خمپاره باقیمانده از جنگ ایران و عراق، جان سه کودک خوزستانی را گرفت. مهدی و مرتضی دو برادر هفت و ۹ ساله اهل روستای مرعی به همراه پسرعمویشان، جواد در زمین فوتبال خاکی روستا مشغول بازی بودند که متوجه شیئی عجیب شدند. دقایقی بعد، این شیء در دستانشان منفجر شد و جان مهدی و مرتضی را گرفت. جواد هم ۲۰ ساعت بعد در بیمارستان جان خود را از دست داد. این حادثه روز شنبه، ۳۱ فروردین رخ داد اما خبرگزاریهای رسمی ایران تا آخرین ساعات خبری روز دوشنبه خبری از آن مخابره نکردند. روایت تایید نشده دیگری هم وجود دارد که از مجروحیت شدید سه کودک دیگر خبر میدهد؛ روایتی که با توجه به حداقل افراد لازم برای یک بازی فوتبال، دور از ذهن نیست.
سه کشته و پنج مجروح در دو هفته
خبر حادثه را نخستین بار وبسایت رهیابنیوز منتشر کرد و گزارش داد شدت انفجار به حدی بوده که صدایش از فواصل دور به گوش رسیده و ترکشهای آن به برخی خانههای روستا اصابت کرده است. مرعی، یکی از روستاهای توابع سوسنگرد در استان خوزستان است. از منابع محلی خبر رسیده که در همین روز، چهار گلوله توپ نیز توسط یکی از کلانتریهای اهواز کشف و توسط گروه پاکسازی میادین مین خنثی شده است.
اما این تمام حوادث جنگی خوزستان نبود. چرا که روز چهارشنبه گذشته جعفر ملکی، یکی از کارکنان مرکز مینزدایی کشور بر اثر برخورد با مین در فکه، از ناحیه پا مصدوم و یکی دیگر از همکارانش به موج گرفتگی دچار شد. صبح روز دوشنبه هم در همین منطقه، علیرضا کریمی، از دیگر کارکنان مرکز مینزدایی کشور، بر اثر برخورد با مین پای چپش را از مچ به پایین از دست داد.
همزمانی چندین مرگ و مصدومیت بر اثر ادوات جنگی به جای مانده از جنگ، تنها چند روز پس از روز جهانی روشنگری درباره خطرات مین(چهارم آوریل) قابل توجه است؛ روزی که به مناسبت آن، سردار احمد وحیدی وزیر دفاع جمهوری اسلامی پیامی صادر کرد و در آن مدعی شد که در سال گذشته استان کرمانشاه پاکسازی شده و امسال پاکسازی تمامی مناطق آلوده به مین، مهمات خوشهای و مواد منفجره باقیمانده از جنگ جشن گرفته خواهد شد.
او همچنین گفته بود که “جمهوری اسلامی ایران در ارائه تجربیات ارزشمند خود در تمامی حوزههای مینزدایی بشردوستانه” آمادگی دارد.
۱۶ میلیون مین در ۵ استان کشور
پیماننامه اوتاوا(پیمان جهانی بر ضد استفاده از مین) در تعریف این ابزار جنگی مهیب میگوید: “هر وسیلهاى که روى سطح زمین یا زیر خاک قرار مى گیرد و طورى طراحى شده که در اثر حضور، نزدیکى و یا با تماس یک فرد منفجر مى شود.” اما بازماندههای کشنده جنگ منحصر به مین نیست؛ مهمات منفجر نشده جنگی (UXO) شامل انواع و اقسام مواد منفجرهای هستند که در میدان جنگ از آنها استفاده میشده اما پس از جنگ از آن محل خارج نشدهاند. این مهمات شامل گلولهها، نارنجکهای عمل نکرده، گلوله های توپ و… می شوند. این مواد مخربتر از مینها هستند و در بیشتر موارد مخصوصاً نارنجکها به دلیل اینکه برای کودکان جذاب هستند، قابلیت خطرآفرینی بالاتری هم دارند.
جمهوری اسلامی هنوز به ۱۶۱ کشور دنیا که پیمان اوتاوا را پذیرفتهاند ملحق نشده اما چندین سال است که در زمینه پاکسازی مین فعالیت میکند. بنابر آمارهای رسمی در جنگ هشت ساله ایران و عراق، بیش از ۲۰ میلیون مین در پنج استان غربی کشور کاشته شده و به همین تعداد گلوله جنگی عملنکرده در مناطق جنگی به جا مانده است.
همچنین تخمین زده میشود که هنوز حدود ۱۶ میلیون مین خنثی نشده در استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، آذربایجان غربی و خوزستان وجود داشته باشد. به این ترتیب ایران پس از مصر که میهمان ۲۳ میلیون مین است، در رتبه دوم جهان قرار میگیرد و عراق و افغانستان در رتبه سوم حضور دارند. با این حال هیچ آمار مدون و دقیقی از تعداد کشتهها و مصدومین حوادث مین و ادوات جنگی در سالهای اخیر در دست نیست و ادعاهای مسوولان مبنی بر پاکسازی برخی مناطق، با توجه به تکرار حوادث زیر سذوال رفته است.
یکی از کاملترین پژوهشهای رسانهای در زمینه مین را سلیمان محمدی، روزنامهنگار انجام داده که دادههای آن مورد استناد بسیار قرار گرفته است. او که گزارشهای بسیاری در زمینه مینهای به جا مانده و وضعیت مصدومان انفجار مین تهیه کرده به یک تحقیق دانشگاهی استناد میکند و مینویسد که در فاصله سالهای ۸۰ تا ۸۶، به طور میانگین هر ساله بیش از هزار حادثه انفجار مین در نقاط مرزی ایران رخ داده که ۹۵ درصد قربانیان آن غیرنظامی و بین ۱۳ تا ۲۵ درصد کودک بودهاند.
او همچنین در اردیبهشت ماه سال ۸۸ از ۸ قربانی مین در سردشت، سقز و اشنویه تنها ظرف دو ماه گزارش داد، در حالی که سال پیش از آن استانهای آذربایجان غربی و کردستان پاک اعلام شده بودند.
کار پاکسازی مناطق آلوده به مین از سال ۱۳۶۶ توسط نیروهای ارتش، سپاه و بسیج آغاز شد. این پاکسازی از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲ برعهده وزارت کشور بود اما از سال ۱۳۸۳ مرکز مینزدایی کشور وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح عهدهدار آن شد. این مرکز متعهد شده بود که آذربایجان غربی و کردستان را تا پایان سال ۸۷، کرمانشاه را تا پایان سال ۸۸ و ایلام و خوزستان را که بیشترین درصد آلودگی دارند تا پایان سال ۸۹ پاکسازی کند.
کارمندان این مرکز، عموما “تخریبچی” های دوران جنگ هستند که با امکاناتی کمتر از سطح استاندارد بینالمللی فعالیت میکنند و درصد مرگ و مصدومیت در میان آنان هم بالاست. اما باز آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست.
براساس مطالعه اولیهای که نیروهای نظامی ایران در سال ۱۳۶۷، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، انجام دادند، مرزهای غرب و جنوب غرب ایران با عراق در طول ۱۱۰۰ کیلومتر در مساحتی حدود چهار میلیون و ۲۰۰ هزارهکتار آلوده به مین و دیگر ادوات جنگی است. این ادوات جنگی در پنج استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان و به ویژه شهرهای مرزی خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصر شیرین، هویزه، نفت شهر، سومار، موسیان،آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، شوش وگیلان غرب پراکنده شده است.
از سوی دیگر با وجود تفاهم ایران و عراق، برای رد و بدل کردن نقشه مینهای کار گذاشته شده، هنوز طرف عراقی نقشهای به جمهوری اسلامی تحویل نداده است.
تلاشهای ناموفق حکومت
سازمان مدارای جهانی به ریاست محمد مصفایی، وکیل ایرانی درباره مرگ سه کودک خوزستانی بیانیه ای صادر کرده است. در این بیانیه نسبت به “در خطر بودن جان شهروندان ایرانی” هشدار داده شده و از مسوولان جمهوری اسلامی ایران خواسته است که “با پیوستن به پیمان بینالمللی اتاوا، درباره پاکسازی ادوات جنگی مخرب به جای مانده از جنگ، تلاش و توجه بیشتری از خود نشان دهند.”
پیش از این هم شیرین عبادی، وکیل دادگستری، هنگامی که در ایران حضور داشت، “کانون مشارکت در پاکسازی مین” را تاسیس کرده بود. او در توضیح دلایل پاکسازی نشدن مناطق مینگذاری شده ایران سه عامل را مهم دانسته بود: “اول اینکه مینهای کاشته شده در ایران عمدتا توسط افراد داوطلب نظامی، یعنی بسیجی، در ابتدای جنگ کار گذاشته شده و اینها نقشه نداشتهاند؛ دوم عدهای از این مینها در آن اراضی که به اشغال عراق درآمد، کار گذاشته شده و دولت عراق تا کنون حاضر نشده نقشههای این مینها را به دولت ایران بدهد؛ تعدادی هم که توسط نظامیان رسمی و مجرب استفاده شده، در اثر گذشت زمان و به دلیل اینکه در ارتفاعات کار گذاشته شده بوده، برف و باران اینها راشسته و حتی به داخل مناطق مسکونی آورده است.”
عثمان مزین، وکیل دادگستری و پژوهشگر حقوق قربانیان جنگ نیز از دشواریهای پاکسازی مین در کردستان میگوید: “دستگاههایی که برای مینروبی در دشت به کار گرفته میشود، در مناطق صعبالعبور و کوهستانی و پرفراز و نشیب کردستان کارآیی چندانی ندارند. به همین دلیل نیز شاهد فعالیت محسوس و چشمگیری در مناطق مرزی کردستان مثل بانه، پیرانشهر، سقز و مرایون نبودهایم. اگر فعالیتهایی هم برای مینزادیی صورت گرفته باشد، به طور استاندارد و درست نبوده است.”
از سوی دیگر رحمان جوانمردی، فعال اجتماعی کردِ ساکن هلند نیز مدعی است که هم نیروهای نظامی ایران و هم گروههای مسلح کرد ایرانی یا عراقی در منطقه کردستان اقدام به مینگذاریهای جدید کرده و میکنند.
در استان خوزستان هم اکثر مینها در زمینهای ماسهای به جا مانده که با فرورفتن در عمق، کار شناسایی آنها دشوار شده و یا اینکه با باد به مناطق مسکونی نزدیک شدهاند.