هفت نکته درباره مجادله کلامی لاریجانی و یزدی

چهارشنبه, 30ام مرداد, 1398
اندازه قلم متن

مرتضی کاظمیان

پاسخ تند و مفصل صادق لاریجانی به تعریض‌ها و انتقادهای صریح محمد یزدی، رخدادی پیش‌پاافتاده نیست. نکته‌های نهفته در این مجادله پر‌شمارند. در ادامه، روی هفت محور اصلی آن تامل می‌شود.

۱. برخلاف آنچه سخنگوی شورای نگهبان گفته است یا برخی بازوهای رسانه‌های هسته سخت قدرت کوشیده‌اند تبلیغ کنند، نزاع کلامی لاریجانی و یزدی یک بحث معمولی و «طلبگی» مرسوم در حوزه و مجادله کلامی دو فقیه نیست.

این نزاع، با بازیگری دو مقام ارشد حکومتی، هم افشاگر واقعیت‌هایی بسیار مهم از پسِ پرده حکومت است و هم بازتاب‌دهنده سطوحی پنهان از رقابت‌‌های کلان و با‌اهمیت در ساختار سیاسی قدرت.

۲. صادق لاریجانی یکی از گزینه‌های جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای محسوب می‌شود؛ گزینه‌ای در کنار برخی اسامی دیگر، همچون ابراهیم رییسی، مجتبی خامنه‌ای و حسن روحانی.

مجادله اخیر را می‌توان از از زاویه رقابت پنهان اما جدی باندهای اصلی قدرت برای فردای فقدان رهبر دوم جمهوری اسلامی، تحلیل کرد.

شانس صادق لاریجانی با منازعه اخیر و اتهام‌های یزدی علیه او، بیش از پیش کم شده است. حالا به‌گونه‌ای محسوس، در سایه رییسی (جانشینش در قوه قضاییه) و حتی احتمالی چون مجتبی خامنه‌ای، قرار گرفته است.

لاریجانی خود در نامه‌اش از «پروژه بزرگ‌تری» می‌گوید که در پس «تخریب» او شکل گرفته است.

۳. تصویر روحانی‌های حکومتی و حتی اعتبار نهاد حوزه، به‌شکلی فزاینده، در افکار عمومی رو به فروپاشی است. داده‌های رد‌و‌بدل‌شده در جدال یزدی و لاریجانی بر تنور این وضع خواهد دمید.

این امر هم‌زمان است با تلاش امنیتی‌های حاکم بر سپاه پاسداران برای معرفی خود به‌مثابه «نیرویی ملی» و «مدافع امنیت ایران و ایرانیان»؛ رویکردی که در مواضع اخیر فرماندهان ارشد سپاه پاسداران محسوس است.

در چنین بستری، این تاکید صادق لاریجانی در نامه‌اش تامل‌برانگیزتر می‌شود: «پس پرده همه این قضایا (تخریب‌ها و دروغ‌ها) جز همان پروژه برخی نهادها با کمک برخی دیگر نیست.» اما این «نهاد»ها کدام‌اند؟ آن «برخی دیگر» چه کسانی‌اند؟

به‌دشواری می‌توان از کنار نهادی چون سازمان اطلاعات سپاه پاسداران یا برخی اشخاص مستقر در بیت رهبری (از جمله مجتبی، فرزند شخص اول نظام) گذشت. صادق لاریجانی در نامه‌اش به‌صراحت از حسین طائب، رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، و محمدباقر قالیباف، شهردار پیشین تهران، نام می‌برد و غیرمستقیم به برخی مراکز مورد انتقادش اشاره می‌کند.

۴. در راستای آنچه بیان شد، نخستین واکنش روزنامه جوان، نشریه نزدیک به سپاه پاسداران، به این مجادله نیز با‌اهمیت است. این روزنامه در انتقادی صریح و از موضعی بالادست به دو فقیه برجسته حکومت، می‌نویسد: «دو فقیه مجتهد عضو شورای نگهبان، که هریک فقط ۱۰ سال سابقه ریاست بر دستگاه قضایی را دارند، نمی‌دانند چه سخنانی را کجا باید گفت و کجا نباید گفت.»

این روزنامه نزدیک به سپاه تاکید کرده که ناچار است «برخی بدیهیات» را به دو فقیه حکومتی یادآور شود و در نهایت هم، خطاب به آنان نوشته است: «حد و شان و سطح یک مسئول حکومتی را رعایت کنید.»

به تعبیری، امنیتی‌های حاکم بر سپاه پاسداران با استفاده از اهرم‌های سخت‌افزاری قدرت، رقبا و حتی روحانی‌های همسو با حکومت را به حاشیه می‌رانند یا ناگزیر از همراهی می‌کنند.

۵. صادق لاریجانی در نامه‌اش از گستره و عمق فساد و سوء‌استفاده مالی/اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران پرده برمی‌دارد. داوری لاریجانی وقتی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد که فراموش نشود او به‌مدت یک دهه، ریاست دستگاه قضایی ایران را بر عهده داشته است.

لاریجانی که از سوی یزدی متهم شده است به بنا کردن کاخی به نام حوزه علمیه، حالا نه فقط از کام‌گیری یزدی از منابع قدرت (از جمله استقرار او در ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان به‌عنوان نایب‌رییس مجلس خبرگان) خبر می‌دهد، بلکه می‌نویسد: «بنده سینه‌ام خزانه‌الاسرار اتهامات مجموعه‌ای از معاونان، قائم‌مقامان و آقازاده‌های مسئولان و شخصیت‌هاست.»

هرچند با این نامه ارزیابی اکثریت شهروندان ایران از حاکمان و حکومت تغییر فاحشی نخواهد کرد، بی‌گمان مجادله جدید و داده‌های متن آن داوری شهروندان را تکمیل و مستندتر خواهد کرد.

۶. مقام حکومتی و موقعیت حقوقی‌ـ‌بوروکراتیک هر دو فقیه در ساختار سیاسی قدرت تامل‌برانگیز است. لاریجانی و یزدی هر دو از فقهای شورای نگهبان و با حکم رهبری جمهوری اسلامی ایران‌ به این سمت منصوب شده‌اند. لاریجانی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز بر عهده دارد.

حالا، هر دو فقیه دیگری را به سوء‌استفاده از بیت‌المال و کام‌گیری از منابع عمومی متهم کرده‌اند. فراتر از آن، هر دو صلاحیت اخلاقی و جایگاه علمی دیگری را به پرسش کشیده‌اند. در چنین بستری، تکلیف اعتبار و جایگاه شورای نگهبان و نیز مجمع تشخیص مصلحت نظام در افکار عمومی مشخص است.

از چگونگی اعمال نظارت استصوابی و تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات گرفته تا بررسی طرح‌ها و لایحه‌های مصوب مجلس، خروجی شورای نگهبان با ابهام و سوال جدی و جدید روبه‌روست.

۷. فراتر از آنچه آمد، حالا صلاحیت و «بصیرت» و توان آیت‌الله خامنه‌ای در راهبری و مدیریت کلان ایران، با پرسش‌های جدیدی مواجه است.

او چگونه این دو فقیه‌ــ یا دیگر فقها و مقام‌های منصوب‌ــ را منزلت بخشیده و سال‌ها در صدر مهم‌ترین نهادهای حکومتی نشانده است؟

اگر به تعبیر لاریجانی، پای «پروژه»های تخریبی «برخی نهادها» (مانند سازمان اطلاعات سپاه پاسداران) در میان است، رهبر جمهوری اسلامی ایران کجای منازعه پنهان و پیدای قدرت ایستاده است؟ بیت رهبری (به‌ویژه مجتبی خامنه‌ای) چه نقش و رویکردی دارد؟

پرسش‌ها و نکته‌های تامل‌برانگیز در منازعه کلامی لاریجانی و یزدی به موارد یادشده محدود نیست، واقعیتی است که پیچیدگی امر سیاسی را در ایران امروز ملموس می‌کند؛ چه آنچه به حاکمیت سیاسی مربوط است و چه آنچه با واکنش جامعه پیوند می‎خورد.

از: ایران اینترنشنال


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.