زیتون ـ خودش مدعی است که تخصص اصلیاش «دشمنشناسی» است؛ علی اکبر رائفیپور را بعضی جوانهای اصولگرا «استاد» مینامند و گروهی هم او را سخنرانی متوهم و استاد خودخواندهای میدانند که ناخنکی به هر چیزی میزند. از پدیده مغناطیسی «لاشامپ» گرفته تا صهیونیسم و مهدویت در حوزه «تخصص» اوست و دربارهی آن داد سخن میراند.
حالا با آشکار شدن شکافی که در میان اصولگرایان وجود داشت و به نظر میرسد با ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی و سهمبری گروهی از آنان و بی نصیب ماندن گروه دیگر، علنیتر شد، این سخنران هم شمشیر را برای همقطاران دیروز از رو بسته، آنها را «اوباش رسانهای» و خائنان به بیتالمال میخواند و میگوید باید آنها را «سر جایشان نشاند.»
موضوع از این قرار است که در سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی جوانان اصولگرا و فعالان رسانهای آنان هشتگی را با عنوان Hero داغ کردند و مدعی شدند که این هشتگ به ترند اول جهانی بدل شد، که نشده بود. حالا بر سر اینکه افتخار این موفقیت از آن کیست دچار اختلاف شدهاند. رائفیپور میگوید که «چند روز پیش در جلسهای متوجه شدم هشتگ موفق و جهانی #Hero (مربوط به شهادت سردار سلیمانی) را که همچون سال گذشته ماحصل زحمت همه بچههای انقلابی خصوصاً مصاف بوده را به نام خودشان فاکتور و رزومه کردهاند!»
https://twitter.com/A_raefipur/status/1482241156943654917?ref_src=twsrc%5Etfw%7Ctwcamp%5Etweetembed%7Ctwterm%5E1482241156943654917%7Ctwgr%5E%7Ctwcon%5Es1_&ref_url=https%3A%2F%2Fwww.zeitoons.com%2F96385
با بالا گرفتن واکنش گروههای مختلف اصولگرا به این توییت رائفیپور او شب گذشته در توییت دیگری تهدید کرد که «بزودی در یک سخنرانی و یا یک رشتو توضیحات بیشتری راجع به فساد دلالهای رسانهای» خواهد داد او همچنین تاکید کرد که بیش از دو سال «به این جماعت» تذکر خصوصی داده اما فایده نداشت.
در برابر این تهدید رائفیپور صدای دو گروه بلند شد، یکی موسسات و کسانی که به نظر میرسد مخاطب اصلی او بودند و به قول رائفیپور «بیشتر دردشان گرفت» و دیگر کسانی که سعی میکردند میانه دعوا را بگیرند که دعوای خانوادگیشان به گوش در و همسایه و «دشمن» نرسد.
این طور به نظر میرسد موسساتی مانند سراج و جبهه فرهنگی انقلاب که رسما برای آنها ردیف بودجههایی در بودجه کشور تعریف شده «اوباش رسانهای» مورد اشاره او هستند.
چرا این خبر مهم است؟
در دومین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، جمهوری اسلامی با به تعلیق درآوردن برنامه «انتقام سختِ» وعده داده شده، دست به کار انتقام نرم و کارهای «فرهنگی» شد. کارهایی مثل داغ کردن هشتگ در توییتر و اینستاگرام با استفاده از بودجههای سازمانی و دادن امتیاز یک به اینستاگرام در گوگل پلی با هدف افت ارزش سهام شرکت فیسبوک، چرا که اینستاگرام که متعلق به شرکت فیسبوک است پستهای حاوی عکسهای قاسم سلیمانی را از پلتفرم خود حذف میکند.
بنابر گفته کارشناسان، حرکت خودجوشِ دادن امتیاز یک برای افت سهام فیسبوک عملا بینتیجه بود و هست چرا که برای کاهش یک امتیاز اینستاگرام حداقل به ۹۲میلیون ایمیل و برای کاهش دو امتیاز لااقل به ۶۴۸ میلیون حساب کاربری گوگل نیاز است این در حالی است که تا الان در سراسر جهان ۱۲۹میلیون امتیاز در گوگلپلی به اینستاگرام داده شده است. در حال حاضر امتیاز کلی اینستاگرام ۳/۴ از ۵ است. در عین حال اگر تعداد کسانی که در یک حرکت منظم این کار را میکنند بالا برود به عنوان اسپم شناسایی میشوند و امتیاز دهیشان بیاثر خواهد بود.
در مورد برنامه دیگر یعنی داغ کردن هشتگ hero اما رسوایی بزرگتری به بار آمد. طی سالهای اخیر بخش بزرگی از دستگاه پروپاگاندای نظام بر روی قهرمانسازی از قاسم سلیمانی متمرکز شده و همواره این ادعا از طرف حاکمیت مطرح است که او «سردار دلها» است و در قلوب همه مردم فارغ از جهتگیریهای سیاسی آنها جای دارد. این اتفاق و کشمکش درون اصولگرایی اما پرده را برانداخت و مشخص شد که نه تنها در سطح جامعه که حتی در میان سینهچاکترین هوادارن «سردار» هم این نیروی انگیزاننده پول بود که سردار را تبدیل به «قهرمان» کرده بود و اگر در کشمکشهای درونی حقحسابها به موقع پرداخت نشود کار به فحاشی و رسوایی در فضای آنلاین و آفلاین خواهد کشید و «پاکار»ترین نیروهای ارزشی هم برای هشتگهای زده و نزده فاکتور مینویسند.
کمیعمیقتر؛ بودجهی سردار
«اوج» و «سراج» نهادهای زیر مجموعه سپاه هستند که در فضای مجازی و رسانهای فعال هستند و بالاخص تمرکز سراج بر فضای مجازی است. در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ برای قرارگاه فرهنگی-اجتماعی بقیهالله ۲۰۰ میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است؛ البته تنها برای «کمک و حمایت از موسسات فرهنگی و اجتماعی اوج و سراج». در توضیح این ردیف همچنین برای مشخص شدن سهم هر یک از این دو موسسه از این ۲۰۰ میلیارد تومان تاکید شده که این مبلغ «به نسبت مساوی» بین آنان تقسیم شود. این مستقل از بودجههایی است به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و موسسات وابسته به آن تعلق میگیرد.
در سال ۱۴۰۰ هم زمانی که قالیباف و کمیسیون تلفیق مجلس بعد از آنکه به طور غیرقانونی به بودجه تصویب شده و آماده ابلاغ دست برده بودند ردیف بودجههای تازهای مانند «بخش سایبری سازمان تبلیغات اسلامی» و «فعالان مجازی صدا و سیما» هم اضافه کرد که ۱۷۰۰ میلیارد تومان بودجه دریافت کردند و احتمالا در دایره سازمانهای مورد اشاره رائفیپور قرار میگیرند.
در مقابل رائفیپور مدعی است که «والله العظیم یک ریال از جایی بودجه نمیگیرید». او در مصاحبهای که با خبرگزاری فارس در سال ۱۳۹۸ منتشر شد مدعی شد که «مصاف» موسسه تحت نظرش که در سال ۱۳۸۹ تاسیس شده به صورت «مردمی» تامین و اداره میشود و «این بچههایی که اینجا [موسسه مصاف] هستند، همین کارها را بیرون انجام دهند دو سه برابر حقوق میگیرند، اما دوست دارند در مؤسسه مهدوی کار کنند. خیلی از اینها پای منبر خود من بار آمدهاند. همین برادری که اینجاست، ۳ عدد سطل آشغال در ۸۸ آتش زده (خنده). الان میگوید حق بیت المال بر گردنم است، پولش را به شهرداری بدهم یا دولت؟ حقالناس میفهمد.»
او مدعی است حتی بودجههایی که برایشان لحاظ میشود را نمیگیرد چرا که میخواهد مستقل بماند و میگوید «من به چپ و راست وابسته نیستم و دهانم باز است، میتوانم حرف بزنم.»
البته به گفته خود او «بچه»های مصاف از ارگانهای مختلف سفارش کار و پروژه میگیرند. در مواردی مانند هشتگزنی برای قاسم سلیمانی به نظر میرسد از آنجا که پروژه ی «انتقام» مشتریان فراوانی داشته و کارفرما نتوانسته آنگونه که بایسته بود آن را مدیریت کند و به این ترتیب سیلی انتقام نرم هم به نوعی بر گوش خود انقلابیون نواخته شد. حال رائفیپور در پروژه تازه دشمنشناسی خود در حال رصد و شناسایی دشمنان جدیدی به غیر از «صهیونیستها» و «اومانیستها» است، دشمنانی در میان نیروهای خودی و دلدادگان سردار.