سیامک زندهرودی – تظاهرات مردم اصفهان در روزهای اخیر بردن مطالبهگری به یک فراز تازه است. قضیه پیچیدهتر از تحلیلهای یکخطی است.
منطقهگرایی
از همان ابتدای روی کار آمدن حکومت اسلامی، نوعی حمیت قسمتی، به صورت منطقه گرایی، در مدیریت کلان کشور شکل گرفت. این گونه تعصب و جانبداری در واقع از ساختار روحانیت و بازار، که در هر دو نوع همشهریگری رواج دارد، به حکومت اسلامی منتقل شد. تا کنون به درگیریهای جناحی توجه شده، اما تعصبات منطقهای در بالا کمتر در نظر گرفته شده است، شاید چون میدان درگیری در رده دوم مدیریت بوده است.
اصفهانیها مشهور بود که در بالا “پارتی” دارند و از قم و یزد و کرمان عقب نمیافتند. اما ضربهای که با ماجرای آیت الله منتظری بر نجفآبادیها وارد شد، به اصفهانیها هم لطمه زد، به ویژه اینکه آیت الله طاهری، امام جمعه اصفهان، خود شخصی متصل به منتظری بود. در اصفهان از زمان دولت رفسنجانی این احساس وجود دارد که دیگر در حکومت نفوذ ندارند و کسانی در بالا نیستند که از این استان حمایت کنند. در مجموع بازتاب درگیریهای درونی حاکمیت در پایین، مذهبیهای اصفهان را مدام از کانون حکومت ولایی دور کرد. این را هم نباید فراموش کرد که از قدیم در اصفهان جریان سنتگرای زاویهدار با اسلام سیاسی خمینی قوی بوده است. حجتیه در اصفهان همواره نفوذ بالای داشته است.
ساختار و طبقه حاکم
اصفهان ساختار شهری پیشرفتهای دارد. سنتگرا بودن لایههایی از جمعیت از دیرباز در ساختار مدنی پیشرفته ادغام شده است. آتش به اختیاری عوامل حکومت میدان محدودی در اختیار دارد. از طرف دیگر باید برای اصفهان یک “طبقه حاکم” هم را هم در نظر گرفت: گروهی از مدیران، سرمایهداران و بازاریان، اشرافیت روحانی، مقامات نظامی و امنیتی. اینها با دفاع موضعی از اصفهان و “حقابه” آن، از منافع خود دفاع میکنند. بدون دخالت آنان تظاهرات اعتراضی اخیر، شکل و جهت دیگری میگرفت. موضوع اصفهان، تا حدی موضوع درگیریهای گروهی در حاکمیت است، و این ممکن است در شکل و سرانجامی که مسئله به خود میگیرد، تأثیر بگذارد.
در روستاهای اصفهان مناسبات سرمایهداری سلطه کامل دارد. خردهمالکی با بهرهگیری از حمایتهای دولتی به سوی اقتصاد کشاورزی تولید برای فروش رفته و از چارچوب اقتصاد معیشتی و تولید برای معاوضه گذر کرده است. اما اکنون مسئله آب میرود که اقتصاد کشاورزی در استان را به هم زند و تولیدکنندگان را خانهخراب کند. مشکل به روستا محدود نمیماند. اقتصاد شهرها هم به هم میریزد.
پیچدگی موضوع
اما مسئله آب با کج کردن سر نهر حل نمیشود. به این شیوهای که اهالی دو طایفه همسایه درگذشته مسئله تقسیم آب میان خود را با دخالت زور حل میکردند، اکنون نمیتوان گره مشکل را گشود. عدالت حتا با توزیع عادلانه آب برقرار نمیگردد. نگاه دیگری میخواهد که در آن مسئله محیط زیست و تغییر اقلیمی هم باید لحاظ شود.
باید فکر دیگری برای الگوی رشد کرد. اما چه کسی فکر کند؟ این رژیم؟ قدرت رژیم در حد کسی است که بیلی در دست دارد و سر نهر را یک روز به این طرف یک روز به آن طرف کج میکند و وقتی با اعتراض مواجه میشود، در نهایت آن بیل را برمیدارد و به جان معترضان میافتد.
وضع مملکت این گونه است: شتاب پیچیدهتر شدن مسائل از امکانهای محدود پیدا کردن راه حل پیشی گرفته است.
موضوع اصفهان و زایندهرود، به شکل کاملی پیچیدگی مسائل را در کشور نشان میدهد.
پررنگ شدن مضمون اجتماعی اعتراض و مبارزه
سیاست، اقتصاد، سوءمدیریت و تغییرات اقلیمی همه در بروز مشکل زایندهرود دخیل هستند.
خواست مردم روشن و بحق است: آب میخواهند برای زایندهرود، و برای کشاورزیشان و رونق کسب و کار در شهرشان. اما مشکل با یک ضربه و یک دستور حل نمیشود. به صورت موقتی هم چارهای نمیتوان پیدا کرد. از یک جایی بردارند، جای دیگر کم میآورد.
جدی بودن رسانهها را میتوان محک زد با این که چگونه درباره این مشکل گزارشگری میکنند. در مورد جدی بودن هر نیروی سیاسی هم با قضاوتی که در مورد مسئله میکند، میتوان قضاوت کرد.
موضوع تقلیلپذیر به “زنده باد−مرده باد” نیست. جنبه مهم و مثبت حرکت اعتراضی مردم اصفهان این است که خواست روشنی دارند، یعنی به مضمون حرکتشان فکر میکنند. این مطالبهمحوری، که در اعتراضهای عمومی مردم وجود دارد و قوی است و با جنبش کارگری و اعتراضات مالباختگان، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و صنفهای دیگر آغاز شد و بیوقفه ادامه یافت، با حرکت اصفهانیها قویتر میشود. باید انتظار داشت که حرکت اصفهان به جاهای دیگر سرایت کند.
مضمون اجتماعی و طبقاتی داشتن همچنین چیزی است که مبارزه اجتماعی داخل کشور را از سیاستورزی آن نیروی اپوزیسیونی جدا میکند که کل فکرش فراتر از یک خط در حد رفتن این و آمدن آن نیست.
جای امیدواری
هر چه مبارزه مضموندارتر شود و بر غنای مطالباتی اعتراضها افزوده گردد، مردم برای طرحریزی آینده بابرنامهتر میشوند.
آنچه امید برمیانگیزد، نه شورش محض، بلکه آگاهی بر خواستهها و تعارض میان برنامههای مختلف است.
از: رادیو زمانه