وحدت نظر کم سابقه آذربایجانی‌ها برای آزادسازی قره باغ

شنبه, 26ام مهر, 1399
اندازه قلم متن

جنگ قره باغ حاصل یکی از آن استخوان لای زخم‌هائی است که استراتژهای ارتش سرخ کاملا حساب شده، هنگام ‏فروپاشی اتحادشوروی در همه جمهوری‌های تازه استقلال یافته بجا گذاشته‌اند. قره باغ کوهستانی با ۴۴۰۰ کیلومتر مربع ‏مساحت در داخل جغرافیای آذربایجان قرار گرفته و از لحاظ تاریخی و حقوق بین‌الملل بخشی از خاک آذربایجان است و ‏در دوره اتحاد جماهیر شوروی ۱۲۰ هزار نفر جمعیت داشت. در سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر ‏شوروی ارامنه ساکن در قره باغ اعلان استقلال کردند و ارتش ارمنستان به بهانه حفاظت از ارامنه قره باغ با پشتیبانی ‏ارتش روسیه بیست درصد خاک آذربایجان در قره باغ کوهستانی و هفت استان اطراف آن را اشغال کرد و بعد از کشتن سی ‏هزار نفر، پاکسازی اتنیک انجام داد و یک میلیون نفر را آواره کرد.

هیچ کشوری حتی خود ارمنستان استقلال قره باغ را به رسمیت نشناخته است. شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ‏‏۱۹۹۳ چهار قطعنامه صادر کرده و خواهان تخلیه سرزمین‌های اشغالی شده اما ارمنستان همه این قطعنامه‌ها را زیر پا ‏گذاشته است.

در سال ۱۹۹۲ سازمان امنیت و همکاری اروپا گروه مینسک را ایجاد کرد و در سال ۱۹۹۴ با وساطت گروه مینسک به ‏ریاست مشترک آمریکا، روسیه و فرانسه آتش‌بس بین طرفین بر قرار گردید و گروه مینسک متعهد شد تا از راه گفتگو ‏اختلافات را حل کند و مناطق اشغال شده آزاد شوند ولی طی ۲۶ سال گذشته با کارشکنی‌های دولت ارمنستان تمام تلاش‌ها برای حل صلح‌آمیز مساله قره باغ با شکست مواجه شده است.  گروه مینسگ به عنوان یک کلوپ مسیحی که آشکار و نهان ‏از ارمنستان حمایت می‌کند در میان آذربایجانی‌ها بی‌اعتبار شده و شعارش که «قره باغ راه حل نظامی ندارد» ‏دیگر مورد قبول آذربایجانی‌ها نیست چون دیاسپورای ارمنی در کشورهای عضو رهبری گروه مینسک فعالیت و نفوذ ‏گسترده دارد و بر تصمیم گیری‌های سیاسی تاثیر می‌گذارد. طی سه دهه گذشته درگیری‌های نظامی به صورت متناوب ‏در خط تماس تداوم داشته و اکنون راه حل نظامی به عنوان آخرین گزینه ممکن در دستور کار قرار گرفته است و تعادل قوا ‏هم کاملا به نفع آذربایجان است. ‏

آذربایجان در زمان انحلال اتحاد شوروی هفت‌ونیم میلیون نفر جمعیت با اقتصاد ازهم‌پاشیده داشت اکنون جمهوری ‏آذربایجان ده و نیم میلیون نفر جمعیت با اقتصاد شکوفا دارد که ۴۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در آنجا ‏صورت گرفته و درآمد سرشاری از صدور نفت و گاز به اروپا از طریق خطوط لوله باکو جیهان دارد. در مقابل ‏ارمنستان هنگام انحلال شوروی سه و نیم میلیون جمعیت داشت که اکنون به علت محاصره اقتصادی و نبود کار مردم ‏مهاجرت کرده‌اند و کمتر از دو میلیون نفر در ارمنستان باقی مانده‌اند، ارمنستان کشور کوهستانی فقیری است. بودجه ‏نظامی آذربایجان برابربا بودجه کل کشور ارمنستان است. تکنولوژی ارتش ارمنستان تماما روسی و قدیمی است ولی ‏ارتش آذربایجان با خریدن موشک‌های نقطه‌زن و توپ‌های دور برد از روسیه و پهپاد‌های بایراکتار از ترکیه و هاروپ ‏از اسرائیل اکنون دارای یکی از مدرن‌ترین ارتش‌های منطقه است. یک شرکت مختلط آذربایجانی اسرائیلی نیز شروع ‏به تولید پهپاد در داخل آذربایجان نموده است. ‏

کل نیروی کار ارمنستان هشتصد هزار نفر می‌باشد که مردان جوان به جبهه فرستاده شده‌اند، گردان‌های زنان هم تشکیل شده ‏و در صورت طولانی شدن جنگ، ارمنستان به علت کمبود نیرو و ضعف اقتصادی توان ادامه جنگ را نخواهد داشت. ‏کوچاریان رئیس جمهور سابق و سرکیسیان نخست وزیر قبلی ارمنستان که هر دو قره باغی و رقبای نخست‌وزیر فعلی ‏هستند منتظرند که پاشینیان نخست وزیر فعلی بیش از این‌ها تضعیف شود تا بتوانند او را برای همیشه از سر راه خود ‏بردارند. ‏

‏بعداز حمله ارمنستان به خط انتقال نفت و گاز آذربایجان در منطقه طاووس در ماه ژوئیه ۲۰۲۰ که خارج از مناطق ‏اشغالی است و سیصد کیلومتر با قره باغ فاصله دارد، مردم آذربایجان یکپارچه بپا خواستند و به حکومت فشار آوردند تا ‏برای همیشه به تحریکات و اشغالگری ارمنستان پایان داده شود یعنی نوعی وحدت‌نظر بین دولت و ملت و ارتش بوجود ‏آمد. در مقابل در ارمنستان تشتت در صفوف دولتمردان وجود دارد و مردم گرفتار فقر، علاقه‌ای به حفظ مناطق اشغالی ‏ندارند اما مطبوعات بین‌المللی با اهداف معین همیشه از ارمنستان حمایت می‌کنند. علاوه بر مطبوعات، کلیساهای ‏مسیحی و احزاب راست افراطی اسلام‌ستیز، همواره افکار عمومی را با وارونه جلوه دادن حقایق در قره باغ منحرف می‌‏کنند. ‏

در سال ۲۰۰۷ با میانجی‌گری گروه مینسک در کنفرانس مادرید راه حل صلح‌آمیز پیدا شده بود که به اصول مادرید ‏معروف است. آذربایجان پذیرفته بود بعد از آزادی مناطق اشغالی و بازگشت آوارگان، به قره باغ خودمختاری کامل بدهد ‏و حتی از منطقه لاچین کوریدوری برای اتصال قره باغ به خاک ارمنستان در اختیار ارمنستان بگذارد اما افراطیون ارمنی ‏با حمایت دیاسپورا کودتای سیاسی کردند و نگذاشتند صلح برقرار شود. رئیس جمهور اسبق ارمنستان لئون پتروسیان در سال ‏‏۱۹۹۷ گفته بود «اگر امروز با گرفتن امتیاز صلح نکنیم بعدا برای صلح التماس خواهیم کرد بدون آنکه موفق بشویم» اکنون ‏به نظر می‌رسد که آن لحظه پیش‌گوئی شده فرا رسیده است. ‏

قانون اساسی ارمنستان چند سال پیش باز بینی شد و سیستم حکومتی از ریاست جمهوری به سیستم پارلمانی تبدیل گردید ‏ولی بحران حاکمیت برطرف نشد. جمعیت کل ارامنه در دنیا حدود ده میلیون نفر است که هم اکنون کمتر از دو میلیون ‏نفر در خاک ارمنستان باقی مانده‌اند. دیاسپورای ارمنی بعد از دیاسپورای یهودی با نفوذترین دیاسپورا در کشورهای ‏فرانسه، روسیه و آمریکاست به‌همین جهت سیاست دولت ایروان را دیاسپورا با دادن کمک‌های مالی تعیین می‌کند و می‌‏توان گفت که ارمنستان گروگان دیاسپورای خویش است. افراطیون دیاسپورای پان‌ارمنی خواهان ارمنستان بزرگ بین ‏سه دریا یعنی مدیترانه، در یای سیاه و در یای خزر هستند. معلوم نیست ارامنه چگونه می‌خواهند این منطقه وسیع را با ‏جمعیت اندک خود اداره بکنند. ارامنه نسبت به کل خاک جمهوری آذربایجان، بخش‌های جنوبی گرجستان، تمام شرق ‏ترکیه و استانهای شمال‌غرب ایران ادعای ارضی دارند و نقشه ارمنستان بزرگ در کتاب‌های درسی چاپ می‌‏شود. وزیر دفاع ارمنستان در اجلاس دیاسپورای ارمنی در آمریکا می‌گوید: «من فرمول صلح در برابر خاک را قبول ‏ندارم و آن را بر عکس کرده‌ام و می‌گویم جنگی دیگر برای خاک دیگر»‏

روز ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ ارتش جمهوری آذربایجان در یک ضد حمله برای عقب راندن نیروهای مهاجم ارمنی، عملیات ‏گسترده‌ای را برای آزادسازی قره باغ آغاز نمود و به دنبال آن هیجان عمومی در شمال و جنوب رود ارس ایجاد گردید. ‏پیشرفت‌های سریع ارتش آذربایجان امید آزادی مناطق اشغالی را افزایش داد و همزمان روسیه شروع به تجهیز ارتش ‏ارمنستان از طریق خاک ایران نمود. ۱۳۰ کیلومتر از منطقه اشغالی در امتداد رود ارس قرار دارد و هم اکنون جنگ ‏شدید بین طرفین در آنسوی ارس در جریان است. اهالی جنوب ارس حتی از شهرهای دور به خدا اآفرین و اصلاندوز می‌‏آیند و در کنار جاده اتومبیل خود را پارک کرده تبادل آتش بین طرفین را در سمت شمالی ارس تماشا می‌کنند. هر روز ‏چندین خمپاره و موشک به داخل خاک ایران اصابت می‌کند و به تدریج جنگ به داخل ایران کشیده می‌شود. ‏

طرفین یکدیگر را به استفاده از مزدوران خارجی متهم می‌کنند اما در طرف آذربایجان اساس جنگ تکنولوژیک هوائی ‏و تخصصی است. استفاده انبوه آذربایجان از پهپاد برای اولین بار در دنیا پدیده جدید در جنگ است. در چنین جنگی ‏جنگجویان خارجی فاقد کارآئی هستند در مقابل ارمنستان پهپادهای شناسائی داردولی پهپاد جنگی ندارد و حضور ارامنه ‏لبنانی، سوری و اروپائی را در قره باغ رسما تائید و تبلیغ می‌کند. همچنین بر اساس اطلاعاتی که دولت روسیه منتشر کرده، ‏از سال‌ها پیش حزب کارگران کردستان (پ کا کا) در جنگل‌های قره باغ کمپ‌های نظامی دارد. ‏

‏جنگ بین آذربایجان و ارمنستان تنها جنگ بین دو کشور نیست بلکه قفقاز از نظر ژئواستراتژیک با بالکان مقایسه می‌‏شود و علاوه بر قدرت‌های خارجی بزرگ نظیر اتحادیه اروپا، آمریکا، چین و روسیه، قدرتهای منطقه‌ای از جمله ‏ترکیه و ایران و حتی کشورهای عربی نیز در آنجا منافعی دارند و همگی می‌کوشند نقشی در این جنگ برای حفاظت ‏از منافع خود داشته باشند. بدینسان با وجود پاندمی ویروس کرونا، «بازی بزرگ» در قفقاز شروع شده است. جنبه ‏اقتصادی این جنگ تعیین کننده است در اینجا تامین نفت و گاز اروپا و جاده ابریشم چین از کارت‌های بازی محسوب می‌‏شوند. با این جنگ به تسلط بلامنازع دویست ساله روسیه بر قفقاز جنوبی پایان داده می‌شود و از این به بعد روسیه ‏مجبور است سیاست‌های خود را در اینجا با ترکیه هماهنگ کند. ‏

با شروع جنگ برای آزادی قره باغ، در اعتراض به ارسال ۶۷۰ دستگاه کامیون نظامی کاماز روسی از مسیر ایران ‏و انتقال آنها به ارمنستان از مرز نوردوز در شهرستان جلفا و همچنین برای اعلام همبستگی با هم‌زبانان شمالی در آزادی ‏قره باغ، روز ۲۸ سپتامبر تظاهرات مسالمت‌آمیزی در اردبیل توسط عده‌ای از فعالان حرکت ملی آذربایجان صورت ‏گرفت که نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران با خشونت فوق‌العاده این تظاهرات را برهم زدند و بیست نفر از ‏تظاهرکنندگان را بعد از ضرب و جرح شدید دستگیر و زندانی کردند.

یک روز بعد از تظاهرا ت اردبیل چهار امام جمعه و نمایندگان ولی فقیه در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان ‏غربی، اردبیل و زنجان در اورمیه جلسه تشکیل دادند و بعد از مشورت با اوجاق‌نژاد نماینده علی خامنه‌ای در باکو ‏بیانیه مشترکی صادر کردند و اعلان نمودند که «قره باغ خاک اسلام است و اقدامات دولت آذربایجان برای آزادی ‏مناطق اشغالی، شرعی وقانونی است.»

گروه‌های مختلف فعالین حرکت ملی آذربایجان هم برای حمایت از آزادی مناطق اشغالی در تمام شهرهای آذربایجان ‏فراخوان تظاهرات دادند این فراخوان با استقبال عمومی مواجه شد و در ده شهر بزرگ آذربایجان یعنی شهرهای تبریز، اورمیه، اردبیل، زنجان، خیاو (مشگین شهر)، سولدوز(نقده)، قوشا چای (میاندوآب) مراغه، مرند، کرج و همچنین ‏تهران تظاهرات باشکوهی صورت گرفت که در تبریز تعداد شرکت کنندگان به ده‌ها هزار نفر رسید ولی در اورمیه با ‏هجوم نیروی انتظامی مواجه شد و تظاهرکنندگان بدستور استاندار که سرکوبی را هدایت می‌کرد دستگیر شدند. در مجموع ‏بیش از صد نفر در تظاهرات حمایت ازآزادی قره باغ در شهرهای مختلف دستگیر و زندانی شدند. ‏

شعارهای تظاهر کنندگان متنوع و پرمعنی بودند از جمله «قره باغ آذربایجان است و آذربایجان خواهد ماند»، «مرز ‏نور دوز باید بسته شود»، «حمایت از اشغالگر، جنایت است، جنایت»، «آذربایجان بیدار است، پشتیبان قره باغ ‏است»، «ما طرفدار آذربایجان نیستیم ما خود آذربایجانیم». محتوای این شعارها به صورت گسترده در بیانیه‌های صادره ‏نیز قید شده بود. ترکیب تظاهرکنندگان متنوع و از همه اقشار بوده، در ویدئوهای منتشر شده حضور گسترده زحمتکشان ‏از پیر و جوان بویژه در تبریز با شرکت خانواده‌هایشان کاملا مشهود است. ‏

هیجان عمومی باعث شد نمایندگان استان‌های شمالغرب کشور نیز نتوانند بی‌طرف بمانند و ضمن اینکه هر کدام مواضع ‏مستقلی اتخاذ کردند با هم نیز اعلامیه مشترک صادر کردند و از سیاست‌های دولت در حمایت از ارمنستان انتقاد نمودند و ‏اقدامات جمهوری آذربایجان را برای باز پس گرفتن سرزمین‌های اشغالی تائید کردند.

جامعه مدنی آذربایجان هم به شدت فعال شد. حدود صد نفر از وکلای دادگستری آذربایجان شرقی، ۱۳۵ نفر از سینماگران ‏آذربایجان، بیش از یکصد نفر از نویسندگان ترکی‌نویس آذربایجان، ۶۰ نفر از هنرمندان و موسیقی‌دانان آذربایجان ۲۷ ‏تشکل دانشجوئی دانشگاههای آذربایجان و… با صدور بیانیه‌های مختلف از سیاستهای دولت انتقاد کردند و از آزادی ‏قره باغ دفاع نمودند. ‏

در تقابل با طرفداری آذربایجانی‌ها از آزادی قره باغ، دولت جمهوری اسلامی ایران در هماهنگی با روسیه همچنان ‏از ارمنستان حمایت سیاسی و نظامی می‌کند و برای خالی نبودن عریضه طرفین را دعوت به مذاکره و حل مسالمت‌آمیز ‏اختلافات می‌نماید و حتی پیشنهاد می‌دهد میانجیگری کند که البته جدی گرفته نمی‌شود. رئیس جمهور، سخنگوی دولت ‏و سخنگوی وزارت خارجه یکصدا به سیاست‌های قبلی ادامه می‌دهند یعنی موضع رسمی حکومت جمهوری اسلامی ‏همسو با روسیه، حمایت از ارمنستان در عمل و بی‌طرفی ظاهری و دعوت به مذاکره در حرف است. ‏

هم‌رایی و همبستگی تمام اقشار و طبقات اجتماعی آذربایجان از آزادی قره باغ بعد از استقلال مجدد آذربایجان در سال ‏‏۱۹۹۱ بی‌سابقه و استثنائی است و باید مورد توجه و تحلیل خاص قرار بگیرد.

بعضی از تحلیگران در تبریز جو ایجاد شده در روز‌های اخیر را «پست ترکمنچای» تحلیل می‌کنند. جنگ‌هائی که در ‏سال ۱۸۱۳ به قرارداد گلستان و در سال ۱۸۲۸ به قرار داد ترکمنچای منجر شدند عمدتا جنگ بین آذربایجانی‌ها و ‏روسها بوده و به غلط به جنگ‌های ایران و روس معروف شده‌اند زیرا غیر از آذربایجانی‌ها دیگران در این جنگها ‏حضور چندانی نداشته‌اند. بعداز ترکمنچای و دو شقه شدن آذربایجان اشتیاق شدیدی برای وحدت دوباره بوجود آمده بود ‏که زور امپراطوری روسیه و ضعف حکومت قاجارها مانع این وحدت بود اما مردم آذربایجان این جدائی را نمی‌پذیرفتند ‏و «قاچاق‌ها» برای رعایت نکردن مرزها بوجود آمده بودند که داستان حماسی «قاچاق نبی» نمونه‌ای از روایات ‏روحیات آن دوره است و بدنبال آن ادبیات «حسرت» در فرهنگ آذربایجان ایجاد شده است که در آواز‌های عاشیق‌ها ‏و بایاتی‌ها و لالائی‌ها منعکس شده و تا دوران ما نیز ادامه یافته است. بعضی ازنویسندگان آذربایجانی این فرهنگ را ‏‏«ادبیات مقاومت» می‌نامند. ‏

احساس همبستگی آذربایجانی‌های جنوب ارس با برادران و خواهران همزبان خود در جمهوری آذربایجان در روز‌های ‏اخیر عمومیت دارد و منحصر به قشر خاصی نیست. این احساس مشترک در میان افراد با گرایشات سیاسی متضاد ‏پدیده استثنائی است. انگیزه مشترک بین یک امام جمعه و یک فعال سکولار حرکت ملی آذربایجان وجود ندارد و گاهی ‏فعالین ملی با دستور امام جمعه‌ها دستگیر و زندانی می‌شوند اما هر دو طرف در حمایت از آزادی قره باغ به یکسان ‏موضع‌گیری می‌کنند. برای یک ناظر خارجی که به اختلافات سیاسی افراد کاری ندارد و مواضع افراد را بر اساس ‏اظهارات رسمی و کتبی آنان بررسی می‌کند، آشکار است که در شرایط حاضر نوعی وحدت همگانی بین تمام ‏آذربایجانی‌ها به‌وجود آمده و نمی‌توان آنرا ندیده گرفت. آذربایجانی‌ها لااقل یک سوم جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند و ‏یک بلوک اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عظیمی هستند که هیچ حکومتی نمی‌تواند به آن کم بها بدهد. ‏

این مساله زمانی اهمیت پیدا می‌کند که مشاهده می‌کنیم آذربایجانی‌ها یا لااقل افراد سیاسی در آذربایجان چه آنهائی که ‏در خدمت رژیم حاکم هستند و چه آنهائی که مخالف رسمی رژیم می‌باشند، در انتقاد از سیاست‌های دولت و حکومت ‏مستقر در تهران در رابطه با جنگ قره باغ سخنان یکسان بر زبان می‌آورند. البته این به معنی پذیرش مواضع سیاسی ‏همدیگر نمی‌باشد و چنین توهم یا اتهامی نیز پذیرفتی نیست بلکه مساله همسانی و یگانگی فرهنگ جمعی آذربایجانی‌هاست و ورای معیارهای سیاسی می‌باشد، شبیه وحدت نظر سیاسی که در قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز در مخالفت با رژیم ‏پهلوی شکل گرفته بود. ‏

اکنون این سوال مطرح می‌شود که چقدر ممکن است این وحدت نظر در امر فرهنگی در آینده به یک وحدت نظر در امر ‏سیاسی ارتقاء یابد؟ و آذربایجانی‌ها از این همبستگی برای شکستن بختک مرکزگرائی که طی صد سال گذشته مانع ‏اصلی استقرار دموکراسی در ایران بوده است استفاده بکنند؟ آیا یک جریان سیاسی بالغ و نکته‌بین می‌تواند این همه ‏نیروی متضاد را در خدمت یک هدف سیاسی مشخص به‌کار گیرد؟

‏ اصلاح‌طلبان حکومت به شدت به امام جمعه‌های آذربایجان حمله می‌کنند. مقالات نوشته شده در روزنامه شرق، ‏سایت «انتخاب» و سایت «بازتاب» نمونه‌ای از مواضع اصلاح‌طلبان داخل و خارج کشور می‌باشد که امام جمعه‌های ‏آذربایجان را غیر سیاسی می‌نامند و تحقیر می‌کنند در حالی که چهار امام جمعه یاد شده ازآخوند‌های تربیت شده سیاسی ‏شبیه خود علی خامنه‌ای هستند که با اهداف سیاسی در استانهای آذربایجان گماشته شده‌اند و خطبه‌ها و مصاحبه‌های ‏سیاسی آنان با خطبه‌های امام جمعه‌های اصفهان و مشهد و حتی تهران زمین تا آسمان فرق دارد. ‏

در جواب حمله اصلاح‌طلبان به امام جمعه‌ها اطرافیان امام جمعه‌های آذربایجان در توضیح مواضع خود می‌گویند که ‏اگر امام جمعه‌ها در دفاع از قره باغ سکوت می‌کردند ابتکار عمل بدست قوم‌گرایان می‌افتاد. اما واقعیت آن است که ‏احساسات دینی بخش بزرگی از جمعیت جمهوری آذربایجان که در مراسم تدفین شهدای قره باغ، نوحه ابوالفضل و علی‌‏اکبر می‌خوانند برای امام جمعه‌ها مهم است و نمی‌توانند بی‌تفاوت بمانند. فراموش نکنیم که پاشینیان اختلاف بین ارامنه ‏و ترک‌ها را «جنگ فرهنگ‌ها» می‌نامد.

اینکه گفته شود تمام موضعگیری‌های طرفداران حکومت نسبت به قره باغ برای رد گم کردن و خاک پاشیدن در چشم ‏مردم است، بیشتر شبیه تئوری توطئه است و نمی‌تواند مبنای تحلیل سیاسی قرار گیرد. موافقان و مخالفان امام جمعه‌ها ‏هرچه می‌خواهند بگویند در رئال پلیتیک معیار اصلی برای قضاوت، اظهارات رسمی افراد و جریانات است و کسی با ‏نیت دیگران کاری ندارد و نیت‌خوانی سیاست محسوب نمی‌شود. بیانیه‌های امام جمعه‌ها و نمایندگان آذربایجان در ‏مجلس شورای اسلامی دفاع آشکار و علنی از آذربایجان در مقابل ارمنستان اشغالگر می‌باشد. ‏

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هم که از جمهوری آذربایجان حمایت همه‌جانبه می‌کند از طرف مخالفان ‏و همچنین مطبوعات غربی محکوم می‌شود آنان فرصت را غنیمت شمرده مسئولیت تمام جنگهای ژئو استراتژیک ‏خاورمیانه و اکنون قفقاز را به گردن او می‌اندازند. حمایت تمام قد اردوغان از دولت آذربایجان سرنوشت جنگ را ‏تغییر داد اکنون الهام علیف رئیس جمهور آذربایجان در مصاحبه‌های روزانه‌اش با اعتماد به نفس کامل و ایمان به پیروزی ‏صحبت می‌کند. او می‌گوید که در پایان این جنگ چهره منطقه عوض خواهد شد و هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود. ‏

به جرئت می‌توان گفت که حمایت یکپارچه آذربایجانی‌ها در ایران از جمهوری آذربایجان، یک شکاف جدی در میان ‏سران حکومت اسلامی ایران ایجاد کرده است. قرارگاه شمال‌غرب سپاه پاسداران و فرماندهی لشکر عاشورا مستقل عمل می‌کنند، سران حکومت که در اشغال سرزمین‌های آذربایجان یار و متحد ارمنستان بودند و طی سی سال گذشته به اعتراف، ‏علی مطهری، جمهوری اسلامی تا بحال با انگیزه تضعیف آذربایجانی‌ها از ارمنستان حمایت کرده و متحد استراتژیک ‏آن بوده است، اکنون نیز با حمایت همه‌جانبه از حکومت تماما مسیحی در ارمنستان برای مقابله با حکومت آذربایجان با ‏جمعیت شیعه اثناءعشری، خط بطلان بر همه ادعا‌های اسلامی بودن خود کشیده‌اند و در عین حال زمینه شکست ‏سیاست‌های خود را فراهم نموده‌اند. ایران در این جنگ بی‌طرف نبوده و نخواهد بود زیرا در سیاست خارجی به روسیه ‏متکی است و ایران تنها گذرگاه ارسال تسلیحات روسی از طریق زمین و هوا به ارمنستان می‌باشد. رهبران ارمنستان هم ‏به ایران و روسیه متوسل شده‌اند که آنها را نجات بدهند و ادعا می‌کنند که ترکیه بعد از مستقر شدن در قفقاز به سوی جنوب ‏روسیه و شمال ایران پیشروی خواهد کرد. آشکار است که ترکیه و اسرائیل برندگان و روسیه و ایران بازندگان جنگ قره ‏باغ هستند.

سران جمهوری اسلامی فکر می‌کردند روسیه اجازه نخواهد داد آذربایجان سرزمین‌های اشغال شده خود را آزاد کند اما ‏امروز با برخورد پراگماتیستی روسیه و خودداری آن برای دخالت آشکار نظامی در جنگی که می‌تواند به باتلاق تبدیل ‏گردد و مقصر اصلی آن هم ارمنستان است، جمهوری اسلامی ایران استراتژی خود در قفقاز را شکست خورده می‌بیند. ‏

در ایران شکاف بین مردم و حکومت جمهوری اسلامی برای خود حاکمان نیز پذیرفته شده است. این شکاف در ‏آذربایجان که شکاف بین مرکز و  پیرامون نامیده می‌شود، مدتهاست به یک دره پر نشدنی تبدیل شده است. طی صد ‏سال گذشته در اثر تداوم ستم ملی، ممنوع شدن آموزش به زبان مادری و تحقیر و توهین فرهنگی ترک‌ها، علایق معنوی ‏آذربایجانی‌ها به حکومت متمرکز از بین رفته و جدائی عاطفی بین آذربایجانی‌ها و حکومت متمرکز در تهران ایجاد شده ‏است.

این سوال مطرح است که در حال حاضر چه قدرتی قادر به بهره‌برداری از این همرایی تاریخی آذربایجانی‌ها می‌باشد؟ ‏اگر جمهوری اسلامی همچنان به حمایت از ارمنستان و دشمنی با جمهوری آذربایجان ادامه بدهد، ترکیه و جمهوری ‏آذربایجان دست روی دست نخواهند گذاشت و آنطور که تئورسین‌های خود جمهوری اسلامی می‌گویند، ترکیه و ‏آذربایجان می‌توانند حکومت جمهوری اسلامی را در داخل به چالش بکشند و با حمایت از مبارزات دموکراتیک ترک‌های ایران ساختار سیاسی متمرکز ایران را دگرگون سازند و به کمک آذربایجانی‌ها زمینه پیدایش یک حکومت ‏غیرمتمرکز را فراهم نمایند و از حمایت همه غیرفارس‌ها نیز برخوردار شوند. این سناریو زمانی می‌تواند عملی شود که ‏ارتش آذربایجان موفق شود قره باغ را با قدرت نظامی آزاد کند و در میان تمام آذربایجانی‌های منطقه، غرور و رشادت ‏مثال‌زدنی ترک‌ها را احیاء نماید.

پیروزی جمهوری آذربایجان قطعا به قدرت‌گیری آذربایجانی‌ها در ایران منجرخواهد شد و می‌تواند ژئو پلیتیک منطقه ‏را به صورت رادیکال دگرگون سازد به همین جهت مخالفان قدرت گیری آذربایجانی‌ها و به‌طورکلی قدرت‌گیری ترکان ‏ایران در داخل و خارج عکس‌العمل‌های هیستریک نشان می‌دهند و انواع مخالفت‌ها و جبهه‌گیری‌های ضد آذربایجانی ‏خود را از طریق صدور بیانیه‌ها و مصاحبه در رادیو و تلویزیون‌ها آشکار می‌سازند مقاله شیرین طهماسب ‌هانتر ‏پژوهشگر دانشگاه جورج تاون در میدل ایست آی که می‌نویسد: «پیروزی آذربایجان بر ارمنستان خطر تشکیل ‏آذربایجان واحد را به دنبال دارد و جنگ داخلی در ایران ایجاد می‌کند» نمایانگر وحشت مدافعان ساختار متمرکز در ایران ‏از آزادی قره باغ می‌باشد. ‏

دو هفته بعد از شروع جنگ به درخواست صلیب سرخ جهانی و با پادرمیانی روسیه، وزرای خارجه آذربایجان و ‏ارمنستان در مسکو آتش بس انسان‌دوستانه را در دهم اکتبر قبول کردند اما چند ساعت بعد از پذیرش آتش‌بس، ارمنستان ‏موشک دور برد به گنجه دومین شهر بزرگ آذربایجان با جمعیت پانصد هزارنفری شلیک کرد که موجب کشته شدن ده ‏نفر و زخمی شدن ۳۹ نفر غیرنظامی گردید. ارمنستان با این اقدام نشان داد که صلح را نخواهد پذیرفت و نا امیدانه جنگ ‏را ادامه خواهد داد. هیچ کس اعتقاد ندارد که آتش‌بس به صلح منجر خواهد شد، تبادل آتش در جبهه‌ها جریان دارد ‏و جنگ رسانه‌ای و روانی گسترده تازه شروع شده است و به‌نظر می‌رسد هدف از پذیرش آتش بس بازکردن یک کانال ‏دیپلماتیک به‌موازات جنگ است تا هر دو طرف بتوانند در مجامع بین‌المللی از سیاست‌های خود دفاع بکنند. ‏

ماشااله رزمی ‏
شانزدهم اکتبر ۲۰۲۰ پاریس

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.