روزنامه «اعتماد»، در گزارشی تکاندهنده درباره سوختبران استان سیستانوبلوچستان، از مرگهای دردناکی نوشت که در انتظار آنهاست.
در این گزارش که پنجشنبه ۲۵خرداد۱۴۰۲ منتشر شده است آمده که سوختبران سیستانوبلوچستان اگر براثر «تیراندازی ماموران مرزی» جان خود را از دست ندهند، در خودروهای آتشگرفته میسوزند یا عضوی از بدنشان را از دست میدهند.
نویسنده این گزارش، مصائب سوختبران سیستانوبلوچستان را بسیار شبیه به کولبران کردستان دانسته و برخی دلایل گرایش مردم این منطقه به شغل کاذب سوختبری را، «تامین هزینههای درمان اعضای خانواده، مخارج ازدواج یا تامین هزینههای تحصیل» عنوان کرده است.
به گزارش اعتماد، تنها در طول سال ۱۴۰۱، انفجار خودروی حامل سوخت در جادههای اطراف ایرانشهر و سرباز، به کشتهشدن دستکم ۱۶۸ تن از سوختبران منجر شده که ۱۴۷ تن از آنها متاهل و دارای فرزند بودهاند.
همچنین در سال گذشته بهصورت میانگین، هر هفته چهار نیسان سوختکش در جادههای خروجی ایرانشهر منفجر شده است.
بالاترین آمار جراحی سوختگی، معلولیت، قطع عضو و فلج بهدلیل شدت سوختگی در کشور در بیمارستان خاتم ایرانشهر رخ داده که جز ۱۰ تخت سوختگی و سه اتاق جراحی آن، محل دیگری برای مداوای سوختبرهای آسیبدیده وجود ندارد.
در بخشی از این گزارش آمده است: «همه سوختبران برای ادامه زندگی به این جدال وارد میشوند. آنها خطر میکنند، خود را به دورترین نقاط مرزی میرسانند و هر بار به سفری میروند که شاید بازگشتی نداشته باشد.»
اعتماد به نقل از «احمد»، یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد زاهدان، که خود به شغل سوختبری مشغول است نوشته: «دنبال کار آبرومندی هستم و بهمحض اینکه کاری پیدا کنم که بتوانم خرج تحصیلم را بدهم، سوختبری را کنار خواهم گذاشت. مردم مناطق مرزنشین راه دیگری ندارند، از همین فرصتهایی که مرز باز است استفاده میکنند تا درآمد اندکی برای امرارمعاششان بهدست بیاورند.»
این دانشجوی اهل خاش با اشاره به خروج «تانکر، تانکر سوخت» که از مرز خارج میشوند گفته است: «نیروی انتظامی تنها به فکر تعقیب و تیراندازی به تویوتاهای مردم عادی است. سوختی که تانکرها جابهجا میکنند چندین برابر سوخت خودروهای ماست.»
سوختبر ۳۴ ساله دیگری به نام «حمید» از اهالی سراوان نیز در گفتوگو با اعتماد گفته است: «در روستاهای مرزی سمت ما بیکاری بیداد میکند، خشکسالی هم دردی است روی همه دردهای این مردم. فکر میکنید اگر کاری با درآمدی ناچیز داشتم همسر وکودکان خردسالم را رها میکردم و خودم را به دام مرز میانداختم؟»
حمید پیشتر در جریان سوختکشی در مرز با ماموران مرزی ایران و پاکستان درگیری داشته و در اینباره گفته است: «پول اندکی که ما دریافت میکنیم درواقع قماری است که روی جانمان میکنیم. پسرعموی من در تیراندازی جانش را از دست داد؛ افرادی را میشناسم که در آن سوی مرز گرفتار شدهاند و خانوادههایشان ماههاست از آنها خبری ندارند.»
قاچاق سوخت در مناطق مرزی شرق و جنوب شرق ایران از روی ناچاری رخ میدهد و انتقال تنها چند گالن بنزین در این مرزها، به مرگ سوختبران منجر میشود.
زنی به نام «گلنسا» که چند سال پیش شوهرش با تیراندازی هنگ مرزی کشته شد، به خبرنگار اعتماد گفته است: «شوهرم کشته شده ،حالا محل درآمد او و چهار فرزندش پول یارانههاست.»
فروردین۱۴۰۲ وبسایت «حالوش» که اخبار مرتبط با شهروندان بلوچ را منتشر میکند، در گزارش سالانه خود درباره کشتار شهروندان بلوچ بهدست ماموران جمهوری اسلانی نوشت که ۸۲ شهروند درحین سوختبری، با شلیک نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند.
این گزارش تایید کرده است که مردم و عموما رانندگان خودروهای سنگین، سوخت مازاد مصرف خود را به مناطقی که تقاضا برای خرید سوخت خارج از سیستم و نظارت دولتی وجود دارد، انتقال میدهند.
در گزارش سالانه حالوش به ممنوعیت قانونی برای سوختبری اشاره کرده و نوشته است که این ممنوعیت در حالی اعمال شده که دستگاههای نظامی به «برخی از عوامل محلی خود اجازه خریدوفروش سوخت را بدون قواعد موجود میدهند و شرکتهای نفتی و فرماندهان نظامی سوخت را بهصورت عمده قاچاق میکنند.»
۱۹فروردین۱۴۰۲، فعالان و شهروندان بلوچ، در یک طوفان توییتری که با عنوان «جان برای نان»، از رنج سوختبران بلوچ برای زندگی مینوشتند شرکت کردند.
فعالان بلوچ میگویند قربانیان سوختبری یا در اثر تعقیب و گریز نیروهای نظامی جمهوری اسلامی تصادف کرده و در آتش زنده زنده سوخته و یا با شلیک مستقیم ماموران، جان باختهاند.
کاربرانی که از اسامی آنها مشخص است، اغلب خود از مردم بلوچ هستند، از این نوشتهاند که شهروندان در استان سیستانوبلوچستان و مناطق بلوچنشین استانهای مجاور واقعا راه چاره دیگری جز سوختبری برای ادامه زندگی ندارند.
اکانت توییتر «حسام بلوچ» که خود را فعال مدنی معرفی کرده، نوشته است: «سرگذشت کوتاه یه سوختبر…، لیسانس گرفت، خدمت سربازی رفت، به امید اشتغال، نه سرمایهای داشت برای شروع کار، از سگ دو زدن خسته شده بود! منصرف شد. رفت سوختبری. خبر دادند، جنازه بههمراه ماشین خاکستر شده است.»
پیشتر یک شهروند بلوچ در گفت.گو با «ایرانوایر» گفته بود که سوختبرها هر بار که میخواهند راهی شوند، از خانواده خود طوری خداحافظی میکنند که انگار بار آخر است: «مثل یک اعدامی که آخرین بار با خانوادهاش ملاقات میکند، سوختبرها دقیقا این شرایط را دارند. این خیلی دردناک است. خیلی از دوستان خودم زنده زنده در آتش سوختند. من از نزدیک لمس کردم. ماموران نظامی اصلا ایست و هشدار قبلی نمیدهند، مستقیم شلیک میکنند.»
او در ادامه تاکید کرد : «اکثر سوختبرها تحصیلکرده و درس خواندهاند و میتوانستند برای جامعه خودشان کارهایی بکنند، ولی چون سنی هستند و بلوچ، در ادارهها به آنها کار نمیدهند.»
این شهروند بلوچ همچنین با اشاره به شمار افراد کشته شده از ابتدای سال جدید نیز گفت: « دو برادر به نام محمودزهی، زنده زنده در آتش سوختند. سرگذشت فرزندانشان چه میشود؟ چهطور بزرگ میشوند؟ من فردی را میشناسم که سوختبری میکرد و یک هفته به عروسی خود گفت میروم این سرویس آخر را و میآیم. همه امکانات و تدارکات عروسی او آماده بود، ولی رفت و دیگر برنگشت.»
از: ایران وایر