دکتر علی افشاری
سفر جواد ظریف به نیویورک برای شرکت در اجلاس «چندجانبهگرایی و دیپلماسی برای صلح» در سازمان ملل خبرساز شده است. البته پیامدهای غیرمنتظره سفر مربوط به اظهارات ظریف در نشست فوق نیست بلکه مصاحبههای او با رسانههای آمریکایی و سخنرانیهایش وضعیت جدیدی را ترسیم کرده است.
ابتدا ظریف در جریان سخنرانی در انجمن آسیایی در نیویورک، به طور علنی پیشنهاد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا را مطرح کرد و مدعی شد اختیارات لازم در این خصوص را دارد. او بعداً توضیح داد که مذاکرات فقط در حوزه تبادل زندانیان است و ابتدا رابرت اُبرایان، نماینده ویژه آمریکا در امور گروگانها چنین درخواستی را از جمهوری اسلامی مطرح کرده بوده است.
اما اقدام بیسابقه ظریف در مصاحبه با شبکه خبر فاکسنیوز دیگر اتفاق مهم بود و همچنین صورتبندی تازهای که از مناقشه ایران و آمریکا ارائه کرد. او در این گفتوگو مدعی شد: «دونالد ترامپ تمایلی به جنگ ندارد اما «گروه ب» شامل بیبی نتانیاهو، جان بولتون، بنسلمان و بنزائد در تلاشاند که به تنشهای ایران و آمریکا دامن بزنند و دونالد ترامپ را برخلاف خواستهاش به سوی جنگ با ایران ببرند».
ظریف همچنین در بخشی دیگری از این مصاحبه ترامپ را هم مورد انتقاد قرار داد: «ترامپ با پیگیری سیاست فشار حداکثری «در پی به زانو در آوردن ایران است»… اما «این سیاست محکوم به شکست است و این افراد بیچاره [گروه ب] این موضوع را خوب میدانند». او همچنین در خصوص تحریمها گفت: «عبور از تحریمها دشواریهای زیادی دارد. تنها راه باقی مانده برای ایران مقابله با تحریمهاست».
ظریف با رسانههای دیگر آمریکایی هم مصاحبه کرده و سیگنالهای مشابهی را طرح کرد و همچنین با هرالدو ریورا، روزنامهنگار آمریکایی طرفدار ترامپ، هم دیدار و گفتوگو کرد. به صورت همزمان نیروهای همسو با جمهوری اسلامی در آمریکا و رسانهها و سازمانهای آمریکایی مدافع تنشزدایی با جمهوری اسلامی نیز نتهای مشابهی را نواختهاند. نشریه نیویورکر با انتشار گزارشی خبر داده که ترامپ در خروج از برجام تصمیم قطعی نگرفته و منتظر گفتوگو با حسن روحانی بوده که پیشنهاد او که با میانجیگری امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه منتقل شده بود، از سوی دولت ایران رد میشود و در نتیجه فرصت تعامل از دست میرود. با این حال این گزارش که اخباری را به نقل از برخی منابع غیررسمی منتشر کرده با حملات مکرر ترامپ به برجام در دوران انتخابات ریاست جمهوری تعارض دارد.
رفتارهای ظریف در سفر غیرعادی به نیویورک و تأکید مکرر او بر مذاکره نشان میدهد که جمهوری اسلامی زودتر از موعد در اندیشه بازنگری در مقاومت نامحدود در برابر سیاست تهاجمی دونالد ترامپ است. از آنجا که موضعگیریهای ظریف تا کنون با واکنش منفی نیروهای همسو و نزدیک به نهاد ولایت فقیه مواجه نشده میتوان نتیجه گرفت که ممکن است اجماع در داخل بلوک قدرت به وجود آمده که سیاست جدیدی باید اتخاذ شود. اما محتوی این سیاست جدید و اینکه تا کجا باید پیش برود، و اینکه مشمول تغییر راهبردی میشود یا تاکتیکی، هنوز روشن نیست.
از زاویهای دیگر وجود مواضع متناقض در جمع مقامات جمهوری اسلامی و تغییرات فاحش مواضع ظریف در هفتههای اخیر باعث میشود تا در این خصوص با احتیاط برخورد کرد. این احتمال وجود دارد که اقدامات ظریف در چارچوب راهبرد شکلگرفتهای در درون نظام انجام نشده باشد.
پایه تحرکات کنونی ظریف و ارسال پالسهای مشخص به ترامپ مبنی بر تمایل به مذاکره مستقیم با او هنگامی گذاشته شد که ظریف ویدئوی کوتاهی از اظهارات مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، در دانشگاه «ای اند ام» را در حساب توئیتر خودش منتشر کرد که پومپئو در این فیلم ویدئو مدعی میشود «من رئیس سیا بودم؛ ما دروغ گفتیم، فریب دادیم و سرقت کردیم. ما دورههای آموزشی کاملی داشتیم.»
ظریف در واکنش به سخنان پمپئو نوشت: «مایک پومپئو، تو هنوز هم همین کار را در وزارت خارجه انجام میدهی. دونالد ترامپ، مراقب باش. تو علیه مداخلات احمقانه پرهزینه تبلیغ کردهای. باند تبهکار جنگطلب و قصابها، تیم بدنام “ب” برای چیزی بسیار فراتر از آنچه تو برای آن چانه میزنی، نقشه میکشند.»
ظریف همچنین به ترامپ پیشنهاد کرد که فیلم «وایس» را ببیند . موضوع این فیلم به دیک چنی، معاون جنجالی جورج بوش پسر، تعلق دارد و نقش مهم او در تصمیمگیری های بوش را به تصویر کشیده است. ظریف با این پیشنهاد بولتون و پومپئو را به اعمال مشابه و تلاش برای سوق دادن ترامپ به تقابل مخرب با ایران متهم میکند.
بنیاد سیاست جدید بر پایه تفکیک قائل شدن بین ترامپ با تیم نزدیک او و به طور مشخص بولتون و مایک پومپئو است. رویکردی که آقای خامنهای تا حدی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا داشت و به طور تلویحی ترامپ را گزینه بهتری ارزیابی کرد. همچنین برخی از مقامات و کارشناسان سیاست خارجی نیز ترامپ را به دلیل تمایلات تجارتی مناسبتر از هیلاری کلینتون به شمار میآورند.
دو گمانهزنی را میتوان در خصوص احتمال تغییر سیاست جمهوری اسلامی در مواجهه با ترامپ در نظر گرفت که از ابتدا هم معلوم بود پاسخ منفی آنها به سیاست نیش و نوش ترامپ و به طور مشخص تقاضای مذاکره او دائمی نبوده و ناظر به شرایط فعلی و سطح خواستههای آمریکاست.
نخست میتوان پیشبینی کرد که نظام دارد مهیای پذیرش مذاکره میشود و مرحله اولیه نرمش قهرمانانه ۲ ریلگذاری شده تا شرایط از نزدیک و در تماس مستقیم با ترامپ و استفاده از ویژگیهای شخصیتی او و تمایل زیادش به انجام کارهای غیرمتعارف سنجیده شود. نظام در برجام نیز پیش از ریاست جمهوری روحانی مذاکرات مخفی با دولت آمریکا انجام داد. این بار ظاهراً مسیر متفاوتی در پیش گرفته است، اگرچه اطمینانی نیز وجود ندارد که گفتوگوهایی در پشت پرده صورت نگرفته باشد. آغاز مذاکره در خصوص تبادل زندانیان بستر کم ریسکی است که در آن میتوان برای گفتوگوهای بزرگتر زمینهسازی کرد.
اما چالشها و عواملی وجود دارند که درستی این فرضیه را مورد تردید قرار میدهد. نخست چرخش سریع مواضع ظریف است که در دنیای دیپلماسی پذیرفتی نیست و کارایی آن را زیر سؤال میبرد. ظریف در هفتههای گذشته موضعگیریهای تندی در خصوص ترامپ و کلیت دولت آمریکا داشته که مشابه مواضع سعید جلیلی بوده است. به عنوان مثال در سالگرد چهلمین سالگرد انقلاب در واکنش به توئیت ترامپ نوشت:
«چهل سال شکست در پذیرش اینکه ایرانی ها هرگز مطیع نخواهند شد.
چهل سال شکست در تطبیق دادن سیاست آمریکا با واقعیت.
چهل سال شکست در بی ثبات کردن ایران از طریق خونریزی و پول خرج کردن.
پس از چهل سال انتخاب های اشتباه وقت آن رسیده است که دونالد ترامپ در سیاست شکست خورده آمریکا بازنگری کند»
البته در این توئیت هم او از ترامپ خواسته سیاستش را تغییر دهد، امری که در مصاحبه با فاکسنیوز نیز بر آن تأکید کرده است. اما موضع متفاوت در خصوص تحریمهاست. او پیشتر مدعی شده بود ایران تخصص دور زدن تحریم دارد و آمریکا شکست خواهد خورد. اما در مصاحبه با فاکسنیوز دشواری تحریمها را پذیرفته و با لحنی ملایم و آشتیجویانه میگوید ایران راهی جز تقابل با تحریمها ندارد. او همچنین پیشتر تحریمهای یکجانبه دولت آمریکا را «نشاندهنده هراس یک امپراطوری رو به زوال» به شمار آورده بود. تفاوت این موضعگیریها روشنتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.
از سوی دیگر حسن روحانی چند هفته پیش در تعارضی آشکار با صورتبندی ظریف، ترامپ را چاقوکشی توصیف کرده بود که مذاکره با او فایده ندارد.
قاسم سلیمانی که دستکم در سیاستگذاری و اجرای سیاست خارجی منطقهای نقشی بیشتر از ظریف دارد، همزمان با زمان حضور او در نیویورک بار دیگر مذاکره با دولت آمریکا را رد کرد و خواهان اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی مد نظر رهبری شد. از دید او مذاکره در شرایط فعلی به تسلیم میانجامد. علی لاریجانی رئیس مجلس نیز در اظهار نظر مشابهی مذاکره با آمریکا را غلط دانسته است. عباس عراقچی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای و معاون وزیر خارجه نیز خبر از اقدام قریبالوقوع جمهوری اسلامی علیه آمریکا داده است.
مجموعه این سمتگیریها پالسهای متضادی را میفرستد و در نتیجه راه را برای گمانهزنی دوم باز میکند که هدف از موضعگیریهای جدید ظریف و ارسال سیگنالهای مصالحه با ترامپ جنگ روانی و خرید زمان برای بازدارندگی در برابر تشدید اقدامات تقابلی دولت آمریکاست. احتمالاً رویکرد کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در مذاکره با ترامپ الگو قرار گرفته است. بنابراین کماکان راهبرد نظام امتناع از مذاکره با ترامپ و امید بستن به شکست احتمالی او در انتخابات ۲۰۲۰ است و گفتوگوها اهداف تاکتیکی را دنبال میکند.
رصد کردن مواضع جدید ظریف گویای هراس و نگرانی از گسترش رویکرد تهاجمی دولت آمریکا به برخورد نظامی و ورود به فاز براندازی رژیم است. در این خصوص ممکن است اخباری به حکومت رسیده باشد. بخصوص که حکومتهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل در این خصوص تمایل آشکارا دارند. حکام آل سعود از زمان ملک عبدالله چنین درخواستی از دولت آمریکا در پشت پرده داشتهاند. البته دولت آمریکا در اظهارات رسمی آشکارا داشتن برنامه برای حمله نظامی به ایران را رد کرده و ظاهراً چنین طرحی حداقل در کوتاهمدت وجود ندارد. اما به نظر میرسد در چارچوب تحلیل یادشده، این احتمال ولو اندک هم باشد، از دید جمهوری اسلامی تهدیدی بزرگ محسوب میشود که باید در برابر آن بازدارندگی ایجاد کند.
اطلاعات و شواهد برای راستیآزمایی دو سناریوی توصیفشده کافی نیست و نمیتوان با قطعیت در رد و یا تایید آنها داوری کرد. اما میتوان حدس زد که تغییر سیاست نظام در مواجهه با ترامپ ممکن است زودتر از آنی که پیشبینی میشد، رخ دهد و نظام در عمل محافظهکاری و احتیاط بیشتری را در دستور کار قرار داده است. اگر چنین شود یک بار دیگر جمهوری اسلامی نشان داده که زبان قدرت سخت را بهتر از مصالحه و تعامل درک میکند.
صورتبندی و تحرک جدید دیپلماسی عمومی ظریف و تلاش برای اثرگذاری بر جامعه مدافع ترامپ در آمریکا از نقطه نظر فنی نیز با موانعی جدی مواجه است. اولاً اگر قرار بر مذاکره ولو در خصوص تبادل زندانیان باشد، امکان نادیده گرفتن وزارت خارجه آمریکا وجود ندارد. از ظریف که سالها در آمریکا بوده، بعید است که متوجه نشود رئیسجمهور آمریکا نمیتواند بدون مشارکت مشاور امنیتی ملی و وزیر خارجهاش وارد مذاکره با کشور خارجی شود. اگر هم فکر کرده مانور تبلیغاتی او باعث میشود ترامپ آنها را برکنار کند، آشکارا خیالبافی کرده است.
از سوی دیگر برخورد ظریف این پالس را ناخواسته به ترامپ منتقل میکند که فشارهای او جواب داده و بعید است بدون پذیرش اولیه تجدید نظر در مواضع حکومت ایران و داشتن انعطاف برای دادن امتیازات بیشتر وارد مذاکره جدی بشود. این امر زمینهسازی برای مذاکره و رسیدن به توافقی در اندازه قابل تحمل برای نظام را از خود گفتوگوها سختتر ساخته است.
همچنین سمتگیری جمهوری اسلامی به ارتباط با حزب جمهوریخواه و رسانههای آنها که بعد از دولت ریگان سابقه نداشته است، حزب دمکرات را حساس میکند. با توجه به رقابتهای حزبی و فضای دوقطبی در آمریکا، این رویکرد باعث میشود تا سرمایهگذاریهای نظام در دو دهه گذشته در نزدیک شدن به برخی از نیروها و جریانهای دمکرات در آمریکا با مخاطره مواجه شده و برآیند تعامل با دو حزب به ضرر جمهوری اسلامی شود. همچنین در بین مقامات و چهرههای مؤثر حزب جمهوریخواه و حلقه نزدیکان ترامپ تمایلی به تعامل با جمهوری اسلامی مشاهده نمیشود. از این رو از نقطه نظر فنی و واقعگرایی سیاسی نیز بخت موفقیت مانورهای دیپلماسی رسانهای جدید ظریف بالا ارزیابی نمیشود.
از: رادیو فردا