یک هفته با خامنه‌ای‌؛ بی‌پروا در برابر مردم، سر به زیر در برابر دیگران

سه شنبه, 11ام آذر, 1399
اندازه قلم متن

ida_ghajar

کمتر از یک سال پیش، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به در ترور «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از «انتقام سخت» نوشت

واکنش رهبر جمهوری اسلامی در تحلیل‌های سیاسی به عقب‌نشینی از انتقام‌جویی تعبیر شد

شاید این بار هم انتظار می‌رفت که مواضع و عملیات انتقام‌جویانه‌ای در پیش باشد، اما واکنش خامنه‌ای چیزی جز «پیگیری و مجازات» نبود

چهار روز بعد از ترور «محسن فخری‌زاده»، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع جمهوری اسلامی، روایت‌های متناقض مسئولان نظام از حادثه نشان از سردرگمی آنها دارد. رهبر جمهوری اسلامی در پیامش نامی از آمریکا و اسرائیل نبرده است و دبیر شورای عالی امنیت ملی می‌گوید از انجام چنین عملیاتی پیش‌تر مطلع بوده‌اند. برخی دیگر نیز از نفوذ و رخنه در دستگاه امنیتی نظام سخن گفته‌اند. اما همه در یک نقطه مشترک‌اند: نظام نتوانسته است امنیت یکی از مهم‌ترین مهره‌های موشکی، هسته‌ای و نظامی خود را در نزدیکی پایتخت خود تامین کند.

انجام این ترور، تنها چهار ماه پس از ترور دومین مقام القاعده در تهران، بیش از همیشه به این پرسش در افکار عمومی دامن زده است که چرا آن‌همه تهدید و لاف قدرت و اقتدار فقط دامن مردم را می‌گیرد اما رهبر جمهوری اسلامی و حکومت تحت امرش از رویارویی با دشمن خارجی و تامین امنیت مقامات خود عاجز است؟

***

جمعه هفتم آذر که محسن فخری‌زاده در «آبسرد» دماوند (۷۴ کیلومتری شرق تهران) ترور شد، بسیاری منتظر واکنش علی خامنه‌ای بودند.

کمتر از یک سال پیش، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به در ترور «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از «انتقام سخت» نوشت. کمتر از یک هفته بعد پایگاه خالی نیروهای آمریکایی را در عراق با موشک زدند و همز‌مان، ۱۷۶ انسان را که با هواپیما به خانه‌های‌شان باز می‌گشتند سرنگون کردند و کشتند.

شاید این بار هم انتظار می‌رفت که مواضع و عملیات انتقام‌جویانه‌ای در پیش باشد، اما واکنش خامنه‌ای چیزی جز «پیگیری و مجازات» نبود. او فردای ترور فخری‌زاده، در پیام تسلیتی نوشت: «دو موضوع مهم را همه‌ی دست‌اندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند: ۱- نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن ۲- پیگیری تلاش علمی و فنی شهید فخری‌زاده در همه‌ی بخش‌هایی که وی بدا‌ن‌ها اشتغال داشت.»

واکنش رهبر جمهوری اسلامی در تحلیل‌های سیاسی به عقب‌نشینی از انتقام‌جویی تعبیر شد؛ آن‌هم درست زمانی‌که انتظارها بعد از روی کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا بازگشایی راه‌های مذاکره بود.

مجلس شورای اسلامی نیز به همان راه رفت: ابتدا با هیاهوی بسیار از محدود کردن بازرسان آژانس یا حتی توقف اجرای پروتکل الحاقی سخن گفتند اما دو روز پس از پیام خامنه‌ای، فقط یک فوریت طرحی را که ۱۳ آبان مطرح شده بود دوفوریتی کردند. بنابر کلیات این طرح که روز سه‌شنبه ۱۱ آذر تصویب شد، غنی‌سازی اورانیوم افزایش می‌یابد و فرصتی دو ماهه برای بررسی اجرای پروتکل الحاقی در نظر گرفته می‌شود، اما از یک سو دولت با آن مخالفت کرده و از سوی دیگر، همان‌طور که مشاور رئیس مجلس پیش‌بینی کرده، تصویب نهایی این طرح بسیار متفاوت خواهد بود.

در همان هفته‌ای که جمهوری اسلامی با خبر ترور شدن یکی از مقام‌های نظامی‌اش به صدر اخبار بین‌المللی راه پیدا کرد، رویدادهای دیگری نیز اتفاق افتاده بود: «کایلی مور گیلبرت»، پژوهشگر استرالیایی‌بریتانیایی، پس از گذراندن ۸۰۴ روز در زندان‌های ایران با سه متهم به عملیات تروریستی در تایلند معاوضه شد. همچنین محاکمه «اسدالله اسدی»، دبیر سوم سفارت ایران در اتریش با اتهامات «اقدام برای قتل با ماهیت تروریستی» و «مشارکت در اقدامات یک گروه تروریستی» به همراه چند متهم ایرانی دیگر در بلژیک به جریان افتاد.

این همه اما نتوانست توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی و تحلیل‌گران سیاسی را بیش از موضوع ناتوانی حکومت در حفظ امنیت مقامات کلیدی‌اش به خود جلب کند. بسیاری از نگاه‌ها در شبکه‌های اجتماعی به این نکته بود که حکومت نه تنها از تامین اقتصاد مردم عاجز است، بلکه از تامین امنیت مقامات ارشدش نیز ناتوان است؛ در عوض مقابل دنیای خارج از مرزهای ایران رجزخوانی می‌کند و با تشدید فضای امنیتی بر جامعه مدنی ایران، آن «انتقام سخت» را از مردم کشور می‌گیرد؛ مثل سرکوب بیشتر.

در همین هفته گذشته، قوه قضاییه ایران با صدور بخش‌نامه‌ای دستور داد که وکلا به شرطی حق وکالت دارند که به قانون اساسی، جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه ملتزم باشند و حجاب‌شان را در فضای مجازی و واقعی رعایت کنند. هر گونه «تردیدی» در این اصول می‌تواند پروانه وکالت آن‌ها را باطل کند.

این مساله در درجه اول وکلای حقوق بشری را هدف خود قرار می‌دهد که همواره تحت اتهامات و تهدید قرار داشته‌اند. گویی جمهوری اسلامی هر اندازه که در تامین امنیت و معیشت ناتوان است در تنگ‌تر کردن حلقه حقوق مردم چنگ و دندان نشان می‌دهد.

سه روز پیش از ترور فخری‌زاده، رهبر جمهوری اسلامی حاضر شده بود که قرنطینه‌ را بشکند و با رعایت فاصله‌ معین، در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی حاضر شود. او در این دیدار به تنگ‌دستی مردم پرداخت و مساله اقتصادی را «موضوع اصلی» ایران عنوان کرد. هرچند البته راه حل را در عدم مذاکره با آمریکا تعریف کرد و از چیزی به نام «خنثی‌سازی تحریم‌ها و غلبه بر آن‌ها» سخن گفت.

همزمان در هفته‌نامه «خط حزب‌الله» پایگاه رسمی رهبر جمهوری اسلامی، شماره‌ای با تیتر «دغدغه معیشت مردم» منتشر شد که باز هم به بیانات خامنه‌ای پرداخته بود که مثل قبل، بدون هیچ راه‌حلی، در پی «جهش تولید» است.

«محمد جواد اکبرین»، روزنامه‌نگار، در گفت‌وگو با «ایران وایر» فاصله‌ی سه روزه میان سخنرانی خامنه‌ای درباره بحران اقتصادی را تا پیامش درباره ترور فخری‌زاده، چنین تحلیل می‌کند: «هم در آن سخنرانی و هم در این پیام، مخاطبش مسئولان نظام هستند. در اولی اعتراف می‌کند که “معیشت مردم حقا دچار تنگی شده” و از مسئولان می‌خواهد که مشکل را حل کنند. در دومی هم اعتراف می‌کند که “دانشمند برجسته و ممتاز هسته‌ای و دفاعی کشور و عنصر علمی کم‌نظیر” را از دست داده و از مسئولان می‌خواهد آمران و عاملانش را مجازات کنند. خودش در هر دو جا غایب است و به پرسشی اساسی پاسخ نمی‌دهد. در اولی نقش خودش در تنگی معیشت مردم چیست؟ در دومی نقش خودش در این ناتوانی امنیتی که در بالاترین سطح و پیاپی تکرار می‌شود چیست؟ او سیاست‌گذار اصلی نظام است و به روی خودش نمی‌آورد که سیاست‌های او کشور را به این حد از فلاکت و ناامنی رسانده.»

به عقیده این روزنامه‌نگار، خامنه‌ای به عنوان سیاست‌گذار نظام جمهوری اسلامی، مردم ایران را به چشم «موش آزمایشگاهی» می‌نگرد: « این دو موضوع یک فرق اساسی دارند. در بحران اقتصادی و در همان دیدار از مسئولان می‌خواهد “به دل مشکلات بروند و به فکر غلبه بر تحریم‌ها باشند”. این “دل مشکلات” دقیقا کجاست که هنوز در آن نرفته‌اند؟ انگار هنوز ظرفیت‌هایی برای فلاکت بیشتر وجود دارد که بدش نمی‌آید تا زنده است امتحان کند. او که آفتاب لب بام است و مردم هم که چهار دهه موش آزمایشگاهی نظام، باز هم تست می‌کند شاید جواب داد. از سفره او و هیات حاکمه که چیزی کم نمی‌شود، سفره مردم است که تنگ‌تر و سرانجام نابود می‌شود.»

از نظر اکبرین، خامنه‌ای در خصوص مساله دوم «احتیاط» می‌کند؛ یعنی مواجهه با تهدیدهای بین‌المللی: «در دومی، دیگر بقای خودش و نظامش مطرح است. اینجا دیگر “اقتصاد مقاومتی” نیست که تاوانش را فقط مردم بپردازند. اینجا چون پای خودش در میان است حواسش را جمع می‌کند. اگر در پیام ترور سلیمانی نوشت: “انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدا آلودند” و دید که خبری نشد و سیستمِ محصول سیاست‌های او ناتوان‌تر از حد و اندازه‌ی این شعارهای بی‌پشتوانه است، این بار در پیام برای ترور فخری‌زاده فقط خواستار “پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن” می‌شود. این تفاوت اقتصاد مقاومتی و انتقام سخت است. اولی فقط از جیب مردم می‌رود دومی علاوه بر جیب مردم، خودش هم ممکن است به باد رود.»

به باور این روزنامه‌نگار، «ناتوانی» رهبر جمهوری اسلامی او را به نقطه‌ای رسانده که خود، مصداق توصیفاتی است که برای دشمنانش به کار می‌برد: «رهبریِ ناتوان یعنی این: نه امنیت می‌آورد نه معیشت. او در خطبه عید فطر سال ۹۴ ضرب‌المثلی ‌زد درباره اوباما. می‌گفت او “لاف در غریبی” می‌زند؛ ضرب‌المثلی که بخش دومش را به علت ناشایست بودن نیاورد. اوباما رفت و او به ترامپ مبتلا شد. بعد از آبان ۹۸ برخی منتقدان خامنه‌ای او را “لات کوچه‌های خلوت” خواندند که تیغش فقط تن مردم بی‌پناه و بی‌سلاح را می‌بُرد. کارنامه‌اش اما نشان داده او مصداق هر دو ضرب‌المثل است.»

در شرایطی که تنها یک سال از آبان ۹۸ و کشته‌شدن صدها تن در اعتراضات سراسری می‌گذرد و درگیری‌های داخلی بر سر مذاکره با آمریکا و رفع تحریم‌ها، کشور را در وضعیت تعلیق نگه داشته و توان اقتصادی مردم روز به روز کاهش می‌یابد، حوادثی مانند ترور مقام ارشد هسته‌ای و موشکی نمی‌تواند اولویت جامعه باشد؛ جامعه‌ای که اگرچه حکومت تلاش می‌کند همدلی‌اش را با قربانیان ترور جلب کند، اما وقتی تیغ نظام را بر گردن امنیت و معیشت خود می‌بیند قضاوتی دیگر دارد.

آنچه این روزها در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم نمونه‌ای است از قضاوت درباره رهبر و حکومتی که از عهده تامین امنیت خود هم عاجز است چه رسد به تامین منافع ملی. حکومتِ «لاف در غربت و لات کوچه‌های خلوت».

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.