سقوط هواپیمای اکراینی با ۱۷۶ مسافر می رود تا مادر همه بحران های جمهوری اسلامی باشد.نظام هیچگاه در چنین تله روبازی گیر نکرده بود. همیشه هر آنچه می خواستند عمل می کردند و پاسخگو نبودند و به غیر از دایره محدودی از دوستان و محرمان خود عملا کسی را به حساب نمی آوردند. اکنون حداقل ده سازمان قدر قدرت بین الملل و پنج کشور موضوع سقوط هواپیما را پیگیری می کنند. بحران سقوط این هواپیما به این دلیل پیچیده شد که همه مسئولان برای دو روز با قسم و آیه به صورت یک پارچه به دروغ سقوط هواپیما را نقص فنی اعلام٬ولی دو روز بعد دیگر نتوانستند مقاومت کنند و به شلیک موشک به یک هواپیمای مسافربری اعتراف کردند. حال این جمهوری اسلامی است و همه جهان غرب که تصمیم گرفته اند همه اختلاف ها با این نظام پر دردسر و بی مسئولیت را یک جا و برای همیشه تسویه کنند.
به رغم اینکه ایران مسئولیت حمله به این هواپیما را بر عهده گرفته است بعید نیست هنوز ناگفته های زیادی موجود باشد. در جریان سوانح هوایی اینچنین اطلاعات زیادی باقی می ماند که قابل استناد و حتی قابل امحاء هستند. اطلاعات جعبه سیاه و گاها شنود و ضبط صدای فرماندهان نظامی ممکن است ورق را چند بار از این رو به آن رو کند. گاها هیچگاه علت اصلی پیدا نمی شود و شرکت های بیمه و دولت ها با هم مصالحه می کنند. اما این بار فرق می کند.
ادبیات وزرای خارجه پنج کشور که در لندن برگزار شد یک بند پنجم بسیاری حساس داشت. بند پنجم مفهومی نزدیک به این داشت که مقام نظامی مسئول صدور دستور شلیک باید به مراجع قضایی بین المللی و دادگاه لاهه معرفی تا محاکمه شود. بعید نیست این تکرار همان بلایی است که در سال ۲۰۰۳ بر سر لیبی سرهنگ قذافی آوردند. هواپیمای پان آمریکن در دسامبر ۱۹۸۸ و فقط پنج ماه معنی دار پس از سقوط ایرباس ایران بر فراز خلیج فارس با انفجار بمب بر فراز لاکربی اسکاتلند منفجر و ۲۷۰ نفر کشته شدند. پانزده سال بعد دولت لیبی مسؤلیت بمب گذاری را در یک روند پیچیده پذیرفت و ۷.۲ میلیارد دلار غرامت داد و رئیس حفاظت فرودگاه را تحویل دادگاه بین الملل داد. او کسی نبود جز عبدالباسط المقرحی افسر اطلاعاتی که دولت لیبی او را قربانی کرد و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد. مساله این است که تحقیق پیرامون علت سقوط هواپیمای اکراینی برای جمهوری اسلامی ممکن است به تحویل آن مقام ارشد نظامی ایران ختم شود که مسئولیت شلیک را پذیرفت و عذرخواهی هم کرد. به همین دلیل این ماجرا ممکن است در تاریخ معاصر ایران زیاد نقش بازی کند. در این نوشته تلاش شده همه ابعاد احتمالی سقوط هواپیمای اکراینی بررسی شود.
خیلی ها امیدوارند که سقوط این هواپیما در روند یک حمله سایبری صورت گرفته باشد تا موضوع احتمالی شلیک عامدانه رنگ ببازد. هر چند مدارک زیادی از حملات سایبری باقی نمی ماند٬ اما این حملات هم قوائد خود را دارند.
برای فهم اینکه آیا یک هواپیماهای مسافربری ممکن است در اثر حمله سایبری سقوط کند باید مستند « روزهای صفر» را دیده باشید. در این مستند که جمهوری اسلامی ایران با سکوت از کنار آن گذشت با دقت توضیح می دهد دنیای امروز و جنگ های فوق مدرن چگونه کار می کند و می شود از راه دور و بدون حتی شلیک یک گلوله یک مرکز اتمی یا رادار را از کار انداخت و حتی تکنولوژی هایی وجود دارد که می تواند موشک های کروز شلیک شده در هوا را بازگرداند تا مرکز فرماندهی خود را به جای دشمن هدف قرار دهند.
مستند روزهای صفر چه می گوید ؟
در مستند روزهای صفر ساخته آلکسی گیبنی محصول ۲۰۱۶ که بر اساس گفت و گو با صدها کارشناس نخبه ساخته شده بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش دادند که
وقتی در ژانویه ۲۰۰۹ وارد مرکز غنی سازی نطنز شدیم قیامت شده بود! همه سانتریفوژها را پیاده کرده بودند همه جا پر از لوله های سانتریفوژ و لوله های روغنی بود و هیچ چیز سر جای خودش قرار نداشت. یک اتفاق همه چیز را به هم ریخته بود. پس از شش ماه سرگئی اولاسن از مهندسان یک شرکت روسیه سفید که امنیت شبکه نطنز را بر عهده داشت وارد اتاق رئیس خود شد و گفت : « آنچه که از آن می ترسیدیم اتفاق افتاد. این فقط یک ویروس می تواند باشد زیرا هیچ نقصی در هیچ کجای نطنز وجود ندارد. این حتما یک ابر ویروس است که برای اولین بار به کار گرفته شده است. ( ۱ و ۲ )
در واقع در نطنز بزرگترین فناوری نظامی بشر پس از اختراع باروت امتحان شد. این ویروس که پایه جنگ های سایبری شد استاکس نت نامیده گرفت که ۲۰ برابر بزرگتر از هر ویروسی بود و ۱۵ هزار خط فرمان عملیاتی داشت که در اصل فقط برای از کار انداختن مرکز غنی سازی نطنز طراحی و ساخته شده بود.
استاکس نت چگونه عمل کرد
برنامه این ویروس برای ۳ هدف خرابکاری٬تکثیر خودش٬و پنهان کردن و پاک کردن هر ردی از خودش ساخته شده است. مرکزی که استاکس نت را در آمریکا ساخت اطلاعات کافی از نطنز داشت و این ویروس بر اساس مختصات تاسیسات نطنز٬ تعداد سانتریفوژها و مدل و کارخانه ساخت بسیاری از دستگاههای برقی به کار گرفته شده در نطنز ساخته شد. وقتی استاکس نت وارد نطنز شد با کدهای خود اول مطمئن شد در نطنز قرار دارد نه در جای دیگری. در واقع ۱۳ روز استراحت کرد تا خودش را با برنامه پر و خالی کردن سانتریفوژها هماهنگ کند. خانه اصلی او در نطنز یک مدل از دستگاه پی ال سی ساخت کارخانه زیمنس بود که می دانستند در نطنز نصب شده و اسراییلی ها کدهای هک کردن ویندوز آن را از تایوان دزدیده بودند. دستگاه پی ال سی برای مدیریت ماشین هایی ساخته شده است که سرعت چرخیدن یک چیزی با سرعت بالا را کنترل می کند.
استاکس نت ابتدا دکمه خاموش و روشن شدن دستگاهها را از کار می اندازد تا کنترل تاسیسات از دست اپراتور خارج و ماشین های مربوطه کلا خراب شود. بر این اساس٬ماموریت استاکس نت این بود که شتاب چرخش لوله های سانتریفوژ نطنز را مختل کند و فرمان چرخیدن های اشتباه متناقض پی در پی و خرابکارانه بدهد تا غنی سازی غیر ممکن شود. دستگاه پی ال سی آلوده شده به استاکس نت به سانتریفوژها که باید با سرعت ۱۰۰۰ هرتز ( بار در ثانیه ) بچرخد فرمان چرخیدن ۸۰۰ بار و بعد ۲ بار و سپس ۱۴۰۰۰بار در ثانیه می داد که آستانه انفجار است و به این ترتیب٬اورانیومی که باید خالص می شد با اورانیوم غیر خالص مخلوط و از رده خارج می شد. لازم به یادآوری است یکی از عللی که استاکس نت شناسایی شد اصرار صنایع آلمان بود که بعد از سرقت کدهای دستگاههایشان نگران بودند خریداران خود را از دست بدهند. (۳)
البته مدتی بعد
مدتی بعد کامپیوترهای مرکز اتمی بوشهر نیمه شب روشن شدند و یک موسیقی
راک استرالیایی قدیمی را پخش کرد. این هم یک مدل از هک بود ولی کسی در ایران آن را جدی نگرفت . وقتی تعدادی از پالایشگاههای کشور یکی بعد از دیگری آتش گرفتند و مسئول پدافند عامل بالاخره دهان باز کرد و گفت پالایشگاهها با حملات سایبری هدف قرار گرفته اند کم کم قضیه جدی و معلوم شد که جمهوری اسلامی با ساده اندیشی خود همه توان تکنولوژیک آمریکا و اسراییل را با خود درگیر کرده است.
این در حالی است که هر سیاست و استراتژی مبنی بر جنگ با آمریکا و اسراییل باید
متضمن داشتن آگاهی از پیچیدگی های دنیای جدید باشد که مسولان ایران تقریبا شناختی از آن ندارند. بنا براین٬احتمال اینکه هر پدافندی و راداری در ایران هک شود و حتی برعکس کار کند اصلا عجیب نیست. بر این اساس٬سه فرضیه را در بررسی علل سقوط هواپیمای اکراینی باید مورد ملاحظه قرار داد. ( ۴و۵ و۶ )
فرضیه ۱ـ شلیک پدافند تور بر اساس شش محاسبه اشتباه
بر اساس این فرضیه اپراتور
پدافند اس – آ ۱۵ که به تور مشهور است به تازگی و بنا بر قول مقام های نظامی ساعت ۱۲ شب و در آستانه موشکباران پایگا الاسد آمریکا در منطقه مستقر شده بود. این پدافند نمی تواند در وضعیت اتوماتیک قرار بگیرد و افسر نشسته باید با شناسایی هدف روی مونیتور خودش تصمیم به شلیک بگیرد. تور اهداف در سطح پایین تا فاصله ۲۵ کیلومتر را می زند و همیشه با یک کلیک دو بار و با فاصله چند ثانیه شلیک می کند. « سیستم های ردیاب مادون قرمز ماهواره ای » آمریکا اکثرا توانایی ردیابی این موشک از لحظه شلیک تا اصابت به هدف را دارا هستند و آن را ثبت می کنند. به همین دلیل٬رئیس جمهور آمریکا از همان ابتدا با اطمینان گفت که هواپیمای اکراین با شلیک موشک ساقط شده و کسی اشتباهی شلیک کرده است. ( ۷)
آن شب هر چهار پرسنل پدافند در وضعیت جنگی و آماده باش قرمز یا آتش به اختیار قرار گرفتند. طبعا به انها گفته شده بود که هر پرنده ای در دید رادار آنها یک تهدید و احتمالا موشک کروز آمریکاست که انبارهای زیر زمینی موشک های بالستیک ایران در منطقه نظامی شهید تهرانی مقدم را هدف داده است. این مرکز یک بار قبلا مورد حمله پهبادهای آمریکا یا اسراییل قرار گرفته و احتمالا باید از اصلی ترین اهداف نظامی در ایران در شرائط جنگی باشند. اماده باش پدافند تور در حالی بوده که ایران و آمریکا با وساطت حداقل چهار کشور توافق کرده بودند که ایران پایگاه خالی الاسد را موشکباران کند٬ولی طرف ایرانی منطقا نه می توانست و نه می بایست به توافق با آمریکا اعتماد کند که قول داده بود عکس العملی نشان ندهد.
بر خلاف انتظار٬وقتی که شلیک موشک های ایران به الاسد شروع شد در فرودگاه وضعیت فوق العاده اعلام نشد و هیچ نهادی تاکنون مسئولیت این خطا را بر عهده نگرفته است. احتمالا پرسنل پدافند فقط جدول پروازهای عادی را در اختیار داشتند در حالیکه پرواز اکراین با یک ساعت تاخیر انجام شد.
۱- افسر رادار تشخیص نداده است که هدف در حال دور شدن است نه در حال نزدیک شدن٬
۲- تشخیص نداده است که هدف در حال اوج گرفتن است نه پایین آمدن و شیرجه رفتن برای اصابت به هدف ٬
۳- تشخیص نداده است که این پدافند توانایی شناسایی سیکنال های نظامی و غیر نظامی را داراست٬
۴- تشخیص نداده که پدافندها سایز موشک کروز و جت مسافربری را تشخیص می دهند وگرنه٬با توجه به اینکه همه مراکز مهم کشورها پدافند دارند طی دو روز باید همه هواپیماهای مسافربری جهان در اثر شلیک اشتباهی ساقط شوند.
۵- تشخیص نداده است این سامانه موشکی با حسگرهای مادون قرمز خود می تواند شعله و حرارت دو موتور بزرگ جت را از موتور یک موشک تشخیص دهد.
۶- در نهایت و از همه بدتر اینکه٬تشخیص نداده است که سرعت ۸۸۰ کیلومتری یک موشک کروز ۶ متری حداقل چهار برابر سرعت یک هواپیمای پهن پیکر ۷۵ متری است که ۸۰ تن وزن دارد. (۸ )
شمار این همه خطای بدیهی در یک تصمیم گیری مهم و حساس این احتمال را مطرح می کند که پدافندهای ایران ممکن است هر هواپیمای مسافربری یا هر مرکز جمعیتی را اشتباه مورد هدف قرار دهد. مگر اینکه افسران پدافند علاوه بر اینکه با جزییات سیستم پدافند کاملا آشنا باشند باید دوره های آموزشی و مانورهای نظامی زیادی را دیده باشند تا خطا نکنند.
لازم به یادآوری است که واحد پدافندی اس – آ ۱۵ به دلیل اینکه مستقل عمل می کند و پرتابل است و همچنین وصل به اینترنت یا حتی متصل به سیستم پدافند مرکزی یا سی- فور- آی قرارگاه خاتم الانبیا نیست نمی تواند مورد حمله سایبری قرار گرفته باشد. البته این امکان را نمی توان از نظر دور داشت که مرکز فرماندهی پدافند قرارگاه خاتم مورد حمله سایبری قرار گرفته باشد و سیگنال هشدار علیه حملات کروزی را صادر کرده باشد.در این صورت٬ شاید با بی سیم یا موبایل به پرسنل پدافند اطلاع داده باشند که مثلا موشک های کروز در حال نزدیک شدن به تاسیسات موشکی شهید تهرانی مقدم هستند و اپراتور شلیک کرده باشد.
یک ابهام بزرگ !
یک سوال و ابهام اهمیت زیادی دارد و آن اینکه: آیا تاسیسات شهید تهرانی مقدم به پدافند ثابت که احتمالا باید موشک های اس ۳۰۰ یا حتی شاید اس ۴۰۰ باشد مجهز نیست؟
اگر چنین است که به احتمال زیاد باید همینطور باشد چرا پدافند ثابت این مرکز برای دفاع فعال نشده و پدافند را به سیستم تور منتقل کرده که قابل مقایسه با اس ۳۰۰ نیست ؟
فرضیه ۲– هواپیمای مسافربری اکراین جاسوسی می کرده !
ایا هواپیمای اکراینی رفتار غیر متعارفی داشته٬مثلا جاسوسی می کرده یا ارسال اطلاعات انجام می داده است ؟ این فرضیه را
سرلشگر محمود منصور موسس تشکیلات امنیتی قطر بر سر زبان ها انداخت. این سرلشگر در حال حاضراز مخالفان ایران و از اپوزیسیون دولت قطر است. او به سعودی ها نزدیکتر است تا دولت قطر و در حال حاضر پست و مقامی ندارد. او در یک شبکه اجتماعی و نه در روزنامه یا برنامه رادیویی مدعی شده است که هواپیمای اکراینی یک رادار تصویربرداری ۳ بعدی شبیه آواکس داشته که از پدافند مناطق مرکزی ایران عکس برداری می کرده است. طبق این گفته٬ هواپیمای اکراینی سیگنال های جاسوسی به جایی ارسال و موشک های کروزی را که در آن زمان به نقاط مختلف مناطق مرکزی ایران شلیک شده و در آسمان ایران در حال پرواز بودند را به سوی اهداف مهم هدایت می کرده است . محمود منصور می گوید که مسئولان فرودگاه به سیگنال های غیر متعارف این هواپیما شک کردند ولی چیزی در بازرسی پیدا نکردند٬اما چون این سیگنال ها موقع اوج گرفتن دوباره فعال شد شلیک صورت گرفت. هر چند به روسها نمی توان اعتماد کرد٬اما مقام های نظامی روسیه اعلام کردند در آن شب شش فروند جنگنده رادارگریز اف ۳۵ در حوالی ایران در حال پرواز بوده اند.( ۹ )
باید تاکید کرد که هر موشک کروز بر اساس مدل آن بین یک تا یک و نیم میلیون دلار قیمت دارد. اگر موشک های کروز به سوی اهدافی در ایران شلیک شده بود و به هر علتی نتوانسته به اهداف خود اصابت کند به احتمال زیاد باید در جایی از خاک ایران سقوط کرده باشند٬زیرا نمی توانند به آشیانه خود بازگردند. اگر قرارگاه خاتم یک سیستم مرکزی مبادله اطلاعات آسمان سراسر کشور را داشته باشد که حتما دارد قطعا از این مطلع است که موشک ها در کجا افتاده اند و آمریکا هم معمولا موشک های کروز عمل نکرده و ساقط شده خود را برای حفاظت از تکنولوژی آن به هر قیمتی به کشور خود باز می گردانند. اگر تاکنون هیچ خبر یا صحبتی ی در باره موشک های کروز گم شده و افتاده در قلمرو ایران گفته نشده است پس باید اظهار نظر محمود منصور را هذیان به حساب آورد.
سوال ۱ ــ آیا ممکن است هواپیمای مسافربری جاسوسی کنند ؟
رادار اصلی قلمرو شرقی اتحاد شوروی در اثر طوفان خراب شده بود و رادارهای دیگر نتوانستند تشخیص دهند این هواپیما غیرنظامی است. وقتی برای دومین بار هواپیمای مسافربری از آسمان ساخالین فاصله می گرفت فرمان شلیک به یک جنگنده داده شد. خلبان وقتی دو ردیف پنجره های بویینگ را از راه دور دید مطمئن شد خطری وجود ندارد. اما به خودش زحمت نداد به مرکز اطلاع دهد که این پرواز غیر نظامی است. او چهار بار شلیک اخطار انجام داد اما خلبان های بویینگ اخطارها را ندیدند٬تا اینکه دو موشک حرارتی پرواز ۷۴۷ را سرنگون کرد. دهسال بعد و پس از سقوط اتحاد شوروی روزنامه ها با این خلبان مصاحبه کردند که چرا اطلاع ندادی این هواپیما یک بوئینگ مسافربری است. او پاسخ داد کسی از من نپرسید من هم چیزی نگفتم و به دستور شلیک عمل کردم. بعدا چندین گروه تحقیق تشکیل شد٬زیرا منحرف شدن هواپیما از مسیر و رفتن به سمت آسمان شوروی نمی توانست تصادفی باشد.
به طرز عجیبی رد این پرواز در همه دوائر آمریکا پاک شده و حتی رادارهای حساس آلاسکا اطلاعات این پرواز را پاک کرده بودند. این باعث شد که بسیاری معتقد شوند سیا دستگاه ناوبری بویینگ را دستکاری کرده بود تا بدون اطلاع خلبان ها و بدون باقی ماندن ردی بتواند از حساسترین بخش آسمان اتحاد شوروی اصلاعات کسب کنند. از همه مهمتر اینکه حتی رادارهای ژاپن و رادارهای عمودی یونسفری که چیزی در آسمان از دید آنها پنهان نمی ماند برای مدت پنج ساعت نسبت به تغییر مسیر هواپیما به سمت اتحاد شوروی عکس العمل نشان ندادند.
سوال ۲ ــ آیا اکراینی ها قابل اعتماد هستند؟
به نوشته رسانه های معتبر دنیا از جمله گاردین،
اکراین یکی از فاسد ترین کشورهای بلوک سابق شرق است که به تنهایی میزبان همه فساد و مافیای دنیای روس زبان است. دولتهای اکراین پیشنهاد هیچ معامله و مشارکت در هیچ فسادی را رد نمی کنند. مردم این کشور با الکل و سیگار و رشوه و سرطان در اثر حادثه چرنوبیل دست و پنجه نرم می کنند. رئیس جمهور این کشور کمدین بوده است و هیچ سابقه سیاسی ندارد.
اگر روزی معلوم شد که هواپیمای اکراین در شب حادثه رفتار خاص و خارج از عرفی از خود نشان داده است تعجب برانگیز نیست زیرا اکراینی ها خیلی تلاش می کنند با ترامپ مصالحه ای کنند. برخی از اقدام های خلاف قانون ترامپ در اکراین و تلاش برای پرونده سازی برای فرزند جو بایدن رقیب انتخاباتی اش روابط ترامپ و اکراین را متشنج کرده است. یک خبرنگار حوادث هوایی وال استریت جورنال مسئول کشته شدن ۱۷۶ مسافر این هواپیما را پدافند هوایی ایران نمی داند. او معتقد است که فساد اداری و طمع شرکت های اکراینی مسبب این سانحه است . زیرا بارها به شرکت های هوایی کشورهایی مانند اکراین یا عراق هشدار داده شده بود که برای پول٬ جان مردم را با پرواز به مناطق پر خطر به مخاطره نیاندازید. شرکت هواپیمایی اکراین چندین هشدار دریافت کرده بود که پرواز های خود را مانند هواپیمایی سنگاپور و عمارات و مالزی به ایران متوقف کند. اما مسئولان هواپیمایی از این کار امتناع کردند. آنها همان روز احتمالی شروع جنگ به فرودگاه امام پرواز کردند٬زیرا شرکت های هواپیمایی دیگر به علل امنیتی پرواز ها را کنسل کرده بودند ولی اکراینی ها می خواستند پول پارو کنند. ( ۱۲ )
سوال ۳ ــ چرا محل سقوط هواپیما با این سرعت پاکسازی شد؟
آیا پاکسازی سریع باقیمانده قطعات هواپیمای اکراینی قبل از اینکه بازرسان بین المللی از راه برسند یک اقدام عجولانه بی حساب بود؟ یا اینکه مسئولان ایرانی در میان قطعات هواپیما در جستجوی چیز یا مثلا قطعات رادار غیر مجازی بودند که می ترسیدند با ورود بازرسان بین المللی از دست برود؟ شاید هم تلاش می کردند شواهد یک شلیک عمدی را از دید بازرسان پنهان کنند؟ شاید هم نگران بودند نکند بخشی از صحبت های ژنرال قطری درست بوده باشد!
سوال ۴ ــ ماجرای فیلمبردار وسط بیابان چیست؟
چگونه می شود یک نفر وسط بیابان و با اعصابی آرام و بدون استرس٬در حالیکه سیگار می کشد بدون هیچ ابراز احساساتی دقیقا در جایی ایستاده باشد که می شود برخورد موشک به هواپیمای مسافربری را زنده دید و فیلم برداری کرد. جالب اینکه او پس از اصابت موشک به هواپیما حتی آخ هم نگفت! نگرانی دیگر این است نکند در این روزهای حساس اداره کشور در دست جاسوس های خطرناک بوده باشد.
سوال ۵ ــ آیا فعالیت جاسوسی خاصی در جریان بوده است؟
اینکه مقام های امنیتی اعلام کردند کسی که از برخورد موشک به هواپیما فیلمبرداری کرده را بازداشت کرده اند شاید از فعالیت یک شبکه جاسوسی در قضیه پرده بردارد. آیا دوباره نفوذ کسانی از جاسوسان موساد در سپاه یا سیستم پدافند کشور مطرح است که قبلا ٬در جریان سرقت یک کامیون اسناد سوابق فعالیت های هسته ای ایران یک آبروریزی برای جمهوری اسلامی به بار آورد؟
فرضیه ۳ ــ سقوط هواپیما و پیام سپاه به مردم مبنی بر اینکه به کسی رحم نمی کنیم : مقدمات یک کودتا !
بر اساس آخرین فرضیه، پدافند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هواپیمای اکراینی را با انتخاب و عامدانه هدف قرار داده است.
سردار امیر علی حاجی زاده فرمانده هوا فضای سپاه که فرمان زدن هواپیمای مسافری اکراین را صادر کرد و نیز ژنرال آناتولی کرونوکوف فرمانده پایگاه هوایی شوروی در جزیره ساخالین که در سال ۱۹۸۳ فرمان ساقط کردن پرواز بویینگ مسافربری کره ای را صادر کرد هر دو به صورت ۲ بعدی خطر را آنالیز می کنند. یعنی : به غیر از من و باورهای من هر آنچه در دنیا وجود دارد دشمن است و بعد سومی وجود ندارد مبنی بر اینکه ممکن است اشتباهی رخ داده باشد. بر همین اساس است که در هر دو سیستم جمهوری اسلامی و اتحاد شوروی حفظ نظام از جان دویست سیصد نفر مسافر یا حتی دویست هزار نفر مهم تر است و دیگر هیچ.
بررسی علت هدف قرارگرفتن هواپیمای اکراینی را نمی توان بدون لحاظ شرائط سیاسی کشور در آستانه درگیری نظامی جمهوری اسلامی و آمریکا مورد ارزیابی قرار داد. همین چندی پیش صد و چند شهر در شورش کامل بودند و ۱۵۰۰ نفر کشته شدند. درگیری نظامی سپاه با نیروهای آمریکایی این احتمال را دوباره فعال می کند که مردم به خیابان بریزند و از شرائط بحرانی برای اصرار بر خواسته های سیاسی خود استفاده کنند. سپاه توانایی درگیری همزمان در داخل با مردم و در خارج با آمریکا را ندارد. اما توانایی ارعاب مردم در جریان درگیری با نیروهای آمریکا را داراست. بهترین هدف برای تهدید مردم به اینکه در شرائط جنگ با آمریکا از وضعیت سوء استفاده نکنند و به خیابان نریزند و ما با کسی شوخی نداریم٬هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافربری پر از مسافر ایرانی است که چیری از آن باقی نماند و مالک هواپیما نیز یک کشور فاسد اهل معامله مانند اکراین باشد.
برای اثبات این فرضیه می توان به تهدیدهای پی در پی اخیر فرماندهان سپاه علیه دولت اشاره کرد مبنی بر اینکه این دولت برجام را امضا کرد و باعث بازگشت تحریم ها شده است. سایت های جناح راست این روزها پر است از اخبار مبنی بر اینکه دولت حسن روحانی مانع خروج کشور از بحران است و اساسا دولت غیر حزب الهی کشور را به این روز انداخته است. برای توضیح اینکه دولت باید برود و سپاه بتواند دولت مستقل خود را تشکیل بدهد نماینده رهبر در خراسان جنوبی در جلسه نسبتا خصوصی با سپاهی ها به پیش گویی های شیخ عباس مصباح زاده استناد کرده است. شیخ عباس از پنجاه سال پیش و حتی از قبل از انقلاب ٬درگیری های ماههای دی٬آبان و بهمن امروز را پیش گویی کرده است و این یک شوخی نیست که کشور بر اساس پیشگویی رمال ها اداره می شود.
اکنون که فضای سیاسی کشور کاملا متشنج و به علت اعتراضات مردمی به دروغگویی مسئولان در حال انفجار است مکانیسم ماشه از سوی باقیمانده اعضای برجام در حال فعال شدن است. در چنین شرائطی، وضعیت فعلی، یعنی حضور همزمان دو دولت در یک کشور، یعنی دولت حسن روحانی و دولت سایه سپاه دیگر نمی تواند ادامه یابد. بنابراین و در چنین شرائطی، اگر تظاهرات مردمی دوباره از سر گرفته شد و تانک های سپاه و تک تیراندازها دوباره برای سرکوب مردم راهی خیابان ها شدند،در آن صورت می توان احتمال داد که شاید فرضیه سوم این نوشته بیش از همه به واقعیت نزدیک است: یعنی این هواپیما به صورت عمدی هدف قرار گرفته است برای ارعاب مردم.
=======================================================================================================