شهیر شهید ثالث
روزنامهنگار و تحلیلگر
امروز مناقشه ای در ضرورت علوم تجربی (یا علوم طبیعی) و هم چنین ریاضیات، به عنوان علم پایه نیست. پیشرفت های بشر در زمینه صنعت و تکنولوژی ملموس و مدیون این شاخه از دانش انسان است. اما زمانی که نوبت به علوم انسانی می رسد نظرات یکسان نیست. برخی آنرا ضروری و گروهی دیگر آنرا غیرضروری میدانند. نوشته حاضر محصول نگاه فردی است که در هر دو عرصه (مهندسی و علوم انسانی) تحصیل و کار کرده است.
امروز، برخلاف تاریخ بشریت تا قرن نوزدهم، ما در جهانی زندگی می کنیم که علم و فنآوری بر تمام شئون زندگی سیطره انکار ناپذیری یافته است. اما با نگاهی گذرا به حوادث جهان پی می بریم که معضلات بزرگ بشر از قبیل تعصبات نژادی، مذهبی و ملی که منجر به جنگ و فجایع انسانی میشود هنوز حل نشده باقی مانده است. در عین حال، نابرابری ها و بیعدالتی های اجتماعی و اقتصادی در چهار گوشه جهان و در ایران، همچنان تصویری نازیبا از جامعه به دست میدهند. این در حالی است که علوم تجربی، مهندسی، و ریاضیات نه تنها راه حلی برای غلبه بر این بحران ها نشان نمیدهند بلکه اصولا برای یافتن پاسخ به سئوالاتی که مرتبط با جنبههای اجتماعی زندگی انسان اند ساخته نشدهاند.
ممکن است گفته شود که وجود بحران و جنگ های جاری نشان دهنده آن است که علوم انسانی قادر به یافتن راه حل برای نجات بشریت نبوده است. باید توجه داشت که فاجعه جنگ تنها متعلق به امروز نیست. در اروپا حداقل هزار سال جنگ ادامه داشت. فرانسه و انگلستان تنها در یک مقطع ۱۰۰ سال با هم جنگیدند و آلمانیها و فرانسویها از قرن ۱۶ تا قرن بیستم درگیر جنگهای خونینی با یکدیگر بودند. دو جنگ جهانی نیمه اول قرن بیستم حدود ۷۰ میلیون کشته به جا گذاشت در حالیکه تنها در دو شهر مسکو و برلین، ظرف مدت چهار سال ۲۰ میلیون نفر کشته شدند. تفاوتی که امروز با گذشته پیدا کرده در افزایش جنگ و بحران نیست بلکه به دلیل گسترش سیستمهای ارتباطی، بحران ها و جنگ ها به سرعت و با جزئیات به گوش ما میرسد در حالی که اطلاعات ما از گذشته اندک است.
پیدایش و تدوین ساختارهای دموکراسی یک شبه حادث نشد بلکه مرهون تلاش فکری و تاریخی خیل عظیم متفکرین علوم انسانی است که تا عمق تاریخ تمدن بشر، یعنی یونان باستان ریشه دارد . قانون اساسی آمریکا که در قرن هجدهم نوشته شد اولین قانون اساسی مدون تاریخ است که بر پایه مراجعه به آراء مردم برای تعیین حکومت تدوین شد هر چند که هنوز هم به اعتقاد بسیاری از متفکرین آمریکائی کاستی های جدی در آن وجود دارد. تدوین کنندگان قانون مزبور مستقیما تحت تاثیر آراء متفکرین و نویسندگان علوم سیاسی و اجتماعی انگلستان (به خصوص هابز و لاک) و فرانسه (ولتر، منتسکیو و روسو) بودند.
هر چند که در همه جوامع تلاش فعالان سیاسی عنصر مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی به شمار میرود اما چراغ راه آنان آراء متفکرین و نویسندگان سیاسی-اجتماعی بوده است. امروزه در بسیاری از کشورهای جهان مردم به پای صندوق های رای میروند و بر اساس آراء آنان، هر چند با کمبودهائی، حکومت شکل می گیرد. این سیستم راه درازی پیموده تا به این نقطه رسیده است. اندیشۀ مسئولیت دولتها برای تامین رفاه، امنیت و سلامت شهروندان توسط مهندسین و ریاضیدانان تدوین نشده بلکه این متفکرین و نویسندگان فعال در زمینه علوم انسانی بوده اند که نظامهای متنوع و نسبتا پیچیدهای را طرح و عرضه کردند.
در کلاس هاس علوم و ریاضیات و مهندسی شما غالبا با سوالاتی آشنا می شوید که پاسخ آنان محل شک و تردید نیست. علوم انسانی درست به عکس، مولد شک و تردید اند. علوم انسانی اقتدار رهبران سیاسی، مذهبی و حتی علمی و نیز نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم را به زیر سئوال میکشند. بطور مثال همین نظام مبتنی بر رایگیری را در نظر بگیرید. آیا درست است که یک استاد دانشگاه و کسی که تحصیلات ابتدائی دارد هر دو یک رای داشته باشند؟ حال اگر برتریای برای رای همان استاد دانشگاه قائل شویم (مثلا به رای او ضریب ۱۰ بدهیم) از کجا معلوم که او از روی انصاف و بدون غرض رای بدهد و به دنبال منافع خود نباشد؟ پس راه حل چیست، چگونه میتوان یک جامعه دموکراتیک ساخت؟
در حالی که جوامع تحت تاثیر پیشرفت های علمی و انفجار اطلاعات به سرعت در حال تغییراند سئوالاتی که در ارتباط با زندگی انسان مطرح است نیز با همان سرعت نیازمند پاسخهای جدید است. علوم انسانی در تلاش است که پاسخ این سئوالات را بیاید. سئوالاتی از این قبیل که: حقیقت چیست؟ چرا به نظر ما برخی ایده ها عین حقیقت است و برخی در تضاد با حقیقت؟ چه میشود که قضاوتهای ما از واقعیت فاصله میگیرد؟
میگویند فساد در ایران نهادینه شده، معضلی که جامعهشناسان ایران بهاتفاق معتقدند که تبعات جدیای را به همراه داشته که آرامش و سلامت روان جامعه را به مخاطره انداخته است. این بر عهده علوم انسانی است که پاسخی برای این سئوال بیابد که آیا فساد اقتصادی در ایران قابل ریشهکن شدن است؟ در این ارتباط، یک نظریه جا افتاده در ایران این است که باید به سراغ “دانهدرشتها” رفت. اما شاید درست برعکس، طبق تئوری پنجره شکسته باید به سراغ “دانهکوچکها” رفت.
نقش مهم علوم انسانی این است که با تقویت روح نقاد در کاوشگران این رشته، در طول زمان، بشریت را از درغلتیدن به چاه جزمیتها نجات داده که همین امر زمینه تئوریک تحولات اجتماعی را فراهم آورده است. تحولات مزبور هر چند که هیچ جامعهای را به کمال نرسانده اما رابطه حاکمین با مردم را در مقایسه با صد یا دویست سال پیش بهطور بنیادی و در جهت برقراری جامعهای عادلانهتر تغییر داده است.
علوم انسانی به ما درس برخورد نقادانه و منطقی را با موضوعاتی که به نحوی با جامعه در ارتباط اند می دهد و در عین حال قدرت تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده اجتماعی و یافتن راه حل برای آن مسائل را در ما تقویت می کند. مطالعه علوم انسانی به ما آموزش میدهد که به شواهد، مدارک و نظریات تنها از یک زاویه نگاه نکنیم بلکه استدلالات و موضع مخالف را هم مد نظر قرار دهیم.
مطلب آخر اینکه هنوز به درستی روشن نیست که منظور از اسلامی کردن علوم انسانی در ایران چیست. اما هر تلاشی که بخواهد که علوم انسانی را در یک قالب از پیش طراحی شده قرار دهد نهایتا به شکست خواهد انجامید. چرا؟ چون با طبیعت این شاخه از دانش بشری که بر پایه نقد و تردید در نظامهای فکری و سیاسی موجود بنا شده در تضاد است.
از: بی بی سی
