تئودوسیوس دابزانسکی، زیست شناسِ آمریکایی، گفتاوردِ زبانزدی در میان زیست شناسان دارد که این است: “هیچ چیز در زیست شناسی، معنا ندارد مگر از چشم انداز برآیشی. ” این سخن از زبان ِ دانشمند ناموری ست که خود را تا بُنِ جان، عیسوی می دانست. دیندارِ دانایی که نه آئین خود را نااستوار و آسیب پذیر میپنداشت تا هراسی از دستاوردهای دانشهای مدرن داشته باشد و نه پیشرفت های دانش را ویرانگر حقیقت میانگاشت تا در پی انقلاب ِ فرهنگی و قلع و قمع اندیشه و سانسور و کتابسوزی و دیگرستیزی باشد. این گفتاورد دابزانسکی، عنوانِ نوشتارِ بلند و آموزندهای از او دربارهی دستاوردهای دانشهای مدرن است که وی در واکنش به پیامِ مفتی بزرگ عربستان ِ سعودی به سپادشاه آن کشور نوشته است. (۱)
در سال ۱۹۶۶ میلادی؛ شیخ عبدالعزیزابن باز، مفتی بزرگِ عربستانِ سعودی از ملک فیصل، پادشاه آن کشور خواست که از، “اندیشهی الحادی ای”، که به گفتهی او در کشور در حال گسترش بود، جلوگیری کند. آن اندیشهی کفرآمیز، پندارهی گوی گون بودن زمین و گردش آن بدور ِ خورشید بود. در آن پیام، شیخ به شاه نوشته بود که، “قرآن مجید، احادیث نبوی، علمای اعلام و حقایق موجود، همه به ما میگویند که این خورشید است که در مدارِ خود برگِرد زمین میگردد و زمین ثابت و پایدار در جای خود ایستاده است. پس هرکس جز این بگوید، خدا و قران و پیامبر را دروغگو میپندارد. از اینرو، باید جلوی این سخنِ ناراست، در سرزمین مکرّمه و منوّرهای که خاستگاه اسلام است، گرفته شود. ”
دابزانسکی در واکنش به این پیام ِ مفتیِ سعودی، با شگفتی نوشت که؛ “گویا شیخ، تئوری کوپرنیک را همچنان تئوری میداند و نه حقیقتِ آشکار. در این باره وی از دیدگاه تکنیکی درست می گوید. حقایقی که دربارهی هر تئوری بدست میآید، درستی آن تئوری را آشکار میکند اما آن را به حقیقت بدل نمیکند. البته شاید شیخ عبدالعزیز پیش از آن که از پادشاه بخواهد که از آن کفرگویی جلوگیری کند، نمیدانست که گوی- وار بودنِ زمین را، نه تنها فضانوردان با چشمان خود دیدهاند، بلکه عکسها و فیلمهای آن نیز در همه جا پخش شده است. شاید شیخ میپنداشت که آنان که پا از گسترهی مرزهای زمینِ خدا بیرون نهادهاند، دچار هذیان گویی شدهاند. اما نه، این جور آدمها نادان تر از آناند که سخنانشان پیرو روندی منطقی باشد. ”
جملهی پایانی نوشتهی دابزانسکی این روزها زیاد از ذهنام میگذرد و با خود میاندیشم که اگر او اکنون زنده میبود و سخنان آخوندهای ایرانی را دربارهی ویروس کرونا میشنید، با واکنشی که نشان میداد، خود را “مَهدورالدم”، مُفسدِفی الارض”، جاسوس امپریالیستها و صهیونیستها میکرد و از نگاهِ آنان، خَسِرَالدُّنْیا وَالاخِرَهَ از جهان میرفت! البته گاه نوشتههای برخی از نویسندگان ایرانی دربارهی ویروسِ کرونا هم، دست کمی از افاضاتِ آخوندها ندارد. برای نمونه، این که کرونا، نمادِ خشم زمین از انسان لجام گسیختهی امروزی ست! یا این که هنگامههای این چنینی، نشانهی نفس کشیدنِ زمین و گونهای خانه تکانیِ طبیعت است که چهل سال یکبار رُخ میدهد! هم این که نیوکانهای امریکایی این فتنه را راه انداختهاند که چنین و چنان کنند و یا این که کرونا را باید در چارچوبِ تنشِ میان آمریکا و چین بررسی کرد. همهی این سخنان، ریشه در ناآگاهیِ این کسان از پدیدهای بنام “ویروس” و چگونگی کارکردِ آن دارد.
این گویندگان و نویسندگان نمیدانند که همهی جاندارانِ جهان از آمیبهای تک یاختهای گرفته تا جلبکها و قارچها و گیاهان و جانوران ریز و درشت، همیشه در هرجا که در کنارِ یکدیگر باشند، به ستیز باهم برای بهره وریِ بیشتر از زیستبومِ خود میپردازند و ماندگاریِ گونهی خود. ستیزِ زیندگان با همدیگر، کرداری پایدار و ذاتی در همهی گونههای زیستی ست. از اینرو، هر روز، میلیادرها میکروب و ویروس و قارچ، در جنگلها، بیشهها، گَوَن زارها و در میانِ گلههای جانورانِ گروه زی، بجان یکدیگر و یا جانِ گیاهان و جانوران میافتند و گاه ریشهی گونهای را برمی کنند و پس از اندی خود نیز، آلوده به میکروب و ویروسِ دیگری میشوند و از میان میروند. کوید ۱۹ یکی از ویروسهای کروناست که ریشهای هزاران هزار ساله در جهان دارد و مانند دیگر ویروسهای بی شمارنمای جهان، اکنون بجانِ انسان افتاده است. اگرچه این رویداد برای آدمیان بلای بسیار بزرگِ جهانی پنداشته میشود، اما از چشم اندازِ طبیعت، پدیدهای روزمره، طبیعی و عادی ست. تنها راههای مبارزه با این ویروس نیز، نخست، بستنِ راهش برای گذر از کالبدی به کالبدِ دیگر است و دیگر، ورزیدن شبکهی مصونسازِ تنِ انسان، یعنی واکسینه شدن در برابر آن. اکنون این ویروس، با راهیابی به یاختههای آدمی، به فهرست ویروسهای شکارگرِ انسان افزوده شده است و از این پس، گهگاه در گوشهای از گیتی به آتش افروزی خواهد پرداخت.
برآیش شناسان برآناند که ویروسها نزدیک به یک و نیم میلیارد سالِ پیش، از دلِ دریای هستی برآمدهاند. پیش از آن، پروتیین ویروس ساز در جهان نبود، اما از آنزمان تاکنون میلیاردها ویروسِ سرگردان، گهگاه به گیاهان و جانوران در سرزمینهای گوناگون یورش بردهاند. در آینده نیز، تا زمانی که جانداری در جهان است، باکتریهای موذی در کمین گونهی او خواهند بود. در دههی گذشته باکتری شناسانِ فرانسوی، ویروس ۳۰ هزار سالهای را در زیرِ لایهی یخ بستهی زمین در سیبری شناسایی کردند که همچنان کارا و آمادهی شکار بود. کهنسالیِ این ویروس که پیتو نام گرفت، این پرسشِ را پیش آورد که اگر ویروسی در آن زیستبومِ سرد و دشوار، توانسته است پس از ۳۰ هزار سال، کارا بماند، چه میکروبها و ویروسها و قارچها و جاندارانِ میکروسکوپی دیگری در زیر یخهای قطبی خسبیدهاند و روزی با آب شدن یخ، سربرخواهند کشید و شمارِ باکتریهای کُشنده را به فلک خواهند رساند؟ (۲)
تا پیش از دورهی روشنگری، پیروانِ همهی دینهای تک خدایی براین باور بودند که خدای دین آنها نه تنها جهان را آفریده است، بلکه هماره در کارِ نگهبانی و دستکاری آن است. اما دستاوردهای کیهان شناسانی مانندِ کوپرنیک، گالیله و بویژه مکانیکِ نیوتونی نشان داد که گردشِ ستارهها و سیارهها و شیوهی کارکردِ کهکشانها به گونهای ست که هیچ گونه دستکاری روزمره را برنمی تابد. پذیرشِ این نگرش، فیلسوفان مسیحی را برآن داشت تا از آن پس، بگویند که خداوند جهان را به گونهای آفریده است که نیازی به نگهبانی هماره و دستکاریِ روزمره ندارد و هیچ ستاره و یا سیارهای بفرمان و یا بدرخواستِ کسی از کارِ خود باز نمیماند. نامدارترین فیلسوف مسیحی و طبیعت شناسِ نیمه نخستِ سده نوزدهم، ویلیام پی لی خدا را صنعتگری خواند که جهان را مانند ساعتی زیبا و دقیق، چنان ساخته است که پیرو ساختارِ مکانیکی خود است و هر چیزِ آن بجا و نیکوست و هر پدیده را در راستای سعادتِ انسان، وظیفهای ست. (۳)
از آنجا که تاکنون دین و دانش در سرزمینهای اسلامی بعنوانِ دو نهادِ بزرگِ اجتماعی باهم روبرو نشده است، دستاوردهای علمی مدرن، هرگز نتوانسته است باورهای کهن دینی را دگرگون کند. از اینرو از آغازِ رنسانس تاکنون، هیچ رویدادِ تازهی علمی، خطرِ جدی برای دین اسلام نداشته است و خدای اسلام، همچنان خدای “همیشه در صحنه” بوده است. خدایی که در پندارهی مسلمانان، هماره در همه جا حاضر و ناظر است و برهمه کار تواناست و خودش گفته است که؛ “ای مومنین، هرچه میجویید، از من بخواهید، تا بشما بدهم. ” فراتر از آن، او در کتابی هم که برای مسلمانان فرستاده است، فرموده است که؛ ” چیزی از خشک و تر نیست که در این کتابِ روشنگرنیامده باشد. ” این گونه است ملاها که خود را مفسّر قران میدانند، در کشورهای اسلامی میدانِ مانور دارند و خود را طبیبانِ سلامتِ روان و اخلاقِ جامعه میپندارند. نیز از اینروست که اکنون برخی از مسلمانان در پی یافتن راههای درمان کرونا در کتابِ آسمانی خود هستند و شیعیان پادزهرِ این ویروس را در حدیثها و روایتهای کهنِ انبیا و اولیا میجویند. (۴)
البته روی آوردن به خرافه در گریز از خطرِ مرگ، تنها ویژهی دینداران نیست. برخی از رفتارها و کردارهای خرافی را ترفندهای بازاریابی شکل میدهد. برای نمونه، این باور که سینه ریز و یا گردن آویزِ نقره از ابتلای انسان به کرونا جلوگیری میکند و یا این که آبِ اتمی یعنی آبِ معدنی منطقهی چرنوبل که از پرتو موادِ هستهای گذشته است، مصونیت بدن را افزایش میدهد و هم این شایعه که خاکسترِ آتشفشان، داروی کروناست. هیچ یک از این باورها تاکنون به شیوهی روشمندِ علمی راستی آزمایی نشده است. از اینرو، باید این همه را شایعه سازیِ بازاریابان این محصولاتِ بیهوده و بی اثر دانست. در این راستا، در ترکمنستان، رئیس جمهور از مردم خواست که با دودِ اسپند به مبارزه با کرونا بپردازند و دربلاروس مردم را برای گزیز از چنگِ کرونا به نوشیدنِ ودکا فراخواندند. هنگامی که خطرِ مرگ، انسان را آسیمه سر میکند، ذهنِ او برای آزمودنِ هر گزینهای آماده میشود. این چگونگی، پیش از همیشه آنکه نمادِ نادانیِ انسان باشد، نشانهی درماندگی اوست.
نکتهی دیگر این که، پیروانِ مذهبهای هردین، تمرکزِ یکسانی برروی پدیدههای تازهی بحث انگیز ندارند. این چگونگی را در مقایسهی نگرشهای سُنَی و شیعی در پیوند با ویروس کرونا میتوان دید. سُنَیها تاکنون در رسانههای نوشتاری خود، بیشتر به چیستی و چراییِ کرونا پرداختهاند. این که کرونا چیست، از کجا و برای چه آمده است و چه پیامی از سوی خدا برای انسان دارد. اما شیعیان برروی چگونگیِ درمان کرونا و یافتن رهنمودهای امامان شیعه در کتابها و حدیثها و روایتهای منسوب به آنان کار کردهاند و برای مومنان نسخه نوشتهاند. (۵)
من از سرِ کنجکاوی نگاهی به برخی از بولتنهای مراکزِ اسلامی در انگلیس دربارهی این ویروس انداختم و سری نیز به چند رسانهی نوشتاری از کشورهای اسلامی زدم. پیش از آنکه فشردهای از برداشتها و دریافتهای خود را از این پژوهشِ بسیار کوتاه و آماتوری با شما در میان بگذارم، باید بگویم که اگر همهی مذهبهای اسلامی درانگلیس نماینده و گروه نداشته باشند، بسی بیش از بسیاری از آنان دارند، زیرا که در آن کشور، ۳۷۲۱ مرکز اسلامی و ۱۸۵۰ مسجد به ثبت رسیده است. (۶)
نکتهی کانونیِ نگرش امامان مساجد و مراکز اسلامی انگلیس را میشود در این جمله خلاصه کرد؛ هرگاه که انسان بیش از اندازه خودبزرگ بین و گستاخ میشود، خداوند پیامی نهیب آلود، در شکلِ بلایی بزرگ، مانندِ زلزله، سیل، قحطی و یا بیماریای واگیر برای او میفرستند تا زبونی و ناتوانی او را دوباره بیادش بیاورد و بزرگی و توانایی خود را نیز نشان دهد. از نگاهِ آنان، ویروسِ کرونا را پروردگارِ توانا در پاسخ به انسانِ خودخواهِ، خوشباشِ دنیاپرست فرستاده است تا او را از بُرج عاجِ پوشالیاش به پایین بیاورد.
نوشتههای آکادمیکِ نویسندگانِ اسلامی از طیفِ بازتری به این پدیده نگریستهاند. برای نمونه، مهمت اوزالپ، پروفسورِ پژوهشهای اسلامی و مدیر تحقیقات و تمدن اسلامی در دانشگاه چارلز استارت در استرالیا در مقالهای کوشیده است تا به برخی از گرفتاریهای زندگی کنونی مانند اهمیتِ پدیدههای زیستبومی و مصرف پرستی اشاره کند. وی نوشته است؛ “برخی از مسلمانان برآناند که خداوند ویروس کرونا را آفرید تا برای آدمیان، هشداری باشد و نیز مجازاتی در پاسخ به مصرف گرایی، ویران سازیِ طبیعت و زیاده روی آنان باشد. از اینرو، مبارزه با این پاندمیک کاری بیهوده است و مردم باید به خدا توکل کنند و سلامت خود را از او بخواهند. ” (۷)
اگر چه شاخهی حکومتیِ تشیع در ایران در آغازِ آمدن کرونا به ایران میکوشید تا خطر ابتلا به این ویروس را ناچیز نشان دهد، اما درهمهی سایتها و رسانههای مسلمانانِ سنّی، همزمان با اشاره به توانِ ویرانگریِ ویروس کرونا، اهمیتِ فرار از دستِ آن براساسِ این حدیث از محمد البُخاری گوشزد میشد که گفته است؛ “ثوابِ فرار از طاعون به اندازهی ثوابِ شهادت است. ” برخی از سایتهای سیاسی نیز، پیوندی میان ویروس کرونا و گرفتاریهای برخی از مسلمانان در جهان کنونی زدهاند. نمونهی این چگونگی، سایتِ حزب الدعوه در بریتانیاست که نوشته است؛ “کرونا نقشی دوگانه دارد؛ برای مسلمانان یادآور قدرت خداست و برای چینیها هشدار و مجازاتی برای آزارِ مسلمانان اویغور. ” نویسنده در پایانِ یادداشتِ خود یادآوری کرده است که البته مسلمانان امروزه دستی در داروسازی ندارند، اما چه غم، زیرا که پدیدهای بنام “بیمارستان” ابتکاری اسلامی ست. (۸)
آشکار است که تلاش من برای آگاهی از کـُـــــرونالـوژیِ اســـــلامی، کاری بی بهره بود، زیرا که چیزی بنام “نگرشِ اسلامی” در جهان کنونی وجود ندارد. چنان نگرشی نیاز به آشناییِ مسلمانان با گفتمانهای بنیادینِ روزگارِ مدرن و درگیری روشمند و خِرَدمدارِ آنان با درراستای شناسایی جایگاه دین در جهان کنونی دادر. شوربختانه این پروسهای ست که هنوز آغاز نشده است. در بیش از یک سدهی گذشته، هوی وهای سیاسیِ کسانی چون ابوالأعلى المودودی، سید جمال الدین اسدآبادی، حسن البنا، اقبال لاهوری سیدِ قطب، جلال آل احمد، حسن نصر، علی شریعتی، روح الله خمینی و چند تنی دیگر، این توهّم را پدید آورده بود که بیداریِ مسلمانان و درگیری آنان با فرهنگ غربی و بنیادهای نگرشی و ارزشی آن آغاز شده است. برپاییِ حکومت اسلامی در ایران و بازتابهای ایمانسوزِ و ویرانگرِ آن نشان داد که آن هیاهو، نه آغازی تازه برای درگیری با هدفِ آگاهی و راهیابی به جهانی تازه، بلکه آخرین دست و پا زدنهای بغض آلودِ پیروان خشم آگینِ آئینی بُن بسته بوده است.
یادداشت ها:
———-
۱٫ نمی دانم این مقاله ی دابزانسکی به زبان فارسی برگردانده شده است یا نه. امیدوارم که دست کم، دانشجویان رشته زیست شناسی با آن آشنا باشند.
“Nothing in biology makes sense except in the light of evolution.”
(Theodosius Dobzhansky)
https://en.wikipedia.org/wiki/Nothing_in_Biology_Makes_Sense_Except_in_the_Light_of_Evolution
۲٫ https://www.discovermagazine.com/planet-earth/giant-virus-awakened-from-30-000-year-slumber-is-still-infectious
۳٫ http://iecn.com/william-paley-uses-watch-analogy-to-argue-existence-of-god-intelligent-design-of-universe/
۴٫ لَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. سوره انعام، آیه ۵۹٫ خدای اسلام، هزار و یک نام دارد که هریک اشاره به یکی از کارهای او در جهان است. همه ی این نام ها در دعای جوشن کبیر آمده است. برای آگاهی بیشتر از این نام ها، نگاه کنید به لینکِ زیر:
https://hawzah.net/fa/article/view/93105
۵٫ نمونه ی دیگری از این چگونگی، تفاوت نگرش پیروان کلیسای کاتولیک با کلیسای پروتستان در پیوند با گفتمانِ “کار” است. در نگرش کاتولیک، جهان جای دل بستن و ماندگاری نیست و کار کردن را تا جایی که نیازهای روزمره انسان را برآورد، سودمند است، اما از دیدگاه آئین پروتسنان، کار و کوشش، بنیاد زندگیِ سعادتمند و مایه ی رستگاری انسان پنداشته می شود. این پنداره در مذهب پروتستان آنچنان ژرف و پُرنماست که کسانی مانندِ ماکس وبر، فیلسوف دین و جامعه شناسِ بزرگ آلمانی، اخلاق کاریِ پروتستانی (The Protestant Work Ethic)را اساسِ سرمایه داری مدرن در اروپای غربی دانسته است.
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Protestant_Ethic_and_the_Spirit_of_Capitalism
۶٫ https://mosques.muslimsinbritain.org/
۷٫ https://theconversation.com/how-coronavirus-challenges-muslims-faith-and-changes-their-lives-133925
۸٫ http://www.hizb.org.uk/viewpoint/the-coronavirus-in-perspective/
از: گویا