آقای محمود دولت آبادی در مرگ قاسم سلیمانی سوگواراست؟!

یکشنبه, 15ام دی, 1398
اندازه قلم متن

بهروز ستوده

هر ایرانی که دستی در قلم و سری در کتاب دارد آقای محمود دولت آبادی را میشناسد و شاید داستان ویا نوشته ای ازاین نویسنده چیره دست را خوانده باشد و شاید شیوائی نگارش او و ترسیم ماهرانه صحنه هائی از درد و رنج مردم ایران را تحسین کرده باشد. محمود دولت آبادی شخصیت های داستانهای خود را آنچنان با تمام ویژگی ها و جزئیات برای خواننده داستان ترسیم میکند که گوئی خواننده داستان همراه با آن شخصیت ها زندگی و حرکت میکند. بی تردید آقای محمود دولت آبادی که در رژیم گذشته به جرم آزادیخواهی و مبارزه با سانسور طعم زندان راهم چشیده است بخوبی میداند که با وقوع غائله انقلاب اسلامی در ایران بر سر اهل قلم و هنر و هنرمندان کشور چه آمد و چه تعداد نویسندگان و شعرا و هنرمندانی که فقط به جرم دگراندیشی به جوخه های اعدام سپرده شدند و چه خیل عظیمی از آنان از بیم جان راه فرار از کشور و زندگی در دیاری دیگر را در پیش گرفتند؟ با این مقدمه کوتاه کسانی که محمود دولت آبادی را میشناند ازجمله نگارنده این سطور، وقتی اعلام سوگواری ایشان به مناسبت کشته شدن قاسم سلیمانی را در مطبوعات جمهوری اسلامی مشاهده میکنند بی درنگ این سئوال برایشان مطرح میشود که: چرا نویسنده درد آشنای ما به سوگ یک قاتل تروریست نشسته است؟ آیا براستی آقای محمود دولت آبادی نمیداند قاسم سلیمانی فرمانده تشکیلاتی بوده است که مسئول مرگ هزاران زن و مرد و کودک و پیرو جوان در ایران و کشورهای خاورمیانه است؟

سوگوارنامه محمود دولت آبادی را بخوانید وببیند که چگونه یکی نویسندگان توانا، میتواند خود را تا سطح سینه زن های ذوب شده درحکومت ولایت فقیه تنزل دهد؟! از آقای دولت آبادی باید سئوال کرد، قاسم سلیمانی این قاتل هزاران ایرانی وعرب را “فرزندشایسته ایران” خواندن آیا بی حرمتی وتوهین به مردم ایران نیست؟ شایستگی قاسم سلیمانی درچه بوده است آقای دولت آبادی که شما شخصا دورادوراین آدمکش را دوست میداشتید؟! آیا براستی شما درسیاست اینقدرساده اندیش وزودباورهستید که تبلیغات و عوامفریبی های حکومتیان را حقیقت پنداشته و فکر میکنید که سپاه قدس وقاسم سلیمانی مرزهای ایران را دربرابر داعش حفظ کرده اند؟! زهی تعجب که نویسنده رمان دلنشین کلیدر عوامفریبی امام های نمازهای جمعه را تکرار میکند و خود را تا سطح قلم بدستان جمهوری اسلامی پائین آورده است! آقای محمود دولت آبادی شما چگونه میتوانید در چشم کانون نویسندگان ایران که دهها تن از اعضای آن بدست عوامل قاسم سلیمانی اعدام و ترور شدند نگاه کنید، چگونه میتوانید ستایش گر قاتلان پوینده ها ومختاری ها و سیرجانی ها و سلطان پورها باشید؟! در فرهنگ شما این است حفظ حرمت قلم وصاحبان قلم دراین مرز وبوم؟!

کمتراز دوماه پیش صدها زن ومرد وکودک ایرانی که دراعتراض به گران شدن قیمت بنزین به خیابانها آمده بودند به طرز وحشیانه ای قتل عام شدند، هنوزآثارخون بی گناه آنان براسفالت خیابانها و نی زارهای ماه شهرباقی است، آقای محمود دولت آبادی شما که خبرکشته شدن قاسم سلیمانی چون خاری به قلب ات خلیده است آیا براستی یک همدردی خشک وخالی باهزاران خانواده ایرانی که جگرگوشه هایشان بدست نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شدند اعلام کردید؟! نویسنده محترم داستان “روزگارسپری شده مردم سالخورده” ودهها رمان کوچک وبزرگ، آیا پیش آنکه قلم بدست گیرید و ازقاسم سلیمانی به عنوان “فرزند شایسته ایران” یادکنید ومرگ اورا “فاجعه” بخوانید(فاجعه برای چه کسانی) حتی یک لحظه با خود اندیشیده اید که رابطه قاسم سلیمانی و سایر فرماندهان آدمکش سپاه و بسیج با نیروهای تحت فرمان خودشان که مغزوقلب جوانان ایرانی را در خیزش اخیرنشانه رفتند چه بوده است؟ هیچ فکرکرده اید که سپاه قدس و نیروهای شبه نظامی تحت فرمانش در سوریه وعراق ولبنان ویمن  جه جنایاتی مرتکب شده اند؟ گمان نمیکنم که نویسنده زبردست وبا تجربه ای مانند آقای دولت آبادی درآستانه ۸۰ سالگی  قادر به تشخیص این رابطه نباشد.

موضع گیری شخصیت ها و گروههای سیاسی ایران در قبال کشته شدن قاسم سلیمانی نیز محک و معیاری شد برای تشخیص اینکه چه کسانی و چه جریانهائی با رشته های مرئی و نامرئی به حکومت فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی ویا جناحی از این حکومت تروریست و ویرانگر در ارتباط اند و برای دوام و بقای حکومت ولایت فقه در حد و توان خویش تلاش میکنند.

۱۴ دیماه ۱۳۹۸

۴ ژانویه ۲۰۲۰


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.