نافرمانی نظامی برخلاف برخی تصورها، در بخش پایانی پروسه اعتراضات منتهی به گذار یا انقلاب در یک کشور و بطور ناگهانی رخ نمیدهد بلکه بسترهای لازم برای تحقق آن از قبل از اعتراضات سیاسی توسط کسانی که میتوانند درون فرماندهان بالا و میانی نظامی طرفدارانی کسب نمایند و در نظر دارند که در آینده و در زمان مناسب از این نیروها بخواهند که پروژه نافرمانی نظامی را به اجرا بگذارند، تدارک دیده میشود. کلید زدن نافرمانی نظامی به معنای کلید خوردن روندی است که منجر به فروپاشی و یا انتقال حاکمیت میشود. این روند نیازمند یک نقشه راهی است که گفتمان نافرمانی نظامی را و موانع و احتمالات غیر مترقبه درون آن مانند تعویض فرماندهان یا بالعکس کودتای نظامی، امکان جنگ قدرت و تجاوز نظامی خارجی را مد نظر قرار داده و برای آن چارهاندیشی لازم را کرده باشد.
نافرمانی نظامی از آنجا که دارای مخاطرات جانی برای پرسنل نظامی است خود دارای روندی آرام و صبور است تا در مقاطع تعیین کننده قدمهای موثری را قادر به برداشتن باشد. طبعا فرماندهان نظامی نمیتوانند در برابر دستورات بالادستی حکومتی بطور ناگهانی و بدون مقدمات لازم نافرمانی کنند ولی میتوانند در زمینه اطاعت از دستورات با ایجاد عوامل فرعی ترمز کننده در مسیر اجرای اقدام، زمان اجرای دستورات را به تاخیر بیندازند و از این طریق از امکان کارایی اقدام نظامی به میزان قابل توجهی بکاهند. در همین زمینه باید توجه داشت که امکان برکناری فرماندهان نظامی به دلیل عدم داشتن کفایت لازم در اجرای فرامین « اقدام به بدفرمانی نظامی» وجود دارد، اما هیچ فرمانده نظامی را نمیتوان به دلیل وجود عوامل ترمز کننده در مسیر اجرای فرمان مستوجب تنبیه دانست. عوامل ترمز کنندهای که خود باعث ایجاد امکان گسترش تظاهرات میشوند و به تشدید شهامت افراد در اقدام برای راهپیمایی و اعتراض گسترده یاری میرسانند.
گاهی دیده میشود کسانی بدون توجه به ساختار و ویژگیهای امر نظامیگری از نظامیان میخواهند که وظیفه نظامی خود را ترک گفته و به ملت ملحق شوند. طبیعی است نظامیان درصورت اطمینان از سقوط حاکمیت به مخالفان میپیوندند اما نه در هر مرحلهای و نه بشکل ناگهانی و بدون کسب اطمینان از سقوط عنقریب حاکمیت. آنان قدم به قدم پروسه جدایی از حاکمیت را با ایجاد موانعی بر سر راه اجرای فرامین « یعنی توسل به بدفرمانی» آغاز میکنند ولی امر مهمتر برای فرماندهان ارشد در این مسیر انتخاب فرماندهان زیردست و فرماندهان اجرایی میدانی همسو است تا درصورت حذف فرمانده ارشد نظامی نافرمان یا بدفرمان، و گماشتن فردی فرمانبردار به جای وی، در روند نافرمانی و بدفرمانی خللی وارد نشود. چرا که فرماندهان زیر دستی که قبلاً به درستی انتخاب شده باشند، فرامین فرماندهان بالادستی مطلوب رژیم را همچنان که در مورد فرماندهان ارشد در فوق گفته شد، به درستی و به موقع به اجرا نمیگذارند و نتایج حاصله از فرامین را عملا ضایع مینمایند. بدین ترتیب مرحله نهایی اجرای فرمان سرکوب میتواند با عدم تمایل نیروها به انجام آن و بدفرمانی آنها در میدان خنثی شود و عملا شکست امر سرکوب را مقدور سازد.
به هر صورتی که به گفتمان نافرمانی نظامی نگریسته شود، به محض سیستماتیک شدن امر نافرمانی در ساختار نظامی کشور، ناتوانی هم در سرکوب و کنترل مخالفان از سوی حاکمیت رخ مینماید و در نهایت سقوط حاکمیتی که ادامه حیاتش به حمایت و فرمانبرداری نیروهای نظامی وابسته است، به واقعیت میپیوندند. لذا در نقشه گذار از یک حاکمیت غیر دموکراتیک نافرمانی نظامی پیشتر از نافرمانی مدنی تدارک دیده میشود و گسترش آن که با بدفرمانی آغاز میشود، به معنای ناتوانی تدریجی نظام از کنترل جنبش اجتماعی متعارض بوده و نهایتا فروپاشی نظام دیکتاتوری را به همراه خواهد داشت.
در بررسی نقشههای راههای مختلف گذار از یک حکومت خودکامه طبعا آن نقشهای به تحقق نزدیکتر است که در آن جریانات دارای توان تأثیرگذاری بر روی نیروهای نظامی و کشاندن آنها به نافرمانی نظامی نقش عمدهای داشته باشند. هرچند گذار از یک رژیم خودکامه به یک نظام دموکراتیک تنها از طریق نافرمانی نظامی ممکن نیست و عوامل متعدد دموکراسی سازی در پروسه جنبش از قبیل وجود ائتلاف فراگیر ملی از احزاب و جریانات موثر در پروسه گذار و سازماندهی حضور مردم نافرمان در صحنه و حمایت شخصیتهای سیاسی و مذهبی مورد اعتماد مردم از جنبش و رهبران آن و حمایت دستگاه عریض و طویل دولتی در سراسر کشور از امر گذار و حمایت جامعه جهانی از آن از ضروریات هر جنبش گذاری محسوب میشود، که میرود یک نظام دیکتاتوری را به نفع دموکراسی براندازد. اما نافرمانی نظامی از دستورات حاکمیت خودکامه عمدهترین فاکتور لازم برای موفقیت هر جنبشی برای فائق آمدن بر حاکمیت خودکامه است.
با توجه به آنچه که رفت، سازماندهندگان اعتراضات میدانی باید به چند مورد اساسی در این مورد دقت نمایند. اولا نیروها را آموزش دهند که از ایجاد تحرکات آنارشیستی پرهیز نمایند و دوم اینکه نیروها را از حمله و آسیب زدن به نیروهای موظف به سرکوب که در اجرای این وظیفه تعلل میکنند باز دارند. چه بسا که بخش اعظم این نیروها، نیروهای بدفرمانی نظامی باشند که مترصد فرصت برای پیوستن به مردمند. همین دو مورد به نیروهای حفاظت تظاهرات کمک مینماید که از یکسو افراد نفوذی رژیم را که اقدام به حمله به نیروهای نظامی بدفرمان میکنند شناسایی و آنها را خنثی سازند و از سوی دیگر مانع آسیب زدن به اموال عمومی مردم و مغازهها و اماکن عمومی و آتش زدن آنها میشوند که خود همین اقدامات باعث انگیزه برای دخالت نیروهای انتظامی و نظامی میشود و نتیجه آن درگیری معترضین و نیروهای انتظامی و نظامی و آسیب دیدن برنامه تظاهرات و اعتراضات است. لازم است که در کنار نیروهای حفاظت تظاهرات که به جد مانع به آشوب کشیده شدن تظاهرات توسط عوامل نفوذی میشوند، گروههای فیلمبرداری و عکاسی از کلیه مراحل تظاهرات عکس و فیلم تهیه نمایند و آنها را تحویل حفاظت تظاهرات دهند تا پس از تظاهرات مورد بررسی قرار گرفته و عوامل نفوذی شناسایی و اقدامات لازم جهت برخورد با آنها در فرصت مناسب تدارک دیده شود. طبعا تا زمانیکه نیروهای نفوذی و سرکوبگر احساس امنیت بکنند تظاهر کنندگان از امنیت لازم برخوردار نخواهند بود، لذا برخورد با این بخش از نیروها باید برعهده کسانی گذاشته شود که کاملا مستقل از تشکلهای سیاسی و سازماندهندگان تظاهرات و مردم معترض عمل مینمایند.
در پایان لازم میدانم تاکید کنم که هنر رویارویی با نیروهایی که برای سرکوب اعزام میشوند هنری بغایت پیچیده است و نباید به آن تنها از منظر گریز از برابر آنها و یا درگیری با آنها نگریست، که هردوی این حالتها در واقع به شکست تظاهرات میانجامد. هنر رویارویی با نیروهای اعزام شده برای سرکوب تظاهرات در شیوه در خلأ قرار دادن آنها نهفته است. کاری نکنید که آنها مجبور شوند به شما حمله کنند. حمله کنندگان به تظاهرات آرام مردم را شناسایی و حدالامکان سعی کنید آنها را از طریق معین و در زمان مناسب تنبیه نمایید.
مطمئن باشید که با اقدامات رهبران سیاسی در درون نیروهای نظامی و انتظامی بزودی اما بتدریج نیروهای اعزامی برای سرکوب شما با اقدام به نافرتان نظامی دست شما را برای پایین کشیدن غاصبان قدرت باز خواهند گذاشت و حتی خود به شما در صورت همبستگی ملی در تظاهرات و ترک نکردن صحنه اعتراض در این راه یاری خواهند رساند.
چنگیز عباسی
تروندهیم- نروژ سیزدهم آگوست بیست ویک