معرفی مجله به بهانۀ سالگرد کودتای ۲۸ مرداد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر– در شصت وهشتمین سالگرد کودتای سیاه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نه برآنم مثل سالهای پیش به تفصیل دربارۀ این نقطۀ عطف تاریخ معاصر ایران بنویسم چون چند مطلب تحلیلی و تاریخی تفصیلی قبلی قابل مراجعه و در دسترس است و نه میتوان اشارتی نکرد و گذشت.
اما جدای امکان مراجعه چند سبب دیگر هم دارد:
نخست این که در سالهای گذشته به جنبههای مختلف کودتا پرداخته و به قدر بضاعت خود سهمی ادا کرده و خصوصا به این پرسش پاسخ داده شد که «کودتا بود یا نبود» و دربارۀ کودتا بودن آن دلایلی آمد چرا که در سالهای اخیر عدهای تلاش میکنند فرمان عزل از جانب شاه را عادی و نپذیرفتن مصدق را غیر معمول جلوه دهند و از سیاهی و زشتی کودتا بکاهند وبرخی مثل آقازادۀ آقای کاشانی از لفظ کودتا پرهیز می کنند در حالی که اسدالله علم هم در خاطرات خود تعبیر کودتا را برای ۲۸ مرداد به کار برده است.
دلیل دوم این که امسال ۲۸ مرداد هم با عاشورای حسینی مقارن شده، هم با کشتار کرونا و روزانه ۵۰۰ قربانی و هم تحولات برقآسا و بُهتآور افغانستان و به قدرت رسیدن دوبارۀ طالبان.
البته میتوان حدس زد که در تلویزیون شاهد حضور کارشناسانی باشیم که بخواهند این دو را با هم پیوند بزنند البته اگر قرار باشد صدا وسیما موضع شفاف تری بگیرد و از وضع فعلی به درآید که فعلا در این حد است: طالبان، عوض شده و این طالبان، آن طالبان نیست.
در این صورت مثلا بگویند مصدق به آمریکا اعتماد و سقوط کرد و اشرف غنی و افغانها نیز چوب همین اعتماد را خوردند. هر چند که چنین تحلیلی از جایگاه مصدق نمیکاهد و به اشرف غنی پناه برده به امارات عربی متحده و سکنا گزیده در ابوظبی اعتبار کاذب میدهد اگرچه روشن است که قیاس مع الفارق است.
چون در واقع مصدق به آمریکا اعتماد نکرد بلکه میخواست در جدال با انگلستان از همۀ اهرمها استفاده کند و اتکای اصلی او همچنان به مردم بود چنان که بارها در انتخابات مجلس شورای ملی مردم به او رأی دادند و اوج حمایت مردمی از او را در قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دیدیم. اشرف غنی اما از جمعیت ۳۵ میلیونی افغانستان با ۹۳۰ هزار رأی خود را نمایندۀ کل افغانستان تصور یا توصیف میکرد و ارتش ۳۰۰ هزار نفری از پس ۸۰ هزار جنگجوی طالب برنیامد.
باری، اگر قرار نیست در گیرودار کرونا و حیرت طالبان به تاریخ نقبی بزنیم برای ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ چه داریم؟
به این بهانه می خواهم فصلنامۀ نفیس «آنگاه» به سردبیری «آرش تنهایی» با تصویر مصدق روی جلد آن را معرفی کنم که اگر چه به مناسبت ۷۰ سالگی ملی شدن نفت ایران منتشر شده و تاریخ بهار ۱۴۰۰ بر پیشانی دارد اما در تابستان و روز ۲۸ مرداد هم یادکردنی و هنوز تازه است. هم به خاطر مناسبت آن و تصویر روی جلد و هم این که شمارۀ تازه هنوزدرنیامده است.
«آنگاه» به جنبه های محتلف «نفت» پرداخته ولی چون نه در ۲۹ اسفند که در ۲۸ مرداد معرفی میکنیم از قسمتهای متعدد و متنوع دیگر میگذریم و در بخشی که مربوط به کودتاست (نفت، کودتا و تأثیر آن بر شعر شاعران) اندکی درنگ می کنیم:
«کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تأثیر خاصی بر شعر شاعران آن دوران به ویژه نیما و پیروانش داشت… یکی از این اشعار که رویداد خاصی را تداعی می کند اثر نیما یوشیج است: دل فولادم.
این اثر یادآور بخشی از دفاعیات دکتر مصدق در جریان دادگاه اوست که با انگشت اشاره کرد به سمت قلبش و اتهامات را به تیرهایی تشبیه کرد که قلبش را هدف قرار دادند و خودش را فولادقلب خواند:
منم از هر که در این ساعت، غارت زدهتر
همه چیز از کف من رفته به در
در دل فولادم با من نیست
دل فولادم مانده در راه
یا به این شعر نصرت رحمانی ۵ ماه پس از کودتا:
ای قصرهای مات
کجا شد حماسهها؟
سردارِ پیرِ شهرِ طلای سیاه کو؟
شب، دست و پا زد و افتاد و جان سپرد
در کوچه ها منادی هوار زد سردار زنده است!
«آنگاه» همچنین گفت و گوی متفاوتی دارد با بیژن نامدار زنگنه که تا چند روز دیگر از او با عنوان وزیر سابق نفت یاد خواهد شد و جز او سراغ خیلیهای دیگر هم رفته است.
مجلهای که با همتی مثالزدنی و ذوقی ستودنی میخواهد ثابت کند نشریات کاغذی که با تأنی و مطالب اختصاصی منتشر میشوند و به فرم بها میدهند در هجوم انبوهی ازاطلاعات در فضای مجازی و رسانههای الکترونیک بخت ماندن دارند و میتوانند پس از مطالعه در وقت انتشار در گوشهای از کتابخانه جا خوش کنند تا بعد از مدتها بازسراغشان بروی. مانند همین شمارۀ ۱۴ که به مناسبت هفتاد سالگی صنعت نفت منتشر شده و امروز به بهانۀ سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و برانداختن دولت ملی دکتر محمد مصدق معرفی شد.