کتاب های برخی از نویسندگان تبعیدی درایران مخفیانه و”زیرزمینی”
منتشر و”زیرمیزی” به فروش می رسند. انتشارآثارممنوعه
سودهای فراوانی برای ناشران این گونه آثارداشته است. دراین
میانه آنچه نادیده گرفته شده حقوقِ نویسنده وناشرتبعیدی ست.
****
ازشاه بیت های اندیشه و رفتارِشیخِ بنیانگذارِحکومت اسلامی فرمانِ” بشکنید این قلم ها ” ست، فرمانی که پس ازمرگِ جلاد رهروان اش چراغ راهِ تاریک اندیشی شان کرده اند، تا دامن گسترانه فرهنگ وهنرمترقی و مدرن را قلع و قمع کنند.
اینگونه بوده است که درایران نزدیک به چهاردهه، سانسور وحذف و قلم شکنی سفاکانه به جان کلام و بیان و قلم، و نویسنده و شاعر و روزنامه نگار افتاده اند.
بسیاری از نویسندگان درایران، به ویژه کانون نویسندگان ایران، ازآغازحاکمیت اسلامی تا به امروز، دربرابراین نوع فرمان ها و تاریک اندیشانِ قلم شکن ایستاده اند وهیچگاه دست ازمبارزه با سانسور و حذف و قلم شکنی نکشیده اند. تاوان این مبارزه و شجاعت عقلانی محدودیت ها و رنج هائی ست که حکومت اسلامی برکاروزندگیِ اهل قلم آزاداندیش و آزادیخواه درایران آوارکرده است. نه فقط نویسندگان آزاداندیش و آزادیخواه، بسیاری از ناشرانی که درزمره تلاشگرانِ راهِ دستیابی به آزادی اندیشه و بیان و قلم هستند نیزاز محدودیت ها و رنج ها بی نصیب نمانده اند.!
بخشی از نویسندگان، که به دلائل سیاسی و فرهنگی به اجبار ترک وطن کرده اند نیز همراه با تحمل رنج تبعید، فعالانه دراین مبارزه شرکت داشته و دارند. نویسندگان تبعیدی درفضائی متفاوت با فضای خفقان آلود میهنمان تلاش کرده اند به عنوان بخشی ازکارو وظایف شان درکنارروشنگری درباره سبعیت و پلشتی حکومت اسلامی، سیمای سانسورگرانه این حکومت سرکوبگر را نیزبیشتربه مردم ایران و جهان بنمایانند. کثیری ازهزاران اثر خلق شده در خارج ازکشوردرحمایت و در راستای تحقق آزادی اندیشه، بیان و قلم، و لغو هرگونه سانسور، حذف و قلم شکنی ست، وهرآنچه که نویسندگان داخل کشور به دلیل سرکوب و خفقان حکومتی نمی توانند بر زبان و قلم بیاورند. بدیهی ست تحت سیطره و سلطه حاکمیتِ خفقان و سانسور، بسیاری ازآثارنویسندگان، به ویژه آثار نویسندگان تبعیدی درداخل ایران، رسمی و غیررسمی “ممنوعه” اعلام شوند واجازه نشرازارگان های حکومتی دریافت نکنند.
این خواست و آرزوی هرنویسنده، به ویژه نویسنده تبعیدی و دورافتاده از وطن است که اثروصدای اش به چشم و گوش مردم میهن اش برسد. به همین خاطر نویسنده تبعیدی تلاش کرده است از راه های ارتباطی گوناگون این آرزوی خود را متحقق کند. دراین میانه افراد، جمع ها و محافلی بوده و هستند که شجاعانه و مسئولانه بارسنگین انتقال آثار نویسنده تبعیدی را به داخل ایران بردوش کشیده اند.
درکنارتلاش ها و فعالیت های اشاره شده، سالیانی ست که برخی ازناشران و چاپخانه داران داخل کشور نیزبا نیت ها و انگیزه های متفاوت دست به انتشار” مخفیانه” و “غیرمجاز” آثار” ممنوعه” و ” کفرآمیزو تحریمی” برخی از نویسندگان تبعیدی برده اند.
” نشر زیرزمینی” آثارممنوعه پدیدۀ تازه ای نیست و عمری به اندازه عمرسانسور و استبداد دینی و ایدئولوژیک و… دارد، که با توجه به زمانه و شرایط، اشکال و ویژگی های متفاوت و گونه گون داشته است. نشر زیرزمینی وانتشارکتاب های ممنوعه و” ضاله”، که از سوی ناشران حرفه ای انجام می شود را می باید از جوانب و وجوه مختلف مورد توجه و بررسی قرار داد.
۱- این اقدام برای ناشر(وحتی نویسنده) خطراتی بهمراه خواهد داشت به ویژه درحیات و حضور حکومت هائی همچون حکومت اسلامی.
۲- بیرون از خواست و نّیت واراده ناشران، نشر آثار ممنوعه نقض قوانین و ضوابط سانسورگرانه رژیم وبه نوعی مبارزه با سانسورحکومتی و دولتی ست.
۳- به این دلیل تجربه شده که مشتاقان آثار ممنوعه، هم به دلیل محتوی اثروهم به دلائل روانشناختی، تعداد قابل ملاحظه ای را شامل می شوند، انتشار و فروش این نوع آثار سود آوربوده اند. ضمن اینکه انتشار مجدد کتابی آماده، هزینه و مخارج زیادی را دربرنمی گیرد.
۴- این نوع ناشران با هدف کسب سودِ بیشتر دراکثرموارد حق و حقوقِ نویسنده تبعیدی و ناشراثررا نادیده گرفته اند.
با توجه به موارد اشاره شده برخورد نویسنده تبعیدی با نشرزیرزمینی آثارش و ناشران زیرزمینی درایران کمی پیچیده می شود.
من، به عنوان یک نویسنده تبعیدی، که بیش از۲۰ کتاب درتبعید منتشر کرده ام صادقانه می گویم و می نویسم که نمی توانم شادی و خوشحالی و خرسندی ام را از شنیدن این خبر که برخی از کتاب های من در دسترس هموطنانم درایران قرارگرفته است، پنهان کنم. اخیرا دوستانی از ایران خبرداده اند که کتاب” زنگی های گود قدرت” – نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر میهنمان- در ایران به طور مخفیانه ” اُفست”شده و به قیمتِ هرجلد ۶۰ هزار تومان به فروش می رسد. پیش ترنیز با رمان ” بچه های اعماق” و ” مقدمه ای بر کشتاردگراندیشان در ایران” هم همین کار را کردند.
این خبر برای من دلگرم کننده است، اما طبیعی ست دلگیرنیزباشم، دلگیر و دلخورازناشری که بدون اجازه من و ناشر کتاب هایم ( انتشارات فروغ درکلن- آلمان) آثارمن را اُفست ومنتشرکرده است. این دلگیری و دلخوری اما سبب نمی شوند، شرایط سختِ کاری ناشران و فضای پرمخاطره ای که آنان کسب و کارمی کنند را نادیده بگیرم. شاید برای بسیاری ازاین ناشران و چاپخانه داران پول حرف اول و آخر را بزند اما من خوشبین ام و احتمال می دهم در میان ناشران برخی نیز ازطریق انتشار مخفیانه آثار نویسندگان تبعیدی، به گونه ای به مبارزه با سانسور و حذف و قلم شکنی توجه و عنایت دارند.
به گمانِ من اجازه گرفتن از نویسنده تبعیدی برای انتشار” مخفیانه” آثارش درایران موضوعی ست که با توجه به شرایط امنیتی موجود در میهنمان، قابل گفت و گو و بحث است اما حق نویسنده، حق مؤلف در حوزۀ مالی دیگر بحث بردارنیست!. می باید، وعملی و شدنی ست، که حق نویسند و مؤلف پرداخت شود، به ویژه با توجه به این واقعیت تلخ که بسیاری از نویسندگان و ناشران تبعیدی در شرایط مالی بدی کار و زندگی می کنند.
آرزوی من این است که صدا و یاداشت من به گوش و چشمِ ناشرانی که کارهای ” زیرزمینی” منتشرمی کنند برسد، و این عزیزان برای حل این معضل گام بردارند.
من، درمورد نشر زیرزمینی و ” زیرمیزی” آثار خودم، برای اینکه خطرکردن و زحمت این دست ناشران و چاپخانه داران را کم کرده باشم ، از آنان درخواست می کنم حق و حقوق من، در رابطه با انتشار کتاب هایم را به ” کودکان کار و خیابانی” هدیه و تقدیم کنند. سودی که از انتشار و فروش آثار من می برید نوش جانتان، مشروط به اینکه کودکان کار و خیابانی، و انجمن ها و تشکل های حامی آنان را فراموش نکنید.
از: گویا