ضیا مصباح : آیا مردمانی سیاسی هستیم؟

یکشنبه, 19ام شهریور, 1396
اندازه قلم متن

میگویند ایرانیان در مقایسه با دیگر مردمان کشورها سیاسی اند و با حوصله و فعال رخ دادهای داخلی و حتی برون مرزی را تفسیر به رای میکنندو درعین بی تفاوتی در دیدارها و نشستهای خود به همه چیز میپردازند.
از گذشته های نه چندان دور یعنی از آغاز دوران پهلوی دوم که با همت پدرشان مملکت سرو سامان و قوامی گرفت و نظام مقتدری جای گزین هرج و مرج، ملوک الطوایفی و بی توجهی قاجاریه شد، ورود افراد باسلایق شخصی به وادی سیاست متداول گردید وگام هایی اساسی برای ترقی و پیشرفت که امروز رشد و توسعه به آن میگویند وبدون تردید اعتباری برای میهنمان ایجاد نمود، هر چندبر خلاف قانون اساسی مشروطه به جای سلطنت حکومت کرد، نیز نتوانست از تفسیر به رای افراد ممانعت بعمل آورد.

بنظر نگارنده در ارتباط با تحولات دوران معاصر ایران و اینکه مقدمات نوعی استقلال و احترام بین المللی همراه با دیکتا توری، انهم در منطقه نفت خیز خاور میانه که دول استعماری با هر گونه حرکت استقلال طلبانه بلطایف الحیل مقابله میکردند در شرف تحقق بود را – باید مرور ی هر چند مختصر با چاشنی طنز بر رخ دادها نمود تا بتوان علل و ریشه های این تصور که جامعه سیاسی و تحلیل گر « اوضاع و احوال » بار آمده را در حد فرصت خوانندگان که از ان جمله اند رقم زد.

اگر این باور را تا حدودی درست بدانیم تفسیر بنا به میل گوینده، آثار مثبتی همرا ه آورده و زیرکی خاصی که سیاسی بودن میطلبد را در جامعه امروز ایران که در مقابل سخت ترین رخ دادها مقاومت نموده ایجاد کرده است.

بدین معنا که با همه فشارها -جامعه رو به رشد بدون توسعه ایران – روحیه منقادو طنز آفرین خود را تقویت و در همین اوضاع و احوال که «کسروی حکومت یک دوره ای روحانیت را لازمه نجات از چنبره آنان مطرح نمود » با بودن دست اندرکاران فرصت طلب و نان به نرخ روز خور که « چون به خلوت میرسند آن کار دیگر میکنند » عملکرد ی قابل تقدیس اعمال و حاکمان را مبهوت و به موقع با استفاده از فرصتهایی شبیه حضور در پای صندوقهای رای ناتوانی و اشتباهات مغایر منافع ملی را عیان ساخته اند.

باور داریم اگر این هشیاری و دخالت بحق و اظهار نظر در تمامی امور روز مره نمی بود « که به آن برسم عوامانه دایی جان ناپلئونی، سیاسی بودن لقب داده اند » نظامی داعش گونه بر کشورمان مستولی بود…..

رخ دادهای تاریخی تلخ و شیرین ۷دهه اخیر : سلطه بیگانه، نقش ایران بعنوان پل پیروزی در جنگ جهانی تا ظهور چهره بزرگ، پاک و منزه ملی شادروان دکتر محمد مصدق، طرح و پی گیری ایده های جلوتر از زمان این راد مرد میهن و مردم دوست قانونمند که الگوی استقلال طلبی منطقه بود و رفتار و برنامه هایش موردتوجه کامل قرار گرفت که « ملی شدن کانال سوئز » – با همت جمال عبالناصر رهبر مصر نمونه ای از ان میباشد.
طرح انتخابات آزاد بدون هر گونه دخالت، مقدمات ملی شدن صنعت نفت و قطع ید دولت انگلیس، حضور جبهه ملی ایران در صحنه و ایفای نقش در همیاری با دولت ملی، بنیان گذاری اعتماد بنفس ملتهای تحت ستم و نحوه مبارزه با استعمار

– حرکت و جنبش ۳۰ تیر منتهی به ۲۸ / امرداد و حکومت مجدددربار، ۱۶ آذر، ترور پهلوی دوم تا ماجرای ۱۵خرداد ۴۲، تکلیف به انجام اصلاحات غیر قابل انکار تحت عنوان ششم بهمن و فرامین ۶ گانه مربوط به آن که امروز اگر تعصب و انکار حقایق متداول نشده بود میتوانست در بسیاری موارد الگوی توسعه باشد.

-بالا رفتن بسیار چشمگیر در آمد نفت و تند روی های دربار، طرح سال شاهنشاهی و جشنهای پر هزینه و غیر قابل توجیه مجموعه نظام بعنوان جشن های شاهنشاهی، اصراف و تبذیری که در اینگونه امور صورت گرفت، از سویی تامین نیازهای اولیه مردم و توجه به مسایل رفاهی، بیان و عنوان ازادی های اساسی، طرح استقلال ملی، اجرای برنامه های اقتصادی مناسب، پرهیز از وابستگی سیاسی و نفوذ اجانب و دست آوردهایی از این قبیل که حاصل تامین نیازهای اولیه است « نکته ای که بدون اغراق مورد توجه نظام فعلی است تا دوباره مردم از روز مره گی فارغ و فیلشان یاد هندوستان ننماید !!» بالاخره حرکت اجتماعی همگانی بهمن ۵۷ که « ژیسکاردستن انرا خود کشی یکباره نهنگها در بودن شرایط زیستی مناسب عنوان نموده و انرا دیوانگی خوانده » استعفای دولت موقت، اعتراض شدید کابینه شادروان بازرگان به عدم تمرکز قدرت و مثال چاقوی بی دسته،

مخالفت صریح با ادامه جنگ بی حاصل در پی نجات خرمشهر در سوم خردادماه، اشغال سفارت آمریکا بوسیله آنانکه در این روز گار بشدت نادم و سر افکنده مانده اند و همگی در مراسم یادبود وزیر امور خارجه آنزمان ( شادروان دکتر ابراهیم یزدی ) بعنوان اصلاح طلب مشارکت فعال داشند که بنظر نگارنده نوعی استغفار بشمار میرود و میتوان همه آنان را توابین زمانه اصلاحات دانست.

جنگ ایران و عراق بمدت ۸سال با صدها هزار تلفات و میلیاردها خسارت و لجاجت در ادامه ان در حالیکه دول عربی حاضر به پرداخت خسارت بودند، ترورهای کور و اعدامهای کورتر، تند روی ها، ادامه حکومت شعار، انحصار طلبی ها، طرح خودی و غیر خودی، توسعه رانت و رانت جویی، زیر پانهادن اصل انتصاب افراد واجد شرایط به مسیولیتهای کلان، پاسخگو نبودن متولیان ریز و درشت، برقراری فیلترهای نامناسب در انتخاب و انتصاب افراد به پستهای حساس، عدم تمرکز قدرت و وحدت فر ماندهی، اعطای درجات تحصیلی حتی در حد دکترا به اعوان و انصار بدون طی مراحل تحصیلی، تا ماجراهای خرداد۸۸ و حصر و محرومیتهای بی اثر و غیر قابل توجیه و ۸ سال حضور فردی عوام بقولی از جنس مردم « بدون قصد جسارت به مردم شریف کشورمان » بعنوان رییس جمهور، خدمت بسیار چشمگیر به پول خارجی، تنزل ارزشها و منزلت ایران و ایرانی، دور شدن از حداقل های اصول روابط بین المللی، سوء استفاده هایبی سابقه و کلان مالی و هزاران مورد دیگر تا برجام و عواقب آن که قرارمان بر خلاصه گویی بود…..

همه انچه بر مملکت مان گذشته و می گذرد که بقول سیاستمداری «پر خبر ی ایران در میان کشورها زبان زد است » به نحوی که «برای انتصاب به میز ایران در وزارت امورخارجه کشورها ی تصمیم گیر » سر و دست می شکنند چون بدون کوچکترین فعالیت بیشترین اخبار و تفسیرها جهت ارایه گزارش به مقامات مافوق در دسترس است….. محرکی قوی بر تحلیل چرایی عملکرد حکومت ها بوسیله احاد ملت در ایرانست که به سیاسی بودن تعبیر شده در حالیکه به این تفاسیر میتوان ارایه پیشنهاد توام با تذکر و نقد نام نهاد !!

ورود هموطنان به امور مبتلی به خود، نوعی اعتراض به ندیده گرفتن مصالح جامعه از طرف حکومت بشمار میرود تا به : ناامنی های محسوس و ملموس در بسیاری زمینه ها، گرانی های افسار گریخته، انحرافات گوناگون اخلاقی و رفتاری، دعاوی میلیونی مطرح در «به اصطلاح » دادگستری، توسعه مدرک گرایی، بیکاری بسیار شدید نیروی انبوه تحصیل کرده آماده بکار، هزینه های روز افزون درمان و تحصیل که برابرهمین قانون اساسی با همه کم و کسری ها باید برای همه اقشار مجانی باشد، توسعه بی رویه و بدون کیفیت رشته های دانشگاهی و آموزش عالی غیر دولتی بدون توجه به نیاز بازار کار، افزایش روز افزون نرخ ارز و آثار سریع آن بر افزایش قوت روز مره خانواده های حقوق بگیر ثابت، وضعیت موسسات مالی نام گرفته بعنوان اعتباری که معانی لغات را نیز دگر گون ساخته اند، نبود آزادی های مصرح در قوانین موجود و رعایت حقوق شهر وندی، کم کاری، توسعه اعتیاد، فحشاء،، اغراق گویی، طلاق، دروغ و…..که ریشه در عملکرد منصوبین و مدیران نظام « متکی به عوام در گیر معاش دارد، باحد اقل هزینه خاتمه دهد

آیا باید انتظار داشت که جامعه در این وانفسا حتی در خلوت و بصورت تفنن و محفلی به این امور نپردازد و عنوان سیاسی بودن بر این عکس العمل ها منصفانه است؟

توجه به اخبار رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان و مراجعه به سایتهای گوناگون که با مخارج بسیار هر لحظه کاملترین تحولات داخلی و نگاه جهان به ما را با بهترین و مودب ترین ادبیات بعد از ساعتها مطالعه در اطاقهای فکر، مجانی درب منزل با تفسیرهای مناسب تحویلمان میدهند…… و از همه مهمتر بعد از ان در مجالس خود که « مزین به داروهای در شرف کارتی شدن و توزیع عادلانه » همانطور که اشارت رفت و از خدمات بزرگ « اعلیحضرت و کابینه شادروان هویدا بود » به تفسیرمجدد ونقد منتهی میشود تا غصه سر آید !! ایا این تحمل تو ام با دلخوشی و امید آگاهانه قابل تمجید نیست؟

باور بفر مایید مفسر بودن ایرانیان به ادامه سلطه انجامیده و کمک شایانی به استمرار وضعیت فعلی حکومت اسلامی با همین وضع مینماید و با هدف ضربه گیری وایجاد آرامش در دولت دوم روحانی قرار است نظام به آن میدان فراختری بدهد تا سوپاپها اثر بخش تر باشند………. همچون انتشار این یادداشت و طرح زیرکانه سئوال، که باش تا صبح دولتش بدمد!!


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.