آقای ظریف اخیرا در سخنرانی خود در ۲۱ تیرماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی چنین مطرح کرد که در سیاست بینالملل، جنگ، کارآمدی خود را از دست داده است و آمریکا از سال ۲۰۰۴ به این موضوع پی برده و بازی “امنیتی سازی” را راه انداخته است. او سیاست امریکا در قبال روسیه را امنیتی سازی خواند و گفت که امریکا موفق شده است علیه روسیه در جهان اجماع درست کند و بازی اسرائیل با ایران را نیز بخش دیگری از پروژه امنیتی سازی خواند. در اینمورد او به سیاست هستهای پرداخت و گفت: “امریکا توانست با اوکراین بازی امنیتی سازی بکند، اجماع جهانی علیه روسیه درست کند و همین اتفاق با ما افتاد در بحث هستهای و کماکان هم ادامه دارد. دلیل مهمی که من بحث هستهای را بازی امنیتی سازی میدانم و معتقدم ادراک غلط ما باعث شد که ما در این چاله بیفتیم. بازیای که دارد با ما میشود بابت نگرانی نیست بابت نگران کردن است. دلیل اصلی این که من مسئله هستهای را بازی امنیتی سازی میدانم و نه امنیتی، این است که اگر اسرائیل واقعا از ایران نگرانی امنیتی داشت، وقتی در سال ۲۰۱۵ توافقی شد که لااقل برای ۱۵ سال برنامه هستهای ایران را عقب میانداخت، با آن مخالفت نمیکرد. اگر اسرائیل از ایران واقعا نگرانی امنیتی حیاتی داشت چرا نتانیاهو در سال ۱۹۹۲ در اولین دولتش که اعلام کرد که ایران با سلاح هستهای ۶ ماه فاصله دارد با اینکه برجام لااقل ۱۵ سال برنامه هستهای را به عقب میانداخت با آن مخالفت کرد؟ زیرا بازیش بازی امنیتی سازی است. “
در پایان ظریف از برجام دفاع کرد و گفت که “هدف اصلی برجام شکست آن فضای امنیتی شده و اجماع امنیتی علیه ایران بود. “
اما آیا آقای ظریف واقعیت را میگوید؟ آیا رژیم ایران بخاطر درک غلط در تله امینتی سازی گرفتار شد و هنوز گرفتار آن است؟ مسلما پاسخ این سئوالها منفی است. آقای ظریف واقعیت مهمی را که بیان نمیکند این است که نتانیاهو و خامنهای هر دو به بحران نیاز داشتند و دارند و تلهای در کار نیست این سیاست اصلی آقای خامنهای است که بدنبال بحران سازی باشد تا بتواند در بحران، کشور را مهار کند. این سیاست را هم از خود آقای خمینی آموخته است. براستی در جریان گروگانگیری که ایرانیان هنوز بهایش را میپردازند، مگر به عمد یک سال و نیم گروگانها را در ایران نگه نداشتند تا بحران بیافرینند و از طریق آن بتوانند مخالفان خود را حذف کنند و وارد بده بستان با دولتهای غربی شوند؟ مگر همان زمان رئیس جمهوری منتخب مردم نگفت “این ایران است که به گروگان امریکا در آمده نه امریکا به گروگان ایران”؟ چرا خمینی و احمد و رهبران حزب جمهوری اسلامی دوست داشتند “در تله گروگانگیری بیافتند”؟ پاسخ این سوال کاملا روشن است حذف مخالفان، استقرار ولایت مطلقه فقیه با تقویت سپاه پاسداران و اجرای برنامه هلال سبز و همه اینها برای تثبیت حاکمیت روحانیتی که اصولا بنا نبود بعد از انقلاب در دستگاههای دولتی حضور داشته باشد! براستی جنگ ایران و عراق را که در خرداد سال ۶۰ میشد بدان پایان داد چرا ۸ سال بطول انجامید؟ مگر در خرداد ۶۰ فرمانده کل قوا ننوشت “با طولانی کردن جنگ همان خواهند کرد که با گروگانگیری کردند و در ضعف به جنگ پایان خواهند داد. ” مگر سال بعد از آن، بعد از گرفتن خرمشهر نیز عدهای از میهندوستان ننوشتند که اکنون باید به جنگ پایان داد؟ پس چرا خمینی و هاشمی و غیره “در دام امنیتی ادامه جنگ افتادند “؟ پاسخ کاملا واضح است زیرا از دید آقای خمینی همانطور که در علن گفت “جنگ نعمت بود” شعار جنگ جنگ تا رهایی قدس باید همه جا سر داده میشد. بعد از گروگانگیری و ادامه جنگ نوبت به سیاست هستهای شد. شما نیک میدانید که در دهه ۶۰ و ۷۰ رهبران جمهوری اسلامی بدنبال ساختن بمب اتمی بودند. اینرا دیگر هیچکس به غیر از دروغگویان حاکم نمیتواند تکذیب کند. این درست است که اسرائیل نه از سال ۹۲ بلکه دهها سال است که مدعی است ایران تا اندی دیگر بمب میسازد. اما مگر میشود ۲۵ سال در تله امنیتی هستهای بود؟ خود میدانید که اسرائیل به جمهوری اسلامی نیاز دارد و جمهوری اسلامی به اسرائیل. از گروگانگیری ۴۴ سال است که مردم ایران روزی را بدون بحران بسر نبردهاند. همه اینها آنطور که شما مدعی هستید از “ادراک غلط” بوذه است؟ نه. چرا چنین خلاف واقعیتی را براحتی بزبان میآورید و سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی را “بخاطر ادراک غلط در تله افتادن” میدانید. از گروگانگیری ـ که فردای حمله به سفارت میشد همه را آزاد کرد ـ تا ادامه ۸ ساله جنگ و ابرام بر ۲۵ سال سیاست هستهای فلاکت بار همگی سیاستهای خمینی و خامنهای بودهاند و بدون این سیاستها که بر پایه “حفط نظام اوجب واجبات است” امکان عقلی و عملی که استبداد روحانیت فاسد و خونریز ۴۴ سال بطول انجامد فراهم نمیشد. تنها یک بار از دوستان اقتصاددان خود بپرسید گروگانگیری و ادامه جنگ و سیاست هستهای برای ایران چه میزان هزینه داشته است. بیاد دارید زمانی که رئیس بانک مرکزی وقت ایران توافق الجزایر با امریکاییها را فاجعه خواند و گفت ایران تعهدات مالی بزرگی برای آزادی گروگانها سپرده است آقای بهزاد نبوی گفت الان وقت چرتکه انداختن نیست! آیا ۴۴ سال بعد هم زمان حسابرسی نیست؟
اما آقای ظریف! شما خود را قهرمان برجام میدانید و اصرار دارید از آن توافق بین المللی دفاع کنید و برگ برنده کارنامه خود بدانید. اما واقعیت در باره برجام هم این نیست. اگر شما واقعا میخواستید از حقوق ملت ایران دفاع کنید بدنبال اصرار بر غنی سازی بیهوده نمیرفتید خوب میدانید که ایران حتی اگر به انرژی هستهای هم نیاز داشت ـ که از دید اینجانب ندارد ـ نیازی به داشتن صنعت غنی سازی نداشت. کشوری که اورانیوم ندارد و ۳۰ سال بعد از آغاز سیاست هستهای، تنها راکتور هستهایاش در بوشهر کمتر از ۱ درصد برق کشور را تولید میکند. جمهوری اسلامی ۱۵ سال است اورانیوم را غنی میکند اما خود میدانید که تاکنون روسها اجازه ندادهاند حتی از یک گرم اورانیوم غنی شده ایران در آن نیروگاه که تنها محل مورد استفاده است، استفاده شود. چرا ایران را بخطر انداختید که ۵۰۰۰ سانتریفوژ ۵۰ سال پیش بیهوده بچرخند. اگر از حقوق ایرانیان میخواستید دفاع کنید غنی سازی را کنار میگذاشتید. اما برجام برای پوشش دادن به سیاست ساختن بمب بود که به بن بست رسیده بود نه برای دفاع از حقوق ایران و ایرانیان. بستن آن قرارداد با دادن ۱۰۵ تعهد و خصوصا با داشتن مکانیسم ماشه افتخاری نیست. همانزمان نیز میهن دوستان هشدار دادند اما “نظام” به آن نیاز داشت و آقای روحانی نیز با وقاحت کامل گفت که غربیها در قبال خواستههای ایران زانو زدند! و عدهای از همه جا بیخبر نیز شما را بخاطر تلاش برای برجام، مصدق ایران خواندند! آیا اجماع امنیتی علیه ایران را نمیشد با کنار گذاشتن غنی سازی شکست داد؟ مسلما میسر بود اما شما باید غنی سازی را توجیه میکردید و به دروغ میگفتید “حق مسلم ماست”.
واقعا وقتی سانسورها در داخل برداشته شوند چه خواهید گفت؟ اینگونه توجیهها آنزمان دیگر خریداری نخواهد داشت. شما عادت کردهاید که مخالفان برجام و سیاست هستهای را یا از گروه ادامه دهندگان راه ساختن بمب در داخل کشور بدانید یا از کسانی که خود را در خارج در اختیار سیاستهای قدرتهای خارجی گذاشتهاند. اما ایران صدای دیگری نیز دارد صدای کسانی که وطن خود را دوست دارند و از حقوق ملت ایران میخواهند دفاع کنند. براستی چرا قادر نیستید این صدا را بشنوید؟
مهران مصطفوی
از: گویا