نتایج دور اول تحقیقات پلیس امنیت استانبول در مورد قتل مسعود مولوی، در گزارش فعالیت سالانه ۲۰۱۹ امنیت استانبول، تقریبا شش ماه پس از قتل مولوی، منتشر شد- OZAN KOSE / AFP
با انتشار فیلم لحظه بازداشت محمدرضا ناصرزاده در فرودگاه استانبول (فردی که ترکیه میگوید کارمند کنسولگری ایران در استانبول بوده است) موج جدیدی از افشاگری و تحلیل در مورد قتل مخالفان جمهوری اسلامی ایران در خارج کشور آغاز شده است. به نظر میرسد که ترکیه تصمیم گرفته است در مورد ماجرای قتل مسعود مولوی و در مجموع آزار و اذیت مخالفان حکومت ایران در خاک خود، واضحتر جلو جمهوری اسلامی ایران بایستد.
ترکیه یکی از کریدورهای مهم مهاجرت شرق به غرب در آسیا است و در طول دههها و حتی سدهها، عده زیادی پناهنده سیاسی و اجتماعی از کشورهای مختلف را در خود جای داده است. اگر قرار باشد ترکیه به جایی بدل شود که هر حکومتی مخالف سیاسی خود را آنجا ترور و سربهنیست کند، دیگر اعتباری در پیوند با مفاهیم مهاجرت و مهمانپذیری برای ترکیه باقی نخواهد ماند. از آن بدتر، وضعیت کنسولگریها و سفارتهای ایران است که با همدستی با چنان جنایاتی، بر خدماتی که موظفند و لازم است به شهروندان ایرانی خارج از کشور ارائه دهند (و در مواردی واقعا هم میدهند) سایه میاندازند و اعتماد ایرانیان خارج از کشور را از خود سلب میکنند.
پیشینه: گزارش سالانه پلیس امنیت استانبول و گزارش اختصاصی رویترز
مسعود مولوی (عمدتا معروف به وردنجانی در رسانههای ترکیه) در سال ۹۷ از ایران خارج شد و کمی پس از بیش از یک سال اقامت در ترکیه، در ۲۳ آبان سال ۱۳۹۸ در یکی از خیابانهای منطقه شیشلی استانبول به ضرب گلوله کشته شد. به گفته نشریات ترکیه، مولوی پیش از خروج از ایران عضو ارتش سایبری وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران بوده است و رهبری یک گروه هکری را بر عهده داشته است. بررسی جامع اقدامات مولوی، نسبت قبلی او با حکومت ایران، و این که چرا مقامهای امنیتی با او درافتادند، در حوصله این یادداشت که از موضعی خبری و حقوق بشری نوشته شده است، نمیگنجد. در هر حال، قتل مولوی دقیقا قبل از آغاز اعتراضات ضد حکومتی آبان ۹۸ در سراسر ایران رخ داد که بنا بر گزارش رویترز و رسانههای مستقل، صدها کشته داشت و به طرزی خونین سرکوب شد. همین همزمانی باعث شد قتل مولوی در زمان وقوعش در سایه پوشش رسانهای اعتراضات آبان قرار گیرد و در رسانهها به اندازه کافی در مورد آن موشکافی نشود.
نتایج دور اول تحقیقات پلیس امنیت استانبول و «میت» ترکیه (سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه) در مورد قتل مسعود مولوی، در گزارش فعالیت سالانه ۲۰۱۹ امنیت استانبول، تقریبا شش ماه پس از قتل مولوی، منتشر شد. آن گزارش سالانه که در ماه مارس ۲۰۲۰، در دو جلد کتاب و در حدود ۶۰۰ صفحه تنظیم شده بود، بخشی را هم اختصاص داده بود به تحقیقات پرونده مسعود مولوی.
در ۲۷ مارس ۲۰۲۰، خبرگزاری رویترز در گزارشی اختصاصی که بازتاب گسترده داشت، نوشت که آمریکا و ترکیه وزارت اطلاعات ایران را عامل ترور مسعود مولوی میدانند. در گزارش رویترز به نقل از دو مقام ترک آمده بود که دو فرد وابسته به نیروی اطلاعاتی در پوشش دیپلمات در کنسولگری ایران در استانبول در آن جنایت دست داشتهاند، یا به تعبیر دقیقتر، در انتقال عامل اصلی جنایت به ایران، مشارکت کردهاند. (افشاگریهای جدید ما به این نتیجه میرساند که احتمالا یکی از آن افراد، محمدرضا ناصرزاده است.) به گزارش رویترز، دانش مسعود مولوی در مورد تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین و پهپادهای ایران و احتمال همکاری او با ترکیه یا سایر کشورها در زمینه انتقال آن دانش و موضوعات دیگر، از زمینههای حساسیت حکومت جمهوری اسلامی ایران به مولوی بوده است.
پوشش دیلی صاباح، ترت و سوزجو در مورد ابعاد جدید قتل مسعود مولوی
موج جدید افشاگری رسانههای ترکیه اما با انتشار خبر بازداشت کارمند کنسولگری ایران در استانبول از سوی روزنامه انگلیسی زبان «دیلی صاباح» آغاز شد. وزارت خارجه ایران آن خبر را تکذیب کرد، و «دیلی صاباح» دو روز بعد برای اثبات آن، فیلم دوربینهای مداربسته فرودگاه استانبول را از لحظه بازداشت محمدرضا ناصرزاده منتشر کرد.
دیلی صاباح و ترت جهانی (TRT World)، و البته خبرگزاری آناتولی (که خروجیهای آن با چند زبان منتشر میشود) ارگانهای بینالمللی خبررسانی متعلق یا نزدیک به دولت ترکیه هستند و خبری که از آنها منتشر میشود، به نوعی اعلام موضع رسمی حزب عدالت و توسعه (حزب حاکم) نیز هست.
در این میان، اوبای شاهبندر، خبرنگار انگلیسی زبان ترت جهانی، نقش مهمی در اطلاعرسانی در مورد پرونده مولوی داشت. او که همراه با تیمی از فیلمبرداران ترت جهانی برای تهیه گزارش به مقابل کنسولگری ایران در استانبول رفته بود، در توییترش چند ویدیو منتشر کرد که در آنها مشاهده میشود که افرادی از کنسولگری به او و تیمش اجازه تهیه گزارش در مورد دستگیری ناصرزاده و واکنش سفارت ایران به آن موضوع را نمیدهند. خبرگزاری آناتولی سپس آن ویدیوها را بازنشر کرد.
«سوزجو» یکی از روزنامههای معروف ترکیه است که خط ادیتوریال آن به ملیگرایان سکولار ترکیه یا بهاصطلاح «اولوسالچی»ها نزدیک است. در گزارش مفصلی که سوزجو در روزهای گذشته منتشر کرد، آمده است که مسعود مولوی در سال ۱۳۹۷ و با فاصله کمی از خروج از ایران، میخواسته است از راه شهر مرزی ادیرنه همراه با گروه دیگری از پناهجویان، غیرقانونی به یونان فرار کند که توسط پلیس ترکیه دستگیر میشود. در آن زمان، مسعود مولوی برگه شناسایی با خود نداشته است و پلیس مرزی با تکیه بر اقرار شفاهی مولوی، او را با به نام مسعود مسعود در سیستم ثبت میکند و پس از گرفتن اثر انگشت، آزادش میکنند. روشن است مسعود مولوی به دلیل ملاحظاتی، از افشای هویت خود ابا داشته است. سوزجو مینویسد که بعدها او با هویت واقعی خودش در پلیس استانبول حضور مییابد و نامش در سیستم پلیس ترکیه ثبت میشود.
به گزارش این روزنامه، تحقیقات پلیس امنیت و میت ترکیه در مورد پرونده مسعود مولوی، با بررسی ۳۲۰ ساعت فیلم دوربینهای مداربسته، بازرسی حدود ۵۰ آدرس، و گرفتن اطلاعات و اعترافاتی از ۳۵ نفر تهیه شده است. در نتیجه آن تحقیقات، ۱۳ نفر متشکل از ۷ ایرانیتبار و۶ ترک به عنوان مظنون بازداشت میشوند که از آن تعداد اکنون تنها ۴ نفر به صورت مشروط آزاد شدهاند و بقیه همچنان در زندان هستند. علی اسفنجانی که در نظر ترکیه سرکرده «تیم ترور» است، البته فراری است و در ایران بهسر میبرد.
گفته میشود که اسفنجانی خود را به عنوان دوست و معتمد به مسعود مولوی نزدیک کرده بوده است، چنان که مولوی به او خیلی اعتماد داشته است و در امور انتقال پول از او کمک میگرفته است. به گزارش سوزجو، یک ایرانی بازداشت شده به نام امین پروازی هم از عوامل این پرونده است که نقش رابط را در عملیات داشته است. عبدالوهاب کوچاک که در آن مقطع باغبان شریفی زیندشتی، غول مافیا، بوده است، ضارب اصلی مولوی با شلیک ۷ گلوله است و بررسیهای پلیس نشان میدهد که در فاصله کوتاهی پس از قتل مولوی، با علی اسفنجانی دیدار داشته است. ساری و چنگیز آکین، دو فرد ترکتبار دیگری هستند که تپانچه و صدا خفهکن را برای کوچاک تهیه کرده بودهاند. این دو تن به سبب فعالیتهای تبهکارانه دانهدرشت در زمینه مواد مخدر، در بولتن قرمز اینترپول هستند و اکنون در بازداشت ترکیه بهسر میبرند.
قرهباغ و سوریه: دو نقطه اختلاف نظر عمیق ایران و ترکیه
پیش از پایان این گزارش، بد نیست اشاره کنیم که احتمالا برخی ملاحظات منطقهای و جهانی در انگیزه دولت رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه برای افشاگری، موثر بودهاند. ایران و ترکیه در کنار رقابت و همکاریهای منطقهای در طول دهههای متوالی، در سالها و ماههای اخیر در دو موضوع مهم (وضعیت سوریه و وضعیت قفقاز جنوبی و قره باغ) با یکدیگر اختلاف نظر جدی داشتهاند. این اختلافات به نوبه خود میتواند انگیزه ترکیه برای افشاگری در مورد ابعاد مختلف قتل مسعود مولوی و نیز نقش باند مافیایی شریفی زیندشتی در ربایش و سرکوب مخالفان حکومت ایران در ترکیه باشد.
حکومت ایران، اگر هم آشکار بیان نکند، با ایجاد کریدور یا گذرگاه تجاری نخجوان-آذربایجان از طریق خاک ارمنستان و اتصال مستقل ترکیه به باکو از آن طریق موافق نیست. ارمنستان نیز، بهویژه پس از شکست در نبرد دوم قرهباغ، بعید به نظر میرسد انگیزهای در آن زمینه داشته باشد. ایجاد آن کریدور در توافق آتشبس ماه نوامبر میان آذربایجان و ارمنستان با وساطت روسیه، پیشبینی شده بود.
در مورد سوریه اما سنگاندازیهای آشکار دولت بشار اسد، که حمایت کامل جمهوری اسلامی ایران را با خود دارد، عملا سبب شده است که کمیته جدید قانون اساسی سوریه، بهرغم انجام چند دور از مذاکرات صلح آستانه میان ایران و ترکیه و روسیه و مشارکت جانبی سایر کشورها، نتواند نتیجه روشنی برای ایجاد قانون اساسی جدید برای سوریه، برگزاری انتخابات آزاد و واگذاری مسالمتآمیز قدرت از سوی بشار اسد، داشته باشد. اسد که دستش به خون مردم سوریه آغشته است، بهرغم تحریمهای کمرشکن جهانی، حتی حاضر نیست قدرت را با افرادی نزدیک به هیئت حاکمه و حزب بعث سوریه تقسیم کند.
در نهایت، آن کسانی که با شخصیت رئیس جمهوری ترکیه آشنا هستند، میدانند که اردوغان به سیاست قدری هم شخصی و حیثیتی نگاه میکند. به بیان دیگر، رجب طیب اردوغان کسی نیست که توهین به خود را از سوی مقامهای دولتی و مجلس ایران در ماجرای شعرخوانی آراز بهراحتی فراموش کند. یعنی بهرغم آن که ظریف و چاووشاوغلو حین دیدارشان در سفر اخیر ظریف به ترکیه چندین بار یکدیگر را «برادر» خطاب کردند، تنشهای حل نشده زیادی در پشت لبخندهای دیپلماتیک مقامهای ایران و ترکیه به هم وجود دارد که فضا را برای چنین افشاگریهایی باز میکند.
از: ایندیپندنت