راهی اشتباه برای بازیابی آبروی تاریخی

جمعه, 6ام دی, 1392
اندازه قلم متن

mariam ghorbani far

«زن ستیزی»، «نژادپرستی» و «خارجی ستیزی» باعث افزایش رنج بشریت است

پرده اول: فلورا کوکرل زن «سیاه پوست» فرانسوی که مادرش اهل بنین در غرب آفریقاست چند روز پیش برنده جایزه دختر شایسته در فرانسه شد. چند میلیون فرانسوی در این انتخاب به او رأی دادند، اما فرانسوی هایی بودند که این انتخاب برای آنان راضی‌کننده نبود و همان‌ها نیز تنها در طول یک شب بیش از یک میلیون توئیت فقط در فضای توئیتر برعلیه وی منتشر کردند که بیشتر این توئیترها الفاظ توهین آمیز و نژاد پرستانه بود. از جمله این توئیترها می توان به، مطمئنم امشب میمون ها هم فلورا را تشویق کردند، سیاه پوست ها مثل سرطان به جان فرانسه افتاده‌اند، من فرانسوی هستم نه بنینی، این همه سیاه پوست توی تیم فوتبالمون بس نیست؟ و … اشاره کرد. این توئیت ها تنها بخشی از میلیون توئیتری است که تنها در یک شب علیه فلورا کوکرل دانشجوی رشته پزشکی که به ۵ زبان زنده دنیا مسلط است و از قضای حادثه دختر شایسته فرانسه نیز انتخاب شده است منتشر گردید. تصمیمی که در خود فرانسه به فراخوان یک میلیون توئیت در اعتراض به این انتخاب مشهورشد و حاوی توهین هایی به یک شهروند فرانسوی بود.

پرده دوم: چند روز قبل ازاین حادثه در فرانسه، جایی همین حوالی در نزدیکی خودمان و بعد از مراسم قرعه کشی تیم های فوتبال حاضر در جام جهانی و هم گروه شدن تیم های ایران و آرژانتین با یک گروه، چند صدنفر و با اغراق شاید چند هزار نفر به صفحه فیس بوک لیونل مسی ستاره تیم آرژانتین رفتند و در بخش نظرات فیس بوک وی نظرات خود را بیان کردند که اگر بخشی زیاد از کسانی که اتفاقا وی را تشویق کردند به ابراز علاقه پرداختند و یا از حضور تیمشان در مقابل وی به ابراز خشنودی پرداختند با چند ۱۰ نفری مواجه می شویم که نظرات پرخاشگرانه و توهین آمیز بیان کردند.

پرده سوم: پس از این اتفاقات ده‌ها کمپین عذرخواهی از مسی به راه افتاد، ازجمشید مشایخی تا اپوزیسیون مرده ای که اصلا جایی در بخش های مختلف جامعه ندارند تصمیم می گیرند نامه عذرخواهی بنویسند و از مسی دلجویی کنند و حتی کتف مردانه وی را ببوسند و حالا هم که گویا قرار است در سفری به اسپانیا رسما از وی عذرخواهی کنند ومراتب تاسف و تآلم شدیدخود را نشان دهند و در این میان تعدادی از همین عذرخواهی کنندگان حرف های جالبی هم می زنند راجع به ایرانی نبودن و آریایی نبودن کسانی که توهین کرده اند. در سوی مقابل در فرانسه مطبوعات و بخشی از مردم جامعه و روشنفکران سعی می کنند دلایل توهین های نژاد پرستانه را از سوی بخشی از جامعه فرانسه به بخشی دیگر را ارزیابی دقیق کنند و بخشی از جامعه شناسان و روانشناسان فرانسوی نیز اخیرا در یک پروژه ملی حاضر شده اند تا این رفتار را ارزیابی کنند و البته در کنار این تحلیل ها هیچ کمپینی برای عذرخواهی از هیچ شخصی به راه نیافتاده است و این خود نشان روشنی است از این که اگر توهین های دست‌ جمعی خاص مردم ایران نباشد (که قطعا نیست) اما به راه انداختن کمپین های عذرخواهی بدون تردید خاص مردم ایران است.

فرهنگ ها و خرده فرهنگ‌ها نه قابلیت توضیح تمامی رفتارها و باورهای انسان‌ها را دارند و نه ایستا و غیر متحرک هستند و نه می‌توان آن را از روابط عینی و مادی آدم‌ها حذف کرد. اگر بخشی از ایرانی‌ها در فضای مجازی اقتدار وطن را به رخ مسی (غرب) کشیدند بخشی دیگر از همین مردم در جایی قرار گرفتند که نگران آبروی وطن بودند. کمپین های عذرخواهی ایرانیان نیز بخشی از همان تلاش برای نشان دادن آبروی ایرانی و اقتدار ایرانی در جهان است، جهانی که همواره خواسته است به مردمان خود با کمک رسانه‌هایی که در اختیار دارد از ایران کشوری عقب مانده و بی فرهنگ بسازد. نمونه بارز این مورد را می‌توان در کمپین «جین پوش» شدن در فضای مجازی در پاسخ به اظهارات بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) دید، وقتی مردم ایران را درمدل پوشش توصیف می کرد و این نوع توصیف برای این مردم نه توصیفی در رد دولت که در تحقیر مردم و ارائه تصویر نادرست از آنان ارزیابی گردید. در حقیقت کمپین های عذرخواهی که تلاشی اشتباه است بیشتر در راستای بازسازی تصویر ایران در جهانی است که حتی سعی می‌کند تاریخ کشورشان را نیز انکار کند اما راهی که برای این بازیابی آبروی تاریخی خود انتخاب می کنند خود اشتباهی دیگر است.

«زن ستیزی»، «نژادپرستی» و «خارجی ستیزی» باعث افزایش رنج بشریت است. برای داشتن دنیای بهتر باید برای کم تر شدن این ایده‌ها و رفتارها تلاش کنیم اما از سویی دیگر تحقیر کردن بخشی از همین مردم و مقایسه آنان با مردمان دیگر کشورها یا حتی قیاس با بخشی دیگر از مردم کشور خودمان و دادن القابی چون «بی فرهنگ» و«عقب مانده » به آنان و تلاش برای انکار آنان برای بازسازی تصویر تاریخی ایران در جهان، نقض غرض و بی فرهنگی بزرگ‌تری است. از سویی شاید لازم است دولت‌های ایران به جای انکار مداوم و بی توجهی به این گونه رفتارها و انکار از اساس شبکه های اجتماعی و تلاش برای حذف این شبکه ها به چاره اندیشی بپردازند. زمان آن رسیده است که آسیب شناسی رفتار بخش های مختلف جامعه ایران در دستور کار قرار گیرد. شبکه های اجتماعی نشان داده اند قابل کنترل نیستند اما همین شبکه ها نیز به ما نشان داده اند که می توان بخشی از خرده فرهنگ های تشکیل شده یا در حال ایجاد را به ما نشان دهند و زمان آن رسیده است که دولت های ایران به جای تلاش برای حذف و کنترل این جهان مجازی از آن برای شناخت بیشتر جامعه روز ایران استفاده کنند.

مریم قربانی فر

از: قانون


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.