نامردمی   : سروده منوچهر برومند سها 

جمعه, 25ام تیر, 1400
اندازه قلم متن

 

دردا که غم رسید و دگر غمگسار نیست 

دست رهایی از ستمِ روزگار نیست 

 

خاکِ وطن خزان زدهء سال و ماه شد 

دیگر نشان به کشورِ جم از بهار نیست 

 

در موج خیزِ حادثه ایران بی پناه 

پابست جهل گشته و هیچش کنار نیست 

 

از مازیار و بابک و نادر وطن تهی

اسفندیار و گیو و پشوتن به کار نیست 

 

نا مردمیست هرچه عیانست و معتبر 

نا گفتنیست آنچه به آن اعتبار نیست 

 

هر جا که بگذری به عیان نامرادی است 

حیرت فزاست زآنکه مراد انتظار نیست 

 

عزّ وطن برفت  و تماشای ِ  عزّتش  

طرفِ نگاه ِ زائر ایرانمدار  نیست

 

روی و ریا به چهره، ز گفتار ها عیان 

زهد و صفا نهان و وَرِع۱ در دیار نیست  

 

غارتگریست پیشهء مرسوم خاص و عام 

آری کس از فساد زمان بر کنار نیست 

 

کو آن ردی که بود به اخلاق مُشتَهَر 

یا نیست یا که هست و ز قِلَّت  شمار نیست 

 

بنگر در این زمانه در این روزگار جور 

از راستان ملک یکی یادگار نیست

 

منعم مکن کاز آفت دوران خبر دهم 

از رنج روزگار “سها” را قرار نیست

 

۱: وَرِع : پارسا ، پرهیز کار  

 

منوچهر برومند 

م ب سها 

۲۲ تیر ماه ۱۴۰۰


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.