استاد دکتر #بیژن_عبدالکریمی، ما در #کنارتیم
میثم لقمان
اخراج دوست عزیزم آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، موضوع مباحثات گسترده و فراوان در فضای مجازی در روزهای اخیر بود. چنانکه به ایشان نیز عرض کردم، عمیقا امیدوارم که این حکم نقض شود تا دانشجویان دوباره بتوانند از محضر این استاد گرانقدر بهرهمند شوند.
آنچه بر عبدالکریمی رفت، سالهاست بر من و کثیری دیگر از معلمان فلسفه و بطور کلی، علوم انسانی رفته است و سالهاست که خود را با این شرایط وقف دادهایم. کاری که شاید برای امثال دکتر عبدالکریمی امروزه و در این بلبشوی اقتصادی دشوار باشد. ما زمانی دچار این بیمهریها شدیم که هم جوانتر از امروزِ آقای عبدالکریمی بودیم و هم زمانه و شرایط مانند امروز اینگونه وخیم نبود.
یک معلم جز معلمی چه میتواند انجام دهد؟ من در طول ده سال گذشته که از تدریس در دانشگاه محروم شدهام، همواره با دیوار واقعیتی به نام معیشت مواجه بودهام و همواره نیز شرمسار زندگی.
معلم فلسفه، جز عشق به دانایی سرمایهای ندارد و جامعهای که خود را از این سرمایه محروم سازد، دیری نمیپاید که در مغاک نیستیانگاری فرو غلتد. عبدالکریمی و ماجرای اخراجش باید زنگ خطری باشد برای همه کسانی که دل نگران فرهنگ و تفکر این سرزمین هستند. آنچه در این رخداد تلخ باید به دید آید، پدیدهایست که من از آن به “نیهیلیسم جمعی” یاد میکنم. نیهیلیسم جمعی را نباید به امر سیاسی تقلیل دهیم. نیهیلیسم جمعی را باید رخدادی در جان نا آگاه قومی دید که از تاریخ اشباع شده و تفکر را خوار و بی ارزش میپندارد. به گمان من، عبدالکریمی آن روزی از دانشگاه اخراج شد که فوتبالیست این مملکت با تمسخر، از نویسندگی و نویسندگان این مملکت یاد میکرد. جامعهای که خود را بینیاز از تفکر و متفکر میبیند، در این مغاک فرو غلتیده است. مغاکی که نیچه از آن چنین یاد میکرد:
“به اعتقاد من اگر عصری بیش از حد از تاریخ اشباع گردد….عصر و دوره مذکور را وامیدارد تا در قبال خود موضع خطرناک طنز و کنایه را اختیار کند و در مرحلهی بعد نیز به موضع خطرناکتر کلبی مسلکی (cynicism) در غلتد. ولی اتخاذ این مواضع نتیجهای در بر ندارد مگر رشد روزافزون نوعی خودپرستی عملیِ مآلاندیشانه که نیروهای حیاتی را فلج و در نهایت نابود میکند.”
(نیچه، درباب فواید و مضار تاریخ برای زندگی، ترجمه مراد فرهادپور، فصلنامه ارغنون، شماره ۳، ص۱۳۷)
https://www.instagram.com/p/CTfiDw9qHR9/?utm_medium=share_sheet
⚫️نامه جمعی از اهل فلسفه در اعتراض به اخراج استاد فلسفه
در جهان جدید، آزادی دانشگاهی از ارکان نظم اجتماعی است، قاعدهای که طبق آن فرد دانشگاهی علیالاصول اجازه و مصونیت به چالش کشیدن دیدگاههای پذیرفتهشده و رایج را دارد و میتواند دیدگاههایی مناقشهبرانگیز در حوزه کار خود عرضه کند. آزادی ابراز عقیده در محیط علمی در تاریخ ما نیز ریشه دارد و از سنتهای دیرینه در حوزههای علمیه و حلقههای تدریس، حتی بر سر موضوعاتی مانند وجود باری، بوده است. بر این اساس، ارباب قدرت نهتنها حق اعمال فشار بهمنظور اثرگذاری بر محتوای سخن فرد دانشگاهی را ندارند، بلکه باید فضا را برای تبادل افکار و نظرات در محیطهای علمی فراهم آورند تا مناقشههای علمی در محیطهای طبیعی خود، و نه با دخالت عناصر اثرگذار بیرونی، حلوفصل شوند.
فیلسوفان، به تأسی از پدر معنوی خود، سقراط، خرمگسانی برای برهمزدن چرت خوابآلودگاناند، تا آنجا که اهل شهر را با به پرسش کشیدن مسلّمترین مسلّمات از کوره به در کنند. امروز هم در نظامهای دانشگاهی، رشتهای که در آن طرح پرسش از فراهم آوردن پاسخ ارزشمندتر است همان فلسفه است، و ارباب قدرت باید بدانند که میان کارآمدی دولتها و میزان پذیرندگی و رواداری آنان در قبال اهل علم، بهویژه فیلسوفان، که کارشان نقادی و تحقیر حماقت است، تناظری وجود دارد.
بنابراین ملاحظات، ما، جمعی از معلمان و دانشآموزان فلسفه، به عنوان وظیفه دانشگاهی و مدنی خود، خواستار آنایم که حکم تأسفبار محرومیت دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه، از ادامه خدمت دانشگاهی لغو شود. به باور ما، فارغ از شخصیت علمی و عمومی دکتر عبدالکریمی و دیدگاههای او، این حکم نقض آشکار آزادی دانشگاهی است. نظام حکمرانی وظیفهای جز فراهم آوردن زمینه تضارب آرا ندارد و خود در مقام داور مسابقه نباید به نفع یکی از طرفین اختلافنظرهای علمی به صحنه وارد شود. بیتردید رواج چنین مداخلههایی، که متأسفانه مسبوق به سوابقی نیز هست، به رشته فلسفه و شخصی خاص محدود نخواهد شد و تضعیف نهاد شکننده علم را در کشور ما در پی خواهد داشت.
بعدالتحریر: در آستانه انتشار این بیانیه خبر رسید که رییس محترم دانشگاه آزاد اسلامی دستور تجدیدنظر در حکم دکتر عبدالکریمی را صادر کرده است. امیدواریم نتیجه این تجدیدنظر انتظار معترضان را برآورده سازد و حاصل این ماجرا مصون ماندن حریم دانشگاه از چنین تعرضاتی در آینده باشد.
محمدمهدی اردبیلی
ابراهیم آزادگان
محسن آزموده
مهدی آزموده
ایمان آقابابایی
موسی اکرمی
حسن امیری آرا
حسین ایزدی
طاها بخشی نژاد
کاوه بهبهانی
رحمان بوذری
بهمن پازوکی
هومن پناهنده
یاسر پوراسماعیل
امین پوررستمی
غزاله حجتی
مالک حسینی
سید مسعود حسینی
بردیا حیدری
امیرحسین خداپرست
مریم خدادادی
حسین دباغ
سروش دباغ
فرید درفشی
میلاد روشنی پایان
نجمه زارع
سید مسعود زمانی
احسان شریعتی
حسین شیخرضایی
اسکندر صالحی
مسعود صادقی
نگار صبوری
ابوطالب صفدری
پرویز ضیاءشهابی
نوید عابدینی
بابک عباسی
مسعود علیا
مقصود فراستخواه
اسدالله فلاحی
ندا قطرویی
امیراحسان کرباسیزاده
علی کربلایی
مهدی کمالی
رضا کوهکن
امیر مازیار
سیده زهرا مبلغ
روژین مازوجی
علیرضا محقق
میثم محمدامینی
فرشاد مزدرانی
علی مسعودی
احمد محمدی
حسین مصباحیان
مصطفی ملکیان
علی ناظمی
میلاد نوری
محمود مقدسی
سید حسین موسویان
سید نصرالله موسویان
شهاب وصالی
رضا یعقوبی
سعید یوسفی
♦️بیانیه انتقادی ۱۲ انجمن علمی نسبت به حکم برکناری دکتر بیژن عبدالکریمی
به نام خداوند جان و خرد
به قرار اطلاع، دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس رأی هیأت رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضاء هیأت علمی آن دانشگاه و بدون توجه به رأی دادگاه عمومی مبنی بر لغو حکم تعلیق ایشان، به خدمت جناب آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، عضو محترم هیأت علمی آن دانشگاه پایان داده است. این برخورد مغایر با شأنیت نهاد دانشگاه، ارزشها و هنجارهای علمی و آزادیهای آکادمیک ارزیابی شده و گویا صدور چنین احکامی در مورد اعضاء هیأت علمی تنها منحصر به این حکم هم نبوده است.
دکتر بیژن عبدالکریمی که به خاطر بیان دیدگاههای انتقادی و دلسوزانه اش از کار برکنار شده، چهرهای است که به تعهد علمی، خردورزی انتقادی، دلبستگی به فرهنگ دینی و ملی و دلسوزی عمیق به کشور و مردم ایران اشتهار دارد. درنتیجه، چنین تصمیمی موجب حیرت و ناخرسندی دانشگاهیان و فرهیختگان کشور شده است و میتواند موجی از ابهام و ناامیدی را در فضای علمی کشور به خصوص دانشجویان ایجاد کند.
رشد و شکوفایی دانشگاهها به خصوص در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی مستلزم رعایت موازین استقلال علمی دانشگاهها و آزادی و امنیت دانشگاهیان در ابراز دیدگاههای انتقادی است. بر همین اساس، چگونگی برخورد با محققان، نویسندگان و روشنفکران، مهمترین معیار و ملاک ارزیابی مدیران موسسات آکادمیک، دولتها و حکومتها از نظر ارزش گذاری به پیشرفت علمی تلقی میشود.
انجمنهای علمی امضاء کننده این بیانیه در پاسداشت از آزادی علمی و قدرشناسی از اندیشمندان دردمند و دلسوز کشور و به منظور تحقق شکوفایی علمی ایران عزیز، از مسئولان مربوطه میخواهند که در این گونه تصمیمات تجدید نظر کنند و خود مشوق استادان دانشگاه برای آزاداندیشی، ارتقاء فضای نقد علمی و بررسی منصفانه در محیط های علمی باشند و اجازه ندهند کسانی که با مقتضیات کار علمی بیگانه اند در مسیر توسعه علمی خلل وارد کنند.
دستور رئیس محترم دانشگاه آزاد اسلامی برای توقف اجرای حکم اخراج این استاد محترم تا بررسی مجدد در هیأت عالی تجدید نظر آن دانشگاه، موجب امیدواری و نشانه اثرگذاری افکار عمومی و انذار اهل قلم به این اقدام غیرمتعارف و ناموجه است. با این حال، انتظار میرود این اقدام درباره افراد و موارد مشابه دیگر هم اعمال شود؛ و مهمتر اینکه تصمیماتی اتخاذ شود که اجازه ندهد اعضای هیأت علمی به خاطر اظهار نظرهای علمی وانتقادی خود با مؤاخذه، محدودیت و محاکمه روبرو بشوند.
۱۶ شهریور ۱۴۰۰
▫️انجمن انسان شناسی ایران
▫️انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری
▫️انجمن ایرانی تاریخ
▫️انجمن ایرانی حقوق اداری
▫️انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
▫️انجمن جامعه شناسی ایران
▫️انجمن جمعیت شناسی ایران
▫️انجمن حقوق شناسی ایران
▫️انجمن علمی حقوق اساسی ایران
▫️انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی
▫️انجمن علمی مطالعات صلح ایران
▫️انجمن علوم سیاسی ایران
متفکر همچون مسیح است (ویدئو سخنرانی)
خبر اخراج جناب دکتر عبدالکریمی از دانشگاه، جامعه دانشگاهی و روشنفکری و حتی عموم جامعه ایران را بهت زده کرد و نشان داد که بی خردان حتی اندک درکی از میراث اندیشگی که میتواند نجات بخش ایران باشد ندارند عبدالکریمی کسی است که طرح استراتژیک وفاق ملی بر مبنای گفتگو را در چنین زمانه ای بس حساس و شکننده در میان روشنفکران و افکار عمومی در انداخته است، طرحی که بواقع بنیادهای نظری و فلسفی اش را نیز خود در آثار پربارش بر افراشته بود و در تلاش بود تاجامعه آگاه دانشگاهی و اقشار پیشرو اجتماعی و فعالان و کنشگران سیاسی و اجتماعی و حتی حکومتگران و مردم را با منطق گفتمانی و پشتوانه نظری و ایجابی خویش وادار به پذیرش این ضرورت تاریخی نماید، میراثی را که در تاریخ تحولات ایرانی همواره مهجور مانده بود وی از دل تجربه زیسته تاریخی ایرانیان بیرون کشید و قصدش این بود که تجربه تاریخی را از بخش ناخودآگاه زیست جهان ایرانی به بخش خودآگاه آن تبدیل و منتقل نماید و این خود درکی سترگ بود و راهی که کاوید راه وطرح خود آینده ایران. وی با مشی جامعه شاختی و فلسفی از دل کذشته ای واکاویده و بر مبنای بازسازی نظری _فلسفی آن، ایران آینده را تدارک می دید.
بحث من این است که این دانشگاه با این حکم تنها نشان داد که خود، وهن تاریخ ایران خواهد بود و به زبان این حکم فریاد زد که این دانشگاه بی مایه از اساس ظرفیت شخصیت خلاق و دلسوزی چون عبدالکریمی را ندارد. دانشگاه امروز رسما اعلام کرد که دانشگاه نیست و تنها منجلابی است از سقوط و تباهی.
اما عبدالکریمی فراتر از دیوار به ظاهر بلند دانشگاه، بر فراز قله های تفکر، قله عشق و آگاهی مردم دل آگاه و پوینده راه آزادی این سرزمین را در نوردید و در اوج هر راهی است که ایران را ایران کند وگره از بن بست تاریخی تفکر ایرانی بگشاید.
امروز این خبر هم غمزده ام کرد و هم شادمان، غمزده از این حهت که ملتی نیازمند تفکر، باید کرسی استاد بر جسته و فیلسوف ایرانشناس اش را واگذار کند و شادمان از این بابت که طشت رسوایی این دانشگاه بی موضوع و بی علم به دار افکار عمومی ایران آویخته شده است تا رسما اعلام کند که دانشگاهی ایرانی نیست و هیچ هویتی منتسب به ضرورت های ایران و ایرانی ندارد.
اما تفکر عبدالکریمی همچنان خورشیدی تابان از پس این تاریکخانه اشباح بیرون می ریزد و بالاخره روزی نزدیک، شعاع تابناک فکر ایرانی به کرانه های بی پایان و سرزمین آزادی و آگاهی خواهد رسید.
#اخراج_ناجوانمردانه
#دانشگاه_ایرانی
#بیژن_عبدالکریمی
#تفکر_ایرانی
#شهریار_پاک_نیا
@TheCritiqueMagazine
عباس عبدی: اخراج بیژن عبدالکریمی یعنی تایید حرفهای مخالفان رادیکال نظام
عباس عبدی درباره حکم اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی از دانشگاه آزاد نوشت:
◾️او را به اتهام دفاع از رژیم گذشته اخراج کردهاند! این اخراج بهطور دقیق ترویج و تایید چیزی است که از ترس رواج آنچیز او را اخراج کردهاند.
◾️اخراج عبدالکریمی در ذهنیت مخاطب و جامعه نتیجهای جز تایید گفتمان مخالفان رادیکال حکومت ندارد.
◾️حکومتی که مدعی بود مارکسیستها هم میتوانند آزاد باشند و حرف بزنند، کارش به جایی رسیده که عبدالکریمی را در دانشگاه تحمل نمیکند.
◾️آیا منظور از کرسیهای آزاداندیشی اخراج عبدالکریمیها است؟
https://fararu.com/fa/news/503933
@Fararunews
📗یادداشت
📝اخراج عبدالکریمی: نه به وفاق ملّی/ آری به ذبح اخلاق انسانی
خبر به اندازه کافی شوکه کننده و بُهت آور بود. دکتر بیژن عبدالکریمی به جُرمِ حمایت از اصحاب فتنه؛ دفاع از خاندان پهلوی و ابرام بر عقاید فاسده از دانشگاه اخراج شد!!!!!
این اتّهامات در مورد هر استادی محتمل الصدق بود جز عبدالکریمی. وی سالهاست از کُنج عزلت های شاهانه و متکبّرانه اساتید علوم انسانی کشور بیرون آمده است و با ورود به عرصه های اجتماعی مختلف با تمام اقشار مختلف فرهنگی و سیاسی از هر گرایشی( از بسیج دانشجویی و شورای مدرّسین حوزه علمیّه قم و نهادهای فرهنگی وزارتخانه ها و استانداری ها و فرمانداری ها گرفته تا اصحاب اصلاح گرا و اصحاب رادیکال مخالف و حتی برانداز نظام) پای یک میز می نشیند و با آنها گفتگو می کند…
معلّمی که بُغض می کند از اینکه رسانه های زرد آن طرف آبی از او تجلیل می کنند و خبر اخراجش را تیتر اول اخبار خود می کنند و همچنان امیدوارانه و مشفقانه تلاش می کند تا همین مسئله اش را نیز در گفتمان انقلاب حل کند…
عبدالکریمی دردش درد آینده کشور و دغدغه اش وِفاق ملی است و تمام تلاش فکری خود را معطوف نزدیک کردنِ جریانات مختلف فکری _ فرهنگی در کشور کرده است. از معنویت و گوهره آن سخن می گوید و در باب مشرکی در خانواده پیامبر می نویسد تا نشان دهد پیامبر عشق انسانی را محترم می شمارد؛ اما غایت همه این نوشتارها یک چیز است: وفاقِ ملّی.
با تمام اختلاف هایی که با عبدالکریمی؛ نحله فلسفی و روش فلسفه ورزیِ او دارم وی را در این سالها معلّمی مُشفِق و دلسوز یافتم که در پرده کثرات دنبال وحدت می گردد و به دنبال آن است که تباین ها را به تخالف و تخالف ها را به تمایز مبدّل سازد و بر سر تمایزات به گفت و گو بنشیند تا شاید با تکیه بر مشترکات راهی برای وحدت بیابد.
اخراج عبدالکریمی نه به گفت و گوی سازنده و نه به وفاق ملّی است. اخراج عبدالکریمی نه به هر نقد مشفقانه است و نشان می دهد افرادی در دایره قدرت تباین و تکثّر محض را سرلوحه اعمال و رفتار خود قرار داده اند و پاره پاره شدن را بیشتر از وصل و اتصال می پسندند…
اخراج وی اخراج هر کُنِش و نقدِ سرتاسر نرم و اخراجِ شفقت و عواطف انسانی است. اخراجِ معلّمی است که با فلسفه شاعری می کند و قائل به درآغوش کشیدن هستی و سر بر دامن آن گذاشتن است و در کلاس هایش به دانشجویانش می آموزد آب روان را صرفاً h2o نبینند بلکه به این وجه هم توجّه کنند که جویبار؛ آب زلالی است که تشنگان را سیراب می کند و عطش را برطرف می سازد…
این اخراج حُکمی است سخت برای فیلسوفی نرم و پیام روشنی برای سایر متفکران این کشور دارد…
از بُعد اخلاقی نیز باز با سنّت زشتِ ” جَواز تهمت هر کجا که مصلحت اقتضا کند” روبرو هستیم. اینکه استاد دانشگاه خود را اخراج کنیم یک بحث است؛ امّا اینکه با تهمت های مکرّر دست به این کار بزنیم فاجعه اخلاقی است.
ذبح اخلاق به اسم مصلحت در ادبیات فقهی و عرفانی این مرز و بوم دیر زمانی است به وقوع پیوسته است و فاجعه ای بالاتر از آن قابل تصوّر نیست ( در سلسه یادداشت هایم بیشتر به آن خواهم پرداخت)…
اخراج عبدالکریمی نه به وفاق ملّی و وحدت طلبی و آری به ذبح اخلاق انسانی و کثرت طلبی است…
کرامت ورزدار
مدرّس گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران
@keramatlogic
از شریعتی تا عبدالکریمی!
(باز نشر به بهانه ی بزرگداشت روز معلم)
روزنامه همدلی ۹۹/۲/۱۴
چهل سال به طول انجامید تا جریان فکری شریعتی، نماینده ی قابل اعتماد خود را بازیابد، به سخن دیگر، نگارنده مدعی است که شخصیت ذو وجوهی چون شریعتی، که وجودش و کلامش گرم بود و گرمابخش، و متفکری بود صمیمی و دردآشنا، در شخصیت عبدالکریمی تداوم یافته است البته متناسب با افق زمانه ی خویش و حتی قدری مهربان تر با فلسفه. صد البته شریعتی خود تشخص خاص خود را دارا بود ولی به تعبیر خودش همیشه احساس می کرد که زمانش اندک است و باید مدام در حرکت باشد یک نفس بدود و عجبا که پس از گذشت چهار دهه عرصه برای متفکر همتای او نیز، به همان نسبت بل بیشتر، حساس و تنگ است…
شریعتی عمرش به دنیا نبود فرصت این را پیدا نکرد تا پروژه فکری خویش را تا نیل به سرحداتش دنبال کند و پیامدهایش را به محک جان بیازماید و خرسندی ها و ناخرسندی هایش را به ثبت تاریخ برساند ولی نمی توان منکر تحقق او در تاریخ تفکر معاصر ایران شد انقلابی زود رس سر زد و همین سرآغازی شد برای شروع برداشت ها و سوبرداشت ها از اندیشه شریعتی …
حالا ما شریعتی را نداریم ولی عبدالکریمی را داریم و کلی تجربه از یک تاریخ درس آموز، اما باز برای بسیاری از چیزها دیر شده است ما نمی خواهیم تاریخ را تکرار کنیم ولی دردا که تاریخ با ما بر سر مهر نیست شریعتیِ (و چه بسا شریعتی هایِ) امروز خطابه را یک سو نهاده است کارهای نکرده را سامان می دهد پایان تئولوژی را که بالاخره باید نوشته می شد می نویسد حسنیه اش هیچ وقت کلوژودوفرانسی برای اسلام نشد اما با ترس و لرز به کشور شدن کشور می اندیشد و به بدعهدی روزگار…
امروز هم در روزگار ما همان کسانی که شریعتی را برای انقلاب متهم می کنند، مشخص نیست با چه منطقی از عبدالکریمی انقلاب می خواهند!
هر چند عمر کوتاه معلم انقلاب رخصت تماشای تحقق رویاهایش را به او نداد. اما مغاکی که مدتها بود بین ایران و جهان بوجود آمده است در دوران پس از شریعتی عمیق تر هم شد و با شتاب گرفتن تحولات جاری، امروز ایران او تحت فشارهای بیشتری هم قرار گرفته است. حالا پس از رحیل نابهنگام او، عبدالکریمی به مثابه وجدان بیدار روشنفکری ایران تلاش می کند باب مفاهمه با قدرت سیاسی را باز کند در برابر خواهش های پوپولیستی توده مقاومت کند در برابر انفعالات روشنفکرمآبانه و فعالیتهای بنیادگرایانه تسلیم نشود… کویر را تا سرحداتش بنمایاند و در واحه ها سوژه های واجد وجدان را بپروراند…اما، که چه بکند، که چه بکنند؟
که اولا به مسائل خود بیندیشند و به اندیشه در آیند و ثانیا به مغاکی که بین ما و دنیا افتاده است فائق آیند، ولی «مای» خود را درنبازند و البته هم چنان جایی از برای این ما، یعنی «ایران» را داشته باشند. در این میان آنچه مهم است این است که به همت ایشان، تفکر بتواند راه خودش را برای آینده باز کند که هر چند دور و هر چند دیر، باز هم خواهد کرد. الباقی بایستنیست در نتوانستن.
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد، اگر این اتفاق بیفتند، همه بازندهایم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
🔹خبرگزاری مهر
♦️از زمانی که ما با مدرنیته مواجهه پیدا کردیم، وجدان اجتماعی ـ تاریخی ما شکاف برداشت و ما دو ملت شدیم: سنت گرایان و نوگرایان.
♦️تا زمانی که بر این مشکل فائق نیاییم نه خواهیمتوانست به دمکراسی دست پیدا کنیم و نه به عدالت اجتماعی و نه خواهیمتوانست در مبارزه با غرب و نظام سلطۀ جهانی پیروز شویم.
♦️نیاز به گفتمانی داریم که همه ایرانیان با همه تکثر قومی، زبانی، و دینیمان حقیقتاً احساس کنیم که متعلق به کشور و ملت واحدی هستیم.
هر آسیبی که به ایران وارد شود، دیگر نه گفتمان آزادی خواهانه معنا خواهد داشت، نه بستری برای تحقق آزادی و نه بستری جهت تحقق عدالت و نه بستری برای هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
♦️بنابراین نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد. این اصل باید اُس اساس و اصل بنیادین حرکتها و کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و فلسفی ما باشد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی_فیلسوف_و_استاد_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
📃بیانیه انجمن اندیشه و قلم درباره اخراج استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی
بسمه تعالی
🔻خبر اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی از دانشگاه آزاد اسلامی در ابتدا باورکردنی نبود؛ اما بعد از توضیحات ایشان و مقامات دانشگاه آزاد مشخص شد متاسفانه این واقعیت تلخ اتفاق افتاده و پیامدهای ناگوار آن از جانب تصمیمگیرندگان در نظر گرفته نشده است.
🔻اخراج یک استاد دانشگاه یا ممنوع از کار شدن یک پژوهشگر، فارغ از نظرات و دیدگاههای او در حوزه علوم اجتماعی و انسانی، فی نفسه مردود و غیر قابل قبول است و منجر به شکلگیری استبداد فکری و انسداد اندیشه در جامعه میشود و تاریخ و تجربه نشان داده این انحرافات، چه اثرات مخربی بر حیات علمی و معنوی و فرهنگی جامعه میگذارد.
🔻چنین رفتاری با صاحب نظرانی که نگاه و رویکردی متفاوت با نگاه رسمی و حاکمیتی دارند، با فرهنگ اسلامی و ایرانی و حتی روح انقلاب اسلامی که در آرای بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبران فکری نهضت مردم ایران همچون مطهری، بهشتی و طالقانی متبلور است، سازگار نیست.
🔻انتظار اصحاب اندیشه این بوده و هست که در سایه آزادی بیان و افکار و احترام به تضارب آرا در جمهوری اسلامی، هیچ نهاد و موسسهای به خود اجازه ندهد که با رویکردهای انتظامی، امنیتی و قضایی به هماوردی اندیشه رود؛ اما در فقره اخیر نه تنها این اتفاق افتاد، بلکه این اقدام ناصواب به جای جبران خطای صورت گرفته مورد توجیه قرار گرفته است.
🔻نکته پایانی اینکه همزمانی اقدام اخیر با آغاز تشکیل دولت سیزدهم، موجب غبارآلود شدن ذهنیت استادان و پژوهشگران کشور نسبت به رویکرد دولت به اصحاب اندیشه شده است. از این رو هرچند دانشگاه آزاد اسلامی رسما زیر نظر دولت نیست، اما ضروری است شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم در این خصوص موضعگیری سنجیده کرده و از حریم فکر و اندیشه و دانشگاه دفاع کنند.
🔻انجمن اندیشه و قلم با پرهیز از ورود نفیی و اثباتی به داوری درباره مواضع دکتر عبدالکریمی و ادعاهای دانشگاه آزاد علیه ایشان، صراحتا اعتراض خود را به اقدام اخیر در اخراج نامبرده اعلام می کند. با توجه به دستور مراجع بالادستی درباره توقف این حکم، امیدواریم در اسرع وقت این خطای زیانبار جبران شده و تا حدی امید را به اهالی اندیشه بازگرداند.
انجمن اندیشه و قلم
@andisheqalam
به نام خداوند جان و خرد
بیانیه انتقادی ۱۲ انجمن علمی نسبت به حکم برکناری دکتر بیژن عبدالکریمی
به قرار اطلاع، دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس رأی هیأت رسیدگی به تخلفات انتظامی اعضاء هیأت علمی آن دانشگاه و بدون توجه به رأی دادگاه عمومی مبنی بر لغو حکم تعلیق ایشان، به خدمت جناب آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، عضو محترم هیأت علمی آن دانشگاه پایان داده است. این برخورد مغایر با شأنیت نهاد دانشگاه، ارزش ها و هنجارهای علمی و آزادی های آکادمیک ارزیابی شده و گویا صدور چنین احکامی در مورد اعضاء هیأت علمی تنها منحصر به این حکم هم نبوده است.
دکتر بیژن عبدالکریمی که به خاطر بیان دیدگاه های انتقادی و دلسوزانه اش از کار برکنارشده، چهره ای است که به تعهد علمی، خردورزی انتقادی، دلبستگی به فرهنگ دینی و ملی و دلسوزی عمیق به کشور و مردم ایران اشتهار دارد. درنتیجه، چنین تصمیمی موجب حیرت و ناخرسندی دانشگاهیان و فرهیختگان کشور شده است و می تواند موجی از ابهام و ناامیدی را در فضای علمی کشور به خصوص دانشجویان ایجاد کند.
رشد و شکوفایی دانشگاهها به خصوص در رشته های علوم انسانی و اجتماعی مستلزم رعایت موازین استقلال علمی دانشگاه ها و آزادی و امنیت دانشگاهیان در ابراز دیدگاه های انتقادی است. بر همین اساس، چگونگی برخورد با محققان، نویسندگان و روشنفکران، مهمترین معیار و ملاک ارزیابی مدیران موسسات آکادمیک، دولت ها و حکومت ها از نظر ارزش گذاری به پیشرفت علمی تلقی می شود.
انجمن های علمی امضاء کننده این بیانیه در پاسداشت از آزادی علمی و قدرشناسی از اندیشمندان دردمند و دلسوز کشور و به منظور تحقق شکوفایی علمی ایران عزیز، از مسئولان مربوطه می خواهند که در این گونه تصمیمات تجدید نظر کنند و خود مشوق استادان دانشگاه برای آزاداندیشی، ارتقاء فضای نقد علمی و بررسی منصفانه در محیط های علمی باشند و اجازه ندهند کسانی که با مقتضیات کار علمی بیگانه اند در مسیر توسعه علمی خلل وارد کنند.
دستور رئیس محترم دانشگاه آزاد اسلامی برای توقف اجرای حکم اخراج این استاد محترم تا بررسی مجدد در هیأت عالی تجدید نظر آن دانشگاه، موجب امیدواری و نشانه اثرگذاری افکار عمومی و انذار اهل قلم به این اقدام غیرمتعارف و ناموجه است. با این حال، انتظار می رود این اقدام درباره افراد و موارد مشابه دیگر هم اعمال شود؛ و مهمتر اینکه تصمیماتی اتخاذ شود که اجازه ندهد اعضای هیأت علمی به خاطر اظهار نظرهای علمی وانتقادی خود با مؤاخذه، محدودیت و محاکمه روبرو بشوند.
۱۶ شهریور ۱۴۰۰
انجمن انسان شناسی ایران
انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن ایرانی حقوق اداری
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن جمعیت شناسی ایران
انجمن حقوق شناسی ایران
انجمن علمی حقوق اساسی ایران
انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
انجمن علوم سیاسی ایران
استاد عبدالکریمی و ترسیم افق رهایی از بیم ها و ناامیدی های اجتماعی و تاریخی*
معنای سنت تاریخی ما و روح خرد ایرانی-اسلامی چیزی نیست جز ماوا کردن در امر تعین ناپذیر…
این امر نامتعین یگانه امید راستینی است که در فراسوی همه ی نظام های ایدئولوژیک و تئولوژیک می تواند ماوایی برای انسان باشد.
ما در جهانی بی معنا زندگی می کنیم. اما توجه داشته باشیم معنای جهان موجودی از خود جهان، و معنای زندگی خود حادثه ای از حوادث گوناگون زندگی و معنای تاریخ خود رویدادی از خیل انبوه رویدادهای گوناگون تاریخی نیست و نمی تواند باشد. در فراسوی همه ی بیم ها و امیدهای روان شناختی و جامعه شناختی ما، در ذات جهان، در ذات زندگی و در ذات تفکر، حقیقتی نامتعین خود را آشکار می کند.
این حقیقت نامتعین، می تواند یگانه امید راستین بشر قرار گیرد. من امیدوارم صاعقه ای از امر نامتعین، نسل جوان دیار ما را مورد اصابت قرار دهد. این صاعقه می تواند جنونی را در جان های ما برانگیزد. من به این صاعقه امید دارم.
صاعقه امر نامتعین امری است که نه مورد فهم اندیشه های تئولوژیک و ایدئولوژیک قرار خواهد گرفت و نه با متدولوژیسم مته متکالیسم (ریاضیات گرایی) دوران جدید می توان به فهم آن نائل آمد. جنون حاصل از مواجهه با امر نامتعین، یگانه امری است که می تواند پشتوانه ظهور عقلانیتی قرار گیرد که افقی را برای رهایی ما از بیم ها و ناامیدی های اجتماعی و تاریخی ما بگشاید.
*پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر-صفحه۲۶۶-اثر دکتر بیژن عبدالکریمی