ایران وایر
دومین استان پهناور ایران، سیستانوبلوچستان، با جمعیتی نزدیک به سه میلیون تن، «آب» ندارد. این استان، ویترین «محرومیت» در ایران است.
مقامات حکومتی هرازچندگاهی بههمین دلیل ویترین بودنش در فقر، کمبود بیمارستان، مدرسه و امکانات معمول رفاهی و این روزها کمبود آب، سری به آن میزنند، چند عکس یادگاری میگیرند، وعده و وعید میدهند و به تهران بازمیگردند.
***
بحران آب در سیستانوبلوچستان مربوط به امروز و دیروز نیست، اگرچه ناکارآمدی حاکمیت، همسایه بدعهد و خشکسالی جهانی، بحران را عمیقتر کرده است.
در این میان جمهوری اسلامی برخلاف اصول «حکمرانی خوب»، با حل نکردن مشکل آب، نه فقط به زیستمحیط و اقتصاد این استان ضربه وارد کرده، بلکه موجب شکل گرفتن یکی از بزرگترین «مهاجرتهای درون مرزی» طول تاریخ ایران نیز شده است. مهاجرت از سیستانوبلوچستان، به جایی که آب وجود دارد.
مهاجرت بزرگ
نماینده خاش در مجلس، ۲۵اردیبهشت۱۴۰۲، در مورد خطر جدی تنش آبی در بسیاری از شهرستانهای سیستان با بالای ۵ هزار جمعیت هشدار داده و گفته بود طی دو ماه آیند، علاوهبر مرکز استان، شهرستانهای سیستان نیز با تنش جدی آب آشامیدنی مواجه شوند.
پیشبینی «اسماعیل حسینزهی»، نماینده خاش در مجلس، زودتر از آنچه گمان میرفت محقق شد.
«محمد درویش»، کنشگر محیطزیست، نوشت که «در طول همین یکی-دو هفته، بیش از ده هزار نفر از مردم زابل مهاجرت کردهاند.»
این کنشگر محیطزیست همچنین هشدار داد که در صورت رفع نشدن این بحران، جمهوری اسلامی با یک مهاجرت ۴۰۰ هزار نفری روبهرو خواهد شد.
بحران آب در زابل، یکی از پرجمعیتترین شهرهای استان سیستانوبلوچستان و نزدیک به مرز افغانستان اما، رنگ و بوی امنیتی بهخود گرفته است.
«محمد سرگزی»، نماینده مردم زابل در مجلس، ۶اردیبهشت۱۴۰۲، در گفتوگو با «ایسنا»، نسبت به وقوع موج مهاجرت از این شهر هشدار داده بود. شهروندان زابلی در واکنش به «فقدان آب»، ناچار به مهاجرت به دیگر شهرها هستند؛ نتیجه این مهاجرت اما، خالی شدن شهرهای مرزی از مردمی هستند که بودنشان یکی از ضمانتهای امنیت است.
بحران امنیت زیر سایه بحران آب
روستاها و شهرهای مرزی تشکیل دهنده زنجیره امنیتی کشور هستند. افراد روستایی مرزنشین و حمایتها و همکاریهای آنها بهعنوان ذینفعان اصلی و اولیه امنیت مرزی در این رابطه، نقش بسیار اساسی دارد. کاهش جمعیت این مناطق، موجب از هم گسستگی زنجیره و بروز مشکلات متعدد امنیتی میگردد.
کارشناسان معتقد هستند که گسستگی زنجیره امنیتی، عواقب جبرانناپذیری را بههمراه دارد که با افزایش امکانات نظامی، تاکتیکی و لجستیکی هم قابل جبران نخواهد بود.
بهصورت کلی مهاجرت، واکنش انسان به شرایط نامطلوب زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطزیست و تلاش برای بهبود شرایط و جابهجایی مکان زندگی خود بوده است. اما در مورد مرزهای شرقی ایران، اگر بهدنبال علت افزایش مهاجرت داخلی باشیم، با واژه محرومیت مواجه خواهیم شد. درآمد کم و بیکاری فصلی، دسترسی کم به امکانات آموزشی، امکانات رفاهی و خدمات زیربنایی، از اصلیترین عواملی است که افراد را به مهاجرت تشویق میکند و البته این روزها، نبود آب.
رابطه بین توسعه و امنیت، رابطهای غیرقابلانکار است. امنیت بسترساز توسعه است و از سوی دیگر، در پی توسعه، امنیت میآید.
تاثیر توسعه بر امنیت در مناطق مرزی، نتایج بارزتری با خود بههمراه دارد؛ چراکه عدم توسعه مناطق مرزی و حاشیهای، جریان مهاجرت را از مناطق مرزی بهسوی مناطق شهری تسریع کرده و با خالی شدن سکونتگاههای مرزی از جمعیت، فعالیت، انباشته شدن مناطق مرکزی و شهری از جمعیت، هم مناطق مرکزی و هم مناطق مرزی، با مسائل و مشکلات امنیتی مواجه میشوند.
آب واقعا نیست
چندیست که کاربران اهل استان سیستانوبلوچستان، با هشتگهای #بحران_آب_در_سیستان و #به_داد_سیستان_برسید، در شبکههای مجازی در رابطه با کمبود آب این استان اطلاعرسانی میکنند.
تصاویری از سوی کاربران منتشر میشود که گاه انسانهای تشنه، دبه بهدست و گاه لاشههای ماهیان رودخانههای بیآب و زمینهای کشاورزی بیآب ترکخورده را نشان میدهد.
پیشتر نماینده مردم زابل در مجلس هشدار داده بود که در صورت عدم تامین منابع آب شرب این استان ظرف ۳ الی۴ ماه آینده، دیگر آبی در سیستانوبلوچستان نداریم، حتی هیچ منبع تامین آبی هم نخواهیم داشت.
بهگفته محمد سرگزی، نماینده مردم زابل در مجلس، اگر تا پیش از این در صورت قطع آب لوله کشی با تانکر بین مردم آب شرب توزیع میشد، اما دیگر آبی حتی برای توزیع با تانکر نیز وجود ندارد.
اسماعیل حسین زهی، نماینده مردم خاش در مجلس نیز، فروردین۱۴۰۲، به بیتوجهی مقامات حکومتی نسبت به کمبود شدید آب در این شهر اعتراض کرده و هشدار داده بود در سیستانوبلوچستان، «قحطی آب» آمده است.
مدیرعامل شرکت آبوفاضلاب سیستانوبلوچستان نیز پیشتر تایید کرده بود که حداقل ۳۵ درصد مردم این استان بهصورت «مطلق» به آب دسترسی ندارند.
در همین رابطه، محمد درویش، کنشگر محیطزیست نیز هشدار داده است که «چاههای نیمه»، تا آخر خرداد به آستانه گلآلودها میرسد و تصفیهخانهها قدرت تصفیه آن را نخواهند داشت و شرایط بسیار سخت و دشوار میشود و عملا، آبی برای شرب مردم وجود ندارد.
در همین رابطه، «کمپین فعالین بلوچ»، امروز گزارش داد که دهستان جکیگور، بزرگترین دهستان شهرستان راسک در نزدیکی رودخانه سرباز، مدت ۲۰ روز است که آب آشامیدنی و استحمام ندارد. در این گزارش بهنقل از یکی از ساکنان این دهستان آمده است: «قطعی آب آشامیدنی در این دهستان با جمعیت هفت هزار نفر، باعث شده مردم برای استحمام و تهیه آب شرب به رودخانه مراجعه کنند و کسانی که منبع آب برای ذخیره داشته باشند، با مبلغ حدود ۵۰۰ هزار تومان آب میخرند، اما کسانی که منبع آب ندارند، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند.» دهستان جکیگور در ۱۵ کیلومتری شهر راسک، در استان سیستانوبلوچستان واقع شده است.
همچنین ۲۴اردیبشهت۱۴۰۲، بهعلت قطعی ۱۷ روزه آب روستای «شکر جنگل» از توابع شهرستان سرباز، دو کودک بلوچ به نامهای «مروان ابراهیمی» و «عبدالله ابراهیمی» که همراه مادرشان برای شستن لباسها به رودخانه رفته بودند، غرق شدند.
این در حالیست که با توجه به سرانه جمعیت سیستانوبلوچستان، تنها آب شرب مورد نیاز این استان حدود چهل میلیون مترمکعب است.
راهکارهای غیر کارآمد
جمهوری اسلامی تاکنون برای حل بحران آب در استان سیستانوبلوچستان چند پروژه مختلف را در پیش گرفتند؛ از جمله چانهزنی با طالبان برای بازشدن آب هیرمند.
«حمید میرزاده»، کارشناس محیطزیست اما در این رابطه نوشت: «موضوعی که نباید فراموش کرد این است که حقابه ایران (منهای حقابه محیطزیستی تالاب هامون) از رودخانه هیرمند، چیزی در حدود ۸۵۰ میلیون مترمکعب است، اما نیاز آبی استان (دستکم در سیستان)، بسیار فراتر از این عدد است.» در نتیجه اگر آب هیرمند نیز به سوی ایران باز شود، مشکل آب این استان بهصورت ریشهای حل نخواهد شد.
پروژه «آب ژرف» یا آب فسیلی، دیگر راهکار جمهوری اسلامی نیز به همین اندازه ناکارآمد است.
«آب ژرف»، آبهایی است که در عمق هزار و ۵۰۰ تا سه هزار کیلومتری زیر زمین قرار دارد و دورهای طولانی (گاه هزاران سال) زیر زمین محبوس مانده است.
در ایران نیز، چون همه دنیا، «آب ژرف» وجود دارد، اما فارغ از هزینه بالای بهسطح آوردن این نوع از آب، روزنامه «پیام ما»، در گزارشی افشا کرد که آبهای ژرف استخراجشده برای آنالیز به آلمان ارسال شد و نتایج نشان میدهد هشت عنصر سنگین در این آب وجود دارد.
«رضا مکنون»، رییس شاخه مهندسی عمران فرهنگستان علوم ایران، در این رابطه گفته است که حتی اگر همه کشور را حفر و آبهای آن را استخراج کنیم، کل این آبها دو میلیارد متر مکعب میشود. میزان آبی که با هزینه میلیارد تومانی بهسطح میآید و حتی در صورت قابل استفاده بودن نیز، جوابگوی نیاز ایران نیست.
سومین راهکار، «عملیات اجرایی انتقال آب دریای عمان به استانهای شرقی» است که دولت بهرغم انتقاد گسترده کارشناسان، بهدنبال اجرای آن است.
«ابراهیم رئیسی»، رییسجمهوری، در سفر به استان سیستانوبلوچستان، از این طرح باعنوان پروژه «عظیم آبرسانی از دریای عمان به شرق کشور» نام برد و بدون اشاره به جزییات گفت که مقدمات این طرح «باوجود مشکلاتی که پیشرو بوده»، آغاز شده است.
در پروژه جدید آبرسانی از دریای عمان، قرار است با لولهگذاری، هزار و ۷۰۰ کیلومتر آبهای خلیج فارس و دریای عمان به استانهای سیستانوبلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی انتقال داده شود.
«کاوه مدنی»، پژوهشگر سرشناس آب، از اینگونه اقدامات جمهوری اسلامی باعنوان «گام بنیادین در راستای کورتر کردن گره ورشکستگی آبی ایران» و «تخریب زیستبوم کمنظیر خلیج فارس» نام برده بود.
زدودن املاح از آب دریا و تبدیلش به آب آشامیدنی، فرآیندی است که میتواند آثار مثبتی بر زندگی خیلیها برجای بگذارد. با این حال، ساخت کارخانههای نمکزدایی از آب دریا، باید با توجه به شرایط منطقهای و محیطزیست دریایی صورت گیرد تا کمترین آسیب مستقیم به آبزیان، و آسیبهای غیرمستقیم به مردم را داشته باشد.
عملیات اجرایی طرح آبرسانی از دریای عمان به شرق کشور، از ماه مهر۱۴۰۰ آغاز شد و قرار است با سرمایهگذاری سه میلیارد یورویی، تا پایان سال ۱۴۰۴بهبهرهبرداری برسد.
آب اما امروز برای سیستانوبلوچستان لازم است و هیچکدام از طرحهای حاکمیت، پاسخگوی نیاز فوری مردم استان نیست.