ایران وایر
هفت ماه بعد از کشته شدن «ژینا( مهسا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد، تهدیدها و دستورالعملهای مکرر حکومت برای گذاشتن حجاب اجباری بر سر زنان ادامه دارد.
با این وجود، ویدیوهای منتشر شده در روزهای عید نوروز نشان میدهد که پس از ماهها سرکوب، بازداشت، زندان و کشته شدن بیش از ۵۰۰ نفر از معترضان، زنان و دختران ایران به شدت دستاندر کار سرپیچی از اجرای قوانین سختگیرانه حجاب هستند.
آنها با طغیانگری و نافرمانی مدنی، همان مطالبات خود را که در خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» در خیابان فریاد زدند، به شادی، پایکوبی و مقاومت در برابر پوشش اجباری بدل کردهاند.
اما، نافرمانی مدنی چیست؟ چرا مهم است و آیا برای سرنگون کردن حکومت کافی است؟ «ایرانوایر» برای پاسخ به این سوالات با «فاطمه مسجدی»، مورخ اجتماعی و فعال حقوق زنان ساکن برلین و «سعید پیوندی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاریس فرانسه، گفتگو کرده است.
***
نافرمانی مدنی چیست و چرا مهم است؟
چهره شهرهای ایران از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب در نوروز ۱۴۰۲، متفاوت از سالهای گذشته بود. در تصاویر و ویدیوهایی که از اماکن عمومی منتشر شده، زنان و دختران زیادی بدون حجاب اجباری در فضای عمومی شهرها تردد میکنند. هرجا موسیقی خیابانی در جریان است، زنان و دخترانی به رقص و پایکوبی میپردازند و شادی این روحیه گمشده ایرانیان را تمرین میکنند.
در سوی دیگر سکه اما، ماموران حکومتی، اعم از آنها که با لباس رسمی دست بهکارند تا لباسشخصیهایی که نظام آنها را «آمران به معروف» و «ناهیان از منکر» میخواند، فشار را بر زنان و جوانان ایرانی که به حجاب تن نداده و نافرمانی مدنی میکنند، افزایش دادهاند.
مثلا ویدیوهایی که از رسانههای رسمی حکومت منتشر شده نشان میدهد در فرودگاهها یا موزهها و مکانهای توریستی، ماموران از ورود و ارائه خدمات به زنانی که حجاب ندارند یا حجاب مطلوب حکومت را ندارند، خودداری میکنند.
«سعید پیوندی»، استاد دانشگاه «لورن» فرانسه، در تعریف نافرمانی مدنی با تاکید بر جنبه جمعی و گروهی بودن، به ایرانوایر میگوید: «نافرمانی مدنی به کنش اعتراضی گفته میشود که جوهر اصلی آن سرپیچی از اجرای قوانینی است که در نگاه جامعه ظالمانهاند. بنابراین، با عدم رعایت قانون، افراد به شکل مدنی و غیرخشونتآمیز، به ظالمانه بودن آن اعتراض میکنند.»
او با تاکید بر اینکه، افراد بابت سرپیچی از این قانون ممکن است مجازات شوند، میگوید که آنها «با آگاهی از این مجازات، دست به سرپیچی از قانون ظالمانه میزنند.»
«فاطمه مسجدی»، مورخ اجتماعی فمینیست نیز بر جنبه «دستهجمعی» بودن اقدامات نافرمانی مدنی تاکید کرده و میگوید که این ناشی از یک «آگاهی جمعی و اجتماعی بین نسل جوان، به خصوص زنان و البته مردانی است که آنها را همراهی میکنند.»
اجرای این پرفورمنسهای نافرمانی مدنی در جامعه ایران، بعد از یک خیزش بزرگ اعتراضی، به باور مسجدی، بیانگر تلاش نسل جوان ایران برای عادت دادن اقشار مذهبی و سنتی جامعه به آزادی تن و بدن زنانه و حضور زنان در عرصه عمومی بههمان شکلی که خود زنان و دختران میخواهند، است:
«در اغلب این ویدیوهای رقص، کنار زنان و دختران بیحجابی که میرقصند، پسرها هم موسیقی مینوازند و آواز میخوانند. این یک نوع هارمونی بین زن و مرد نسل جوان است تا بگوید که بدن زن میتواند در فضای عمومی به نمایش در بیاید؛ به این معنا که زن میتواند بدون سمبل ایدئولوژی اسلامی، یعنی حجاب، وارد جامعه شود و تمام اینها علیرغم اینکه گشت ارشاد و پلیس امنیت و هزار جور نیرو و بودجه وجود دارد برای اینکه بدن زن را کنترل کند، اتفاق میافتد. از اینجنبه است که این اجراها، نافرمانی مدنی و حرکت جمعی مسالمتآمیز علیه خشونت به زنان است.»
آیا نافرمانی مدنی به سرنگونی منتهی خواهد شد؟
در اغلب ویدیوهایی که از پایکوبی و برداشتن حجاب اجباری توسط زنان منتشر شده، شهروندان بر مطالبه سرنگونی نظام سیاسی با بکار بردن شعارهایی که در ماههای گذشته در خیابان سر داده میشد، تاکید دارند.
اما، با اینکه این نافرمانیهای مدنی با خواست سرنگونی نظام قرین است، برای سرنگون کردن حکومت کافی نیست.
سعید پیونی، جامعهشناس در همینباره میگوید: «در کشورهایی که تا حدودی دموکراسی برقرار است، سرپیچی مدنی، نتایجی هم میتواند به بار آورد؛ یعنی حکومتها به کنش جمعی اعتراضی بیتوجه نیستند و نافرمانی مدنی باعث میشود نوعی آگاهی عمومی و هشیاری جدیدی به وجود بیاید و حکومتها ناچار شوند، با مخالفین برای پیدا کردن راهحلهای مشترک و یا راهی برای تغییر قوانین، به پای میز مذاکره بروند.»
او ادامه میدهد: «اما در کشورهای غیردموکراتیک که حکومتها به گفتگو با مخالفان تن نمیدهند، نافرمانی مدنی، تبدیل میشود به یکی از اشکال مبارزهای که گروههای اجتماعی میتوانند برای ابراز مخالفت خودشان آن را انتخاب کنند.»
پیوندی بر لزوم همزمانی راههای مبارزاتی دیگری که «منجر به کسب امتیازات و حقوقی شود که اعتراضات به خاطر آنها انجام میشود»، تاکید کرده و میگوید: «در مورد خاص ایران، جامعه در شش ماه گذشته از طریق اعتراضات، آگاهی جمعی جدیدی را کسب کرده و وارد مرحله تازهای از مقاومت خود شده است. بنابراین، اگر این کنش بتواند سراسری شود و مقاومت ادامه بیابد، میتواند زمینه و بسترساز اشکال دیگری از مبارزه شود که مطالبات مهمتری را مطرح کنند.»
این استاد دانشگاه همچنین تاکید میکند: «ایام عید، آزمون مهمی بود برای سنجش میزان مقاومت گروههای مختلف مردم و واکنشهایی که مردم در مقابل برخوردها و زورگوییهای حکومتی دارند.»
او با تاکید بر اینکه در پی اعترضات زن، زندگی، آزادی، نوعی جدید از نظم سیاسی بین نیروهای حکومت و مردمی که جمهوری اسلامی را نمیخواهند، برقرار شده، میگوید: «از یک طرف جامعه میخواهد حکومت عوض شود، اما حکومت تن نمیدهد به این خواسته مهم و هنوز زور جامعه هم تا اندازهای نیست که بتواند حکومت را وادار به کنارهگیری کند. تداوم این مبارزه میتواند دادههای کنونی را عوض کند و ما وارد یک دوران فرسایشی شویم که اشکال مختلف مقاومت مدنی با اعتراضات دیگر در هم آمیخته خواهد شد برای این که مساله تغییر نظام که امروز جامعه ایران به آن فکر میکند، تحقق یابد.»
اجرای هر نافرمانی مدنی، انقلابی در خانه و خانواده است
فاطمه مسجدی، مورخ اجتماعی اما بر این باور است که یک انقلاب دیگر به واسطه این نافرمانیهای مدنی در بطن سنتی و مذهبی جامعه ایران در جریان است: «هر نافرمانی مدنی برای خانواده، شبکه اجتماعی اطراف فردی که سرپیچی میکند، دوستان، همکلاسیها و هممحلهایهای او، الهامبخش است و بر آنها تاثیر میگذارد.»
او عمدهترین تاثیر بر شبکههای انسانی و اجتماعی افراد بازیگر نافرمانی مدنی را بر طیف مذهبی و سنتی دانسته و میگوید: «آنها را با مساله سکولاریسم در جامعه مواجه میکند. این یک امر اجتنابناپذیر است و برای عادت کردن نگاهها به پذیرفتن تن زن در جامعه به صورت انسانی و بهچالش کشاندن کنترلگری و سلطه بر بدن زن، هم از جانب دولت و هم از جانب جامعه و کسانیکه هنوز حجاب را میخواهند بر زنان تحمیل کنند، ضروری است.»
مسجدی در ادامه تاکید میکند: «این فرایند تغییر و نگاه به مساله زن و بدن او را تسهیل میکند. گسترش شجاعت و روشن نگه داشتن خیزش انقلابی مهسا است چون انگیزهای برای به خیابان آمدن دوباره جوانان است. به نوعی پایهای برای بازسازی جامعه مدنی و تشکلهای جنبش زنان و گروههای اجتماعی و سیاسی جامعه ایران است که در اثر سرکوبهای گسترده ۴ دهه گذشته و به خصوص در دهه اخیر آسیب دیدهاند.»
اشاره فاطمه مسجدی، به بازداشت فعالان جنبش زنان ایران در اواخر دهه ۱۳۸۰ و اجبار آنها به خروج از ایران و به مهاجرت به کشورهای مختلف جهان است.
او با تاکید بر اینکه البته فقط گوشهای از نافرمانیهای مدنی به بیرون و شبکههای اجتماعی رسوخ میکند، میگوید: «اگرچه این تغییر در قشر سنتی و مذهبی، زمانبر است ولی در نهایت نگاه آنها را به مساله زن تغییر خواهد داد. از طرف دیگر، خود بازیگرانی که این نافرمانی مدنی را انجام می دهند، میدانند که دولت با آنها با خشونت برخورد میکند و مورد حمله قرار خواهند گرفت، ولی بازهم این کار را ادامه میدهند.»
آیا با وجود سرکوب، نافرمانی مدنی، ارزشش را دارد؟
سعید پیوندی معتقد است که قضاوت در اینباره، بستگی به این دارد که افقی که جنبش در رابطه با آینده در مقابل جامعه قرار میدهد چه نیرویهای اجتماعی را به میدان بکشاند.
او با تاکید بر اینکه همینحالا هم هزینه بسیاری برای این خیزش اعتراضی پرداخته شده، میگوید: «در شش ماه اول جنبش زن زندگی آزادی، حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر از بین معترضان کشته شدند و هزاران نفر مجروح شدند و بعضی نقص عضو پیدا کردند، به خصوص کسانیکه به چشمهایشان شلیک شد. بیش از ۲۰ هزار نفر دورهای از زندان را تجربه کردهاند یا هنوز در زندانند. ما تا همین امروز بهای بسیار سنگینی پرداختهایم. بنابراین اگر نافرمانی مدنی هنوز در جامعه ادامه پیدا میکند، به دلیل اهمیت هدفی است که جامعه در مقابل خود دارد. هدفی که هنوز برای جامعه تا آن اندازه اساسی است که حاضر است کماکان بهای کنشهای اعتراضی خود را بپردازد.»
فاطمه مسجدی نیز بر این باور است که نسل جوانی که دست به اجراهای بینظیر و شجاعانه نافرمانی مدنی میزند، هزینه و فایده را انجام داده و تصمیم گرفته که به رغم سرکوب، از دست دادن امتیازات عدیده در سیستم سیاسی و اجتماعی ایران، به سرپیچی علیه حجاب اجباری و مقاومت در برابر حاکمیت، ادامه دهد: «این، یک نگاه جدید به آزادی و زندگی عادی است که معتقد است میشود زندگی را از کنترل دولت بیرون آورد. ظاهرا هم برای این جوانان ارزشمند است. جوانان میدانند که حرکتهایشان حتما تاثیرگذار خواهد بود و تکثیر میشود و ایدههای مقاومت خلاقانه از دل آن بیرون میآید.»
به گفته خانم مسجدی «فقط رقص و آواز و موسیقی نیست، بلکه جوانان در خانوادهها در مورد آن صحبت میکنند و خانوادههایشان و حلقههای بعدی را مجاب میکنند. پس در واقع، رقص و برداشتن حجاب، حرکتی نمادین است و یکنوع بیانیه دادن و فراخواندن جامعه است درباره مساله رهایی و آزادی زنان و برگرداندن عزت، شان و آزادگی زنان به زندگی آنها.»