دکتر برندون فریدمن مدیر پژوهش «مرکز موشه دایان برای مطالعات خاورمیانه و آفریقا» در دانشگاه تلآویو و سردبیر نشریه آن به نام «بوستان.»
آرش عزیزی
تصاویر خندان سه رئیسجمهور (ولادیمیر پوتین، حسن روحانی، رجیب طیب اردوغان) در سوشیِ روسیه در چند روز گذشته در صدر اخبار دنیا بوده. حدود دو سال پیش دیدن چنین تصویری غیرممکن میبود. آنکارا و مسکو درگیر نزاع جدی دیپلماتیک بودند و آنکارا چند سال از گروههایی در اپوزیسیون سوریه حمایت میکرد که در درگیری نظامی مستقیم با ایران و روسیه بودند، حالا اما این تصاویر در کنار نامه قاسم سلیمانی به آیتالله خامنهای مبنی بر پایان داعش آخرین اخبار قائله بزرگ منطقه هستند. در این میان یک دولت هست که ایران را دشمن خود میداند اما با هم روسیه و هم ترکیه روابط کم و بیش حسنه دارد: اسرائیل. تل آویو چه نگاهی به رویدادهای منطقه دارد؟ برای گفتگو در این مورد با دکتر برندون فریدمن همراه شدیم که مدیر پژوهش «مرکز موشه دایان برای مطالعات خاورمیانه و آفریقا» در دانشگاه تلآویو است و سردبیر نشریه آن به نام «بوستان.» دکتر فریدمن در دانشگاه تل آویو درس مطالعات خاورمیانه میدهد و پژوهشهایش در مرکز دایان در مورد ژئوپلیتیک خاورمیانه و تحلیل استراتژیک و تاریخ سیاسی خاورمیانه معاصر است. پژوهش دکترای او در مورد روابط سیاسی بین دولتهای منطقه خلیج فارس در دوره خروج ارتش بریتانیا از منطقه (۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱) بود. او پیش از کار دانشگاهی در اسرائیل هفت سال در یک شرکت مشاوره در آمریکا کار میکرد.
***
در چند روز گذشته شاهد تحولاتی در رابطه با سوریه بودهایم. از یک سو اجلاس سوشی را دیدیم و از سوی دیگر ایران اعلام کرد داعش به آخر رسیده. اوضاع را چطور میبینید؟
به نظرم قضیه را باید دو قسمت کرد. از یک طرف بسیاری چیزهایی که در چند روز گذشته در عرصه دیپلماتیک دیدهایم تا حدودی نمایش است و تبلیغ فعالیتهای دیپلماتیک روسیه و توافق روسیه با ایران، ترکیه و بشار اسد. به نظرم از بعضی جهات تلاشی است برای نمایش مارش پیروزی و متقاعد کردن دنیا که داعش شکست خورده و الان باید مشغول بازسازی سوریه شد. در ضمن هدف این بود که به دنیا این پیغام فرستاده شود که روسیه، ایران، بشار اسد و ترکیه همسو و همنظر هستند. من لزوما این نمایش را باور نمیکنم. به نظرم بین آنها تفاوتهای جدی در مورد اینکه اوضاع سوریه چگونه است یا چگونه باید باشد وجود دارد. در نتیجه خیلی از این اقدامات صرفا نمایش دیپلماتیک است. از سوی دیگر اما ایران واقعا برنده بزرگی بوده. در این جنگ هم در سوریه پیشروی کرد و هم در عراق. دستاوردهایش در این دو کشور واقعی است و نباید دست کم گرفته شود. این دستاوردها را باید جدی گرفت اما کاملا هم نباید فریب نمایش دیپلماتیک را خورد. از نظر اسرائیل، داعش خطر کوچکتری از ایران است. اسرائیل بسیار بیشتر نگران دستاوردهای ایران در مبارزه علیه داعش است. نگرانی عمده این است که ایران چگونه این دستاوردها را متمرکز میکند. شکست دادن داعش هرگز جزو اولویتهای اول و دوم اسرائیل نبود. اسرائیل هرگز نقش مستقیمی در مقابله با داعش نداشت، البته منظورم داعش در سوریه است. اسرائیل علیه داعش در صحرای سینا و علیه عوامل داعش درون مناطق فلسطینی و خاک خودِ اسرائیل، فعال بوده.
در هیات حاکمه اسرائیل در مورد نگاه استراتژیک و امنیتی به ایران چه قدر اجماع وجود دارد و چه قدر نظرهای مختلف؟
به نظرم بیشتر اجماع است تا تفاوت. آن موضوعی که نسبت به آن تفاوت وجود دارد، نگاه نهادهای مختلف درون حکومت و دولت اسرائیل نسبت به دولت کنونی ایران است. میشود گفت نگاههای مختلفی نسبت به رئیسجمهور روحانی وجود دارد. برای بعضیها بین خامنهای و روحانی فرقی نیست اما افراد جدیتری هستند که تفاوتها را میبینند و متوجه ظرافتهای سیاست در ایران هستند. از نظر چالشهای امنیتی میتوان گفت میزان بالایی از اجماع وجود دارد که نفوذ ایران در منطقه خطری استراتژیک برای ما است. البته احتمالا نقطه نظرات مختلفی در مورد برجام هم وجود است. به نظرم اسرائیل خودش را درگیر تلاش برای شکل دادن به آینده سیاسی سوریه نمیداند. اسرائیل منافع خود در سوریه را اینگونه تعریف میکند که چه چیزی را تحمل میکند و چه چیزی را نه. به نظرم این سوال کمی زودهنگام است. درست است که روسیه، نظام اسد، ایران و ترکیه صحبت درباره بازسازی سوریه را آغاز کردهاند اما واقعیت اینجا است که احتمالا هنوز یک فاز دیگر از تخاصم باقی مانده و بعد از آن است که به صحبت در مورد سازماندهی سیاسی آینده کشور میرسیم. البته که این دو روند به طور همزمان پیش میروند یعنی صحبت در مورد آینده از همین حالا شروع شده اما مسائل حلنشده بسیاری در مورد سوریه موجود است. مثلا اینکه نیروهای آمریکایی مناطقی که الان تحت کنترل کردها و «نیروهای دموکراتیک سوریه» است ترک کنند یا نه، در آنجا احتمال درگیری دیگری با اسد و ایران هست. نکته دیگر آینده منطقه جنوب غربی سوریه است. در اینجا روسیه با همکاری آمریکا و اردن توافقهای تنشزدایی داشته. باید دید این ادامه پیدا میکند یا تخاصم از سر گرفته میشود. و نکته دیگر تخاصم حلناشده و بالقوه بین ترکیه و کردها در عفرین است. به نظر من تا وقتی این مسائل حل نشده صحبت از آینده سیاسی سوریه زودهنگام است.
میتوان گفت تنها دولتی که هم با ایران رابطه حسنه دارد و هم با اسرائیل، روسیه است. به نظرتان احتمال دارد این روابط همزمان به تناقض و درگیری بیانجامد؟
به نظرم روسیه در مدیریت روابط خود در منطقه خیلی چشمگیر عمل کرده و در سه تا چهار سال گذشته به شدت موفق بوده. به نظرم اسرائیل و روسیه بعضی منافع مشترک دارند اما نگاه کاملا یکسان ندارند. حرف شما دقیق است. البته این همپوشانی منافع ایران و روسیه در سوریه بوده که باعث شده همکاری کنند و این همپوشانی فعلا ادامه دارد. اما یک مساله این است که آمریکا و روسیه باید تلاش کنند در جنوب غربی سوریه وارد تخاصم نشوند. در اوضاع حساس آن منطقه احتمال دارد روسیه و ایران در یک سو و اسرائیل در سوی دیگر وارد تخاصم شوند. اسرائیل به روشنی گفته نمیخواهد گروههای ایرانی نزدیک مرز ما در بلندیهای جولان مستقر باشند. ایران هم به نظر مصمم است که حداقل میزانی از حضور در جنوب غربی سوریه داشته باشد. اینجا است که به نظرم قائله بین روسیه و آمریکا میتواند به سرعت تشدید شود. این چالش بزرگی برای روسیه خواهد بود، بخصوص اگر امکان رویارویی ایران و اسرائیل در جنوب غربی سوریه پیش بیاید.
از: ایران وایر