خشت اول چون نهد معمار کج – تا ثریا می رود دیوار کج!
همه اصلاح طلبان از آغاز در شکل گیری جمهوری اسلامی و قانون اساسی پیرو ولایت فقیه تحت رهبری آیت الله خمینی شرکت فعال داشته اند وتا به امروز بدان افتخار نیز می کنند!
نیروهای یاد شده در تمام این ایام در دفاع از اسلام فقاهتی تحت رهبری خمینی به همه منتقدین اوضاع سیاسی آنروز تاختند و به سرکوب آنها همت گماشتند!اما این روزها همان سرکوب ها و انحصار قدرت به سراغ خود آنها آمده است.
در طی این سالها که آنها به گرایش به اصطلاح اصلاح طلبی روی آورده اند ،تاکنون هیچگاه از گذشته خود انتقاد نکرده اند تا سرمشق خوبی برای دیگران باشد.
اصلاح طلبان کنونی که در آن سال ها خود را پیروان واقعی خط ضد امپریالیستی امام معرفی می کردند،درهمه آن سال های اولیه به نیروی متخصص و لیبرال می تاختند و آنها را همسو با امپریالیسم می پنداشتند.
عقاید آن ها از جانب جریانات حزب توده و سازمان فدائیان اکثریت حمایت می شد که همین باعث تقویت دیدگاههای آنها می گردید!
سی وپنج سال از عمر حکومت اسلامی می گذرد و رژیم اسلامی در همه این سالها بارها اعلام کرده است که در همه عرصه ها در بهترین شرائط قرار دارد و نیازی به اصلاحات در درون نظام نیست.
باردیگر رژیم اسلامی با علم کردن هیولای سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری ،زمینه وحشت آفرینی را در میان بخشی از اپوزیسیون ، مردم و روشنفکران آماده می سازد تا دررهائی از قدرت گیری جلیلی به کاندید ای دیگر پناه بیاورند تا در این رهگذر آمار شرکت کنندگان انتخابات بیشتر گردد.
روند وترفند رندانه یاد شده از جانب جمهوری اسلامی بارها بکار گرفته شده است تا مردم به پای صندوق های رای کشانده شوند.
چرا سعید جلیلی که سالهاست مسئول مذاکرات رژیم اسلامی در امور مسائل اتمی می باشد به یکباره به یک دیو غول آسا تبدیل می گردد و قبل از این بدین موضوع هیچ اشاره ای نمی شد؟
هاشمی رفسنجانی پس از شکست مفتضحانه درانتخابات سال۸۴ در برابر احمدی نژاد اینچنین گفت : من شکایت خودرا پیش خدا خواهم برد!
پس چرا تا کنون به شکایت ایشان رسیدگی نشد و بالعکس در چهار سال بعد، واقعه کودتای خونین انتخاباتی سال ۸۸ رخ داد و این با هاشمی به درجه رد صلاحیت نیز نائل شد؟!
هاشمی در دوره دهم شرکت نکرد اما در انتخابات سال ۸۸ در پشت مهندس موسوی مخفی شد تا سیاست خویش را در هماهنگی با وی پیش ببرد که به کودتای انتخاباتی منتهی گردید.
در ناباوری بهت زده اصلاح طلبان ،هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد و حالا باید چهار در سوگواری آن واقعه مقاله بنویسند.همانطوریکه چهارسال تمام برای انتخابات کودتائی سال۸۸ نزد رهبر جمهوری اسلامی نامه نگاری و گلایه گذاری کرد و هیچ حاصلی نداد.
نگارنده درروز سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۹۲ ـ یعنی پنج روز قبل ازاعلام قطعی پذیرفته شدگان کاندیدا های انتخابات ریاست جمهوری از جانب شورای نگهبان ،هشدار کنایه آمیزذیل را به اصلاح طلبان خاطر نشان کرده بود!
خامنه ای فقط اجازه ثبت نام رابه رفسنجانی داد نه بیشتر!
این سوگواری ها کم کم دارد به گزاری عاشورای حسینی وغدیرخم در ۱۴۰۰ سال گذشته در مذهب شیعه شباهت می یابد!
سئوال اساسی از اصلاح طلبان در اینجاست : آیا آنها با دریافت حکم ریاست جمهوری از دست خامنه ای به هر قیمت ـ خواهند توانست همه بحران ها و بن بست های ذاتی نظام را در کشور بگشایند؟
محمد خاتمی که همچنان با شرط گذاری های نامصمم و ناپیگیر از عطش شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سخن می گفت ،عاقبت با زیرکی خاصی به عدم کاندید اتوری خود رضایت تا شاید هاشمی رفسنجانی برنده انتخابات گردد.
وضعیت شکننده حکومت اسلامی که به بحران روز افزون سوریه گره خورده وکارائی تحریم های پیگیر غرب به نتایج دلخواه تبدیل شده است و در کشور سنگ روی سنگ بند نیست و همه مسائل به اوج پیچدگی خود رسیده است.
بهمنی رئیس بانک مرکز ایران ـ متاسفانه نتوانسیم قیمت ارز را تثبیت کنیم.
این روز ها نیروهای موسوم به اصلاح طلبان به مردم القاء می کنند ،اگر آنها در انتخابات ریاست جمهوری آتی به قدرت دست می یافتند آنگاه همه مشکلات کشور مرتفع می شد و همه نگرانی ها از جمله تحریم ها و حمله نظامی و بن بست اتمی برطرف می گردید ـ آیا این حقیقت دارد؟
اصلاح طلبان به اشکال گوناگون از طریق هاشمی رفسنجانی و بطور رسمی در رسانه های گروهی به غرب پیام ارسال می کردند که حاضرند در صورت برگشت به قدرت سیاسی ـ همه زمینه های تفاهم و آشتی با امریکا را فراهم سازند!
پس از آن ازجانب محمدرضا باهنر اعلام گردید:مردم مراقب اصلاحطلبان خوشخیم و بدخیم باشند!
اصلاح طلبان خوش خیم نیز از مواضع و شروط محمد خاتمی عقب نشینی کردند تا خودرا در جبهه هاشمی رفسنجانی مستقر سازند!
اصلاح طلبان در هشت سالی که در قدرت بودند ، آیا در وحشت از خامنه ای و اقتدار گریان سنتی ـ توانستند ذره ای به غرب نزدیک شوند؟
اصلاح طلبان ، احمدی نژاد را عامل همه بدبختی ها و عقب افتادگی کشور معرفی می کنند وخامنه ای را از هرگونه انتقادی مبرا می ساختند تا خود را به وی نزدیک تر سازند تا شاید کرسی ریاست جمهوری را بدست می آورند! اما خامنه ای در ظن خویش هنوز به آن بن بستی دچار نگردیده بود که دست به دامان اصلاح طلبان گردد. دوران حمکرانی مفتضحانه احمدی نژاد در پناه خامنه ای به پایان رسید و کابینه مخفی بیت رهبری همچنان در اریکه قدرت باقی مانده است.
اصلاح طلبان تاکنون اعلام نکرده اند که چرا جمهوری اسلامی تنهابا اصلاحات می تواند به حیات خود ادامه دهد.
اساسا باید از اصلاح طلبان پرسید که انحرافات جمهوری اسلامی از چه سالی آغاز گردیده است و چه چیز هائی باید اصلاح گردند؟
برنامه مدون اصلاحات چیست ؟آیا برای نجات کشور گذاراز نظام نیز پیش بینی شده است؟
اصلاح طلبان نه با خود تکلیف شان را روشن می کنند ونه با مردم ایران که همواره در انتظار بسر می برند!
اما همینکه اصلاح طلبان همه کاسه و کوزه های فجایع جاری کشور را به گردن احمدی نژاد می اندازند و دوران قبل از ریاست جمهوری وی را در نظام ـ طلائی توصیف می نمایند ، خود آکنده از عدم صداقت و فریبکاری هست!
سئوال اساسی در اینجاست که اصلاح طلبان با توسل به کدام قانون اساسی به مردم وعده آزادی ، حاکمیت ملی را می دهند؟
اگر اصلاح طلبان با قانون اساسی ولایت فقیه به مردم وعده جامعه مدنی می دهند،آیا این خود یک فریب بیش نیست؟
این در حالیست که همگان بخوبی در حافظه خود به یاد می آورند که برآمدن احمدی نژاد در نظام حکومت اسلامی ،بر آمده از ناکار آمدی هشت ساله اصلاح طلبان در همه زمینه ها بود!
کیست نداند که نظام جمهوری اسلامی از آنروزی که به قدرت دست یافت ، مملو از تضاد ها و ناهمگونی ها با جامعه آنروز ایران بود که با تصویب رساندن قانون اساسی ولایت فقیه ،سرکوب و ضدیت با مردم به قانون تبدیل گردید!
از اصلاح طلبان باید پرسید ،آیا با رهبری خامنه ای ودستگاه عریض و طویل سرکوب حکومت اسلامی که از قانون اساسی منبعث می گردد ـ می توان کشور را اصلاح کرد؟
اصلاح طلبان نه به خود حقیقت را می گویند ونه به مردم و در همین راستا با اتلاف وقت برای نظام پوسیده همچنان زمان می خرند!
اصلاح طلبان که هیچگاه از اصلاحات یک تعریف جامع ارائه نداده اند در همین رهگذر همچنان به فریب مردم ادامه می دهند!
«محمد خاتمی در اردیبهشت ماه سال گذشته گفت “نمیتوان اصلاحات را پذیرفت اما نظام را زیر سئوال برد.نمیشود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سئوال برد. »
اینک از آقای خاتمی باید پرسید که آیا ایشان میان ایران ونظام فرقی قائل هستند یانه؟ آیا ایران با حکومت اسلامی مساوی هست؟ حالا که نظام حاکم با اعمال غیر متعارفش مانند شاه سلطان حسین صفوی در حال نابودی ایران هست ،براستی چه باید کرد؟ اینها سئوالات اساسی از آقای محمد خاتمی هستند که ایشان هرگز بدان پاسخ نداده اند.
میخائیل گورباچف نیز در اتحاد شوروی در اندیشه اصلاحات برنامه ریزی شده بود که عاقبت به حفظ روسیه و نابودی نظام توتالیتر کمونیستی رضایت داد تا کشور پهناور روسیه از میان نرود!
آیا آقای اصلاح طلبان مانند گورباچف تصمیم خواهند گرفت یا باادامه ناکار آمدی های متوالی رژیم اسلامی به نابودی ایران رضایت خواهند داد؟
شوربختانه اصلاح طلبان دو دوره با بیست میلیون آرای مردم در قدرت شرکت داشتند ومجلس و حمایت بین المللی را نیز در اختیارد اشتند اما به هیچ دستاورد مهمی که به مردم وعده داده بودند ـ دست نیافتند!این دور تسلسل تلخ همچنان در ایران در حال تکرار است و بقول شادروان شاملو که گفت: ما حافظه تاریخی نداریم!
ناصر مستشار