دستگیری و قتل فعالان محیط زیست! چه دستی در کار است؟

چهارشنبه, 25ام بهمن, 1396
اندازه قلم متن

Ali Keshtgar8

در قانون اساسی پر از تناقض جمهوری اسلامی آمده است که رئیس جمهور که با آرای مردم برگزیده می‌شود مسئول نظارت بر اجرای قانون اساسی است. او پیش از نشستن بر مسند ریاست جمهوری نیز باید به قرآن مجید سوگند یاد کند که در انجام مسئولیت‌های خود قصور نمی کند.

اما از روز اولی که بنای کج جمهوری اسلامی گذاشته شد تا به امروز فقط یک رئیس جمهور اشتباها مسئولیت خود را جدی گرفت و همین مایه عزل او شد (بنی صدر).

خاتمی اما حرف‌های قشنگ زد بدون آن که مسئولیت‌های خود را جدی بگیرد، به طوری که در آخر دوره او یکی از ننگین ترین انتخابات‌های ریاست جمهوری برگزار شد که در هر دو مرحله آن مأموران ولایت مطلقه فقیه برای روی کار آوردن محمود احمدی نژاد که نور چشم رهبر شده بود زیر چشم وزارت کشور خاتمی تقلب شرعی کردند!

باری، اینک روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری‌اش، بی اختیاری مطلق رئیس جمهور را در برابر ولایت مطلقه فقیه به نحو رقت باری به نمایش گذاشته است. هر چه او از وعده های انتخاباتی‌اش دور و به منویات رهبر نزدیکتر می شود، بیشتر از سوی شخص رهبر و نهادهای تحت نظر وی تحقیر می شود.

او پس از انتخابات، کابینه را همان گونه چینش کرد که خامنه ای می خواست. بودجه را در جهت رضایت رهبر، نظامیان و حوزه های علمیه و نهادهای وابسته به آن‌ها نوشت و آن چه را که باید برای نجات محیط زیست بحرانی ایران هزینه شود به نظامیان و روحانیون اختصاص داد. با این همه، هیچ یک از نهادهای تحت نظر خامنه ای در هیچ مورد حریم ریاست جمهوری و احترام روحانی را نگه نداشته‌اند. باید گفت هر چه او دیوارش را کوتاه تر کرده نهادهای سرکوب بیشتر و راحت تر از آن بالا رفته اند:

او مدام حرف‌های بی پشتوانه میزند، در حالی که تندروها به رهبری علی خامنه‌ای به پشتوانه زور عمل میکنند. و از آن جا که روحانی نمی خواهد به سرنوشت موسوی و یا حتی خاتمی دچار شود به تقیه روی آورده است. از حرف‌ها و انشاءهای تکراری و ملالت آور او که می گوید در دوره من ایران «هر سال رشد اقتصادی داشته»، «تورم مهار شده»، «مردم نگران نباشند دلار ارزان خواهد شد» و یا «به وعده هایی که به مردم دادم وفادارم»، «اعتراض حق مردم است»، «مسئله فقر و اشتغال حل خواهد شد»، «جمهوری اسلامی خواهان صلح و دوستی با همسایگان و جهانیان است….» که بگذریم، او و کابینه‌اش نخواسته اند و یا نتوانسته اند در عمل هیچ گام محسوسی در بهبود اشتغال، راه انداختن صنایع، کاهش فقر، جلوگیری از گرانی، مبارزه با فساد که مستلزم کوتاه کردن دست نظامیان از اقتصاد است، تغییر سیاست‌های منطقه ای و بین المللی، و محدود کردن دخالت سپاه و قوه قضائیه در سرکوب و آدمکشی بردارند.

روحانی اگر اعتراض را به راستی حق مردم می داند چرا در مقام رئیس جمهور به وظیفه خود در امر دفاع از جوانان معترضی که در زندان‌ها به قتل رسیدند، حتی برای خالی نبودن عریضه هم که شده حرفی نزده است؟

به فرمان چه دستگاهی، کدام مقامی و به چه دلیل در اوایل بهمن امسال امر به سرکوب و دستگیری دراویش گنابادی داده شده است؟ اگر روحانی با این اقدامات همراهی ندارد چرا مخالفت خود را ابراز نمی‌کند؟

و حالا در روزهای اخیر اطلاعات سپاه تصمیم به جمع کردن بساط فعالان محیط زیست گرفته است. گروهی از استادان و کارشناسان خوش نام و ایران دوست محیط زیست را به اتهام دروغین جاسوسی دستگیر کرده اند و یکی از اساتید بنام جامعه شناسی و فعال زیست محیط دکتر کاووس سیدامامی را در زندان به قتل رسانده اند. وظیفه و مسئولیت رئیس جمهور در این زمینه چیست؟ شایع است که مافیای سپاه پاسداران که تلاش های فعالان محیط زیست را خلاف منافع و موقعیت‌های اقتصادی و اهداف سیاسی خود و نیز مغایر با بهره برداری‌های بی رویه از منابع آبی و ذخایر و معادن کشور می دیده اند، به دستگیری و جمع کردن بساط آنان دست زده اند. در شرایطی که ایران به خاطر سیاست‌های غیرکارشناسی و هزینه کردن بودجه هایی که باید صرف بهبود محیط زیست شود در جنگ‌های نیابتی و فساد نهادینه شده غرق است و در همه عرصه‌های زیست محیطی به نقطه بحران رسیده است، سرکوب فعالان این عرصه چه مفهومی و چه پیامی با خود به همراه دارد؟ چرا رئیس جمهور کشور نسبت به این رویدادهای تلخ سکوت پیشه کرده است؟ اصلا مگر فعالان محیط زیست بجز تحقیق در مورد علل وخامت آلودگی هوا و دریا و خشکیدن دریاچه‌های کشوربه کدام داده‌ها و پرونده‌های طبقه بندی شده جمهوری اسلامی دسترسی دارند که به جاسوسی متهم شده اند؟ آیا تلاش آنان برای آشکار کردن علل وخامت محیط زیست و نقش سیاست‌های غیرکارشناسی جمهوری اسلامی و محدود شدن هزینه‌های زیست محیط به سود جنگهای منطقه ای نیست که به اتهام واهی جاسوسی دستگیر شده اند؟ و تازه به فرض آن که کسی اقدام به جاسوسی کرده باشد مگر می‌شود بدون محاکمه علنی و بدون محکومیت او را به زندان انداخت و یا به قتل رساند و بعد هم مدعی شد که او خودکشی کرده است؟ این همه خودکشی‌های زنجیره ای در زندان‌ها را چه کسی باور می کند؟ دادستان تهران که وظیفه اش ستاندن داد است در برابر هر قتلی که در زندان اتفاق می افتد به جای تحقیق و تفحص نقش وکیل مدافع و سخنگوی زندانبان را ایفا می کند و هر بار مدعی می شود که قربانیان خودکشی کرده اند.

آیا نباید از روحانی خواست که به جای تحویل دادن حرف‌های بی پشتوانه و انشاءهای تکراری در مقام رئیس جمهور خواستار بازرسی زندان ها و تفحص در مورد پرونده قتل‌ها و یا خودکشی‌های زندانیان گردد؟ آیا نباید در دفاع از فعالان محیط زیست که در چنگال مافیای اقتصادی نظامی اسیر شده اند اقدام کند؟

اقدام مافیای اقتصادی – نظامی در حبس و شکنجه و قتل فعالان محیط زیست، رسوایی بزرگی است که اگر رئیس جمهور نمی تواند هر چه زودتر نسبت به آن اعتراض کند، بهتر است به خاطر احترام به مردم از سمت خود استعفا دهد.

افکار عمومی قطعا خواهان روشن شدن هر چه زودتر حقایق است و از رئیس جمهور انتظار می‌رود هیئتی را برای بررسی این دستگیری‌ها، علت مرگ چهره میهن دوست و فعال سرشناس محیط زیست دکتر کاووس سیدامامی و معرفی هویت عامل این جنایات، تعیین کند و خود شخصا تا روشن شدن حقایق پیگیر آن باشد.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. فیلم دوربین مدار بسته هم ،اثبات کنندهٔ خودکشی نیست،چرا که همون کسانی که میتونند افراد رو به اقرار اجباری وادار کنند،قبل از کشتن طرف،میتونند طرف رو به انجام اعمالی در جلو دوربین هم وادار کنند۰