لوموند: رژیمی که جوانانش را می‌کشد چه آینده‌ای می‌تواند داشته باشد؟

شنبه, 28ام آبان, 1401
اندازه قلم متن
صفحه اول روزنامه لوموند، مورخ یکشنبه ۲۰ نوامبر: شدت گرفتن اعتراضات، نگرانی رژیم. © Le Monde

روزنامۀ لوموند در چند مطلب مختلف، آخرین تحولات جنبش سراسری مردم ایران را گزارش می‌کند و همچنین در تحلیل وضعیت رژیم از اختلافات فزاینده میان روحانیون و محافل قدرت سخن می‌گوید. لوموند به نقل از پژوهشگران فرانسوی می‌نویسد که ساختار “سیاسی- مذهبی” رژیم اسلامی به پایان کار خود نزدیک شده است.

تیتر بزرگ صفحۀ اول روزنامۀ لوموند (مورخ یکشنبه ۲۰ نوامبر) چنین است: “ایران: شدت گرفتن اعتراضات؛ نگرانی رژیم”… عکسی از تظاهرات و آتش‌های خیابانی شهر  شیراز در زیر تیتر بزرگ و در کنار سرمقاله دیده می‌شود که تحت عنوان “شتاب به سوی ویرانی (یا پرتگاه)”، بررسی وضعیت کنونی رژیم جمهوری اسلامی را با یک پرسش آغاز می‌کند: “رژیمی که جوانانش را می‌کشد چه آینده‌ای دارد؟”

در گزارشی از آخرین رویدادهای ایران، لوموند جزییات واقعۀ مرگ دلخراش کیان پیرفلک را شرح می‌دهد و می‌نویسد که مرگ این کودک الزاماً انتقادها و عذاب وجدان را در بطن محیط قدرت ایران افزایش می‌دهد.

لوموند می‌نویسد: رژیم ایران معمولاً سرکوب را بلد است و هیچ زن و مرد ایرانی در مورد قاطعیت رژیم برای شکستن صدای اعتراض تردید ندارد. اما میزان خشم به قدری زیاد است که ابزار ترس دیگر جواب نمی‌دهد.

ولی رژیم بلافاصله نشان داد که در رویارویی با این خشم، جز چماق هیچ در دست ندارد. از نظر لوموند انتظار دیگری هم نمی‌توان داشت زیرا تنها دغدغۀ خامنه‌ای حفظ قدرت است، به هر قیمتی که برای ملت تمام شود …

روزنامۀ لوموند می‌نویسد که دیگر هیچ نوع مشروعیتی برای رژیم ایران باقی نمانده و نظام اسلامی  به قدری خشک شده که حتی دیگر قادر نیست با توسل به دوگانگی “اصلاح‌طلب و اصول‌گرا” نوعی تکثرگرایی ظاهری را حفظ کند.

لوموند اما شدت گرفتن خشونت را نگران‌کننده می‌بیند و می‌گوید خشونت کور سعی می‌کند معترضان را نیز وارد بازی خود کند. بدین ترتیب رژیم نیز بهانه‌ای برای توجیه سرکوب هرچه وحشیانه‌تر خواهد یافت.

از اعتراض  تا انقلاب

در مصاحبه‌ای با روزنامۀ لوموند، استفان دودوانیون، پژوهشگر فرانسوی که اخیراً تحقیق جامعی را در بارۀ سپاه پاسداران منتشر کرده، به تحول شعارهای مردم اشاره می‌کند و گوشزد می‌کند که کلمۀ “اعتراض” به تدریج به “جنبش” و بالاخره به “انقلاب” تبدیل شد.

نکتۀ مهم دیگر از نظر این پژوهشگر، اتحاد و تفاهم مردم پیرامون کلمۀ “آزادی” و همچنین پذیرش نقش درجه اول زنان در این جنبش است. به طور کلی استفان دودوانیون به این نتیجه رسیده که جنبش کنونی “بر کلیت جامعۀ ایرانی” تأثیر نهاده و حتی قشرهای محافظه‌کارتر را به خود جلب کرده است.

او مثال می‌زند که وقتی نارمک – محلۀ کودکی احمدی‌نژاد یا احمدی مقدم – یک منطقۀ معترض محسوب می‌شود، به این معناست که پایگاه اجتماعی رژیم از هم پاشیده است. دودوانیون اعتصاب بازاریان را نیز نشانه‌ای مهم ارزیابی می‌کند. او همچنین از وجود اختلاف نظر میان لایه‌های مختلف سپاه خبر می‌دهد و می‌گوید که نسل قدیمی پاسداران با جوان‌ترها تفاهم ندارند.

استفان دودوانیون در پایان به یکی دیگر از پیامدهای مهم جنبش کنونی اشاره می‌کند و می‌گوید که با توجه به شدت سرکوب در سیستان و بلوچستان و کردستان، این مناطق پیرامونی ایران که مدت‌ها در حاشیه و تحت تحقیر بودند اینک به نمادی از مبارزۀ ملی تبدیل شده‌اند.

کلمان ترم، دیگر پژوهشگر فرانسوی به روزنامۀ لوموند گفته است: “یافتن پاسخ سیاسی برای جنبش کنونی در چارچوب رژیم قابل تصور نیست. ما به پایان الگوی سیاسی-مذهبی رسیده‌ایم. مسئله فقط اینست که چقدر طول خواهد کشید تا این پایان قطعی شود. تغییر ایدئولوژیک اینک خواستۀ ملت است که به خوبی می‌داند این رژِیم اصلاح‌پذیر نیست”.

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.