م- روغنی
کودتای ۲۸ مرداد فصل تازهای را در زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان گشود که پیامدهای آن هنوز پا برجاست و واکاوی دلایل داخلی و خارجی آن از دایرهای این نوشته خارج است. یکی از ویژگیهای این رویداد رشد “آمریکاستیزی” بویژه در بین بسیاری از روشنفکران و سازمانها سیاسی بود که حتی با پوزش آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در زمان کلینتون نه تنها کاهش نیافت بلکه به عنوان ابزاری ایدئولوژیک برای پیشبرد هدفهای سیاسی و جاهطلبانه ولی مطلقه فقیه استمرار یافت.
بازگشت شاه به قدرت و پشتبانی سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا از رژیم پادشاهی در جنگ سرد که پیشگیری از نفوذ کمونیسم در کشور را در تارک برنامههایش قرار داده بود، سرکوب نیروهای ملی و چپ اردوگاهی را در پی داشت که در اوایل دهه چهل و آغاز اصلاحات مدرنیستی شاه به تضعیف کامل این نیروها انجامید.
با مرگ بروجردی دوران سکوتگزینی خمینی پایان یافت و اصلاحات شاه بویژه حق رای زنان این فرصت را برای این روحانی سیاسی و جسور فراهم ساخت تا با خوانش ارتجاعیاش از اسلام رژیم پادشاهی را با چالش روبرو سازد:
“…دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانهها بکشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد”[۱]
تبلیغات خمینی علیه رژیم شاه که با یهودی، بهایی و زن ستیزی همراه بود در تصویب “قانون مصونیت مستشاران نظامی آمریکایی” که به “قانون کاپیتولاسیون” مشهور شد، به دو علت رنگ و بوی ضد امریکایی گرفت:
۱- مخالفت وی ناشی از “ناسیونالیسم شیعه” روحانیت بود که در تحریم امتیاز تنباکو از سوی روحانیون شیعه در زمان ناصرالدین شاه نیز نقش کلیدی ایفا نمود.
۲- بهرهگیری ابزاری از احساسات آمریکاستیزانه نیروهای مخالف شاه بود که با پشتیبانی دولتهای آمریکا و انگلیس به قدرت باز گشته بود.
”آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از همه بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست. با آمریکاست. رئیسجمهور آمریکا بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما… تمام گرفتاری ما از این آمریکاست. تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست.”[۲]
این گزاره میتوانست بخشهای مختلف اپوزیسیون و حتی دو قطب جنگ سرد را از مواضع سیاسی خمینی راضی و امیدوار نگه دارد. آمریکا و شاه اطمیان مییافتند که خمینی ضد کمونیست است. به همین علت راه برای تبلیغات ضد کمونیستی و مذهبی اسلامگراها تا انجا که قدرت شاه را هدف قرار نمیدادند آزاد بود. شوروی و چپ اردوگاهی به آمریکاستیزی این فقیه دل میبستند. در واقع رادیَو “پیک ایران” اعلامیههای خمینی را پخش میکرد. دلبستگی بازرگان و هواداران نهضت آزادی به گرایشهای استبداد و کمونیستستیزانه خمینی و دفاع جانانه وی از اجرای قوانین اسلامی بیشتر میشد.
پیامد دیگر کودتا و سرکوبهای ناشی از استبداد سیاسی سرخوردگی بخشی از روشنفکران سکولار بود که از گفتمان مدرنیته، دمکراسی و آزادیخواهی روی گردانده به “بومیگرایی” (nativism) روی آوردند. پرچمدار این گروه آل آحمد بود که با تقلید از “فردید” گفتمان “غربزدگی ” را در سال ۱۳۴۱ بهپا کرد.
گفتمان رایج دیگر جهان سومگرایی بود که در متن آن انقلابی بودن به شکل امپریالیزمستیزی و غربستیزی تجلی مییافت. پیوند این گرایش با بومیگرایی و باز گشت به خویش که مروج آن شریعتی بود (و فرهیختهای آنرا بازگشت به خیش نامید.) بسیاری از روشنفکران سکولار مخالف شاه و چپ اردوگاهی را به گفتمان خمینی و اسلامگرایان رادیکال نزدیک ساخت.
بدین ترتیب شرایط برای رشد روحانیون جوان رادیکال اسلامگرا و غربستیز فراهم شد که مارکسیسم و غربستیزی، لزوم پیوند دین و دولت و اجرای قوانین اسلامی را در مساجد، انجمنهای اسلامی دانشگاهها و حسینیه ارشاد تبلیغ میکردند. رشد گرایشهای دینی در دهه ۵۰ دوران شکوفایی این گرایش را امکانپذیر ساخت. این درحالی بود که سازمانهای ملیگرا، لیبرال و سکولار کاملا سرکوب و رهبران آنها در زندان بهسر میبردند.
در جریان گروگانگیری در سفارت آمریکا، آمریکاستیزی وارد مرحله تازهای شد و خمینی آن را “انقلاب دوم” نامید که با خسرانهای بسیار به سیاست رسمی جمهوری اسلامی درآمد. خمینی با پشتیبانی از کنش دانشجویان “خط امام” چندین هدف را پی گرفت. پیش از هرچیز گروههای “ضدامپریایست” چپ را خلع سلاح کرد و چپ اردوگاهی و لنینی را به دنبالهروی کامل واداشت. دوم به دولت لیبرالها به سود هواداران بنیادگرایش خاتمه داد. سوم در مدت ۴۴۴ روز تنش با آمریکا توانست نهادهای کلیدی جمهوری تازه را تاسیس و از جمله قانون اساسی ولیفقیه محور را به تصویب رساند. چهارم با برچسب آمریکایی زدن به مخالفین، گروههای سیاسی را سرکوب کرد. پنجم شماری از قوانین ارتجاعی اسلامی از جمله حجاب اجباری، قصاص و محدود کردن زنان در حوزه عموی و سیاسی را به اجرا گذاشت. افشاگریهای گزینشی دانشجویان خط امام بر مبنای برخی از مدارک به دستآمده در سفارت، خمینی و هوادارانش را در رسیدن به هدفهایشان یاری میرساند.
با ولایت فقیهی خامنهای آمریکاستیزی ابعاد تازهای یافت. خامنهای تحت تآئیر گرایشهای ارتجاعی و خشونتطلب نواب صفوی و در کمبود ایدئولوژی بنیادگرای شیعهمحور با خواندن آثار سید قطب از ایدئولوژی اخوانالمسلمین الهام گرفت که تمدن و بهویژه فرهنگ غرب به شدت مورد هجوم قرار میگرفت. تشابهات گفتار سید قطب و خامنهای از جمله در چند گزار زیر نمایان است:
– سید قطب در نوستالژی دوران تاریک و جهل و نادانی اروپا بسر میبرد و تحولات بزرگ اجتماعی و فرهنگی رنسانس، عصر روشنگری و انقلاب صنعتی را “گمراهی” بشریت مینامید. اما راه سعادت را در اسلام میدید چرا که غرب را از ” نیل به هدفهای پلید استعماری و استثماری محروم میسازد.”[۳]
– خامنهای: “… اصلاً جهت گیری رنسانس، جهت گیری ضد دینی بود، ضد کلیسائی بود؛ لذا بر پایهی بشرگرائی، انسانگرائی و اومانیسم پایهگذاری شد. بعد از آن هم همهی حرکات غربی بر اساس اومانیسم بوده، تا امروز هم همین جور است. با همهی تفاوتهائی که به وجود آمده، پایه، پایهی اومانیستی است؛ یعنی پایهی کفر است، پایهی شرک است.”[۴]
– سید قطب در باره سکولاریسم: “این کدام دست جنایتکار و خائنی بود که بر چهره زندهترین و پر تپشترین پدیده جهان انسانیت این ماسک منفی و مخدر را زد و دست قدرتمند دین را از قلمرو زندگی انسان کوتاه کرد؟ “[۵]
– خامنهای: “سکولاریسم یعنی این. این همان چیزی است که دشمنان میخواهند؛ دشمنان همین را میخواهند. آن دینی که با آن مخالفند، آن ایمانی که با آن میجنگند، آن ایمانی است که به ایجاد نظام اسلامی میانجامد و اسلام را قدرتمند میکند؛ با آن مخالفند. از اسلام میترسند؛ کدام اسلام؟ اسلامی که دارای قدرت است، دارای نظامات است، دارای سیاست است، دارای حکومت است.”[۶]
آمریکاستیزی خامنهای در برخی از سخنرانیهایش در حد نفرت کور و آلوده به تئوری توطئه نمایان شده است:
” امروز ظالمترین و بیرحمترین مجموعهی دنیا حکومت آمریکا است؛ از همه ظالمتر است. این داعش را ملاحظه کردید که چقدر بد و ظالم و وحشی بودند؟ حکومت آمریکا از اینها بدتر است. حکومت آمریکا همان دستگاهی است که داعشیها را به وجود آورد – نه فقط داعش را – و کارهای آنها را برایشان تسهیل کرد.”[۷]
“…مجموعههای وحشی آمریکایی که وابسته به دولتند – مثل بلک واتر [؟] و مانند آن- آنها همین کارها را میکنند دیگر؛ آنها خوب بلدند، آنها متخصّص این وحشیگریهای نسبت به انسانهایند، ایبسا اصلاً آنها آموزش دادند داعشیها را..”[۸]
” در باطن، سیاستمداران غربی آدمهایی هستند به معنای واقعیِ کلمه وحشی. تعجّب نکنید؛ بله، کت و شلوار میپوشند، کراوات میبندند، ادکلن میزنند، کیف سامسونت دستشان میگیرند، امّا وحشیاند. “[۹]
” “شما آمریکاییها متهم اید به اینکه این ویروس [کرونا] را شما تولید کردهاید” و بر این اساس [خامنه ای] گفت “آدم عاقل”، کمکهای آمریکا را قبول نمیکند چون ممکن است آمریکا در قالب کمک دارویی محصولاتی به ایران بفرستد که ویروس را “ماندگار” کند یا آمریکا بخواهد به ارزیابی اثر ویروس تولیدی خود بپردازد و اطلاعاتش را تکمیل کند.” [۱۰]
” .. خب رژیم آمریکا رژیم استکباری است…… ستیزهگری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است. حالا بعضیها میگویند «آقا! این خلاف عقلانیّت است، خلاف تدبیر است»؛ نه، خلاف تدبیر نبود؛ این درست عین عقلانیّت بود؛ تسلیم شدن و زیر بار رفتن، ضدّ عقلانیّت بود…”[۱۱]
هدفهای جاهطلبانه و ایدئولوژیک در سیاست خارجی خامنهای نیز نقش بر جستهای ایفا میکند. دلایل این گرایش را بهغیر از روانپریشی شخصی وی باید در تحقق نا کجا آباد “تمدن اسلامی” جستجو کرد که خود را به برقراری آن مکلف میداند.
“… جامعهای که در آن، هم علم هست، هم پیشرفت هست، هم عزّت هست، هم عدالت هست، هم قدرت مقابلهی با امواج جهانی هست، هم ثروت هست؛ یک تصویر اینجوری؛ ما به این میگوییم تمدّن نوین اسلامی، میخواهیم کشورمان به اینجا برسد…”[۱۲]
زیانهای ناشی از سیاستهای کلان خامنهای بر همگان آشکار است که در شاخصهای اقتصادی ایران شامل تولید و صادرات نفت، تولید ناخالص ملی، تورم، تجارت خارجی، بیکاری و کسری بودجه دولت پس از تحریمهای مجدد آمریکا در نمودارهای زیر نمایان شده است:
رشد اقتصاد ایران برپایه تولید ناخالص ملی در اثر تحریمها [۱۳]
تولید و صادرات نفت در دو مقطع تحریمها
تورم که البته در سال ۱۴۰۰ برپایه منابع داخلی به بیش از ۴۴ در صد رسیده است.[۱۴]
کاهش شدید تجارت خارجی پس از تحریمهای تازه آمریکا به میلیارد دلار
براساس امار مرکز آمار ایران، بیکاری در میان جوانان بین ۲۰ تا ۲۴ سال به ۲۸،۸ درصد و در بین زنان در همین گروه سنی ۴۹،۶ درصد رسیده است. این در حالی است که بیش از ۶۰ فارغ التحصیلان کشور را زنان تشکیل میدهند[۱۵]
کسری بودجه دولت در حال گسترش است. بدهی دولت نیز سر به فلک کشیده است. بر اساس دادههای دیوان محاسبات کشور، بدهی دولت و شرکتهای دولتی به ” یک میلیون میلیار تومان” میرسد. ” این رقم از کل اسکناس، سکه و سپردههای دیداری موجود در کشور نیز بیشتر است.”[۱۶]
به وضعیت اقتصادی بالا باید جمعیت دهها میلیونی زیر خط فقر، فساد نهادینه شده، میلیونها معتاد و هزاران نفر از کودکان کار شهری را به گرفتاریهای کشور افزود. این در حالی است که خامنهای با علم بر این مشکلات بر سیاستهای خارجی و توهمات ایدئولوژیکش اصرار میورزد و به باور وی تحمل سختیها ملت را به “اوج و قله” خواهد رساند.[۱۷]
ناکامی راهبردهای خامنهای حداقل در ذهن ایرانیان از دیرباز آشکار شده است. برپایه نظرخواهی کمیته امنیت ملی مجلس در سال ۱۳۸۱، ۷۴ درصد ایرانیان از برقراری رابطه با امریکا پشتیبانی و ۴۶ درصد راهبردهای آمریکا نسبت به ایران را تاحدودی درست سنجیدند. این درحالی بود که خبرگزاریهای حکومتی شب و روز علیه راهبردهای دولت بوش تبلیغ میکردند. در پی انتشار نتایج این نظر سنجی، عباس عبدی و حسین قاضیان به اتهام انتشار “پژوهش غیرعلمی” به ۸ و ۹ سال زندان محکوم شدند.[۱۸]
در سال ۱۳۸۸، برپایه نظر سنجی دانشگاه مریلند در باره گرایش سیاسی ایرانیان، ۶۳ درصد خواستار برقراری رابطه دیپلماتیک با آمریکا بودهاند. در این سال دیدگاه منفی ایرانیان نسبت به دولت آمریکا از ۸۵ درصد در زمان بوش به ۷۷ درصد کاهش نشان میداد.[۱۹]
شعارها در بسیاری از گردهم آییهای اعتراضی صنفی، اجتماعی و سیاسی نسبت به راهبردهای حکومت بهترین نظر سنجی است. در اغلب این خیزشها با وجود خطر سرکوب شدید ” دشمن ما همین جاست آلکی میگن آمریکاست” بگوش میرسد که ناکامی راهبرد آمریکا ستیزی خامنهای را در افکار بسیاری از ایرانیان نمایان میسازد.
تجربه چند دهه حکومت استبدادی خامنهای نشان داده است که بهجز موارد نادری در اثر فشارهای خارجی تعدیل چندانی در راه و روشهای حکومت داریاش رخ نداده است. تنها راه رهایی، گذار از جمهوری دینی و استقرار نظامی سکولار و دمکرات است.
دی ماه ۱۴۰۰
mrowghani.com
———————————————
[۱] – صحیفه نور، ج ۱، ۱۳۴۱ ، ص. ۱۵۳ تا ۱۵۴
[۲] – کوثر، شرهی وقاتع ابقلاب اسلامی، ج ۱، ص. ۱۶۹-۱۷۸
[۳] – سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سید علی خامنه ای، ۱۳۴۵، س. ۱۶۴
[۴] – بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی، ۲۱/۰۸/۱۳۹۱
[۵] – همان ۴۲
[۶] – بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، ۳۱/۰۵/۱۳۹۵
[۷] – بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، ۱۹/۱۱/۱۳۹۶
[۸] – همان
[۹] – بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی. ۰۱/۰۱/۱۳۹۸
[۱۰] -هادی نیلی، اتهام ایران به آمریکا در باره “ساختن” کرونا؛ گلوبال ریسرچ چیست؟ بی بی سی فارس، ۴ فروردین ۱۳۹۹
[۱۱] – بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع، ۱۳/۰۸/۱۳۹۹
[۱۲] – بیانات در دیدار رؤسای دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری، ۲۰/۰۸/۱۳۹۴
[۱۳] – Abigail Ng, These 6 charts show how sanctins are crushing Iran’s ecanomy, CNBC, Mar, 22 2021
[۱۴] – تورم ۲۵ استان از میانگین تورم کشور بیشتر شد، فرارو، ۴ دی ۱۴۰۰
[۱۵] – جوانان زیر ۳۰ سال بیشترین شمار بیکاران ایران را تشکیل میدهند، rfi ۲۰۱۵/۱۰/۲۴
[۱۶] – ۱۶،۱۱،۲۰۲۱ هزار تریلیون تومان بدهی خالص دولت ایران، دویچه وله،
[۱۷] – خامنه ای: ان شاالله تحمل سختیها ملت را به اوج خواهد رساند. رادیو فردا، آذر ۱۱، ۱۴۰۰
[۱۸] – Patrick Clawson, The paradox of Anti-Americanism in Iran, Middle East Review of International Affairs, Vol. 8 No. 1 March, 2004
[۱۹] – Dvid Trilling, Polling Iran: What do Iranians think? The Journalist’s Resource, February 17, 2017
از: ایران امروز