ایران بهدلیل سیاست خارجی هزینهزای جمهوری اسلامی نه تنها قادر به استفاده از فرصتهای اقتصادی حاصل از جنگ اوکراین نیست بلکه فقط زیانهای این جنگ را متحمل شده است
احیای برجام میتوانست میلیاردها دلار پول بلوکهشده ایران در چین، کره جنوبی و هند را آزاد و دراختیار تهران قرار دهد- عکس از وحید احمدی تسنیم
حمله روسیه به اوکراین و تحریمهای اتحادیه اروپا، بریتانیا و ایالات متحده علیه واردات نفت و گاز روسیه، باعث ایجاد یک فرصت طلایی برای بقیه صادرکنندگان نفت و گاز، از جمله ایران شده است. با این حال، ایران بهدلیل مشکلات متعدد و متنوع قادر به استفاده ازاین فرصت نبوده و نیست.
۱- تحریمهای نفت و گاز: ایران بهدلیل تحریمهای آمریکا قادر به فروش نفت و گاز نیست. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، در چارچوب سیاست اعمال فشار حداکثری، صنایع نفت و گاز ایران و خرید و فروش محصولات آن را تحریم کرد. تحریمهای ترامپ باعث کاهش شدید صادرات نفت و گاز ایران شد. صادرات نفت ایران از حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه آن هم بهصورت قاچاق رسید. با به قدرت رسیدن جو بایدن، ایران و آمریکا مذاکرات غیرمستقیم برای احیای برجام را از سر گرفتند و با شروع مذاکرات، دولت بایدن سیاست مماشات درباره اعمال تحریمهای نفتی ایران را در پیش گرفت.
ایران در همین دوره توانست صادرات نفت قاچاق خود به کشورهایی مانند چین را به حدود ۹۵۰ هزار بشکه در روز برساند. موفقیت مذاکرات و احیای برجام میتوانست تحریم نفتی ایران را لغو و باعث برگشت ایران به بازار نفت شود اما به بنبست رسیدن مذاکرات ایران و آمریکا باعث محروم شدن ایران از درآمد دوباره فروش نفت شد.
در چنین شرایطی، حمله روسیه به اوکراین و تحریم نفتی غرب علیه روسیه، فرصت اقتصادی تاریخی برای ایران ایجاد کرد اما ادامه تحریمها علیه ایران مانع از استفاده از این فرصت شد و حتی جنگ اوکراین باعث کاهش صادرات نفت قاچاق ایران به چین شد. طبق گزارش رویترز، بعد از تحریم نفتی غرب علیه واردات نفت روسیه، مسکو در پی یافتن مشتریان جایگزین برآمد. در همین چارچوب، مسکو اقدام به فروش نفت به چین با تخفیف ۳۰ دلار در هر بشکه کرد. این معامله پکن و مسکو باعث کاهش صادرات نفت قاچاق ایران به چین تا سطح ۴۰۰ هزاربشکه در روز شد. این درحالی بود که نفت ایران با ۲۰ دلار تخفیف در هر بشکه و نفت روسیه با ۳۰ دلار تخفیف در هر بشکه به چین عرضه میشد.
۲- تحریم بانکی و مالی: احیای برجام میتوانست میلیاردها دلار پول بلوکهشده ایران در چین، کره جنوبی و هند را آزاد و دراختیار تهران قرار دهد. به بنبست رسیدن مذاکرات احیای برجام و ادامه تحریمهای بانکی و مالی علیه ایران، نه تنها مانع دسترسی تهران به این پولها شده بلکه مانع از آن شده است که حتی در صورت پیدا شدن خریدار برای نفت و گاز صادراتی ایران، تهران بتواند به سیستم مالی و بانکی بینالمللی برای انجام این معاملات دسترسی پیدا کند، زیرا نه خریداران احتمالی میتوانند بهای نفت و گاز را بپردازند و نه ایران میتواند این پول را به دست آورد.
۳- تحریم بیمه و کشتیرانی: شکست برجام باعث ادامه تحریمهای بیمه و کشتیرانی آمریکا علیه ایران و مانع همکاری شرکتهای بزرگ با تهران شده است. در چنین وضعیتی، با وجود آنکه جنگ اوکراین و نیاز کشورهای اروپایی به واردات نفت و گاز، یک فرصت تاریخی ایجاد کرده، ایران نتوانسته است بهدلیل تحریمهای بیمه و کشتیرانی از این موقعیت استفاده کند، چون از یک طرف قادر به استفاده از نفتکشهای سایر کشورها نیست و ازطرف دیگر در حالی که اروپا نیاز به دریافت فوری گاز از طریق کشتی دارد ایران فاقد کشتیهای حملکننده گاز مایع (ال .ان. جی) به تعداد کافی است. حتی اگر ایران این کشتیها را هم داشت، قادر به بیمه آنها نبود.
۴- مشکلات سرمایهگذاری و تولید در صنایع نفت و گاز: بیش از چهار دهه تحریمهای گسترده، باعث عدم سرمایهگذاری کافی در صنایع نفت و گاز ایران شده است، درحالی که صنایع نفت و گاز احتیاج به سرمایهگذاری مستمر و بلندمدت دارد. این تحریمها هچنین باعث شده است که ایران به تجهیزات و تکنولوژی مورد نیاز برای توسعه صنایع نفت و گاز خود دست پیدا نکند. این دو مشکل، یعنی عدم سرمایهگذاری کافی و دسترسی نداشتن به تجهیزات و تکنولوژی بهروز و پیشرفته باعث فرسودگی تاسیسات نفت و گاز ایران در بخشهای نگهداری، استخراج، پالایش و حمل شده است. در چنین شرایطی حتی اگر تحریمهای نفتی، مالی، بانکی و بیمهای لغو میشد، ایران در کوتاهمدت قادر به افزایش سریع سطح تولید نفت و گاز خود و پاسخگویی به نیاز فوری اروپا نبود.
در حالیکه ایران با تمام این مشکلات دستوپنجه نرم میکند و در داخل کشورهم دچار بحران اقتصادی است، قطر، همسایه جنوبی ایران، هیچ کدام از این مشکلات را نداشت. قطر نه با تحریم نفتی روبهرو بود، نه با تحریم بانکی و مالی و نه تحریم بیمه و کشتیرانی. علاوه بر این، قطر برخلاف ایران سالها فرصت داشته است که با جذب سرمایهگذاری خارجی و همکاری با شرکتهای بزرگ، صنایع نفت و بهویژه گاز خود را توسعه دهد و حتی در سایر مناطق جهان از جمله آمریکا، در صنعت گاز سرمایهگذاری کند و از این طریق امکانات خود را برای پاسخگویی به تقاضاهای مشتریان متنوعترکند. قطرهمچنین یکی از بزرگترین ناوگانهای حمل گاز مایع (ال.ان.جی) را دارد.
این امکانات به قطر فرصت داد به محض اینکه آلمان در پی جایگزین کردن گاز وارداتی از روسیه برآمد بتواند یک توافقنامه با این کشورامضا کند. طبق آمارهای وزارت امور اقتصادی و اقدام اقلیمی آلمان، این کشور ۵۵ درصد گاز خود را از روسیه وارد میکند و پس از این توافقنامه با قطر از سال ۲۰۲۴ شروع به واردات گاز مایع از قطر میکند. محمد بن عبدالرحمن، معاون نخستوزیر قطر، گفت این کشور قصد دارد مجتمع ال.ان.جی خود را در تگزاس که ۷۰ درصد آن به شرکت «قطر انرژی» تعلق دارد تا سال ۲۰۲۴ آماده کند تا بتواند گاز تولیدی آن را به آلمان تحویل دهد. این در حالی است که قطر گاز صادراتی خود را از حوزه گازی گنبد شمالی (پارس جنوبی) برداشت میکند ولی ایران که مالکیت این حوزه گازی را بهطور مشترک با قطر دارد، به دلایلی که پیش از این به آن پرداختیم قادر به بهرهبرداری برابر نیست.
در مجموع ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، بهدلیل سیاست خارجی هزینهزای جمهوری اسلامی نه تنها قادر به استفاده از فرصتهای اقتصادی حاصل از جنگ روسیه و اوکراین نیست بلکه فقط زیانهای این جنگ را متحمل شده است، مانند کمبود واردات غله و روغن، افزایش قیمت این محصولات و یا کاهش نفت صادراتی ایران به چین. این نوع فرصتها همیشگی نیستند و مشتریان بازار نفت و گاز معمولا در پی عرضهکنندگانیاند که منبع باثبات و امنی برای تامین انرژی در طولانیمدت باشند و ایران در حال حاضر در این شرایط نیست. حتی اگرتحریمها علیه ایران لغو شود یافتن مشتریان کافی و مناسب در بازار نفت و گاز دشوار خواهد بود. این درحالی است که اقتصاد جهان درحال جایگزین کردن انرژیهای پاک و تجدیدپذیر به جای سوختهای فسیلی است. ایران نه تنها از درآمد نفتی مطابق ظرفیت خود برخوردار نیست بلکه از استفاده از این درآمد برای سرمایهگذاری به منظور ایجاد رونق اقتصادی بدون سوختهای فسیلی در آینده نیز محروم است.
از: ایندیپندنت