روز سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر، از جای دیگری در خوزستان عکس و فیلمهایی از خشم و اعتراض دستبهدست میشد.
آن روز بسیاری نام “غیزانیه” را برای اولین بار کنار تصویری از پای زخمی و خونی یک نوجوان و همراه با فریادهایی در اعتراض به بیآبی و تشنگی دیدند و شنیدند.
غیزانیه در محاصره شرکتهای نفتی و گازی و پالایشگاههای پتروشیمی است. خطوط مارپیچ لولههای نفت و گاز از روستاهای بخش و زمینهای اطراف آن میگذرد اما دهها روستا هنوز لولهکشی آب ندارد.
اعتراض ساکنان غیزانیه به بیآبی و وعدههای مقامها و مسئولانی است که بارها قول رساندن آب را دادهاند و به آن عمل نکردهاند. یک سال پیش هم مانند این بار، معترضان تلاش کردند با بستن جاده صدای خود را به گوش فریادرسی برسانند. اما صدای آنها نه پارسال شنیده شد نه امسال که کار به برخورد پلیس و درگیری و زخمی شدن معترضان کشید.
همزمانی این اعتراضها با روز قدس، در حمایت از آرمان فلسطین، و راهی شدن نفتکشهای ایرانی برای حمایت از ونزوئلا، تصویری نمادین از آن ساخت.
غیزانیه کجاست؟
غیزانیه بزرگترین بخش شهرستان اهواز است با دهها روستا و دو دهستان که یکی نامش همان غیزانیه است و دیگری مشرحات. این بخش بیش از ۲۶ هزار نفر جمعیت دارد که بیشتر آنها کشاورز و دامدار هستند.
دهستان غیزانیه در حدود ۴۰ کیلومتری شرق اهواز و در مسیر آن به شهرهای دیگر استان مثل ماهشهر، رامشیر و رامهرمز قرار دارد.
این منطقه عمدتا عربنشین، از محرومترین بخشهای استان و میزبان شرکتهای نفتی و گازی و بزرگترین میادین نفتی ایران است.
شرکتهای نفت و گاز کارون و مارون و شرکت ملی حفاری نفت در این منطقه واقع شده و مسیر ترانزیت بنادر ایران و تاسیسات پتروشیمی مارون و پتروشیمی رازی از آن میگذرد.
شرکت نفت و گاز کارون -دست کم در مقطعی- روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت خام تولید میکرد و تولید روزانه کل منطقه در سال گذشته دو میلیون بشکه برآورد شد.
با وجود این غیزانیه و مناطق اطراف آن ویترینی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و محیط زیستی هستند.
به گفته بخشدار غیزانیه “دو سوم کانونهای فوق بحرانی ریزگردها” در این بخش قرار دارد. سایت دفن و بازیافت زباله در حوالی این بخش، دود و بوی بد زبالهها، خاکی بودن بسیاری از جادهها و نبود زیرساختهای فرهنگی و کمبود مدارس بخشی از فهرست بلند مشکلات این منطقه است.
چرا آب ندارد؟
بیآبی یکی از مشکلات بیشمار ساکنان غیزانیه است. با وجود نبود امکانات آموزشی، درمانی و رفاهی مناسب، آنها سالهاست که دسترسی به آب لولهکشی را مهمترین خواسته خود میدانند و سالهاست که مسئولان به آنها وعدههای پوچ میدهند.
یکی از کسانی که نامش با این وعدهها و قولها گره خورده غلامرضا شریعتی، استاندار اهواز است که اتفاقا اسمش این روزها علاوه بر اعتراضات غیزانیه در پرونده فساد مالی شرکت نیشکر هفتتپه هم مطرح است.
رسانههای ایران گزارش دادهاند که مدیر نیشکر هفتتپه در جلسه غیرعلنی محاکمهاش در دادگاه از “تامین هزینه ۲۵ هزار دلاری سفر استاندار خوزستان و خانوادهاش” و “کمک ۲۰۰ هزاردلاری” به همسر او پرده برداشته است.
آقای شریعتی که چهار سال پیش در اواخر دولت اول حسن روحانی، به استانداری خوزستان رسید، در دی ماه سال ۱۳۹۵ وعده داد که مشکل آب غیزانیه را در عرض سه ماه حل کند.
دو مصوبه در آن زمان تصویب شد که یکی شامل ۲۵ کیلومتر لولهگذاری از تاسیسات شهرستان کارون به دهستان مشرحات بود و مصوبه دوم برای ساخت۵۵ کیلومتر در بخش دیگری از منطقه که قرار بود شرکت نفت و شرکت آبفار (آب و فاضلاب روستایی) مشترکا انجام دهند.
همان زمان مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب هم از توجه ویژه این شرکت به توسعه غیزانیه گفت و وعده همکاری و سرمایهگذاری داد.
این حرفها و مصوبهها بعد از چهار سال آب لولهکشی را به غیزانیه نیاورد اما از آن زمان تا الان سیلی از وعدهها و قولها را روانه منطقه کرده که هرگز عملی نشده است.
بخشدار غیزانیه بعد از اعتراضهای تازه باز هم گفته “بخش زیادی از مشکلات تامین آب بخش غیزانیه تا یک ماه آینده حل میشود” و مدیرعامل شرکت آبفای خوزستان از برطرف شدن مشکل آبرسانی منطقه “ظرف ۲ هفته” خبر داده است.
غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان که بعد از اعتراضهای یک سال پیش در اجرا نشدن وعدههایش گفته بود تاخیر دوباره “به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد شد” بیست روز پیش هم وعده “تامین ۲۴ ساعته آب آشامیدنی غیزانیه” تا یک ماه و نیم دیگر را داده بود.
او بعد از اعتراضها هم گفته با ده میلیارد تومان اعتبار دیگری پروژه پنجاه میلیاردی آبرسانی به زودی به بهرهبرداری خواهد رسید؛ ارقامی که در مقایسه با رقمهای نجومی فساد و پروژههای بیحاصل دیگر صدای بسیاری را درآورده است.
با تمام وعده و وعیدهای جدید و قدیم، هنوز هم هر دو هفته یک بار تانکر آب آشامیدنی به بعضی روستاها میرود و در روستاهایی هم که قبلا لولهکشی شده، “در هر روز تنها چهار ساعت” آب وصل میشود.
“دولت آمریکایی” یا ۴۰ سال “بیعرضگی”؟
در این میان سیاسی شدن دعوا و بازی تکراری تقصیر، نه فقط درد بیآبی را درمان نکرده که زخمی دیگر به زخمهای کهنه افزوده است.
شاید حرف و نقد محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت، و پاسخها به آن را بتوان خلاصهای از نبرد بیحاصلی دانست که در این چند روز در جبهه مجازی سیاستزدگی جریان داشته است.
آقای رضایی در توییترش نوشته “بیش از پانصد هزار بشکه تولید نفت روزانه منطقه شهید پرور غیزانیه است ولی اهالی آن منطقه آب شرب ندارند. این صحنهها از قبیل: مسجدسلیمان و برخی مناطق پیرامون عسلویه و… دستپخت افکار آمریکایی در اداره اقتصاد کشور است.”
او هم مانند بسیاری از منتقدان دولت فرصت بیآبی و محرومیت را غنیمت شمرده که حسابهای سیاسی را با دولت حسن روحانی و همفکرانش تسویه کند.
این نقد او با موجی از واکنش کاربرانی روبرو شده که نهتنها از دولت فعلی دفاع نکردهاند بلکه به چهار دهه حکومت و “مدیریت وعدهها” تاختهاند.
یکی از آنها که خود اهل خوزستان است پرسیده “شما برای منطقه و استان خودتان چه کردهاید” و دیگری مشکل خوزستان را “دستپخت چهل سال بیعرضگی یا حداقل سی سال دیکتاتوری” خوانده است. یکی دیگر هم سوال کرده “یعنی بعد از ۴۱ سال در دست داشتن پول و قدرت هنوز نتوانستید تفکری که از نظر خودتان آمریکایی نیست را در اداره کشور پیاده کنید”.
در سوی دیگر رسانههای محافظهکار و “جوانان حزباللهی” توییتر هم با نقد و طعنه و کنایه دلیل مشکل خوزستان را بیعرضگی “دولت پیر و فرتوت” دانستهاند و گفتهاند که کار تنها با آستین بالا زدن بسیجیها حل میشود و امیدی به دولت جمهوری اسلامی نیست.
آبان ۱۳۹۸ شهر همسایه غیزانیه موضوع همین دعواها بود. بعد از سرکوب خونین اعتراضهای ماهشهر ناگهان چهرهها و جناحها و رسانهها به یاد این منطقه افتادند و نطقها و مقالهها و مستندها در ذم این محرومیت و مدح و مظلومیت ساکنان آن گفتند و نوشتند و ساختند. شش ماه بعد از آن کمتر کسی سراغ ماهشهر را میگیرد. شش ماه بعد از این کسی سراغ غیزانیه را خواهد گرفت؟