دست آخوندها را از تعرض به ساحت علم و دانش کوتاه کنیم!! «بخش دوم»

جمعه, 27ام دی, 1392
اندازه قلم متن

khademiو خوابهای پنبه دانه ای آخوندها

در بخش قبلی مقاله بعد از نوشتن در باره محتوای ” تفاهم نامه ” میان حوزه علمیه و اداره آموزش و پرورش به تناقض محتوائیِ وظایف حوزه های علمیه که نهادی سنتی و دینی است و کار و وظیفه اصلی اش تربیت آخوند و بررسی و غور در باره احکام فقهی و متون دینی است با نهاد آموزش و پرورش که نهادی مدرن است و وظیفه اش آموزش علم و دانش بدانش آموزان بر اساس استانداردهایِ علمیِ جهانی است اشاره کردم و بعد در مورد ” انقلاب فرهنگی ” ؛ نوشتم که ؛ ” انقلاب فرهنگی ” اولین رویاروئی خونین میان علم و دانش با جهل و خرافات آخوندی بوده و همچنین دومین فاجعه ملی بعد از فاجعه روی کار آمدن آخوندها در ایران بوده است . در آخر مقاله نیز به شکست و ناکامی آخوندها در مقابله با دانشجویان و اینکه سرانجام با تلاش و مبارزه دانشجویان دلیر و آزاده کشور توازن نیروئی در دانشگاه ها به نفع آزادی و دمکراسی چرخش کرده و در تیر ماه ۱۳۸۷ بزرگترین قیام دانشجویائی ــ طول حیات این رژیم ــ بوقوع پیوست . و ……. اکنون بخش دوم و پایانی مقاله

امّا قبل از پرداختن و توضیح در مورد اهداف و پیامدهای زیانبار این دسیسه آخوندی ــ تفاهم نامه میان حوزه علمیه و اداره آموزش و پرورش ــ خوب است برای آشنائی بیشتر با اهداف و نیات آخوندها به نظرات تعدادی از سردمداران و دست اندرکاران این توطئه ؛ اشاره کنم :

حجت الاسلام محمد حسن نبوی معاون گروه ” تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه ” با اذعان به بیسوادی و کودن بودن کسانی که برای طلبگی به حوزه های علمیه روی می آورند ؛ میگوید: استعدادهای ورودی به حوزه بسیار پائین است. امّا اگر ما مدارس با جاذبه راه انداختیم و …… آنها ــ دانش آموزان ــ را تشویق به حضور در حوزه ها خواهیم کرد. بعبارتی آین آخوند میگوید هدف از وابسته کردن مدارس به حوزه علمیه تبدیل مدارس کشور؛ به سکوی پرشی برای ورود به حوزه ها و تأمین نیروهای با استعداد از میان مدارس ؛ برای حوزه ها میباشد .

حجت الاسلام علی ذوالعلم رئیس ستاد همکاری حوزه علمیه و اداره آموزش و پرورش میگوید : حضور روحانیون در مدارس مانند حضور پزشک در جامعه است . یعنی آخوندها با ورود به مدارس و با شستشوی مغزی دانش آموزان به بهینه سازی آنان در راستای اهداف اسلام عزیز !! و ولایت مداری آنان ؛ کمک میکنند .

محمد بنیادی مدیر کل ” نماز ؛ قران و عترت آموزش و پرورش ” در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا با اشاره به حضور نزدیک به ۲۱ هزار روحانی زن و مرد در مدارس ــ تحت پوشش یک شبکه انسانی موسوم به ” کلید رضوان ” ــ بدون اشاره به ناهنجاریهای بوجود آمده و نا امنی مدارس و آموزشگاه ها بخاطر حضور آخوندهاِ با سوابق شناخته شدهِ فساد و هرزگی ؛ به دفاع از این تفاهم نامه پرداخته و گفته است : حضور روحانیت در مدارس برای کودکان آرامش خاصی ایجاد میکند و کودکان میتوانند روحانیون را بعنوان پدران معنوی خود در مدارس داشته باشند .

سید جواد بهشتی مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور قرآنی ــ خبرگزاری بین المللی قران ــ در توجیه و ضرورت وابسته شدن مدارس به حوزه های دینی ؛ از سکولاریزه شدن مدارس و دین گریزی دانش آموزان ناله سر میدهد و میگوید : دانش آموزی که پس از ۱۲ سال درس خواندن از مدرسه فارغ التحصیل میشود ؛ دارای خروجی مناسبی از لحاظ دانش و بینش و انگیزش دینی نیست .

حجت الاسلام مهران مجیدی نماینده ستاد همکاری حوزه علمیه و آموزش و پرورش : این حرکت در چارچوب احکام دینی …….. و در اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با محوریت و نشر اندیشه تبعیت از ولایت فقیه ؛ رعایت شئون و اجکام و ….. مد نظر قرار گرفته است .

تلویزیون رژیم در برنامه “بشارت” در ضرورت اجرائی شدن تفاهم نامه و وابستگی مدارس به حوزه؛ ضمن اعتراف به شکست نظام دینی در تسلط بر دانشگاهها؛ میگوید: برنامه آموزش قرآن در دانشگاهها موفق نبوده است و علیرغم اینکه در دانشگاه آزاد؛ واحد آموزش قرآن پولی نیست و تنها حضور در کلاس برای قبولی کافی است ولی برنامه آموزش قرآن در دانشگاه موفق نبوده است.

و امید رضائی برادر محسن رضائی دبیر شورای تشخیص مصلحت به صراحت گفته است که هدف وابسته سازی مدارس به حوزه ها ” حرکت در چارچوب احکام دینی و مقررات نظام و تبعیت از ولایت فقیه ” میباشد . اگر چه در این اظهارات ؛ تعدادی از دست اندکارانِ پیشبردِ این پروژه به پاره ای از اهداف رژیم اشاره کرده اند ولی در ادامه مقاله ؛ در باره اهداف رژیم بیشتر توضیح میدهم :

الف ــ اهداف تفاهم نامه :

” ولادیمیر ایلیچ لنین ” رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و از تئوریسین های این انقلاب ؛ گفته بود : تربیت کودکان چهار ساله را به من بسپارید تا پس از یکسال ؛ یک نظام سوسیالیستی بسازم .

اگر چه مقایسه آخوندهای فاسد ؛ رذل و مرتجع حاکم بر کشور با کسی که اندیشه هایش با هر نوع ارتجاع و عقب ماندگی در تعارض است ؛ مقایسه نابجائی است . اما آخوندها امیدوارند با تسلط بر تربیت و آموزش کودکان و نو جوانان ایران ؛ باعث تثبیت حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیهی حاکم شوند . اما علت های دیگر امضا تفاهم نامه :

۱) بی اثر سازی مفاهیم علمی ؛ سکولار و غیر دینی که ریشه در علوم انسانی و تربیتی دارد :

علت دیگر مخالفت و حساسیت آخوندها و نظام دینی حاکم بر ایران ؛ با دانشگاهها و در سال های اخیر با مدارس و آموزشگاهها ریشه در تقابلِ نگرشهای اسلامی با نگرشهای علمی و عرفی دارد . ارزشها و آموزه های علمیِ که در مراکز آموزشی ــ دبستان ؛ دبیرستان ؛ دانشگاه و …. ــ آموزش داده مبشود ریشه در رنسانس اروپا دارند و در تقابل با ساختار فکری آخوندها که ریشه در تفکراتِ سنتیِ اسلامِ تاریخی دارند ؛ میباشد . بهمین دلیل هم در انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها در سال ۵۹ ؛ ساختارهای آموزشی تمام دانشگاهها مورد تصفیه قرار گرفت و درسها و تحقیقات دانشگاهی از فیلترهای آموزه های اسلامی و ارزش های حوزوی گذشت .

با مدرن شدن مدارس دست آخوندها از آموزش و پرورش کوتاه شد و آنان دیگر نمیتوانستند چون گذشته ؛ سیستم سنتی آموزش ــ آموزش ” مکتب خانه ای ” ــ و یا شیوه های آموزشیِ حوزوی را بر مدارس و آموزشگاه های علمی کشور ؛ تحمیل نمایند . اما با امضاء این تفاهم نامه ؛ امکان مغز شوئی جامعه از همان دوران کودکی با دستبرد و تحریف علومی که با فکر و اندیشه سر و کار دارد و ساختار فکری آخوندها را تهدید میکند ؛ فراهم میشود .

بدین ترتیب آخوندها میتوانند با آموزش و القائات دینی به کودکان در مدارس ؛ هم تدوام تفکرات ارتجاعی و قرون وسطائی حوزه ها را ــ حتی در نسلهای بعدی ــ تضمین نماید ؛ هم میتوانند مسئله جذب نیروهای با هوش به حوزه ها را حل کنند و هم با جعل و تحریف حقایق علمی ؛ به بی اثر ساختن مفاهیم علمی و از اعتبار انداختن آنان در میان جوانان کشور ؛ دست یابند و مانع تأثیر گذاری این اندیشه ها در مدارس ؛ دبیرستانها و دانشگاهها شوند .

۲) تسخیر آموزش و پرورش ؛ کمک به تداوم حکومت دینی :

استبداد دینی بعد از شکست و ناکامی در انقلاب فرهنگی؛ این بار میخواهد با تسخیر کل نظام آموزش و پرورش و با حاکم کردن فرهنگ و ارزشهای دینیِ مورد نظر خود؛ بجای ارزشهای ملی؛ سکولار و غیر دینی به تداوم حکومت ضد بشری خود کمک کند. یعنی بعد از اینکه ؛ آنهمه تلاش برای مغز شوئی و تسلط دین و ارزشهای فقهی بر جوانان و مراکز آموزشی به نتیجه ای نرسیده است ؛ این بار میخواهد بصورتی خزنده تحت عنوان ” وحدت حوزه علمیه و مدارس ” و با امضای تفاهم نامه میان حوزه و آموزش و پرورش با همان اهداف ” انقلاب فرهنگی ” با تسخیر وزارت آموزش و پرورش رسمی کشور ؛ کار را یکسره کند .

بعد از قیام اعتراضی مردم و جوانان ایران در خرداد ۸۸ که به مشروعیت زدائی از نظام دینی منجر شد و کمر بند ایمنیِ دینیِ نظام از هم گسسته و بر آن آسیب جدی وارد گردید ؛ رژیم بیش از هر زمانی نگران رویگردانی هر چه بیشتر مردم و بویژه جوانان از نظام دینی ؛ آموزه ها و نهاد های دینی و از جمله حوزه های علمیه و روحانیت میباشد .

اکنون که نظام دینی حاکم بر کشور ؛ تمام تلاشهای ۳۵ ساله اش برای تربیت نسلی رام و سر براه و باورمند به آموزه های قرون وسطائی آخوندها را ؛ شکست خورده می بیند . میخواهد بعد از بی نتیجه ماندن جنایات و فجایع بی شمار در دانشگاه ها و آموزشگاه های عالی ؛ این بار باصطلاح از سرچشمه یعنی از مدارس برای پرورش نسلی وفادار به نظام و جلوگیری از دین گریزی و نگاه منفی دانش آموزان به دین و حاکمیت دینی ؛ شانس خود را بیازماید . یعنی با افزایش غلظت دینی در مدارس و با هر چه بیشتر مذهبی کردن دروس و با تبدیل روحانیون بعنوان صالح ترین مرجع تأثیر گذار برای دانش آموزان ؛ سیاست تربیت نسلی وفادار به نظام ولایت فقیه را پیش ببرد .

ب ــ پیامدهای تفاهم نامه :

۱) نا امنی علمی و بی اعتباری مدارک تحصیلی :

بنیان مدرسه و دانشگاه با علم اندوزی ؛ ترقی خواهی و پیشرفت بنا شده ؛ امری که نسبت به آموزه عصر حجری آخوندها ؛ جن و بسم الله است . استبداد دینی با انقلاب فرهنگی ؛ سانسور کتب درسی دانشگاه و افزودن مطالبی به درسهای دانشگاه که فاقد پایه های علمی ــ و صرفا” از متون دینی اقتباس شده ــ بود تأثیرات مخربی بر روند رشد علم و دانش در دانشگاهها داشت .

اجرای این طرح جدید ــ تفاهم نامه ــ در مدارس ؛ که همان اهدافِ انقلاب فرهنگی را دنبال میکند ؛ بهر چه بیشتر ایدئولوژیک و دینی شدن ؛ نهاد آموزش و پرورش کشور دامن میزند . سپردن مدارس به حوزه ها ؛ از آنجا که آموزش در مدارس کاری تخصصی و مدرن میباشد به نهادی ــ حوزه علمیه ــ ضد مدرن و غیر متخصص پیامدهای فاجعه بار و خطرناکی برای نهادهای آموزشی و پیشرفت علم و دانش در کشور داشته و آموزش و پرورش در کشور را از مهارت های علمی و تخصص های لازم محروم میکند و حداقل به یک صد سال قبل و دوران آموزش ” مکتب خانه ” ای برگشت میدهد .

بعلاوه تسلط و مدیریت مدارس توسط حوزه علمیه باعث بی محتوا شدن دروس و کتب آموزشگاهها و کاهش ضریب اعتماد به دانش آموختگان مدارس دولتی۱*خواهد شد.

نتیجه نهائی چنین روندی حذف رسمی و تدریجی متولی اصلی تعلیم و تربیت رسمی در کشور ــ وزارت آموزش و پرورش ــ و ادغام احتمالی وظایف آن در حوزه های علمیه و گسترش فرهنگ ” مکتب خانه ” ای خواهد شد . و احتمالا” در آینده ای نزدیک ؛ دانش آموزان باید خود را برای فراگیری ابجد *۲ و عم جزو*۲ آماده کنند .

۲) گسترش ناهنجاری های اخلاقی در مدارس :
وابسته شدن مدارس به حوزه ها و حضور مستمر آخوندها در مدارس علاوه بر کاهش جدی سطح سواد دانش آموزان ؛ بدلایل تاریخی و فرهنگی و بخصوص بخاطر آلودگی آخوندها به فساد و جنایت در این ۳۵ سال و بویژه بخاطر سوابق ریاکاری ؛ دروغ ؛ هرزگی و ابتذال اخلاقی آخوندها به ناهنجاریهای اخلاقی بیشماری در مدارس دامن میزند و باعث نگرانی و تشویش خاطر خانواده ها و والدین دانش آموزان میشود .

۳) بودجه ناچیز آموزش و پرورش و جیب گشاد آخوندها :

در حالیکه دست اندرکاران آموزش و پرورش همگی متفق القول میگویند بودجه ای معادل هزار میلیارد تومان فقط برای نوسازی سیستم گرمائی مدارس نیاز دارند و هنوز با گذشت چند ماه از سال ؛ پولی برای این منظور دریافت نکرده اند و همچنین میگویند برای ترمیم و نوسازی ۵۰۰ هزار کلاس گلی و خشتی که از هیچ استاندار ایمنی برخوردار نیستند ؛ هیچ بودجه ای در نظر گرفته نشده است ؛ چرا باید از همین بودجه ناچیز آموزش و پرورش که کفاف بسیاری از نیازهای ضروری این نهاد را هم نمی دهد ؛ هزینه و مزایای آخوندهائی که ــ در راستای منافع حوزه ها ــ به مدارس تشریف فرما شده و مستقر میشوند ؛ تأمین و پرداخت شود ؟

ج ــ خوابهای پنبه دانه ای آخوندها :

در این ۳۵ سال حکومت دینی ؛ مردم خود شاهد فساد و جنایت در نهاد های دینی وابسته به آخوندها و بویژه حوزه های علمیه بوده اند . علاوه بر آن به یمن فداکاری و جانفشانی بیدریغ زنان و مردان دلیر و پاکباز ایران ؛ پرده از چهره کریه و درونمایه فاسد آخوندها و دستگاه جهنمی ولایت فقیه فرو افتاده است . دیگر اکنون و بعد از این سالها حاکمیت سیاه آخوندها بر کشور ؛ نه تنها از اتوریته معنوی روحانیت و قداست گذشته چیزی بجا نمانده است بلکه روحانیون در چشم مردم ایران ؛ بعنوان موجوداتی که درونی مملو از فساد ؛ لذت پرستی ؛ دروغ ؛ ریا و تزویر و …. دارند ؛ شناخته میشوند .

امروزه دیگر بر خلاف خوشبینی و اعتماد های اولیه مردم به آخوندها و دین ؛ بخاطر کثرت جنایات و فساد آخوندها در دوران سیاه جکومت دینی ؛ شدت کینه و تنفر از آنها بحدی است که بعد از سرنگونی نظام دینی و محاکمه عادلانه آخوندها در دادگاههای ذیصلاح ؛ در مورد زندگی سر بلندانه آنان در میان مردم هم تردید جدی وجود دارد تا چه برسد باینکه پدر و مادرها با خاطری آسوده کودکان را جهت تربیت و آموزش در اختیار آنان بگذارند .

یعنی در چنین شرایطی بسختی میتوان باور داشت که والدین کودکان ؛ اعتماد خواهند کرد و رضایت خواهند داد که فرزندان شان را به سیاه کار ترین و تاریک اندیش ترین نیروهای جامعه ــ یعنی آخوندها ــ برای تربیت و آموزش بسپارند .

بنابراین در شرایطی که استقرار آخوندها در مدارس و هدف اصلی تفاهم نامه امضاء شده ؛ مقابله با آزاد اندیشی و تسلط و کنترل ایدئولوژیک بر کودکان و نو جوانان ایران است و با هدف ” انسان سازی اسلامی ” از همان کودکی و در مدرسه ؛ صورت میگیرد . تلاش برای کوتاه و قطع کردن دست آخوندها و دین از مدارس و آموزشگاه های علمی ؛ تنها با تلاش همگانی میسر است و این یک وظیفه ملی برای همه ایرانیان میباشد .

مردم ایران خوب میدانند که آموزش و تربیت صحیح فرزندان شان در مدارس و آموزشگاهها ؛ تنها با یک نطام آموزشیِ سکولار و غیر دینی میسر است . بنابراین با وابسته شدن مدارس به حوزه ها و سلطه آخوندها بر آموزش و پرورش مخالفند و مبارزه خواهند کرد و خوابهای پنبه دانه ای آخوندها را به کابوسی مرگ آور برای آنها و نظام دینی شان تبدیل خواهند کرد

مقابله با این نقشه شوم آخوندها یک وظیفه ملی و میهنی است ؛ زیرا که مطالبات و شعارهای مردم و جوانان و ماهیت اعتراضات آنها در جریان حماسه قیامِ اعتراضی سال ۱۳۸۸ نشان داد که آرمانهای مردم و جوانان ایران و مطالبات آنها رنگ و بوی ایرانی ؛ ملی و غیر دینی دارد و آنها در شعار هایشان خواستار ” جمهوری ایرانی ” بوده اند و نه جمهوری آخوندی .

پس پیش بسوی نظامِ آموزشیِ سکولار و غیر دینی

arezo1953@yahoo.de
۱۷.۰۱.۲۰۱۴ ( ۲۶ دی ۱۳۹۲ )

پاورقی :
۱*
این ” تفاهم نامه ” مدارس غیر دولتی و انتفاعی را در بر نمی گیرد و تنها در مدارس دولتی اجرا میشود .

۲*
” ابجد ” آموزش الفبای عربی در ” مکتب خانه ” های قدیم توسط ملا ــ یک آخوند ــ بود .
” عم جزو ” جزوه ای از سوره های کوچک قرآن بود که ملا و یا ملا باجی ــ آخوند زن ــ مکتب خانه به شاگردان ؛ آموزش میداد .


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.