طبق روند اعتراضات بی وقفه کارگران، معلمان و حمایت بی دریغ دانشجویان از آنها روشن شده است که هم اکنون عمده ترین مطالبات صنفی، اجتماعی وطبقاتی کاملا شکل گرفته است. مطالباتی که دارای زمینه های کاملا مادی و عینی و همچنین نشان از سطح آگاهی و خودآگاهی جامعه ایران است. طوریکه حاکمیت به هیچ وجه نه توان پاسخ گویی به مطالبات و نه امکان از میان برداشتن آنها را دارد. زیرا عدم امنیت جانی و شغلی کارگران ایران که روزبروز گسترده تر می شود و بحران اقتصادی فزاینده زندگی میلیونها نیروی کار ایران را به وخامت کشیده است. امری که همگان بدان آگاهند. بعلاوه حاکمیت پی برده است با دو نیروی اصلی روبروست و هم اکنون همه تقلای خود را صرف به زانو در آوردن فعالین کارگری و معلمان کرده است برای اثبات ادعای فوق می توانید به دستگیری ها یازده و دوازده اردیبهشت ماه نگاه کنید.
ما می دانیم که برای از میان برداشتن جنبش معلمان حاکمیت به هر کاری دست میزند و می بینیم که ناتوان تر از همیشه جز پرونده سازی برای فعالین این جنبش کار دیگری نمی تواند انجام دهد. در اصل بن بست سیاست داخلی جمهوری اسلامی از هر نظر آشکار شده است. طوریکه تمامی هم و غم مافیای قدرت و ثروت به رهبری روحانیت حاکم تبهکار به سرکوب هر چه بیشتر معطوف شده است و ما بیش از همیشه با سرکوب از یک سو و اعتراض به آن از سویی دیگر مواجه هستیم و حال پرسش اصلی این است که چگونه می توان و باید به سرکوب عنان گسیخته غلبه کرد؟
بعد از سرفصل و بزنگاه تاریخی خیزش دی ماه ما با چند رویکرد مواجه شده ایم؛ برخی تاکید می کنند که با ایجاد کانونهای شورشی می توان به سرکوب فائق آمد، برخی دیگر با تظاهرات میلیونی در میادین می پندارند که نظام سرکوب را متلاشی خواهند کرد و وانمود می کنند که باید بی وقفه تسخیر میادین را تبلیغ و ترویج کرد و برحی هم مبارزات صنفی و اجتماعی را در این مرحله از جنبش تنها امکان گسترش و سراسری شدن نافرمانی های مدنی و فلج شدن سیستم سرکوب در پرتو این رویکرد امکان پذیر می دانند.
به نظر میرسد که دو رویکرد نخست، سرنگونی جمهوری اسلامی را مدنظر دارند حال آنکه فعالین مدنی و اجتماعی در حال حاضر مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی را عمده نمی کنند. زیرا به دلیل حضور عینی و واقعی در متن و بطن جامعه به توازن قوا در حال حاضر بیشتر توجه می کنند و خوب می دانند که جمهوری اسلامی چند صد هزار نیروی؛ لباس شخصی، نیروی یگانهای ویژه، بسیج و سپاه را سازماندهی کرده است. به نظر میرسد تنها در پرتو مبارزات صنفی مدنی اجتماعی ست که می توان این نیرو را مستهلک و به فرسایش کشید. چون تا هنگامیکه شکافی عمیق و چندجانبه و غیرقابل ترمیم در میان نیروهای نظامی و انتظامی بوجود نیاید توازن قوا به شکلی نخواهد بود که بتوان خیابان را بطور دائم تسخیر کرد به همین دلیل برای شکاف غیرقابل ترمیم بین نیروهای نظامی و جدب بدنه اجتماعی آن به صف ملت به نظر میرسد که نافرمانی های مدنی و مبارزات جاری بیشتر مثمرثمر خواهد شد. طوریکه شاهدیم برخی از عناصری که سابقه نظامی دارند نه تنها بی دریغ از مبارزات جاری معلمان و … حمایت می کنند بلکه اصرار دارند که عناصر مردمی هر چه زودتر از ارگانهای نظامی و انتظامی خارج شده و نشان دهند که با ملت همراهند نه با حاکمیت مافیایی.
یکی از عمده ترین دغدغه ها و نگرانی ها این است که بدنه اجتماعی نیروی های انتظامی و نظامی به همین زودی به صف ملت نپیوندد در آن صورت روند اعتراضات به وضع موجود همچنان ادامه خواهد یافت. تا روزی که بخش بزرگی از نیروهای نظامی و انتظامی به صف ملت بپیوندند به شکلی که سرکوب معترضین ناممکن گردد و در آن صورت رهبران سپاه و بیت رهبری و تمامی مسئولان اجرائی و قضائی و نمایندگان مجلس و … چاره ای جز تسلیم نخواهند داشت. زیرا سراسری شدن مبارزات صنفی و اجتماعی بطور شفاف به مطالبات سیاسی جامعه گره خواهد خورد و جنبش سیاسی در ایران براه خواهد افتاد. به نظر میرسد که چنین امری در پرتو همگانی شدن اعتراضات صنفی و اجتماعی تحقق خواهد یافت و به همین دلیل وظائف عمده و اصلی همه نیروهای ملی، دمکرات و سوسیالیست حمایت جانانه و پیوسته از مبارزات جاری در ایران است.
«از کانال رضا شیرازی»
@Shahrvandyar