بارها از خودم پرسیده ام که چرا علیرغم این همه منابع زیر زمینی و خدادای که در ایران داریم اکثریت ایرانیان زیر خط فقر زندگی می کنند؟! حتی مقاله ای نوشتم (منابع) و علت این امر را بی کفایتی مسیولان معرفی کردم! اما باید اعتراف کنم که پاسخ من به سوال فوق یک نوع سطحی نگری بود چراکه حقیقت این است که ایرانیان با سیاست و تدبیر حاکمان و در راستای منافع آنان است که زیر خط فقر نگه داشته شده اند – بدون اینکه تقصیری متوجه خود ایرانیان باشد.
حقیقت این است که کشور ما – ایران – توسط یک گروه ۱۰ تا ۱۵ نفره غالبا آخوند بسیار متخصص اداره می شود که به خوبی می دانند دنبال چه هستند. این مافیای قدرت با به خدمت گیری حداکثر ۵۰۰۰ نفر از افراد الیت جامعه و دادن حقوق های فوق نجومی به آنها ماموریت زیر خط فقر نگه داشتن ایرانیان را به آنها داده اند. برای نمونه در مورد آموزش زبان انگلیسی که تخصص من هست، حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی ما بعد از اینکه زبان انگلیسی در بیش از ۱۰ سال به آنها در مدارس و دانشگاه ها تدریس شده است قادر نیستند حتی ۵ دقیقه به زبان انگلیسی صحبت کنند یا یک متن ساده را بخوانند و بفهمند و به سوالاتی راجع به آن پاسخ دهند! این در حالیست که سیاست گذاران آموزش زبان ما در بهترین دانشگاه های آمریکا و اروپا مدرک گرفته و به گونه ای – به عمد – به تربیت مدرسان زبان و تالیف کتب درسی پرداخته اند که آموزش زبان در ایران ناموفق و ناکارآمد شود! لازم به یادآوری است که برنامه ریزی و آموزش برای تمام دروس در مدارس و دانشگاه های ایران به همین صورت می باشد. حال ممکن است این سوال را مطرح کنید که اگر چنین است پس چرا اصلا حاکمانی که بر مبنای جهل مردم حکومت می کنند مدرسه و دانشگاه می سازند و آموزش می دهند؟! پاسخ این سوال این است که حاکمان ما تحت فشار افکار عمومی در سطوح ملی و بین المللی چاره ای جز تاسیس مدرسه و دانشگاه و آموزش مردم ندیده اند. البته مقاله من تحت عنوان “سیستم تعلیم و تربیت یا کارخانه گوسفند سازی” را در منابع همین مقاله بخوانید تا متوجه شوید که چگونه یک گام فراتر گذاشته اند و در عمل مدارس و دانشگاه های ما را کارخانه گوسفند سازی کرده اند. شما هم اگر کمی دقت کنید متوجه می شوید که خروجی مدارس و دانشگاه های ما چیزی نیست جز شهروندانی که اکثریت آنها آموزش دیده اند تا طوطیوار حفظ و تکرار کنند، میمون وار تقلید کنند، گوسفندوار زندگی کنند و عین گاو بی خیال همه چیز باشند.
تمام آنچه می خواهم بگویم این است که حاکمان تمامیت خواه ما با سیاست ها و نوع مدیریت خود، ما ایرانیان را زیر خط فقر نگه داشته اند چون بر این باور هستند که
- ایرانیان تنها مادامیکه نیازمند و محتاج و در فقر و تنگنا باشند، به خدا و پیغمبر و ایمه و پای منبرهای ایشان گرایش دارند و مسلمان باقی می مانند. اهمیت این موضوع موقعی مشخص می شود که به یاد بیاوریم که گرایش ایرانیان به اسلام برای آخوندها بسیار حیاتی است چرا که این امر راز تداوم حکومت آنهاست.
- آنها تنها در صورتی می توانند با نام خدا و پیغمبر و دین به چپاول ایرانیان بپردازند که دغدغه اصلی ایرانیان را تلاش برای یک لقمه نان قرار دهند. آنها بر این باورند که تنها در این صورت است که ایرانیان فرصت و حوصله رصد و نقد و به چالش کشیدن حاکمان را نخواهند داشت.
- ایرانیان باید در پی یک لقمه نان باشند تا حوصله و فرصت ارتقای فرهنگ و بینش سیاسی خود را هم نداشته باشند چرا که اگر فرهنگ و بینش سیاسی آنها ارتقا یابد دیگر حکومت آخوندها را بر نخواهند تافت.
- اگر شکم ایرانیان سیر شود و به رفاه برسند و دیگر دغدغه نان و مسکن و پرداخت قسط های خود را نداشته باشند به فکر واژه هایی چون حقوق بشر، حق انتخاب و دموکراسی و آزادی می افتند که اینها قطعا به انقلاب و نتیجتا سرنگونی آخوند های ریا کار، دین فروش و ستم پیشه فعلی می انجامد.
منابع
ترعیب، بازداشت و شکنجه دکتر سید محمد حسن حسینی توسط سپاه پاسداران
مقالات بیشتر در وبلاگ من: