سال جدید: تحول در مفهوم اصلاح و تحول

یکشنبه, 5ام فروردین, 1397
اندازه قلم متن

mombini20111102

سال جدید درست در انتهای نخستین موج بزرگ اعتراض خیابانی و میدانی مردم علیه عامل‌های عمده‌ی بدبختی و شوربختی ایران، یعنی ولایت فقیه، اقتصاد ویران و حجاب تحمیلی آغاز شد. این پدیده مفهوم و پیامی ژرف و همه جانبه دارد. عدم درک این پیام و گام برداشتن در فضای پیش از این شورش‌ها، اصلاح و تحول را به کلی از مفهوم تهی خواهد کرد.

در شرایط جدیدی که شروع شده است، جنبش سبز و اندیشه‌ورزان و رهبران آن، چنانچه حرف‌های قدیم را بر زبان برانند و برنامه‌ی مصوب شورای مرکزی آن جنبش را در دست داشته باشند، به کلی سپری شده خواهند بود. حداکثر حرف جنبش سبز از حداکثر حرف دولت روحانی پایین‌تر بوده است. حقیقت این است که محور روحانی – ظریف اوج ظرفیت تحولی جمهوری اسلامی است و در قیاس با آنها آقایان موسوی و کروبی هنوز در چارچوب راه رشد غیر سرمایه‌داری و روبنای ناشکوفای آن گام بر میدارند. خط روحانی- ظریف میتوانست در اصلاح طلبی جنبش سبز یک تحول ایجاد کند، اگر که امکانات آنها فلج نمیشد. سمتگیری روحای – ظریف از شعاع باورمندی جمهوری اسلامی خارج است و رو به سکولاریسم دارد. این خط سمتگیری سکولاریستی در جنبش اسلامی است، در حالی که خط جنبش سبز دموکراسی دینی و اصلاح در دایره نظام مبتنی بر ولایت است.

در یک تعریف، جنبش سبز و رهبران آن شعاع شعار و خواست زنده‌ی حرکتشان، مستقل از ادعاهای خصوصی و نهانی، در قلمرو ولایت فقیه و بر پایه‌ی «اجرای بی تنازل قانون اساسی» بوده است. اجرای بی تنازل قانون اساسی، که معنایش بسته به معنا کننده است، در بهترین معنا نیز به رسمیت شناختن ولایت فقیه همچون یک رکن سیاست آن جنبش است. بیسواد هم میتواند بخواند که ولایت فقیه جزیی از آن قانونی است که اجرای بی تنازل آن تقاضا میشود. اجرای بی تنازل قانون اساسی رندانه ترین شعار در تاریخ انتقادات و اعتراضات به جمهوری اسلامی بوده است. این شعار به گونه ای منطبق با روحیه سهم خواهی در کشاکش نیروهای خمینیست طرح و به جنبش تزریق شد. در شرایط کنونی این فکر به کلی از خط اصلاح قابل قابول برای مردم خارج و به خط مصلحت طلبی نظام مبتنی بر ولایت تنزل پیدا کرده است. اصلاحات در شرایط کنونی با خواست پس زدن منظم، متمدنانه و صلح طلبانه ولایت فقیه و سپردن امور به یک دولت برآمده از انتخابات آزاد همراه است. در این شرایط اصلاحات نمیتواند با تحول مرزبندی بنیادی داشته باشد. بدون تحول اصلاحات واقعی ناممکن است. اصلاحات با مصلحت طلبی حکومتی مرزبندی خواهد کرد. دفاع از اجرای بی تنازل قانون اساسی مدافع را در برابر جنبش اصلاح و تحول راستین قرار میدهد.

شک نیست که هر ذره نرمش و باز شدن فضای سیاسی در کشور به بهبود اوضاع کمک می‌کند و آزادی زندانیان سیاسی و از آن جمله آزادی رهبران جنبش سبز یک خواست مقدم است. اما، ایستادن پای سنتها و سیاستهای پیشاشورش سوزاندن آن فرصت‌هایی است که ایران برای نجات خود به آنها نیاز دارد. علیرغم بعید بودن یا دشوار بودن تحقق این حرف، خیرخواهی ایجاب میکند که خواهان درک واقعیت از سوی رهبران جمهوری اسلامی باشیم. عدم درک واقعیت توسط آنها شرایط شومی را برای کشور پدید خواهد آورد. چنین شرایط شومی خشن تر از همه گلوی خود آنها را خواهد فشرد.

ایران باید به خود بیاید و تصمیم بگیرد. رهبری ولایتی از بالای سر رهبری یک دولت برآمده از انتخابات آزاد باید کنار برود. بدون این تحول راه ایران برای حل مشکلات عمده آن بسته خواهد ماند. رهبران جمهوری اسلامی به جای تدارک تحمیل یک فرد دیگر به عنوان رهبر به خود آیند و به حرف ملت گوش کنند و خود خویشتن را محکوم به سرنوشت شوم نکنند. ولایت فقیه باید لغو شود. به گونه متمدنانه و مسالمت آمیز و بر پایه خرد ملی. کشور را به آتش نکشید. تاریخ، قطعاً برای لغو ولایت فقیه و جدا کردن دستگاه دین از دولت آماده پرداختن بالاترین قیمت هم خواهد شد. غیر ممکن است که رایش روحانیت بتواند بقای خود را تضمین کند.

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.