در این گفتگو در کانال در حمایت از گامهای تازه در تشکیل قطب بزرگ جمهوری خواهی از جمله همگامی پنج جریان جمهوری خواه و دیگر بیانیه های چند صد نفری در دفاع از جمهوری خواهی سخن گفتم و تاکید کردم که پایه اجتماعی جمهوری خواهی به مراتب گسترده تر از بلوک های سیاسی ان است و ما نیازمند تشکیل قطب بزرگ جمهوری خواهی هستیم که ضرفا با گرایش چپ یا ملی یا دین باوران سکولار تداعی نشده ضمن آن که همه آنها را در برگیرد. تاکید کردم همگرایی جمهوری خواهان با گروه های اتنیکی از اهمیت کلیدی برخوردار است. نه تنها از آن رو که به توانمندی این گفتمان میافزاید بلکه بخت حفظ یکپارچگی دمکراتیک ایران را افزایش میدهد. تاکید کردم گذار به جمهوریت نه تنها از منظر جلوگیری از تجدید تولید استبداد و دست یابی به دمکراسی مطلوب ترین گزینه سیاسی برای آینده ایران است بلکه کم هزینه ترین بدیل نیز به شمار میرود و هم از این رو بخت گذار مسالمت آمیز را افزایش میدهد. همچنین تاکید کردم جمهوری خواهان از آنجا که نیرویی معتدل و میانی به شمار رفته و بیشترین پتانسیل تعامل با دیگر قطب های سیاسی از گروه های اتنیکی گرفته تا چپ رادیکال و اصلاح طلبان رادیکال و “مشروطه خواهان” معتدل و مجاهدین برخوردارند. هم ار این رو به جای دنباله رو دیگر نیروها نظیر اصلاح طلبان یا پهلوی خواهان شدن، اهمیت دارد بر استقلال و امتیاز بی بدیل خود پافشاری کنند. اضافه کردم تکیه این نیرو بر جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی و مخالفت آن با رژیم چنج یا حمله نظامی توسط قدرت های خارجی، تنها مشروعیت داخلی بیشتری به این نیرو میدهد که در پی آلترناتیو سازی و تشکیل دولت موقت در خارج و در تبعید نیست. همچنین گفتم جنبش زن زندگی آزادی بخت بدل شدن جمهوری خواهی از یک گفتمان نظری به یک جریان سیاسی را افزایش داد. تاکید کردم مخالفت با مداخله قدرت های خارجی در تعین سرنوشت سیاسی مردم ایران به معنای اهمیت دادن به نقش مردم و تقویت شانس آنها برای مشارکت دمکراتیک سیاسی در تعیین حاکمیت آینده است. این به معنای دستکم گرفتن اهمیت حمایت بین المللی در حمایت از مبارزات مردم ایران نیست. همچنین این به معنای تمایل به مدل های استقلال طلبی اقتصادی انزواجویانه یا نادیده گرفتن اهمیت مشارکت در پروسه جهانی شدن عادلانه تر و دمکراتیک تر نیست. ایران شایسته گذار به جمهوری است و بر آن باید ایستادگی کرد!!