تحولات سیاسی-اجتماعی در هر جامعه ای تابع عوامل گوناگون داخلی، خارجی، منابع طبیعی، فرهنگی، تاریخی ،و.. است و نمیتوان یک عامل را به عنوان علت العلل تحولات انتخاب کرد. ولی از میان این عوامل در شرایط تاریخی معین یک عامل برجستگی بیشتری پیدا میکند. از ابتدای قرن بیستم و به ویژه در چند دهه اخیر نفت و درامد ان در کشور های نفت خیز عاملی بوده که بسیاری از تحولات اجتماعی-سیاسی این جوامع به طور مستقیم و غیر مستقیم به ان وابسته بوده. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده. در سطح جهانی نیز تولید مداوم نفت و قیمت ان حداقل در قرن بیستم و به ویژه از دهه پنجاه و به صورت کاملا برجسته ای بعد از دهه هفتاد که قیمت نفت افزایش یافت از عوامل بسیار تعیین کننده در تنظیم سیاست های جهانی بوده و بسیاری از تحولات جهانی مستقیم و غیر مستقیم به ان بستگی داشته. زندگی بشر در یک صده اخیر چنان به این مایع سیاه رنگ و مشتقات ان وابسته شده که جوامع جدید را جوامع هیدرو کربوری(نفتی) نام نهاده اند بر خلاف جوامع گذشته که ان ها را جوامع ابی (هیدرولیکی) مینامیدند. این نام گذاری به این معنی نیست که اب نقش حیاتی خود را از دست داده ولی در جوامع توسعه یافته امروزی حتی تامین اب در حد مورد نیاز توسعه این جوامع نیز بدون انرژی نقت امکان پذیر نیست.
قبل از شروع مطلب اصلی بحث کوتاهی در مورد عوامل موثر در استبداد در کشور امده است که یکی از این عوامل درامد نفت است. بدیهی است استبداد در ایران و سایر کشور های کمتر توسعه یافته امری نهادینه بوده و به طور مستمر ادامه داشته. از اوایل قرن بیستم وورود اندیشه های جدید به جامعه بسته ایران و انقلاب مشروطیت ترک هایی در بدنه استبداد پدید امد و اولین قانون اساسی با هدف تحدید قدرت مطلقه سلطنت و افزایش حقوق انسانی و شهروندی تنظیم شد که در عمل به اهداف خود نرسید. از ان زمان، استمرار استبداد سیاسی سنتی در ایران در مقاطع زمانی گوناگون و با دلایل مختلف باگسست هایی روبروشد ولی همواره به صورت وجه غالب در تنظیم روابط سیاسی باقی مانده. کاهش اقتدار نظام حاکم و عرض اندام جانعه مدنی از مهمترین دلایل این گسست ها بوده. تا دهه هفتاد میلادی پایین بودن قیمت نفت و درنتیجه پایین بودن کل درامد ان علیرغم این که همواره یکی از منابع اقتدار نظام حاکم در ایران و سایر کشور های نفت خیز بود ولی به خاطر کم بودن درامد اقتدار زیادی به نظام های حاکم نمیداد. با بالا رفتن قیمت نفت در اوایل دهه هفتاد میلادی، اقتدار نظام حاکم با بالا رفتن قیمت نفت یک شبه افزایشی باور نکردنی پیدا کرد. علیرغم این که به کمک پول نفت این جوامع به توسعه هایی دست یافته بودند و در ان ها نوعی جوامع مدرن شکل گرفته بود ولی اقتدار ناشی از درمد نفت ابعاد جدیدی به استبداد سنتی در کشور ما وسایر کشور های نفت خیز افزود. از ان هنگام اصطلاح “پترو دیکتاتور” در ادبیات سیاسی بوجود امد. در ایران نیز استبداد ناشی از در درامد نفت اتفاق افتاد که یکی از دلیل انقلاب بود. بر اثر انقلاب و حاکمیت ج.ا، استبداد ایدولوژیک که حاصل انقلابات ایدئولوژیک است نیز به دو پایه قبلی اضافه شد و از ادغام استبداد سنتی ، استبدا ناشی از درامد نفت و استبدادایدولوژیک هیولایی پدید امد که سه دهه است مردم ما با شهامت با ان مقابله میکنند.
اثر درامد نفت درتحولات کشور های نفت خیز بسیار فراتر از صرف استبداد سیاسی است وبسیاری از عرصه های زندگی را در بر میگیرد تا حدی که بحرانهای اجتماعی– سیاسی این جوامع را در اینده رقم میزند. در صورت علاقه خوانندگان میتوانند به لینک زیر مراجعه و بحث بسیار جالبی را در مورد درامد نفت و اثر ان بر زندگی اجتماعی-سیاسی کشور های خلیج فارس در حال و اینده مطالعه کنند.
www.bbc.co.uk
هدف از این مقاله شروع بحث در مورد پاسخ دادن به یک سوال اصلی و بررسی اثر در امد نفت بر تحولات سیاسی، افزایش و یا کاهش استبداد داخلی، و رشد جامعه مدنی در ایران نیمه دوم قرن بیستم تا کنون (که با دو نظام سیاسی متفاوت اداره شده و میشود) میباشد. سوالی که امروز در سطح ملی مطرح است و ذهن هر ایرانی و گروه ها سیاسی اعم از اپوزیسیون ، اصلاح طلب، اعتدال گرا، افتدار گرا و.. را به خود مشعول داشته این است که چرا در هشت سالی که درامد نفتی کشور معادل نود سال قبل از ان بوده کشور در این وضع اسف قرار دارد؟ . با توجه به ان چه در هشت سال قبل در کشور گذشته ،هدف دیگر این نوشتار مطرح کردن بحث های گذشته در زمینه درامد نفت و اثرات ان بر تحولات سیاسی-اجتماعی کشور است که نیاز زمانه شروع مجدد بحث را میطلبد. امید است در بحث های اینده در امد نفت به عنوان یکی از عوامل استراتزیک در پی ریزی ایرانی دموکراتیک و متکی به خود در بحث ها مورد نظر قرار گیرد. برای این منظور جدولی تهیه شده که در ستون سمت چپ ان سال است، در ستون بعدی قیمت یک بشکه نفت به عنوان شاخص و کل درامد نفت بین سال های ۱۹۸۰-۲۰۱۰ امده ، و در ستون دیگر تحولات سیاسی و سیاست های نظام های حاکم بر کشور که به نوعی متاثر ازبالا و پایین رفتن درامد نفت به خصوص در رابطه با افزایش استبداد و واثرات منفی ان بر رشد جامعه مدنی به صورت فهرست وار درج شده. این بررسی در شش دوره تاریخی که از نظر این بحث مهم هستند انجام شده که عبارتنداز سالهای ۱۹۵۱-۱۹۵۲ سال قبل و بعد از بیست وهشت مرداد، سال های ۱۹۷۰- ۱۹۷۸ اخرین سال های شاه، سال های ۱۹۷۹-۱۹۸۸ دوران اولیه انفلاب، سال های ۱۹۸۹-۱۹۹۷ دوران ریاست جمهوری رفسنجانی ، سال های ۱۹۹۷-۲۰۰۵- دوران اصلاح طلبان، سال های۲۰۰۵- -تاکنون دورن احمدی نژاد و اولین ماه های ریاست جمهوری اقای روحانی.
همانطور که امد، درامد نفت در چند دهه اخیر در کشور های نفت خیز عاملی بوده که بسیاری از تحولات اجتماعی به شدت به ان وابسته بوده در جدول فوق سعی شده که اثرات بالا و پایین رفتن درامد نفت بر تحولات داخلی ایران به ویژه در رابط با افزایش و یا کاهش اقتدار دولت و یا به عبارت بهتر نظام حاکم بر کشور و استبداد بررسی گردد. این مطلب سال هاست که فکر بسیاری از کنشگران سیاسی-اجتماعی ایران را به خود مشغول داشته وبعد از انقلاب و به ویژه از زمان اصلاح طلبان به بعد با شدت بیشتری پی گیری شده. با توجه به جدول فوق میتوان رابطه مستقیمی بین افزایش درامد نفت و نبودن نهاد های نظارتی بر هزینه کردن ان و رشد استبداد و سرکوب جامعه مدنی و سایر تحولات سیاسی مشاهده کرد. در مقاطعی از شش دوره مورد بررسی این اتر بسیار چشمگیرتر و در مقاطعی کم اثر تر است و در هر دو رژیم حاکم بر کشور دیده میشود که در زیر به اختصار به ان پرداخته میشود.
۱- در دوران بعد از بیست وهشت مرداد این اثر به خوبی مشاهده میگردد که در ان هنگام جنگ سرد نیز از شرایط عواملی بود که این به بسط استبداد کمک میکرد.
۲ -اثربالا رفتن درامد نفت درسال های اخر زمان شاه در سیاست های داخلی و خارجی رژیم کاملا مشهود است. شاه که زمانی دررویارویی با کشور های سوسیالیستی تک حزبی، به شدت با روش تک حزبی مخالف بود ناگهان خود این تز را پذیرفت و حزب واحد اعلام کرد این حرکت به سوی استبداد تک حزبی بی شک یکی از مهمترین دلایل بروز انقلاب در کشور بود هر چند که در کشور ما اساسا حزبی وجود نداشت ولی در مقاطعی حد اقل دو حزب پیش ساخته اجازه فعالییت داشتند.امیر طاهری رورنامه نگار، این دوران را این گونه تفسیر میکند “در ان هنگام شاه نه به مالیات مردم به خاطر درامد نفت ، نه به رای مردم، و نه به مردم در دفاع ازکشور به خاطر پشتیبانی خارجی احتیاج داشت ، در نتیجه این وضعیت باعث جدایی کامل نظام سیاسی از مردم میشد”. از این منظر اگر به تاریخ ان دوران بنگریم میتوان نتیجه گرفت صرف نظر از شخصیت شاه و خوب و بد بودن فردی او چنین نظامی، نظامی پایدار نمیتوانست باشد. مسئله ای که در هشت سال گذشته با اختلافاتی نزدیک بود تکرار شود که جنبه جمهوریت تا حدودی از ان جلوگیری کرد، جمهوریت به عنوان سلاحی در مواجهه با بحران در اختیار شاه نبود و هیچ تلاشی هم برای ایجاد یک سیستم دموکراتیک نشده بود، لذ در مواجهه با بحران خلع سلاح بود .
۳ -در سال ها اول انقلاب گر چه تحت تاثیر دیکتاتوری انقلابی اثر در امد های نفت بر استبداد چندان محسوس نیست ولی مسلما این در امد در تثبیت سریع تر انقلاب تاثیر داشت. با شروع جنگ باز این درامد نفت بود که ادامه جنگ را میسر میساخت. اگر به تاریخ جنگ های ملل کمتر توسعه یافته مثل هندو پاکستان و اعراب و اسراییل نظری بیاندازیم میبینیم که این جنگ ها از چند روز تجاوز نکرده که علت ان نبود پول کافی برای ادامه جنگ بوده. فقط جنگ ایران و عراق است که هشت سال مداوم ادامه داشت. با نظری به جدول میبینیم که در امد نفت در سال های پایانی جنگ به شدت نسبت یه سال های اولیه جنگ کاهش نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی پایان جنگ بود که اثر درمد نفت در تحولات سیاسی را نشان میدهد. مطالب محدود بیان شده از سوی دست اندر کاران جنگ در مورد پایان جنگ این مطلب را تایید میکند.
۴ -از سال های اولیه ریاست جمهوری رفسنجانی درامد نفت رشد صعودی نشان میدهد، این سال ها مقارن است با افزایش ترور های برون مرزی و گشایش چندانی هم در سیاست داخلی مشاهده نمیگردد علیرعم این که رفسنجانی خود هواره به اعتدال معتقد بوده. در این سال ها ایران در عرصه جهانی از ازادی عمل بیشتری نیز به خاطر در گیری غرب با انبوه مشکلات ناشی از فرو پاشی بلوک شرق برخوردار بود. دراین دوران ایران برنامه های اتمی خود را اغاز کرد و در منطقه بسیار فعال بود . دادگاه میکونوس پایانی نسبی بر این ازادی عمل بود.در پایان این دوران گشایش های کمی در فضای سیاسی داخلی مشاهده میشود.
۵ -در سه سال اول ریاست جمهوری خاتمی در امد های نفت روندی نزولی نشان میدهد این امر به اضافه اراده اصلاح طلبان در تغییر شرایط داخلی باعث گردید که شاهد گشایشی در فضای سیاسی باشیم که در تاریخ ج.ا قبل و بعد از ان مشاهده نشده. در این دوران علاوه بر گشایش نسبی فضای سیاسی، کاهش درامد نفت باعث گردید که تولیدات داخلی افزایش یافته و فضای اشتی نسبی میان دولت وملت که از بزرگترین معضلات داخلی ایران بوده بهبود پیدا کند و در نتیجه غرور و اقتدار ملی و امید به اینده افزایش یابد. در این دوران سازمان های غیر دولتی در ایران رشد کردن که از مهمترین شرایط اولیه رشد جامعه مدنی استو از مثبت ترین تحولات این دوران است. در این دوران در سطح جهانی با شرایطی دیگری روبر هستیم، غرب یعد از یک دهه توانست مسایل ناشی ار فرو پاشی شوروی را حل کند و دست باز تری برای مقابله با سایر رژیم ها ان ها را نامطلوب میدانست داشته باشد و مسئله اتمی ایران زیر ذره بین رفت.
با شروع دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی قیمت نفت روند صعودی نشان میدهد و اقتدار گرایان نیز که ضربه خورده بودند مسئله تمرکز قدرت را در دستور کار قرار دادند و روزاته بحران افرینی کردند تا جایی که اقای خاتمی خود را تدارکات چی نامید. مسیله رویارویی با رای و یا بی اثر کردن ان به ویژه در مورد انتخابات ریاست جمهوری بعد از چند دوره تجربه ریاست جمهوری شاید به عنوان یک تز سیاسی از ان زمان نطفه بست و منتظر شرایط برای رشد شد. در این زمان از سویی قدرت نظامیان افزایش یافت و بیت ولی فقیه دوم نیز روزانه قدرت بیشتری گرفت . خود را برای دوره های بعد اماده میکرد. اخیرا مقالات زیادی در مورد مقایسه بیت اقای خمینی و بیت ولی فقیه دوم انتشار یافته که مطالعه ان ها میتواند بخش از تاریخ معاصر ایران به وِیژه در هشت سال گذشته را روشن سازد و درک بهتری از دلایلی که کشور ما در ان قرار دارددر اختیار گذارد.
اقای تقی رحمانی در مصاحبه ای که اخیرا با رادیو فردا انجام داده اند در مورد تاریخچه پروژه تمرکز قدرت سیاسی که از این دوران در کشور شروع شد و ایشان با کمی تخفیف سیاسی از ان با نام پروژه “تک صدایی” شدن نام برده اند مطالب ارزشمندی گفته اند که خوانندگان در صورت تمایل میتوانند در لینکی که در انتهای نوشتار امده ان را بشنوند. در این دوران حمله به عراق و افعانستان رخ داد که باعث گردید سیاست خارجی ایران تا حدودی معقولانه عمل کند. حمله به عراق هر چند در ابتدا با مخالفت برخی از کشور های غربی مثل فرانسه روبرو شد ولی رشد بنیاد گرایی اسلامی باعث گردید که سایر کشور های غربی روش امریکا را پی گیری کنند و در نتیجه جبهه واحدی از کشور های غربی بوجود اید. اولین رزمگاه این جبهه را میتوان اعمال تحریم ها بر ایران دانست که بزرگترین تحریم هایی است که علیه کشوری تا کنون اعمال شده.
۶- درامد باور نکردنی نفت و اقتدار شکننده ای که به اقتدار گرایان در هشت سال گذشته بخشید به همراه بیخردی سیاسی از ممهترین دلایل تراژدی کنونی کشور است. در کارزار دوره نهم انتخابات احمددی نژاد با سو استفاده از حساسیت مردم به درامد نفت که سال ها از ان بهره چندانی نداشتند با شعار “در اوردن درامد نفت از دست یک خانواده ” توانست در توده های محروم نفوذ کند و رفسنجانی را منزوی کند، این مسئله به خوبی تاثیر درامد نفت بر تحولات داخلی را نشان میدهد. اوردن رییس جمهوری دست اموز نیز از سیاست های دیگر این دوره بود که هم رای را تقریبا بی اثر میکرد و هم وجهه جمهوریت نظام را مخدوش نمیکرد. در دوره اول ماه عسل اقتدار گرایان و احمدی نژاد بر قرار بود و بر اثر این ماه عسل تمام سازمان های نظارتی بر درامد نفت از بین رفت ویا تضعیف شد و به مدد پول نفت روزانه جدایی ملت و نظام بیشتر شد زیرا اقتدار گرایان پشت گرم به پول نفت دیگر نیازی به پشت گرمی مردم نداشتند و چنان کردند که همه شاهد ان بودیم.
امروز رشد استبداد و حیف و میل شدن پول نفت و میزان نجومی در این دوران بحثی ملی است و تمام دست اندر کاران گذشته رژیم و گروه های سیاسی و مردم در مورد ان بحث میکنند و نمیتوان انرا انتقاد مخالفان از ج.ا قلمداد کرد. میرحسین موسوی در یحث های انتخابت دوره دهم به احمدی نژاد هشدار داد که به سوی استبداد پیش میرود که با انتفاد روبرو شد در زمان کوتاهی پس از این هشدار پیش بینی او به حقیت پیوست و جنبش سبز که با شعار ساده “رای من کو” شروع شد و هیچ هدف رادیکالی نداشت ان چنان سرکوب شد. بی شک شعار “رای من کو” مدنی ترین شعاری است که از زمان انقلاب مشروطییت در ایران داده شده و به خوبی نشان از رشد جامعه مدنی در ایران دارد.
جامعه ای که با فراستی باور نکردنی خطر را حس کرده بود و در پی ان بود که با رای خود مبنی بر تغییر کشور را نجات دهد. این شعار عزم اقتدارگرایان برای رهایی از شر رای که از ابتدا همواره سدی در برابر ان ها بوده جزم تر کرد و با تقلب در رای عملا ان را بی اثر کردند. در اثر سرکوب جنبش سبز و درامد های نجومی نفت مانعی در برابر اقتدارگرایان باقی نمانده بود غافل از این که درامد نفت میتواند از بین رود ولی مردم در سر جای خود خواهند بود. با شروع زیاده خواهی احمدی نژاد ماه عسل پایان یافت و او نیز برای مقابله با رقبا، کم کم خود را مستظهر به رای مردم معرفی میکرد و شر رای دوباره پدیدار شد. در این هنگام پروژه حذف پست ریاست جمهوری رقم خورد تا رای برای همیشه محدود به مجلس شود که با وجود هزارن منتظر الوکاله کنترل ان بسیار راحت تر است و در واقع رژیمی مثل رژیم شاه کپی گردد.
در این میان وضع کشور روز به روز اسف انگیزتر میشد به طوری که اقتصاد ایران حتی قبل از شروع تحریم ها به حال نزاری افتاده بود. در این هنگام ناگاه تحریم ها پدیدار شد و در امد نفت به شدت کاهش یافت وبسیاری از امید های اقتدار گرایان برای تک صدایی کردن کشور بر باد رفت. بعد از این تجربه وحشتناک داخی، پیدا کردن راه حل در دستور کار قرار گرفت که نتیجه ان انتخاب اقای روحانی با پشتیبانی جامعه بود و ایجاد امید در اوج ناامیدی در سطح ملی شد. امید است این دولت بتواند بحران کشور را حل کند. در طول شش دهه گذشته بیشک کاهش درامد نفت تا این حد نتوانسته بود در تحولات سیاسی و تغییر سیاست ها اثر گذار باشد. در مصاحبه اقای تقی رحمانی که ذکر ان رفت نکات جالبی در مورد این تغییر سیاست نیز وجود دارد که خوانندگان میتوانند در لینک زیر ان را بشنوند.
در این نوشتار در یک بررسی شش دهه ای، در قالب دو نظام حاکم بر کشور، و دوران حاکمیت سه رهبر بی منازع و چندین ریس جمهور سعی گردید که اثر درامد نفت بر تحولات سیاسی ایران نشان داده شود. دایره بررسی به اندازه کافی بزرگ است تا نتیجه گیری کنیم که در این دوران درامد نفت در تحولات اجتماعی، اثری فرا رژیمی ، فرا رهبری، فرا فردی، وفرا منطقی داشته. به کلام دیگر صرف نظر از این که چه نطامی حاکم بوده و چه کس رهبر بوده درامد نفت و احساس اقتدار و غرور کاذب و ناپایدار ناشی از ان عاملی بوده که با قدرت مسیر تحولات را تا حدود زیادی به رهبران دیکته میکرده و از نقش خرد در راهبرد معقولانه کشور کاسته.
سرنوشت عراق و لیبی و وضعییت کنونی ایران که علیرعم داشتن بالاترین درامد نقت در هشت سال گذشته به وضعییت کنونی افتاده باید برای ما درس اموز و هشدار دهنده باشد. لذا باید به درامد نفت به عنوان یکی از عوامل مهم در طراحی استراتژی سیاسی برای یک ایران دموکراتیک در اینده نگاه کرد و با پیشنهاد روش های دموکراتیک در کنترل و مصرف درامد نفت، این درامد را در جایگاه واقعی و سازنده و نه مخرب در فرایند توسعه اقتصادی-سیاسی – اجتماعی ایران قرار داد. اگر چنین امری را امروز در دستور کار قرار ندهیم در فردا با بالا رفتن درامد نفت تراژدی هشت سال گذشته قابل تکرار است. در مقیاس کوچکتر و در سطح شرکت های بازرگانی این مسئله کاملا شناخته شده است و به مدیران اموزش داده میشود که بالا رفتن ناگهانی درامد میتواند بسیار خطرناک باشد و مدیران باید در چنین شرایطی اگاه باشند که بالا رفتن درامد میتواند نقطه اعاز سقوط باشد اگر با بصیرت به کار گرفته نشود.
هدف دیگری که این نوشتار پیگیری میکرد تاکید بر رشد جامعه مدنی بود. در اینده نزدیک به نظر نمیرسد که درامد نفت افزایش قابل ملاحظه ای داشته باشد و علیرغم اثرات منفی که این امر بر زندگی مردم دارد، کاهش ان فرصت استثنایی در اختیار کنشگران جامعه مدنی قرار میدهد تا بسط جامعه مدنی را بیش از بیش در دستور کار قرار دهند تا عامل بازدارنده دیگری باشد که از تکرار تراژدی کنونی جلوگیری کند.
در خلال نوشتار سعی گردید به جنبه جمهوریت نیز درنیز اشاره گردد، ذکر این نکنه نیز ضروری است که وجه جمهوریت نظام فعلی که با استفاده از ان امکان تغییر سیاست های گذشته و حرکت به سوی سیاست های کنونی به وجود امد از عواملی بود که توانست در موقع مناسب کشور را از غرق شدن بیشتر در دریای بی خردی سیاسی نجات دهد. همان جمهوریتی که اقتدار گرایان کمر به قتل ان بسته بودند لذا تفویت ان از سوی حمهوری باوران نیز از پایه ها دیگر استراتژی اینده در جلوگیری از بوجود امدن شرایط فعلی است. این تقویت باید از طریق پروژه های مشخص نظیر کارزار علیه نظارت استصوابی و یا سایر پروژه های هماهنگ با سیاست روز پیگیری گردد و صرفا شعار تقویت جمهوریت کار ساز نخواهد بود.
در کنار این سه پایه تلاش برای ایجاد ثبات سیاسی متناسب با پیشرفت جامع مدنی کشور مبتنی بر عدالت اجتماعی، احیا حقوق شهروندی و احترام به حقوق بشر، به کار گیری روش های دموکراتیک در اداره جامع، و.. میتواند اینده بهتری برای کشور ما رقم رند. فراموش نکنیم که خوشبختانه کشور نیروی انسانی کارامدی در اختیار دارد بسیج این نیروها در یک ثبات سیاسی قابل قبول جامعه دارای ان چنان توانی است که میتواند کمبود های ناشی از پایین بودن درامد نفت را در زمانی معقول برطرف سازد و ایران را برای همیشه از تکیه بر درامد اسان نفت نجات دهد و پایه های یک اقتصاد ملی قوی که متکی بر یک محصول نباشد را ایجاد کند. این مسئله در بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق افتاده و در ایران هم قابل حصول است. تحقق این امر در گرو کاربرد حداکثر خرد سیاسی از سوی همه ایرانیان و دولت جدید در پیشبرد این خواست ملی است. در ماه های اغازین دولت جدید نمونه های مثبتی از کار برد خرد سیاسی به چشم میخورد که امید است تداوم خود را حفظ کند.
در خاتمه گفتنی است که اگر دولت جدید تمام هم و تدبیر خود را مصروف احیای درامد نفت کند و به سایر عوامل موثر در توسعه که مهمترین ان ایجاد ثبات سیاسی متناسب با رشد جامعه مدنی ایران است توجه نداشته باشد و اجازه رشد به جامعه مدنی ندهد حتی در صورت موفقیت در احیا درامد نفت بر او همان خواهد رفت که بر دیگران رفت. اقتدار گرایان در کمین نشسته، اماده اند که تدبیردولت جدید و فداکاری مردم در تحمل سختی ها مشکلاتی را که ان ها ایجاد کرده اند رفع کند و شیر های نفت باز شوند تا ان ها بتوانند دوباره با استفاده از قاضییان دیوان بلخ مانند قاضی مرتضوی و کفن پوشان و سایر تاکتیک های پوپولیستی بر کشورمسلط شده و ان کنند که در هشت سال گذشته کردند. تجربه چهار دهه درامد بالای نفت در کشور و وضعییت کنونی کشور تجربه ای تلخ و در ضمن اموزنده برای کشوری است که تمام امکانات رشد و توسعه به جز ثبات سیاسی متناسب با شرایط اجتماعی روز را در اختیار دارد و باید با تمام امکانات در راه تحقق ان از طریق روش های مدنی گام برداشت.