یادداشتی از «حسین شاه اویسی»
تهران ۷ آبانماه۱۳۹۸خورشیدی
دوران خردسالی «کورش بزرگ» را هاله ای از افسانهها در بر گرفته است، پدرش «کمبوجیه یکم» پادشاه «انشان»، مادرش «ماندانا» دختر «اختیویگو»، پادشاه ماد بود، تولدش را درسالهای۵۷۶ -۶۰۰ پیش از میلاد نوشته اند. کورش پادشاهی بزرگمنش، پرستندهی اهورامزدا، به عنوان خالق یکتا بود. به باور، مذهب و آداب ملل تحت قلمرو خویش، احترام میگذاشت؛ از این رو کلیه اقوام او را فرستاده خدا میدانستند. پیروزی او برآیند و آمیزه ای از هوشیاری، مهارتهای او در دیپلماسی، نظامیگری، خلق و خوی زیبا، داشتن درایت و آگاهی کامل از کشور بود. ایرانیان او را «اسطوره ی عشق، عدالت، آزادی و حقوق بشر و نماد ایرانزمین، میپندارند و شماری او را ذوالقرنین» و یونانیان با آن که کورش، کشور آن ها را گرفته بود، او را مانند یک مرد قانونگزار و قانونگرا، میدیدند. انسانیت در نظرش برابر بود با آزادی و با افتخار مردم را در یک سطح نگاه کردن؛ که همین شخصیت او، باعث شد که بقیه شاهان نیز به او نگاه کرده، دنباله رو او شوند. تاریخ به کورش لقب هایی چون: نابغه، سیاستمدار، مدیر، رهبری تمام عیار، نخستین مبلّغ و متخصص در فن لشکرکشی و تدابیر جنگی داده است. او پس از پیروزی بر ماد، لیدیه آسیای میانه، ایلام و… بالاخره شکست بابل در۵۳۹ پیش ازمیلاد، بنیاد امپراتوری بزرگ هخامنشی را پی افکند. کورش سرانجام در سال۵۳۰ پیش از میلاد، در جنگی در شمال شرقی امپراتوری اش، کشته شد. او در بخشهایی از وصیتنامه خود به فرزندانش، چنین میگوید:
“فرزندانم! من شما را چنان پرورده ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو، کمبوجیه! مپندار که عصای زرین پادشاهی تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت؛ دوستان یکرنگ، برای پادشاه، عصای مطمئنتری هستند؛ همواره پشتیبان کیش یزدان پرستی باش؛ ولی هیچ قومی را مجبور مکن که از کیش تو پیروی نماید؛ پیوسته و همیشه به خاطرداشته باش که هرکسی باید از هر کیشی که میل دارد، پیروی کند. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت باشد، قدرت شما، رونق خواهد یافت؛ ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح بورزید، دیری نمیپاید که ارزش شما در نظر دیگران، از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد.”
حاصل آن که کورش بزرگ، آن گاه که در اوج قدرت است، راز ماندگاری ایران را چنین بیان میکند:
نخست، به خواست خدای بزرگ پیروز بوده ام. (یکتاپرستی)
دوم، هیچ گاه ادعای منیت نکرده ام. (نفی خودکامگی)
سوم، در گزینشها، انتخاب کار به دستان کاردان، پاکدست، با اخلاق پسندیده و برخوردار از ارزشهای ملی، برای دادگری و دادگستری را از بن پایه های سیاست خود قرار داد…
و این امور رمز ماندگاری ایران بود.
پیامبر(ص) فرمود: «خوشبخت ملتی که از سرنوشت دیگران، پند میگیرد».
پاینده ایران