون یک بار هم چنین درخواستی نداشتهام.»
آقای ظریف توضیح نداد که منظورش از «مجوز ویژه» چیست و چه کسی باید این مجوز را بدهد. با وجود این معرفی وزیر تا اردیبهشتماه سال بعد طول کشید.
اطلاعات دقیقی درباره سوابق پیشین محمدرضا رئوفشیبانی نیز در دست نیست. هر یک از این افراد به مدت پنج سال سفیر ایران در سوریه بودند.
حضور پررنگ نیروی قدس در بغداد
از زمان سقوط حکومت صدام حسین در سال ۱۳۸۲ تاکنون تمام سفرای ایران در عراق از فرماندهان سپاه پاسداران بودهاند.
مرور اسامی سفرای ایران در عراق نشان میدهد که در عمل این سفارتخانه به نوعی «پایگاه نیروهای قدس» در بغداد است و چهرههای نظامی و امنیتی، لباس نظامیشان را زیر یقههای بسته و کت و شلوار مخفی کردهاند هرچند قبههای درجههایشان از لباس دیپلماتشان بیرون زده است. در سایر کشورهای منطقه سوابق نظامی دیپلماتهای ایرانی چندان به چشم نمیآید یا اگر هم باشد مخفی میشود و هیج اشارهای به آن نمیشود.
محمدکاظم آلصادق، سفیر کنونی جمهوری اسلامی ایران در عراق و سفرای قبلی از جمله حسن کاظمی قمی، حسن داناییفر و ایرج مسجدی سابقه عضویت سپاه پاسداران را دارند.
اما در وبسایت سفارت ایران در عراق، در بخش معرفی سفیر هیچ مطلبی درباره سوابق آقای آلصادق منتشر نشده است.
محمد کاظم آلصادق در نجف به دنیا آمده است و خبرگزاری ایرنا در ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در معرفی او به عنوان سفیر جدید ایران در بغداد نوشت: «با توجه به سابقه طولانی فعالیت دیپلماتیک او در عراق (این انتصاب) به طور گستردهای مورد توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی و صاحب نظران عراقی و عرب زبان دیگر قرار گرفت».
بر اساس گزارش رسانهها، آل صادق از فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران است و به قاسم سلیمانی فرمانده پیشین این نیرو بسیار نزدیک بود.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران درباره علت توجه رسانههای عراقی به این انتصاب نوشت «بیشترین اهتمام رسانهای به سفیر جدید از آنجا ناشی می شود که او سال ها به عنوان معاون اول سفیر در عراق خدمت کرده است و با همه جریان های سیاسی عراقی ارتباطات خوب دارد؛ از همه مهمتر، آل صادق نقش مهمی در جنگ با گروه تروریستی داعش و همکاری با قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس داشته است».
محمدکاظم آلصادق در زمان سفارت ایرج مسجدی در عراق معاون او بود که پس از «برکناری» و یا «پایان ماموریت» آقای مسجدی جایگزین او شد.
ایرج مسجدی یکی از چهرههای شاخص نیروی قدس در «محور مقاومت» شناخته میشود. او از نخستین افرادی بود که در زمان تاسیس سپاه پاسداران وارد این نهاد شد و تا قبل از دیماه ۱۳۹۵که به عنوان سفیر ایران در عراق معرفی شد، مشاور عالی قاسم سلیمانی چهره آشنایی در عراق بود.
ایرج مسجدی تا سال ۱۴۰۱ سفیر ایران در عراق بود و مهمترین اتفاقی که در دوران سفارت او رخ داد کشته شدن قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد در دیماه سال ۱۳۹۸ بود؛ اتفاقی که به گفته آقای مسجدی «آمادگی همه چیز را داشتیم جز کشته شدن قاسم سلیمانی».
علاوه سفرای قبلی، دو چهره دیگر نیروی قدس، حسن داناییفر و حسن کاظمیقمی به عنوان سفیر ایران در عراق فعالیت داشتند که هریک از آنها نیز حول وحوش ۵ سال سفیر بودند.
نیروهای سپاه پاسداران در منطقه
در اردیبهشتماه ۱۳۹۷ خبرگزاری ایسنا فهرست بلندبالایی از سفارتخانههای ایران در پنج قاره منتشر کرد که در انتظار انتصاب سفیر هستند و یمن از جمله این کشورها بود. از سال ۱۳۹۴ به دلیل تحولات و اعتراضات داخلی وهمزمانی با بهار عربی و آغاز حملات عربستان به حوثیها، ایران سفیری در یمن نداشت چرا که در وهله اول امکان رفت و آمد به این کشور به دلیل محاصره یمن از طرف نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی امکانپذیر نبود. از این رو در وزارت خارجه «میز یمن» دایر شده بود که حسن ایرلو، عضو نیروی قدس مسئول این میز بود.
به گفته خبرگزاری دانشجو حسن ایرلو در زمان تصدی «میز یمن»، «هماهنگ کننده» کمکهای انساندوستانه ایران به یمن پس از آغاز جنگ واعزام هواپیماهای کمکرسانی و کشتی نجات و کمکرسانی با هماهنگی سازمان ملل بوده است.
اما گفته شد این کمکها صرفا «انساندوستانه» نبودند. روزنامه وال استریت ژورنال سال ۱۴۰۰ در مطلبی به نقل از یک گزارش محرمانه سازمان ملل نوشت محمولههای حاوی هزاران سلاح که در دریای عرب متوقف و کشف شده احتمالا از بندری در ایران به یمن و مناطق دیگر قاچاق میشده است.
حسن ایرلو در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹ معاون دستیار ویژه وزیر خارجه ایران در امور یمن بود و پس از آن به طور رسمی سفیر ایران در یمن شد.
انتصاب آقای ایرلو با واکنش مقامهای آمریکایی روبرو شد. مورگن اورتگاس، سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا در دولت ترامپ در واکنش به انتخاب حسن ایرلو به عنوان سفیر ایران در ایکس نوشت: «حکومت ایران حسن ایرلو، یک عضو سپاه و مرتبط با حزب الله لبنان را تحت پوشش «سفیر» به یمن قاچاقی به نزد شبه نظامیان حوثی فرستاده است».
حسن ایرلو در آذرماه ۱۴۰۰ در حین ماموریت به کرونا مبتلا شد و پس از انتقال به ایران درگذشت.
سفارت ایران در یمن پس از حسن ایرلو از طریق کاردار اداره میشد تا اینکه شهریورماه ۱۴۰۳ علی محمد رضایی، سفیر فوق العاده و تام الاختیار جمهوری اسلامی ایران در صنعا، استوارنامه خود را تحویل مهدی المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن داد. درباره سوابق آقای رضایی اطلاعاتی در دست نیست و صرفا در خبرها گفته شده است که او از «دیپلماتهای باسابقه وزارت خارجه» است.
از: بی بی سی