هنوز در میان ماست

سه شنبه, 28ام بهمن, 1399
اندازه قلم متن

از زدن #مصدق سیری ندارند.

در نظام قبلی شبیه مراسم نه دی را میگرفتند تا کودتای ننگینی که اتاق فرمانش درام آی سیکس بریتانیا و سیای آمریکا بود را جشن بگیرند و ابتدای انقلاب او را تکفیر کردند تا علنا بحث آزادی را در نطفه خفه کنند. به او نسبت دروغ میدهند. از همکاری با انگلیسی ها تا مخالفت با احداث خط راه آهن. نوسلطنت طلبهای تاریخ ناخوانده با انگیزه های متفاوت او را میزنند. این زدنها طبیعی است. چرا که به گونه ای نمادین، حامل ارزشهای استقلال و آزادی شده.

شما مصاحبه فرزند شاهنشاه را در مخالفت با بازگشت آمریکا به برجام ببینید تا متوجه شوید اینجا مساله نه رنج مردم که شیفتگی به قدرت است. کسب قدرت به هر طریقی ولو قربانی شدن میلیونها ایرانی زیر ارابه سنگین استبداد جنگ و تحریم. آن هم از طرف ژن برتری که در طول زندگی اش ثانیه ای از فقر را نچشیده و بسان نظام فعلی استبداد دینی، دستگاه حکومتی پدرش مردم را تحقیر میکرد.

خط های مصدق آنقدر پررنگ است که حرکت در خارج از آنها تخطی از گفتمان استقلال و آزادی است. او به صراحت اعلام کرد شکستن قلم خیانت به ایران است. همچنانکه خواست به جای لندن و مسکو سرنوشت ما را خود مردم تعیین کنند. او نمادگونه به میدان سیاست می آید چرا که هنوز سوژه تاریخ نشده. وقتی التماس قدرت از دولتهای خارجی را به بهای رنج ملی میبینیم، وقتی حذف مردم را از صحنه سیاست با مسخ جمهوریت میبینیم او با همان عصا و قدخمیده و تن رنجورش که نمادی از رنج ایران است به میدان باز میگردد و با کسانی حرف میزند که” وقتی پای مصالح عموم به میان آید از مصالح خصوصی و نظریات شخصی صرف نظر می کنند؛ به کسانی که در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آن جا که موفق شوند، مرد و مردانه می ایستند و یک دندگی به خرج می دهند؛ و به آن کسانی که در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود می گذرند”.

برای همین نوسطلنت طلبها در کنار حامیان ارزشی جمهوری اسلامی که منشی و روشی شبیه هم هستند و مساله شان نه ایران که نان، قدرت و رانت است در زدن او توافق دارند. در زدن او که با شجاعت به ما آموخت استقلال و آزادی دوشادوش یکدیگرند و یکی به نفع دیگری قربانی نمیشود و اینکه حاکمیت ملی یعنی استقلال در خارج از مرزها و تحقق اراده مردم در داخل مرزها. مصدق به طرز نمادینی با ما زیست میکند. مثل سایه ای که همراه همیشگی ماست. تجسم آرزوهای تحقق نایافته ملی است. برای همین موافقانش یادآوری اش میکنند و دشمنانش دروغ به او نسبت میدهند ومنتقدانش اشتباهاتش را گوشزد. او در بین ماست. در میان تقابلها،موافقت ها و مخالفت ها.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. مطالب احساسی و رمانتیک شما را خواندم، چند سئوال اساسی در ذهنم بی پاسخ مانده، ممنون خواهم شد بدون انگ زدن توضیح دهید
    سیاست موازنه منفی مصدق که نوعی آرمانگرایی بود چه تفاوتی با سیاست لجوجانه خامنه ای دارد، چرا که هر دو تا اضمحلال اقتصاد ایران و نابودی استقلال ایران پیش رفتند، اگر چه مصدق به سهم ۵۰ درصد پیشنهادی آمریکا روی خوش نشان می‌داد این فجایع بعدی یعنی اتحاد ارتجاع سیاه و سرخ پیش نمی آمد، اگر چه معتقدم مصدق از قضیه ملی شدن نفت به‌مثابه نابودی سلطنت پهلوی و احیای قاجار البته از نوع مدرن به زعم خود زمینه سازی می‌کرد که شرایط آن روز جهان و قدرت‌های آنزمان روی خوش نشان ندادند، تمام، بقیه روایت ها داستان سازی است. مسئله دوم چرا مصدقی ها، ملی ها، جبهه ملی و سایر گروه ی متعدد به بختیار خیانت کردند اگر دغدغه ملی داشتند نه رویای دستیابی به قدرت، ودر آخر بر فرض کسب قدرت توسط مصدق به کمک توده ای ها آیا وضع مصدق با خامنه ای تفاوتی پیدا می کرد. با تشکر از پاسخ احتمالی شما

  2. مصدق نماد دموکراسی در ایران
    فاطمی نماد جمهوری در ایران