جنگ ِ ایدئولوژی با بیولوژی در حکومت اسلامی ایران!

سه شنبه, 20ام اسفند, 1398
اندازه قلم متن

ویروس‌ها را می‌توان راهزنانِ زیستی خواند زیرا که با ورود به درون یاخته‌های گیاهان و جانوران، تن آنها را پایگاه همگون سازی و افزایشِ شمارِ خود می‌کنند و سپس با بکار اندازیِ مکانیزم های؛ تب، سُرفه، عطسه، زُکام و اسهال در تنِ میزبان خود، به بیرون می‌جهند. آنها همچنین از راه نزدیکی و آمیزشِ جنسی از کالبدی به کالبدِ دیگر می‌روند. ویروس‌ها نیز مانند آدمها بدنبالِ ماندگارتر کردنِ سامانه‌ی ژنتیکِ خود در جهان‌اند. البته ویروس‌ها کالبد ندارند و تنها با دست اندازی به پیکرِ گیاهان و تنِ جانورانِ دیگر می‌توانند مکانیزمِ ژنتیکِ خود را کارا نگه دارند.

شمارِ ویروس‌ها در جهان، بیکران نما و شمارش- گریز است. در طبیعت در برابرِ هر گیاه و یا جانوری که با چشمِ انسان دیده می‌شود، میلیاردها میلیارد گونه باکتری از میکروب‌ها و ویروس‌ها گرفته تا قارچ‌های انگلیِ گوناگونِ یافت می‌شود که تنها با دستگاه‌های بزرگنما مانندِ میکروسکوپ می‌توان از بودنشان در جهان آگاه شد. در حقیقت گیاهان و جانورانی که به چشم ما می‌آیند، بخش بسیار کوچکی از درختِ پربارِ جانداران جهان‌اند که در مقایسه با جانداران میکروسکوپی، بسیار دشوارگذار و شکننده و میرا هستند و توانِ سازگاری و ماندگاری اندکی با زیستبوم‌های خود دارند. این گیاهان و جانوران هماره در دسترسِ باکتری‌های خطرناک‌اند. از میان همه‌ی آنها، گونه‌ی ویژه‌ای بنامِ “انسان” در جنگلهای میکروبی و ویروسی خود ساخته‌ای بنام جامعه می‌زید و کار را برای میکروبها و ویروس‌ها و قارچها بسیار ساده تر می‌کند. انسان نیز مانندِ پستاندارانِ دیگر، بسیار آسان به دامِ سیصد و بیست هزار ویروسی که در پی پریدن به جانِ او هستند، می‌افتد. این شمار ویروس همیشه و در همه جا آماده برای ورود به بدنِ هزار و چهارصد و اندی گونه‌ی پستاندار هستند که اکنون برروی زمین می‌زیند. ۱

از آغازِ برآیشِ هستى تا کنون، جهان آوردگاه نبردِ بى امانِ گیاهان و جانوران با یکدیگر و با باکتری‌ها، براى بهره ورىَ بیشتر از پدیدارهاى هستى درراستاى ماندگارى بوده است. این نبرد برای آن است که هرآنچه ماندگارىِ بیشتر را سبب مى‏شود، مانند؛: آب و هوای پاکیزه، خوراک، نوشاک و نور، محدود و پایان پذیر است. از اینرو، گیاهان و جانوران همیشه براى یافتنِ آنها ناگزیر از رقابت با یکدیگر هستند. این رقابت در میان گیاهان، صدها برآیند دارد که چشمگیرترین آن‏ها پیشى گرفتنِ هر گیاه بر دیگرى در بهره ورىِ بیشتر از موادِ کانى، با ریشه‏هاى درازتر و ستبرتر و نیز بلنداى ساقه براى پذیرش بیشترِآفتاب است. هرچه بلنداى درختى در جنگل بیشتر باشد، آن درخت آفتابِ بیشترى مى خورد و بر گیاهانى که در زیرِ چترِش هستند، در ماندگارى پیشى مى گیرد. نیز، هرچه ریشه‏هاى گیاهى درازتر و ستبرتر باشد، موادِ کانى بیشترى از زمین مى‏ کشد و در برابر سرما و گرما و طوفان و خشکسالى، تابِ بیشترى مى ‏آورد.

برخى از گیاهان، برگ‏ها و میوه‏هاى خود را پُرخار برمى آورند تا از شّرِ جانورانِ گیاه خواردرامان بمانند، مانند آناناس و برخى میوه‏هاى خود را در هسته‏ هاى بسته‌ی چوبین ببار مى‏آورند مانند؛ نارگیل، بادام، فندق و گردو. برخى نیز میوه‏هاى خود را زهرآگین مى کنند مانند،: شرنگ، شوکران و خشخاش. این نبرد در میانِ جانوران نیز همیشه در کار بوده ‏است و هر جانور براى خوردن و یا بهره ‏ورى از گوشت و استخوانِ جانور و یا جانوران دیگر، هماره در کارِ بهسازىِ شیوه‏هاى شکار خویش بوده است. این بهسازى اگر با واکنش جانورانِ شکار شونده همراه نشود، به آسانی می‌تواند نژادِ جانورِانی را که ناتوان از فرارِ بهنگام از دستِ شکارگرانِ خود و یا واپس راندنِ آنها هستند، از زمین براندازد. از اینرو، هر بار که روباه، تندتر در پى خرگوش مى رود، خرگوش نیز ناگزیز از تندتر دویدن از روباه مى شود. بدینگونه، هر کنُشِ طبیعى، واکنشى را به دنبال مى آورد تا این نبردِ بى امان و بى پایان، به سودِ هیچ جانورى پایان نیابد و جهان هرگز به کامِ هیچ گونه‌ی گیاهی و یا جانوریِ خودکامه نباشد. بخشِ بزرگى از انرژىِ هر جاندار، صرفِ ابزارى مى‏شود که او براى مبارزه با دشمنانِ خود باید داشته باشد. اما این ابزار، هر گز هیچ جانورى را مجهزتر از دیگرى در این آوردگاه نمى‏کند. از اینرو، همه دویدن‏هاى جانوران در گستره‌ی طبیعت، براى عقب نیفتادن است، نه براى پیشى از دیگران؛ یعنى دویدن براى در جا زدن.

این نبرد در هیچ جا آشکارتر از مبارزه انسان با جانوران میکروسکوپى مانند؛: میکروبها، ویروس‏ها، قارچ‏ها و باکتریهای انگلی نیست. این مبارزه، به جنگِ مسلحانه ‏اى بى امان مى‏ماند، زیرا هر بار که انسان واکسنی براى ورزاندنِ سیستمِ مصونی خود در برابرِ میکروبی و یا ویروسی مى‏سازد، آن میکروب و یا ویروس نیز، پس از چندی ساختار ژنتیک خود را دگرگون می‌کند و یا با بالاتر بردن تاب و توانِ زهر پذیرىِ خود، آن را خنثى مى کند. چنین است که بیمارى‏هاى واگیر، هماره در طول تاریخ انسان با او بوده ‏است و در آینده نیز همچنان خواهد بود. جنگِ انسان و دشمنان ویروسی و تک یاخته ‏اى‌اش سبب شده ‏است که انسان بخشى از موادِ ارگانیک و انرژىِ گران بهاى خود را در راهِ مسلح نمودنِ تنِ خود براى مبارزه با این دشمنان به کار گیرد. پوست و سیستمِ مصونی انسان، سلاحهای او در این نبرد است. میکروبها، ویروس‏ها و قارچهایى که تنِ انسان را سرزمینِ خوبِ خوراک‏هاى خوش مى‏دانند و آنرا سکوی مناسبی برای پریدن به جانوران دیگر و پخش شدن در جهان می‌خواهند، از هیچ ترفندى براى رسیدنِ به هدف خود نمى گذرند. برخى مانندِ ویروس‌ها، به هنگام ورود به بدن براى فرار از دست مصونیت بدن، به درونِ یاخته‏هاى میزبان وارد مى‎شوند و در آنجا به تکثیرِ گونه‌ی خود می‌پردازند. البته چون یاخته‏ هاى بدن، این میهمانان ِ ناخوانده را به درون خود راه نمى‏ دهند، آنان ناگزیر از نیرنگ زدن مى ‏شوند. نمونه این ترفندمندی، ویروسِ بیمارىِ‏ هارى ست که از نیشِ سگِ هار به انسان منتقل می‌شود این ویروس برای گریز از تورینه‌ی مصونی بدن، به شکلِ یکى از چاپارانِ مغز، به درون یاخته‌های میزبان راه مى‏یابد. نمونه دیگر، ویروسِ آبله گاوى ‏است که به شکلِ هورمونِ رویش، در یاخته‌های جانوران جاخوش مى کند.

باکتری‌های انگلی، مانندِ میکروبها و ویروسها، هرگاه و هرجا که زمینه‌ی چسبیدن و یا نشستن برروی ساقه و برگِ گیاهان و یا تنِ جانوران داشته باشند، اگر بتوانند، با شتابی برق آسا از دیواره‌ی پوست می‌گذرند و در یاخته‌های میزبان سنگر می‌گیرند و با بکارگیری موادِ یاخته‌ای میزبانِ خود، به تولید مثل می‌پردازند. شیوه‌ی کار این انگل‌های میکروسکوپی چنان است که می‌توان آنها را تروریست‌های زیستی خواند، زیرا که مانندِ تروریستی که برای ویرانگری به ساختمانی وارد می‌شود، بی خیال از بازتاب‌های زیانمندِ کارشان، تن میزبان را آلوده و فرسوده و ناکاره می‌کنند و اگر سیستم مصونی بدن میزبان، ناتوان از مبارزه‌ی کارآمد باشد، او را در کامِ مرگ رها می‌کنند. مبارزه‌ی سیستم مصونیِ بدن با تب، سرفه، عطسه، زکام، آبریزی از چشم‌ها، استفراغ، اسهال، خونریزی، کوری اشتها و گیجی و خواب آلودگی آغاز می‌شود. همه‌ی این کردارهای خودکارِ طبیعی، برای بیرون راندنِ باکتریها از تن میزبان است. تب، بالا بردن دمای بدن برای دشوارکردنِ کارِ باکتری‌ها و گیج و ناکاره کردن آنهاست. سُرفه، کوشش در ییرون ریختن خلطِ ناشی از مبارزه‌ی ریه‌ها با باکتری‌های مهاجم است. عطسه، زکام و اشک نیز برای پاک کردنِ حلق و گلو و بینی وچشم و گوش. استفراغ و اسهال، مکانیزمهایی برای زدودنِ آلودگی. البته باکتری‌ها از همه‌ی این مکانیزمها نیز سود می‌جویند. با هر سُرفه، میلیونها باکتری از بینی و دهان میزبانِ آلوده به بیرون پرتاب می‌شود و از راه هوا به ریه‌های کسانی که در کنار بیمار هستند، راه می‌یابد. هر عطسه نیز مانند بمبی زیستی در هوا منفجر می‌شود و میلیاردها میکروب و ویروس در هوا پخش می‌کند. آب بینی و اشک و قی و اسهال نیز زیستبومِ بیمار را آلوده تر می‌کند و پشه‌ها و مگس‌ها نیز آن آلودگی‌ها را به بسوی جانوران دیگر می‌برند و به پخشِ هرچه بیشتر آن کمک می‌کنند.

تلاشِ میکروبها و ویروسها برای افزایشِ ژنهای خود و پخش کردنِ هرچه بیشترِ آنها در جهان، کوششی ژنتیک، طبیعی و خودبخودی ست. هر روز میلیاردها باکتری بجان گیاهان و جانوران می‌افتند. این چگونگی رویدادی ساده در طبیعت است که تا زمانی که با انسان و جانوران اهلی کاری نداشته باشد، کسی را نیز با آن کاری نیست. گاه ویروسی، شمارِ جانوری را در سرزمینی به نیمی از جمعیت‌اش می‌رساند که تنها جانور شناسان از آن رویداد با خبر می‌شوند، اما هنگامی که ویروسی، بجانِ پستاندارانِ اهلی مانندِ گاو، خوک و گوسفند و یا پرندگانی مانندِ مرغ و خروس می‌افتد، این رویداد خبرساز می‌شود. بیماری‌های جنونِ گاوی، انفلونزای خوک و مرغ در دهه‌های گذشته، نمونه هایی از این رخدادهای تاریخی بوده است. فراتر از آن، هنگامی که ویروسی انگلی، انسان را نشانه می‌رود و هزارانی چند را به کامِ مرگ می‌فرستد، انسان آنرا “اپیدمی” و “فاجعه” می‌خواند. اکنون ویروسِ کرونا، روندِ فاجعه‌ای آنچنانی را آغاز کرده است که پیشاپیش با کشتن چندین هزار نفر از اسیرانِ خود، اقتصاد جهانی را نیز با شتابی شگفت انگیز بسوی رکود رانده است.

بخشی از ترس از هر ویروس تازه، هراسِ ناشی از ناشناخته بودن آن است. برای آدمیان، ترس از پدیده‌ی ناشناخته، نمادِ ترس از مرگ است، پدیده‌ای که شاید تا جاودان برای انسان ناشناخته بماند. از اینرو، هر سونامی فراگیرِ باکتری‌های واگیر، گذشته از آسیب جانی، رویه و سویه‌ای روانی نیز دارد که همیشه برای انسان، رفتارگردان و تاریخ ساز بوده است. پی آیندهای بیماریهای واگیرِ و فراگیر را باید در فهرستِ زیانمندترین رویدادهای تاریخی جهان، پس از جنگ، اشغال کشور توسطِ دشمن، فروپاشی اقتصادی و انقلاب گذاشت. آسیب‌های حمله‌ی چنگیزِ مغول به ایران دست کمی از زیانهای ناشی از فراگیریِ وبا در سده سیزدهم میلادی نداشت، همچنانکه انقلاب اسلامی رُخدادی کم زیانتر از یورش مغولان به ایران نبود.

از چشم اندازِ رفتارشناسی، هر پدیده‌ای که با جان انسان بازی می‌کند و سازگاری او در جهان در راستای ماندگاری‌اش را به خطر می‌اندازد، رفتارگردان است. هنگامی که نوزادِ آدمی در اوانِ کودکی برای نخستین بار دست بسوی آتش دراز می‌کند، با سوزش دردناکی می‌آموزد که دست برآتش و گدازه‌های آن نمی‌توان گذاشت. این تجربه‌ی دردناک واکنش آدمی در برابر آتش را شکل می‌دهد و به حافظه‌ی دیرپای او می‌سپارد. رویارویی با باکتری‌ها و ویروس‌های خطرناک نیز بازتابی این چنین در شکل گیری رفتارهای اجتماعی انسان دارد. هنگامی که در هنگامه‌ی سونامی طاعون در اروپا در سده‌ی چهاردهم میلادی، مردم دریافتند که کشیشان ناتوان از شفا دادن بیماران‌اند و گفتمان “معجزه”، دروغی بزرگ و کشدار بوده است، اندک اندک مردم از کلیسا روگردان شدند و از آن پس کلیسا نقش کلیدی خود را که “خانه‌ی امید مردم” بود، از دست داد. این چگونگی، آغاز پایانِ حکومت کلیسا بردلها و سرآغاز نگرش نوینِ انسان به هستی شد. ۶

بیماری فراگیر دیگری که “آنفولانزای اسپانیولی” خواند می‌شود، در سال ۱۹۱۸ میلادی همه‌ی اروپا را فراگرفت و نزدیک به ۵۰۰ میلیون نفر را در جهان بیمار کرد و ۵۰ تا صد میلیون نفر را در سراسر جهان کُشت. ۷ بسیاری از برآیندهای رفتارگردان این سونامی ویروسی هنوز بررسی نشده است، اما چندی از آموزه‌های آن رویدادِ تلخ تاریخی این هاست:

۱. زشتیِ تُف انداختن در خیابانها و مراکز همگانی. یکی از گامهای پیشگیری از این بیماری واگیر، ممنوع کردنِ ریختنِ آبِ دهان در خیابانها و مراکزِ همگانی بود. این رفتار از آن پس به فهرستِ کُنش‌های ناشایست شهرنشینان در آمد که امروزه در بیشترِ شهرهای جهان پذیرفته شده است.
۲. پیدایش حریم خصوصی و آگاهی از فاصله گرفتن از دیگران در هنگام رویارویی و گفتگو با آنان.
۳. اهمیتِ ریشه یابی هر بیماری و مبارزه روشمند و دانش بنیان با آن.
۴. پنداره‌ی نقش دولت در ریشه کن کردنِ بیماری‌های واگیردار مانندِ وبا، طاعون، حصبه، مالاریا، سرخک، مخملک، سیاه سُرفه، فلجِ کودکان و…
۵. تخصصی شدنِ حوزه بهداشت و سلامت و کوتاه کردن دستِ کشیشان، رمالان، حجامتگران، شکسته بندان و هرگونه درمانگری بدون داشتنِ آموزشِ پزشکی.

اکنون جهان در چنگالِ ویروس کُشنده‌ی تازه‌ای ست که هیچکس آگاهی درستی از چیستی و خاستگاهِ آن ندارد. شیوه‌ی گسترشِ این ویروس و شمارِ قربانیان آن در ایران، بزرگترین چالش برای حکومت اسلامی در تاریخ آن حکومت شده است. حکومتی که بیش از چهل سال است که کوشیده است تا خرافه باوری را بنیاد نگرش به هستی و راه سومی برای مدیریتِ جهان بداند و چهارده معصوم را تکیه گاهی برای جاماندگان و واماندگانِ تهیدست درجهانِ کنونی. حکومتی که با پولِ مردم ایران، صدها کتاب و ده‌ها فیلم درباره‌ی معجزه‌های امامانِ شیعه، بویژه امام رضا ساخته است و “طب الرضا” را آلترناتیوی در برابرِ پزشکی مدرن می‌داند. این حکومت اکنون در برابر مردمی که بناگهان دریافته‌اند که در هزار و اندی سالِ گذشته به آنها دروغ گفته شده است، چه می‌تواند بکند؟ به گمانِ من تنها از این چشم انداز است که رویدادهای ناگوارِ کنونی را می‌توان به فالِ نیک گرفت. بسته شدنِ زیارتگاهها و نیایشگاه‌ها در ایران، نشانه‌ی پیروزی دانش بر خُرافه است. این کار بنیادِ ارزشی این نهادها را، در نگاه باورمندانی که آن گونه جاها را شفاخانه‌های الهی می‌دانستند، بی بها می‌کند. مشاهده‌ی سمپاشی در حرم امام رضا و ضدغفونی کردن ضریحِ او، ذهنِ هر ساده اندیشی را که از گورهای کهن گره گشایی می‌خواهد، آبستن پرسش‌های روشنگرانه‌ای می‌کند که هیچ کس و هیچ چیز را یارای چنین کاری نمی‌توانست باشد. این رویداد، را آغاز روندِ زمینی کردن آن بارگاه ملکوتی باید پنداشت.

باورهای دینی و پنداره‌های اخلاقی را نوشته‌های فیلسوفان و هشدارهای نیکخواهانِ اجتماعی دگرگون نمی‌کند. هنجار‌های اخلاقی ریشه در روندهای تاریخی دارند و در واکنش به رویدادهای بزرگ اجتماعی دگرگون می‌شوند. هربار که کسی درمی یابد که فریب خورده است، در داوری خود شک می‌کند و به بازنگری هنجارهای رفتاری خود می‌پردازد. در حوزه‌ی اجتماعی نیز هر بار که زیاده روی در رفتاری و یا کرداری نیرنگین از سوی حکومت، مردم را چنان به خشم می‌آورد که واتابِ‌های آن گستره‌ی همگانی را پُر می‌کند، بنیادِ اخلاقی‌ی باورهایی که زمینه سازِ رفتارها و کردارهای اجتماعی ست، ویران می‌شود. نمونه؟ حکومتی که دست اندرکارانِ آن، دروغ گویی را سیاست بازی و زرنگی می‌پندارند، چنان در زشتکاری و گزافه گویی زیاده روی می‌کنند که مردم بناگهان خود را در دیدگاه جهانیان، زبون و بی آبرو می‌پندارند و آشفته و برتافته بپا می‌خیزند و تُندروار هرچه را در دسترس و دیدرسِ خود می‌یابند، به آتش می‌کشند. آنگاه حکومتیان در واکنش به این چگونگی، آسیمه سر در پی پاسخگویی برمی آیند و بناگزیر بخشی از خواسته‌های مردم را به آنان می‌پردازند. از آن پس با بالا رفتنِ بهایی که برای دروغگویی باید پرداخت، حکومت ناچار از کاستن از میزان دروغ گویی خود می‌شود و اندکی راست رفتارتر و درست کردارتر می‌شود. این گونه، هنجارهای اخلاقی در جامعه دگرگون می‌شوند. تا زمانی که انزجار همگانی، رفتار و کرداری را در جامعه بی بها نکند، آن رفتار و کردار دگرگون نمی‌شود.

از این چشم انداز، رویدادهای کنونیِ ایران را باید آغاز راهی تازه دانست. واکنشِ مردم به دروغ گوییِ و دریده دهانی و بی آزرمیِ انزجار آور و آبروبرِ دست اندرکارانِ حکومتِ اسلامی، نشان دهنده‌ی کارا بودنِ پروسه‌ی دگرگون شدنِ اخلاق اجتماعی و نوزایی فرهنگی ست. این روند از میان راهی از خشم و خون می‌گذرد. هنجارهای پذیرفته شده‌ی اخلاقی نه طبیعی ست و نه ریشه الهی و آسمانی دارد. این هنجارها در پاسخ به ستیزِ قدرت در جامعه شکل می‌گیرد و با زور و تنش دگرگون می‌شود.

جنگ جهانیِ کـرونا در همه‌ی کشورها اپیدمی ویروسی ست. اما در ایران، این جنگ، رویه‌ای فرهنگی- سیاسی نیز بخود گرفته است و به جنگِ ایدئولوژی با بیولوژی دامن زده است. این جنگ، برآیندی از ستیزِ کهنه با نو می‌باشد که در دوسده‌ی گذشته، بسترِ همه‌ی رویدادهای فرهنگیِ ایران بوده است. در جنگِ کنونی ایدئولوژی با بیولوژی، خرافه گرایان و خردورزان رویاروی یکدیگر ایستاده‌اند. یکی با احادیث و روایت‌های خام و خرافی و خِرَد ستیزِ مذهبی به میدان آمده است و دیگری با اصول و آموزه‌های سازمان بهداشتِ جهانی که ریشه در پژوهش‌های روشمند و علمیِ دانش‌های مدرن دارد.

یادداشت‌ها:
………………
۱. براساس آخرین سرشماری پستانداران، شماری نزدیک به ۶۵۰۰ گونه پستاندار تاکنون شناسایی شده است.
https://academic.oup.com/jmammal/article/99/1/1/4834091
۲. Acetylcholine.
۳. براى آگاهى بیشتر در این باره نگاه کنید به: (Ursula، W. 1991) در لینکِ زیر:
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/009286749190403L
۴. Krsuse, R.M.(1991). Science, 257.
۵. Ebola
۶. نگاه کنید به این کتاب درلینکِ زیر:
https://www.amazon.com/Epidemics-Society-Black-Death-Present/dp/0300192215

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.