شهیدکریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش را دست نشاندگان۲۸ مرداد در چهارشنبه سوری به اتش کشیدند. سروده ای از او برای شهیدان ۳۰ تیر۱۳۳۱ گوئی از سوی مام وطن برای او بازخوانی شده است:
سروده ای از او برای شهیدان ۳۰ تیر۱۳۳۱ گوئی از سوی مام وطن برای او بازخوانی شده است:
ای شهیدی که..
ای شهیدی که به خون خفته و خونین کفنی
ای عزیزی که به خون غرقه زعشق وطنی
ای جوانی که که در ازادی ایران عزیز
چهره گلگونی و خندانی و خونین کفنی
ای حبیبی که به ازادگی و جانبازی
شهره شد نام بلند تو به هر انجمنی
ای وطنخواه شریفی که نبودت ز وطن
بهره جز تیر جفائی و کهن پیرهنی
ای جوانی که زخون دل مردانه تو
گشته سیراب و برومند درخت کهنی
ای شهیدی که دم مرگ نوشتی برخاک
پیشوا زنده و جاوید زخون بدنی
جامه غرقه به خون تو چو شد پرچم دوست
خصم دانست که تو کاوه لشکر شکنی
سر و جان در ره جانان بگرفتی برکف
تا نگویند که عاشق نئی و لاف زنی
جان شیرین بنهادی بسر عشق وطن
تاکه پرویز بداند تو همان کوهکنی
سر قدم کردی و سینه سپر تیر بلا
تا صف خصم بداند که تو روئینه تنی
سینه چاک تو را دید چو مادر خندید
پدری گفت بنازم که تو فرزند منی
نازم ان لحظه که خونین دهنت خندان بود
تا نگویند که گریانی و خونین دهنی
نازم ان غیرت و ان همت و ان عزم بلند
که جز ایران به دم مرگ نگفتی سخنی
ای به خون خفته شهیدان به شما باد سلام
ای کفن پوش عزیران به شما باد سلام