مریم قربانی‌فر: خانه‌ام ابری است…

سه شنبه, 20ام اسفند, 1392
اندازه قلم متن

خانه‌ام ابری است…

با حضور اصحاب رسانه در روزنامه قانون
خانه‌ام ابری است…

قانون، مریم قربانی‌فر- بحث‌های حاشیه‌ای مربوط به انجمن صنفی روزنامه‌نگاران هنوز چنان داغ نشده بود و وزیر ارشاد هم با این صراحت از باز شدن درهای انجمن صنفی نگفته بود که پیشنهاد میزگردی در ارتباط با مشکلات و حاشیه‌های روزنامه‌نگاری در ایران و فرصت‌ها و چالش‌ها مطرح شد. البته که بحث جذابی بود، این که روزنامه‌ای میزگردی برگزار کند و تعدادی روزنامه‌نگار از سختی‌ها و فرصت‌های کارشان حرف بزنند و این دارای جذابیت کمی نبود و تنها می‌ماند تایید مدیران روزنامه که با کلی پند و اندرز و نصیحت و راهنمایی رضایتشان جلب شد. کمی بعد در میانه انتخاب اعضای میزگرد بود که بحث‌هایی حول محور انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تبدیل به بحث روز سیاسیون شد و نامه‌ای با ۱۲۰۰ امضای روزنامه‌نگاران منتشر شد. هر چه برای این نشست جلوتر می‌رفتیم ، بحث‌ها در جامعه نیز افزون می‌شد. در نهایت اعضای میزگرد مشخص شدند. می‌خواستیم روزنامه‌نگاری از دهه‌های مختلف را درکنار هم داشته باشیم. گزینه نخست؛ «کامبیز نوروزی»، مدرس روزنامه‌نگاری و عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که اکنون مشاور حقوقی سازمان سینمایی است، بود. نوروزی باهمان حس صمیمی جاری در قلمش پذیرفت که مهمان روزنامه ما باشد. «جلال خوش‌چهره» را از روزهای اعتماد به یاد داشتیم. وی که از پیشکسوتان عرصه مطبوعات است، نیز پیشنهاد ما را با همه زمان اندکی که وجود داشت با خوش‌رویی بسیار پذیرفت.

مسعود حیدری، رئیس هیات مدیره خبرگزاری ایلناست که از تولد قانون‌آنلاین همواره کنار آن بود و این بار هم با لطفی که داشت با همه تاخیر در اطلاع‌رسانی، در میزگرد حاضرشد و درنهایت سه روزنامه‌نگار جوان دیگر در کنار این سه پیشکسوت قرار گرفتند. «ساسان آقایی» که با همه جوانی سال‌هاست در مطبوعات قلم می‌زند، «پژمان موسوی» که اگر روزنامه‌خوان باشید محال است این روزنامه‌نگار جوان را نشناسید و «مسعود کاظمی» روزنامه‌نگار جوان و خوش فکر این روزهای مطبوعات ایران درکنار سه پیشکسوت قرار گرفتند. برای برگزاری میزگرد بررسی مطالبات، چالش‌ها و فرصت‌های روزنامه‌نگاری و رسانه‌ها در ایران بیش از همه سپاسگزار سعه‌صدر و همراهی مدیران روزنامه قانون هستیم که اگر نبودند این میزگرد شکل نمی‌گرفت.

گروه فرهنگ و هنر، بهرنگ تاجبخش- کارصنفی وپیگیری مطالبات شغلی در تاریخ معاصر ایران،اغلب با برخورد قهرآمیز دولت‌ها مواجه شده است و ظاهرا راهی برای خلاصی ازاین نوع نگاه وجودندارد.نگاهی که هرگونه تلاش برای رسیدن به حقوق مشروع اصناف رامحکوم می‌داند.درحالت خوشبینانه،اگرتشکل‌های خاصی هم بتوانندازفیلترموانع دولتی عبورکنند،آن چنان درگیرپذیرفتن قوانین دست وپاگیرخواهندشدکه خیلی زودکارکردشان راازدست داده وبه ضدتشکل تبدیل می‌شوند. ضدتشکل یعنی‌‌همان آفت کارصنفی درایران؛یعنی وجود‌‌همان اصناف بی‌رنگ وبویی که نه تنها توان دفاع ازحقوق اعضایشان راندارند،بلکه القاکننده حس بدرنگِ ناامیدی هستند.امانکته غم انگیزماجرااینجاست که حتی جامعه روزنامه‌نگاران ایران هم ازداشتن صنفی درست وحسابی محروم هستند.‌‌ همان جامعه‌ای که اگردرفضای سیاسی-اجتماعی مملکت حاضرنباشند،سنگ روی سنگ بندنمی‌شود.‌‌

همان جامعه‌ای که باوجودسرکوب‌های شدیدوفشارهای کمرشکن،همچنان برمستقل بودن ازنهادهای قدرت تاکیدمی‌کند.‌‌ همان جامعه‌ای که امنیت شغلی مشخصی ندارندومعلوم نیست که فردای انتشارمطلبشان،کدام مسئول بانفوذاین مملکت رابه لیست دشمنان خوداضافه می‌کنند.اماچاره کجاست؟اگرقبول کنیم که کارموفق صنفی درایران بالاخره بایدازیک جا شروع شود،قدم اول راچطوربایدبرداشت؟درکدام افق بایدحرکت کردوبه کجارسید؟چراکارصنفی مطبوعاتی درایران همیشه باشکست مواجه شده است؟این پرسش‌ها و دغدغه‌های مشترک روزنامه‌نگاران ایرانی را در قالب یک میزگرد کوچک باهمکاران‌مان مطرح کرده‌ایم تاشایدبه یک حرف مشترک برسیم. کلامی که کمک کندبهترشویم وآسیب‌های شغلمان رابهتربشناسیم.حرف مشترکی که امیدوارمان کندبه ادامه دادن،به روزنامه‌نگارماندن،به روزنامه‌نگار مردن … .

چرا فعالیتی به نام کار صنفی درجامعه مطبوعاتی ایران وجود ندارد؟

کامبیز نوروزی: پاسخ متداول به سوال شما این است که دولت‌ها اجازه این کار را نمی‌دهند. در واقع دولت‌ها مانع از شکل‌گیری نهادهای صنفی حوزه فرهنگ در ایران هستند؛ در نتیجه تشکل‌های صنفی در صنوف فرهنگی- که یکی از آنها روزنامه‌نگاری است- شکل نمی‌گیرند. به عبارت دیگراز«دولت» به عنوان مانع اصلی پا گرفتن تشکل‌های صنفی فرهنگی در ایران نام می‌برند.

البته توضیح خواهم داد که چرااین پاسخ نادرست است.تحلیل گران مختلف با ادبیات مختلف،برای این موضوع ماهیتی سیاسی قائلند.من موافق این تحلیل نیستم. بنده نقش دولت راانکار نمی‌کنم؛ولی نگاهم به این موضوع اززاویه جامعه شناسی وبه عنوان امری اجتماعی خواهد بود.شکل گیری تشکّل صنفی مشروط به وجود صنف است. وجود صنف هم به ضرورت اطلاق مفهوم صنف درسطح جامعه‌ای که هویت صنفی وهویت مشترک صنفی درآن شکل گرفته باشدوابسته است.عینیت وتحقق این دومفهوم درگرو وجودتجربه صنفی است. به این معناکه شغل مشخصی طی سالهای متمادی کارکند،نهادینه شودوتجربه‌های مختلف راپشت سر بگذاردتابه هویت صنفی برسدودرطی شکل گیری هویت صنفی،هویت مشترک صنفی شکل بگیرد. مقصودازهویت مشترک صنفی،سلسله اموری است که وجودشان فارغ ازسن،جنس،گرایش سیاسی و… برای فعالیت صنفی ضرورت دارند.هویت صنفی مشترک،باید پایه‌ای برای ایجادیک سازمان مشترک صنفی قراربگیرد.

اگرچه قدمت روزنامه‌نگاری درایران به ۱۶۰ سال می‌رسد منحنی این دوره ۱۶۰ ساله یک منحنی سینوسی است؛نه یک منحنی خطی مستمر.فعالیت روزنامه‌نگاری درایران هیچگاه واقعیت خارجی مستقل نداشته است.مافقط دردودهه اخیرشاهدتوسعه مطبوعات بودیم.دهه‌های پرازفراز و نشیب برای روزنامه‌نگاری ایران وپرازسکته‌های کوچک وبزرگ.بنابراین اگردرحال حاضرازیک تشکل صنفی پایداروایمن در عرصه روزنامه‌نگاری برخوردار نیستیم،دلیل اصلی‌اش جوانی روزنامه‌نگاری درایران است که برای شکل دادن یک تشکل صنفی پایداروایمن وقدرتمند بسیارجوان است.با این وجود«انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران»که درتابستان ۸۸ دفتر آن پلمب شد،تشکل بزرگ،قدرتمندوموثری بودکه متاسفانه فعالیتش را متوقف کرددرهرحال،پاسخ سوال شماازحیث جامعه شناسی حقوقی،پاسخی اجتماعی دارد وازدرون مدل تجربه روزنامه‌نگاری ایران برمی‌خیزد.

جلال خوش چهره:مابایدتشکل‌های صنفی رامحصول جامعه متجددومدرن ببینیم.اولین سوالی که پیش می‌آیداین است که جامعه مایک جامعه مدرن است؟آیامابه تمام اِلمان‌ها واصول یک جامعه مدرن دست پیدا کرده ایم؟به نظرمن نه.برای همین هم روزنامه همزمان بانهاد قدرت وارد ایران شدوقرار بودازابتداکاری را بکندکه نهادقدرت ازاو می‌خواست.این موضوع به شکل سنتی درجامعه ما وجودداشته واگر می‌بینیم که هنوز نتوانسته ایم روزنامه‌نگاران رادرچهارچوب صنفی خودپیدا کنیم،به این دلیل است که رابطه وتعامل مناسب بین نهادقدرت ورسانه هنوزشکل نگرفته است.نهادقدرت معمولابانوعی بدبینی به رسانه‌ها نگاه می‌کندوازآنها چیزی را می‌خواهدکه قرار است بازتاب دهد،نه چیزی که رسانه – به عنوان محصولی ازیک جامعه مدرن -به آن اهمیت می‌دهد.این موضوع درجامعه ماهنوزشکل نگرفته است.نه تنهادررسانه،بلکه درقسمت‌های دیگرهم شکل نگرفته است.دراوایل مشروطیت گمان می‌بردیم دسته‌ای ازمطبوعات مستقل مشغول فعالیتند،یاحتی دراوایل انقلاب.

اما همانطورکه آقای نوروزی گفتند، چون رسانه‌های ما بی تجربه و دستکم کم تجربه بودند،گاه چنان ساختار شکنانه رفتارکردندکه شرایط رابه عقب برگردانند. بنابراین رسانه هنوزدرذهن حاکمیت سیاسی،بلکه به جرأت بگویم دربین عوامل روزنامه‌نگاران هم، جایی بین نگاه سنتی ونگاه متجدد درنوسان است وخودِ مطبوعاتی‌ها هم هنوزتعریف مشخصی ازاین موضوع ندارند.به همین دلیل هم وقتی صحبت ازانجمن صنفی به میان می‌آید،برداشت‌ها متفاوت است. همه دربلاتکلیفی به سر می‌بریم ونبودهویت صنفی باعث شده که آسیب پذیرترین قشراجتماعی، رسانه‌ها باشند.

پژمان موسوی: درتکمیل بحث آقای نوروزی می‌خواهم جزیی تربه این مقوله نگاه کنم.اگرواقعاپرسش این باشدکه چرامادرحال حاضریک تشکل صنفی قدرتمندنداریم،بخشی ازدلیل این موضوع رابایددراختلافات بین روزنامه‌نگاران جست‌وجو کرد.یعنی بچه‌های روزنامه‌نگارایران غیرازدو طیفی که به آنها راست یا چپ، اصلاح طلب یا اصولگرا می‌گوییم، همکارانی که به آزادی مطبوعات واقفند،همکارانی که دغدغه آزادی بیان دارندودرسانه‌های آزادکار می‌کنند،خوداین گروه‌ها اختلافات بین گروهی بسیارعمیقی باهم دارندکه بخشی ازآن ایدئولوژیک وفکریست.هرکدام ازآنهادرمقیاس جهانی متعلق به یک جناح فکری هستند. مثلاروزنامه جدیدی که به یک قشرخاص سیاسی تعلق دارددردست انتشار است.

واکنشی تندوقضاوتی زودهنگام علیه آن شکل می‌گیردکه این موضوع بسیاردرعدم نزدیکی روزنامه‌نگاران به هم موثر است. مشکل دیگری که بایدبه آن پرداخت این است که روزنامه‌نگاران جوانی که دربدنه رسانه‌ها مشغول فعالیت هستندهیچ مرجعی راقبول ندارند.بزرگانی که سال‌ها دراین عرصه مشغول فعالیت هستندومطرح هم بوده‌اند را نه به عنوان مرجع فکری،بلکه حتی به عنوان مرجعی که می‌تواند هویت بخش شودوبه جوان‌تر‌ها خط بدهد، نمی‌پذیرند.البته این مشکل درحوزه‌های دیگرهم وجود دارد.

اما در روزنامه‌نگاری هیچ مرجعی که طرف مشورت باشدوبتوانیم ازاوخط بگیریم وجودنداردوهمین باعث تفرق وچنددستگی روزنامه‌نگاران می‌شود.موضوع بازگشایی انجمن صنفی هم اگرجدی‌تر شودهمچنان بااین مسائل روبه‌روخواهد شد.کمااینکه من فکر می‌کنم این موضوع به ظاهر بی اهمیت درعدم شکل‌گیری هویت صنفی موثراست. اساساصنفی وجود نداردکه هویت داشته باشدوتشکّلی بالای سرآن باشد.

ساسان آقایی: علاوه برمسائلی که اقای موسوی به آنها اشاره کردند،فکر می‌کنم به بحث گسست نسلی درمطبوعات هم بایدبیشتر توجه کنیم.من ازسال ۸۱ با آقای خوش چهره در«روزنامه اعتماد»آشنایی دارم.هربارکه می‌رفتم وبر می‌گشتم،عده‌ای روزنامه‌نگارجدیدوتازه کاررا می‌دیدم که به جای روزنامه‌نگاران باتجربه تر آمده‌اند.قدیمی ترهایامهاجرت کردندیادرحوزه‌های دیگرفرهنگ وهنرمشغول به کارند.روزنامه‌نگاران جدیدبایدبازخوانی شوندوتجربه کسب کنندتاتحریریه قدرتمندی شکل بگیرد.به قول یکی از دوستان،بایدباشرمساری بگوییم درنسل ماتازمانی که استوانه‌هایی برای تکیه دادن وجود ندارد، تا زمانی که درتحریریه‌ها بازاست وهرروزکسانی می‌آیندوفردادیگرنیستند،نه عرق صنفی به وجود می‌آید ونه الزامی برای رعایت اصول مطرح می‌شود.من فکر می‌کنم بحث گسست نسلی نه فقط درعرصه کار صنفی،بلکه دربقیه عرصه‌ها نیزحائزاهمیت است.من درجریان مسائل انجمن صنفی قرارداشتم. فکر می‌کنم زمان تعطیلی ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ عضو داشت که امروز ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفراز آنها هم درمطبوعات مشغول به کارنیستند.یعنی ریزش عظیمی را شاهد بودیم.حال باید با چه نیرویی صنف راه بیندازیم؟ تجربه به سرعت و آسانی به دست نمی‌آید،دیدگاه هم همینطور.بایدماندوخاک خوردوتجربه کسب کردوفرازونشیب‌ها را از نزدیک دید. نسل جدید معمولا دچار جو زدگی‌های ابتدایی این کار می‌شوندوعلاقه‌ای به تجربه اندوزی از نسل قبل هم ندارند.برای بعضی دیگرهم روزنامه‌نگاری پله ترقی است.من فکر می‌کنم وجودصنف ملزم به وجود ابزار ابتدایی آن یعنی عضو ثابت ومستمراست که آن را نداریم.

موسوی: چند وقت پیش آقای«فریدون صدیقی» می‌گفتند:«آن زمان که مادرروزنامه کار می‌کردیم،جرات نداشتیم به اتاق «دکتر سمسار»-که آن موقع سردبیر بودند-نزدیک شویم.سردبیری تقدس داشت.من حتی جرات نمی‌کردم ازجلوی در اتاق‌اش رد شوم و او را ببینم.»البته این هم خوب نیست که سردبیردرجایگاهی بنشیند که بامجموعه‌اش ارتباط نداشته باشد؛ولی به جرات می‌گویم این درست نیست که روزنامه‌نگاری سردبیریامدیرش را نالایق بداند.این اختلافات آنقدر بالاگرفته که قابل چشم پوشی نیست.زمانی ماکسانی مثل دکترسمسار یا آقای مصباح زاده راداشتیم که نسلی به آنهادر روزنامه‌نگاری اقتدا می‌کردند.

نوروزی: من این حرف رابه هیچ وجه نمی‌پذیرم.مابزرگانی داشتیم که الان نظیرشان وجودندارد.اتفاقا میخواهم بگویم درجامعه مابه دلیل ارتعاشات اجتماعی سنگین وبعضی احساس‌های منفی ناامیدانه، نسبت به گذشته حس حسرت باری وجود دارد. اتفاقا اینطور نیست. آرشیو‌ها وروزنامه‌های امروز راباهم مقایسه کنید.من بی تردید می‌گویم روزنامه سال ۵۰-۵۱ باروزنامه‌های فعلی مااصلاقابل قیاس نیستند. این حس که بعضی از پیشکسوت‌های محترم روزنامه‌نگاری سعی درتشدید آن دارند،به هیچ وجه حس درستی نیست.

موسوی: هدف من ارزش گذاری برروزنامه‌نگاران قبلی و فعلی نیست.از«احترام»حرف می‌زنم که امروز شاهد کمرنگ شدن آن هستیم.

نوروزی: اتفاقاآن احترام بیشتر اداری بوده تااحترام حرفه‌ای روزنامه‌نگاری.روزنامه‌نگاری پیش ازسال ۵۷ دو خصلت اساسی روزنامه‌نگاری رانداشت.یکی استقلال ودیگری آزادی.اساساروزنامه‌نگاری تخصصی درآن دوران وجود نداشت.این اواخربعضی ازدوستان درمحافل رسمی مثل معاونت مطبوعاتی،برای عقب زدن روزنامه‌نگاری پیشرو از پیشکسوت‌ها حرف به میان می‌آورند.البته منظورم ازروزنامه‌نگاری پیشرو،طرح مباحث ساختار شکنانه نیست؛بحث تکنیک‌های روزنامه‌نگاری واصول حرفه‌ای این عرصه است.بحث خبرنویسی وعکس است.من بااشخاص کاری ندارم.درهمان دوره هم روزنامه‌نگارانی بودندکه بعدهاهم درخشیدندوحالابعضی‌هایشان همچنان کارمی‌کنند،ولی تعدادشان کم است.روزنامه‌نگاری ما از هر جهت نسبت به آن دوره پیشرفت داشته است.من ازشما می‌پرسم،امروزه تعدادکسانی که می‌تواننددرروزنامه‌های ایران گزارش حرفه‌ای بنویسندچندنفراست؟تعدادشان کم نیست.نمی‌خواهم روزنامه‌نگاری ایران رابا فرانسه وانگلستان و آمریکا مقایسه کنم.ولی امروزروزنامه‌نگار ایرانی هویت دارد.

خوش چهره: یکی ازدلایلی که باعث شده هنوزبین سنت ومدرنیته درنوسان باشیم،ایجادشاخه‌بندی‌هاست.ما برای جایگاه خودمان تعریف مشخصی نداریم.برای اینکه اصولی تر پیش برویم بهتر است بپرسیم صنف وضرورت وجود آن چیست،تادرپاسخ به این سوال به مسئله عدم وجودصنف پرداخته شودو درمرحله بعدنگاه تجویزی داشته باشیم.یعنی بیاییم بگوییم به این دلایل بایدصنف داشته باشیم.همان طورکه آقای نوروزی مطرح کردند،روزنامه‌نگاری تحولات بسیاری رااز سرگذرانده است.روزنامه‌نگاران فعلی هزینه‌های سنگین تری بابت نظریات واندیشه‌های خود پرداخته اند .

جسارت و آرمانگرایی روزنامه‌نگاران جوان به مراتب بیشترشده است.این سوال دائما پرسیده می‌شود که چراصنف شکل نمی‌گیرد؟این یعنی نگاه نهاددولت ونظام سیاسی هنوزهمان نگاه سنتی،بی اعتمادیک سویه است که ازابتدای ورود رسانه به ایران وجود داشت.

رسانه‌های ماهم هنوزنتوانسته‌انددرکارکردوکارویژه‌های خوداین باوررانهادینه کنندکه رابطه رسانه وقدرت یک رابطه تعاملی دوطرفه است. مسئله بعداین است که مابه شکل هدایت شده یاغیرقابل کنترل ازدهه ۸۰ تاامروز شاهدورودبی رویه نیروهای مطبوعاتی هستیم.ازدهه ۷۰ هردو جناح سیاسی ازبدنه رسانه‌ها به شکل گلادیاتوروابزار استفاده کردند.روزنامه‌نگاران جوان درمدت کوتاهی به تشخصی پوشالی رسیدندودرتمنای این نبودندکه هویت صنفی به دست آورند.یادشان رفت که هنوز قراردادوجایگاه حقوقی آنها مشخص نیست.متاسفانه«قرار دادهای سه ماهه»بزرگترین آسیب را به بدنه مطبوعات کشور وارد کرد.روزنامه‌نگاری که ازحقوق پایین ترین افراد جامعه دفاع می‌کندجرئت دفاع از حقوق خودرا ندارد.من به انجمن صنفی انتقاددارم.فکر می‌کنم انجمن صنفی کارکرد خودراازدست دادوبه مرکزی برای انتشار بیانیه وتریبونی برای تشخص بخشیدن به عده‌ای مشخص بدل شد.یک انجمن صنفی اگرکارکردخودراداشته باشدبایدازحقوق اعضایش دفاع کند.

نوروزی: برای اینکه ازمحوریت بحث وتشکل صنفی خارج نشویم،فراموش نکنیم درمورد چه صنفی حرف می‌زنیم.مابایدسطح انتظارواندازه گیری موفقیت‌ها وشکست‌هارا به تناسب یک واقعیت خارجی به نام صنف روزنامه‌نگار تحلیل کنیم.اغلب ازاین موضوع دربحث‌ها غفلت می‌شود.وجه اجتماعی علل ضعف صنفی درتشکل‌های روزنامه‌نگاری رابایدجست‌وجو کرد.

روزنامه‌نگاری چند سال است کار می‌کند؟دراین چندسال چقدرفرازوفرودداشته است؟درتمام جهان آزادی‌های اجتماعی آمیزه‌ای ازرنج‌هاست.۱۰ سال پیش،وقتی قانون مطبوعات افغانستان تصویب شد،تعدادی ازروزنامه‌های مهم چنان تیترهای حسرت باری زدندکه گویاآنها به نهایت دموکراسی رسیدندومادرمنجلاب استبداد غوطه‌وریم.اینها واقع گرایانه نیست.ما با مقوله‌ای طرفیم که دودهه بیشترقدمت نداردودراین دودهه حداقل دو سه نسل عوض کرده است.با تمام اینها معتقدم وضعیت روزنامه‌نگاری ایران نسبت به ادوارتجربه اش وضعیت خوبی است.من انتقاد آقای خوش چهره رانسبت به انجمن صنفی اصلا قبول ندارم.کتابی به نام«دغدغه آزادی»که شامل مجموعه مکاتبات انجمن صنفی باقوه قضاییه است،سندی روشن ازوقایعی‌ست که درانجمن صنفی رخ داده است.فراموش نکنیم که این تشکل صنفی خوب یابد،محصول همین جامعه روزنامه‌نگاری است. شما نمی‌توانیدتحت هیچ عنوانی ازتشکل روزنامه‌نگاری ایران انتظاراتی مشابه اتحادیه روزنامه‌نگاری فرانسه داشته باشید.یعنی به دلیل نوپا بودن روزنامه‌نگاری درایران،ضعف‌ها وکاستی‌ها طبیعی است.

خوش چهره: قبول دارم که انجمن صنفی محصول جامعه روزنامه‌نگاری ماست،اما می‌توان با آسیب شناسی نقاط ضعف وقوت کارراشناخت وبرای رفع آن‌ها تلاش کرد.فرق انسان امروزباانسان دیروزاین است که انسان دیروز تاریخ نداشت وانسان امروز دارد.این درست که نمی‌توانیم اتحادیه روزنامه‌نگارانی در سطح اتحادیه روزنامه‌نگاران فرانسه داشته باشیم،اما تجربه آنها را که در دست داریم.

نوروزی: ماهیچ تجربه‌ای از آن‌ها نداریم.فقط مطالعه‌شان کرده ایم.

خوش چهره: ببینید.من به انجمن صنفی کاملا احترام می‌گذارم.ولی تمام حرف من این است که آیا درانجمن صنفی اولویت بارفع مشکلات صنفی بودیاورودبه درگیری‌های سیاسی؟من تصور می‌کنم حل مشکلات صنفی دراولویت دوم قرار داشت یابسیار کمرنگ بود.نشانه آن هم قرار دادهای سه ماهه روزنامه‌نگاران که درهمان دوران اتفاق افتاد.این‌ها مسائلی است که بایددربحث انجمن صنفی به آنها توجه کنیم. آیا تحریریه‌های ما تحریریه‌های استانداردی بودند؟فضای تنفس کافی برای همکاران ما وجود داشت؟چقدروقت برای آموزش تخصصی خبرنگاران گذاشته شد؟انجمن صنفی بایدبه این مسائل می‌پرداخت.

نوروزی: آقای خوش چهره.زمان رافراموش نکنید.ما درموردسال‌های ۷۷ تا ۸۰ حرف می‌زنیم.دقیقاتمام آن سال‌هاتمام ماجراهارا به خاطر بیاوریم.درهمان سال‌ها پرونده‌های متعددکارگری- کارفرمایی وجودداشت که کمیته حل اخلاف انجمن به آنها رسیدگی می‌کرد.خودمن به عنوان یکی ازاعضای کمیته حقوقی پیگیراین مسائل بودم.

خوش چهره:به نظرمن انجمن صنفی باهمه زحمت‌هایی که کشید،درپیگیری مطالبات حقوقی روزنامه‌نگاران موفق نبود.

نوروزی:کدام مطالبات؟

خوش چهره:مثلادرابتدای تشکیل انجمن صنفی،هیچ مدیرمسئولی به راحتی نمی‌توانست خبرنگارش را اخراج کند.انجمن دخالت می‌کردو پشت روزنامه‌نگار می‌ایستاد.همان انجمنی که کارکردش را از دست دادووارددعواهای سیاسی شد.
نوروزی:متاسفانه بعضی ازدوستان دربررسی فعالیت‌های انجمن صنفی متدولوژی کارشناسی را رعایت نمی‌کنند.بایدمستدل صحبت کرد.آیاپیگیری برای رفع توقیف روزنامه‌ای بعدازتعطیلی آن سیاسی کاری است؟ فراموش نکنیم که انجمن‌های صنفی به طورکلی قوه اجرایی ندارند.

آقایی: نکته‌ای رابایدبه بحث دوستان اضافه کنم. من موافق این موضوع نیستم که اگرانجمن صنفی جهت‌گیری سیاسی نمی‌داشت و بیانیه صادرنمی کرد، تعطیل نمی‌شد. اتفاقا معتقدم که انجمن صنفی را بدون این بهانه‌هاهم به تعطیلی می‌کشاندند. مانندنهادهای دیگری که اراده کردندوبسته شد.ازطرفی پیگیری مطالبات روزنامه‌نگاران هم موضوع بسیارمهمی است. اما یادمان باشد که وضعیت روزنامه‌نگاری در ایران بسیارلجام گسیخته است. کارفرمایانی که ازفردای روزنامه‌های خود بی‌خبرند، چطور می‌توانند مسئولیت امنیت شغلی کارکنان رابپذیرند؟ قطعاهمه به ایجاد مسائلی که باشانه خالی کردن مسئولان روزنامه‌ها از تعهداتشان به وجود می‌آید اعتراض جدی داریم؛امابایدقبول کنیم که رفع بخشی از این مشکلات هم از اراده آن‌ها خارج است. روزنامه‌های خصوصی به شدت تحت فشارند. نبایدگمان کنیم که همه مسائل با فاصله گرفتن از فضای سیاسی حل می‌شوند. بی شک بایدبخش مهمی ازمسائل درحوزه سیاست حل شودکه بعدازآن بتوانیم درحوزه مسائل صنفی باقدرت حرکت کنیم. تازمانی که این دغدغه‌هاحل نشودموفقیت بعیدبه نظرمی‌رسد.

با درنظر گرفتن تمام موارد چگونه می‌توانیم به یک نظام مشخص صنفی برسیم و مشکلات توضیح داده شده را حل کنیم؟

کاظمی: بحث اختلاف بین روزنامه‌نگاران به شدت جدی است. این‌که در فضای فعلی روزنامه‌نگاری در ایران، کسی هم صنف خود را قبول ندارد و حاضر نیست با او سر یک میز بنشیند واقعیتی بزرگ است. با این اوصاف اگر صنف بخواهد دوباره شروع به کار کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آقای خوش چهره بحث چرایی ضرورت صنف را مطرح کردند. روزنامه‌نگاری شغلی آسیب‌پذیر و در معرض خطر است. همین که شما واقعا نمی‌توانید مطمئن باشید فردا که در تحریریه روزنامه خود حاضر می‌شوید آیا روزنامه‌ای وجود خواهد داشت یا خیر، لزوم وجود یک صنف برای دفاع از حقوق این قشر را هویدا می‌کند. شناخت رسانه از حاکمیت و حاکمیت از رسانه هم باید بررسی شود. به نظر می‌رسد شناخت و درک صحیحی وجود ندارد، توقعات نادرستی به وجود می‌آید و هر دو طرف به هم مشکوک هستند.

در هر حال روزنامه‌نگاران در ایران سال‌های سختی را سپری کرده اند و اکنون زمان آن فرا رسیده که فارغ از مشکلات سیاسی کمی هم به دغدغه‌های اقتصادی آنها رسیدگی شود. جدا از این واقعیت که روزنامه‌نگاری در ایران همواره دستخوش تحولات سیاسی می‌شود و تجربه سه دهه اخیر نشان داده که هر دولتی با هر گرایشی بر مصدر کار بیاید نهادهایی برای برخورد با این صنف فعال می‌شوند، اما نباید از وضعیت معیشتی این قشر غافل شد. صنف به غیر از دفاع از حقوق سیاسی فرد، به معنی پیگیری بیمه بیکاری، قرارداد و مسکن است. افزون بر رسالت مطبوعاتی که دغدغه اصلی روزنامه‌نگاران است، معیشت موضوعی است که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. معضل بیکاری که گریبانگیر جامعه بوده است، به شکل تعطیلی و توقیف سرریزهای خود را در جامعه مطبوعاتی ریخته و گاهی تعداد روزنامه‌نگاران بیکار از شاغلین پیشی می‌گیرد.باید فکری به حال وضعیت مالی آنان کرد. از طرفی روزنامه‌نگاران شاغل نیز به دلیل شرایط عجیب و غریب قراردادها و نبود امنیت شغلی، وضعیت معیشتی نگران کننده‌ای دارند. باید صنفی قوی و پویا و از دل همین قشر وجود داشته باشد تا بتواند به استیفای حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روزنامه‌نگاران بپردازد.

حیدری : با توجه به مباحث مطرح شده،فکر می‌کنم بایدرویکردبحث‌ها ازسطحی که درآن می‌گذرد فاصله بگیردوازافق بالاتروبلند‌تری به این مقوله نگاه کنیم.بایدبپذیریم که عقبگردوحشتناکی داشته‌ایم. به نظرمن انجمن صنفی هم مثل همه نهادهای تازه تشکیل شده جامعه مدنی،نوپا بودودچارآسیب‌های جدی شد.البته قبل ازبرخوردباانجمن صنفی باتشکل‌های صنفی دانشجویی وحتی کارگری برخوردشده بود.در نتیجه مقابله بانهادهای صنفی در این مملکت کاملاسیاسی است.

حالا که وزیر کار و وزیر ارشاد خواستار بازگشت انجمن صنفی هستند و می‌خواهنداین مجمع احیا شود، پس چرا هنوزچوب لای چرخ این انجمن گذاشته می‌شود؟به نظر می‌رسد خواسته‌ها مبنی برادامه همین وضعیت یعنی نبودانجمن صنفی وجودداردکه دلیل آن هم اتفاقاتی است که درگذشته افتاده وبه اشتباه گمان می‌شودکه احیای مجدد انجمن صنفی یعنی احیای مجددمسائلی که برای حاکمیت هزینه آور است.به همین دلیل زیرباراین موضوع نمی‌روند.

خوش چهره: ظاهرا برداشتی که از صحبت‌هایم شده این بوده که بنده انجمن صنفی گذشته رابه طور کلی رد می‌کنم.درصورتی که تمام حرف من این است که کارکرد سیاسی انجمن پررنگ ترازکارکرد صنفی آن بود.

درضمن درجامعه دموکراتیک یامدرن هم نیازبه بازخوانی وجست‌وجوی ضعف‌ها وجوددارد.من عمیقامعتقدم بخشی ازکسانی که درانجمن صنفی فعالیت داشتندازآنجا به عنوان تریبون استفاده کردند. در عین حال می‌گویم بخش سیاسی انجمن به هر دلیلی،به مراتب پررنگ ترازبخش صنفی آن بود.یکی از معایب بدنه روزنامه‌نگاری ماتشخیص این نکته است که ایا یک روزنامه‌نگار می‌تواندیک روزنامه‌نگار سیاسی باشدیایک سیاستمدارروزنامه‌نگار؟متاسفانه می‌بینیم که روزنامه‌نگاران حتی جلوترازسران سیاسی حرکت می‌کنندوبه همین دلیل من ازواژه گلادیاتوربرای این قشراستفاده کردم.من سیاستمدار روزنامه‌نگارنیستم اماسایه سیاستمداران روزنامه‌نگاردرهردو جناح آنقدر سنگین است که بدنه مطبوعاتی مارادرخودفرو برده واجازه نمی‌دهدکه جامعه روزنامه‌نگاری بانگاه حرفه ای،یک فهم مشترک ازمنافع صنفی خودداشته باشد.درابتدای صحبتم عرض کردم که رسانه هنوز درنگاه نهادقدرت یک مقوله سنتی و ابزاریست.یعنی همان چیزی از رسانه خواسته می‌شودکه به نفعش باشد.هنوزنمی‌خواهندبپذیرندکه رسانه محصول دنیای مدرن است و نمی‌شود از ابزار مدرن اینگونه استفاده کرد.

نوروزی: همینجا عرض کنم که بنده این انتقادها رابه معنی مخالفت شما با وجود انجمن صنفی تلقی نمی‌کنم. حرف شما با حرف کسانی که نمی‌خواهندسربه تن روزنامه‌نگارباشدمتفاوت است وگرنه اصلا بحثی باقی نمی‌ماند.این موضوع که تشکل صنفی روزنامه‌نگاری درایران چه وضعیتی را می‌گذراند، تحلیل عمیقی را می‌طلبدکه بایدمراقب باشیم به بیراهه نرود.وقتی ازامری اجتماعی سخن می‌گوییم، بایدبه عوامل زیادی توجه کنیم بحث برسرشغلی است که سن و سال کمی داردوبایداین نکته را به عنوان امری اجتماعی تحلیل کرد.الزام‌های اجتماعی دو منشأ دارند؛قانون واخلاق. نهاد‌های صنفی و اجتماعی قدرت قانونی ندارند. نمی‌توانندیک مدیر مسئول رامجبور کنندکه مثلا بیاواز این مدل قرارداد استفاده کن.قدرت نهادصنفی وابسته به قدرت خودصنف و اعضاست.صنف هم ابتدابایداستقرار وهویت وقدرت پیدا کندوبه تدریج تشکل صنفی قدرتمندی رابه‌وجودبیاورد.

یادمان بماندکه اگر یک نهادصنفی مطبوعاتی تحت لوای«قانون»تشکیل شود،همیشه زیربلیت حکومت است.تشکیل یک نظام صنفی روزنامه‌نگاری توسط قانون درایران،مرگ استقلال روزنامه‌نگاری است.آن وقت است که قانون تصمیم می‌گیردکه چه کسانی وباچه شرایطی بایددرانجمن عضو شوندیا هیأت مدیره چه ترکیبی داشته باشدو…تمام اینهاهم بااستنادبه قانون مطرح می‌شود.لذا آنچه بایداتفاق بیفتد، تقویت خوداین حرفه است.

موسوی: مسئله این است که ماروزنامه‌نگاران چراکمترین اولویت رابه مسائل صنفی می‌دهیم؟ما نبایدبه روزنامه‌نگاری نگاه مرثیه‌گونه داشته باشیم.زیراپذیرفته ایم که شغلی سخت وزیان آورداریم و ممکن است اتفاقاتی بیفتد که در دوره هایی از سال بیکار شویم.با اینکه مسئله مالی از اهمیت بالایی برخوردار است اما فکر می‌کنم دغدغه اول من وبسیاری از دوستان روزنامه‌نگار این مسئله نیست.بحث ارزش گذاری وقضاوت بر این رویکرد نیست. می‌خواهم بگویم روزنامه‌نگاران نقشی فراترازمشاغل دیگر برای خود قائلند.صاحبان شغلی که امکان تاثیر گذاری بر اجتماع را دارند.

شاید لازم باشد مفهوم روزنامه‌نگار را بازتعریف کنیم.در سال‌های اخیر موج بزرگی از روزنامه‌نگاران آزاد وارد مطبوعات شدند که تجربه و تخصص بالایی نداشتند. در واقع این موضوع نشان داد که دیگر حساسیت بالایی از طرف مدیران روزنامه‌ها در انتخاب روزنامه‌نگار وجود ندارد.نظر شما چیست؟

آقایی: واقعیت این است که روزنامه‌نگاری شغل جذابی است وخیلی‌ها دوست دارندروزنامه‌نگار شوند. این موضوع نشان می‌دهدکه باهمه انتقادهایی که به فضای روزنامه‌نگاری کشوروارد است،معدل کاری‌اش رفوزگی نیست.اگر رفوزه شده بودیم این همه اشتیاق برای ورود به این عرصه وجود نداشت.البته نباید فراموش کنیم که رفوزه نشدن لزوما به معنای موفق بودن نیست.

حیدری: در این حوزه مشکل ساختاری وجود دارد.بخشی ازاین معضل که چرا مدیر مسئول نمی‌تواندبا مطالعه و تحقیق افراد تحریریه را در سطوح مختلف انتخاب کند،شرایطی‌ست که به مدیر مسئول تحمیل می‌شود. چند درصد از تحصیلکرده‌هایی که از پشت میز دانشگاه‌ها خارج می‌شوندواردتحریریه‌ها و فضای کار روزنامه‌نگاری می‌شوند؟با همه تنگناها،شناخت افرادمستعدبخشی ازمشکلات راحل می‌کند. واقعیت این است که تعداد زیادی ازروزنامه‌نگاران خوش سابقه،به دلیل کاستی‌های صنفی ودستمزد‌های پایین،رغبت فعالیت دراین عرصه را ندارند.کم نبودندروزنامه‌نگارانی که در۸سال گذشته به دلیل مسائل صنفی یاسیاسی ازاین فضا بریدندوبه فضاهای دیگری رو آوردندوحالادیگرمایل نیستند برگردند.تعدادزیادی ازافرادمستعد،به دلیل فشارهای وارده عملا منزوی شدند.ازطرفی دیگرچنددرصداز روزنامه‌نگارانی که باآنها برخوردهای شدید شد،اعتماد می‌کننددوباره به این فضا برگردند؟پس طبیعی است که فضاخالی شده وانتخاب افراد زبده وبااستعدادسخت تر می‌شود.

موسوی: یکی ازنکاتی که بایددربررسی این موضوع به آن توجه کنیم،وجود مدیر مسئولانی است که اصولا مطبوعاتی نیستند.یعنی نه درکی ازکار مطبوعاتی دارندونه تیمی که قرار است با آنهاکارکنندرا می‌شناسند.این سردبیر است که تیم تحریریه را شکل می‌دهد؛امامدیرمسئول بعدهابه خودحق می‌دهدبا تیمی که نمی‌شناسد،سلیقه‌ای رفتار کند.به نظرمن مدیرمسئول غیرحرفه‌ای وغیرمطبوعاتی،آسیب زیادی به بدنه مطبوعات وارد می‌کند.

نوروزی: آقای آقایی فرمودندروزنامه‌نگاری ایران رفوزه نیست.من می‌خواهم بگویم بالاترازاین است. روزنامه‌نگاری ایران نمره قبولی خوبی دارد.روزنامه‌نگارامروز ایرانی هویت دارد،اسمش پای مطلب می‌آید وبه رسمیت شناخته می‌شود.مهم‌ترین شخصیت‌های کشوری جلسه مطبوعاتی می‌گذارندوهمین روزنامه‌نگارجوان وکم تجربه می‌رودوسوال‌های چالشی مطرح می‌کند.آقای دادستان کل کشوربه طور هفتگی درقوه قضاییه مقابل روزنامه‌نگاران جوان می‌نشیندوروزنامه‌نگاربدون هماهنگی قبلی ازمهم‌ترین مسائل کشورسوال می‌کندوبارعایت آداب پاسخ می‌شنود.همین روزنامه‌نگاربه محله پرت ودور افتاده‌ای مثل«شین آباد» می‌رودوگزارشی تهیه می‌کندکه عالمگیر می‌شود.روزنامه‌های امروزدرمسائل کشورنقش رفرنس راایفا می‌کنند.یعنی رسانه‌های جهانی ازآنهاخبروگزارش نقل می‌کنند.

آقایی: نکته‌ای را درادامه فرمایش آقای نوروزی اضافه کنم.بحث این است که زمانی می‌توانیم به اثریک روزنامه‌نگارنمره مثبت بدهیم که کارخوب‌اش حاصل جرقه‌های فردی نباشد.خب مانندبقیه عرصه‌های کشورروزنامه‌نگاری هم استعدادهایی داردکه جرقه تولید می‌کنند وفکر می‌کنم مطبوعات امروزمارا همین‌ها نگه داشته اند.

نوروزی: مشکلی نیست.حتی در فرانسه هم همه «اریک رولو»نمی‌شوند.

آقایی: ولی درفرانسه همه دارای یک سری از حداقل‌های کیفی هستند.

نوروزی: به نسبت شرایط خودمان وضعیت خوبی داریم.روزنامه‌ای که به طور تصادفی مهره‌های تحریره اش را می‌چیند،به همان اندازه هم برداشت می‌کند.روزنامه‌هایی که باسرمایه‌های سنگین چندمیلیارد تومانی راه افتاده اندتیراژی بیشتراز ۲تا ۳ هزارنسخه ندارند.چون باهمان منطق کارکرده اند.البته مابحران تیراژ هم داریم که بحث مستقلی است وتیراژبه تنهایی نمی‌تواندملاک سنجش باشد.ولی آن روزنامه‌ها نه تنهاتیراژندارند،بلکه اثرگذاری ومخاطب هم ندارند واقعیت این است که به دلایل غیرمطبوعاتی یعنی دلایل اجتماعی وسیاسی،میل به انتشارمطبوعات بیش ازظرفیت روزنامه‌نگاری کشور است.البته این موضوع نکته مثبتی با خودبه همراه داردفراموش نکنیم که روزنامه‌نگاری ماتااوایل دهه ۷۰ بسیارمحدود بودوسال ۷۶ ازجهت میل به انتشارروزنامه یک انفجار اتفاق افتادوهمان علاقه ادامه پیداکرد.وجه مثبت‌ این قضیه،نهادینه شدن قاعده بازی مطبوعات درایران است.یعنی هرکسی که می‌خواهد در فرآیند تحولات اجتماعی وسیاسی حضور داشته باشد،خودراملزم به حضور درعرصه نشریات می‌داند.

همانطورکه اشاره کردید،مدتی است افرادی خاص با هدف کنترل حوزه خبرنویسی در رسانه‌های مجازی و خبری ورود کرده‌اند.این موضوع به نفع روزنامه‌نگاری ایران است؟

نوروزی: قطعا کمک کننده است.

آقایی: به نظرمن کمک نمی‌کند.نمونه اش هم رسانه‌هایی که درخواست توقیف روزنامه‌ها رامنتشر می‌کنند.اگر ماحصل آن رسانه،فهمیدن این نکته باشدکه لازم است بارسانه‌های غیر همسودر یک فضا تنفس کند،امیدوار کننده است.اما بعضی ازآنها فقط برای اینکه فضای مطبوعاتی دیگران را ببندندوجریانی رادرنطفه خفه کنندمنتشر می‌شوند.این موضوع اصلاجای خوشحالی ندارد.

نوروزی: قبول دارم.باتمام این اوصاف،بخشی ازاین مسائل منازعات سیاسی است.شایدبخش دیگری هم خروج ازقواعد اخلاق باشد.ولی وجه مثبت این جریان،به وجود آمدن یک الزام نامرئی است؛ اینکه برای انجام یک کنش،به همراهی افکار عمومی نیاز است.اینکه مجبوریم روی ذهنیت فلان مقام تصمیم گیرنده درعرصه عمومی هم اثر بگذاریم.بی تعارف صحبت کنیم.در دهه ۶۰ اگر قرار بود اتفاقی بیفتد،دریک اتاق دربسته تصمیم گیری می‌شدوکسی ازماجرا خبرنداشت. اماحالا فضا به سمت رسانه‌ای شدن پیش می‌رود.مثلا اگر عده‌ای دوست نداشته باشندکه فلان روزنامه منتشرشود،خودراملزم می‌دانندکه درعرصه عمومی علیه آن یادداشت بنویسدوبهانه جویی کنند. این مهم است.این یعنی فضای رسانه‌ای درحال شکل گیری است.خب چه لزومی داردچهره‌های مختلف وارد این عرصه شوند؟چه عاملی موجب این اتفاق است؟به نظرمن همین ورودچهره‌ها ،به معنای اثرگذاری مطبوعات است.یعنی دیگرنمی شوددرب مطبوعات رابه شیوه‌های قدیمی تخته کرد؛یعنی پذیرش اینکه چنین کاری آثار بسیار مخربی دارد.اصولا دموکراسی محصول اراده‌های دموکراتیک نیست.محصول اجبار است.آدم‌هابرای دستیابی به منافع خودمنافع دیگران راهم می‌پذیرند. می‌خواهم بگویم کسی که وارداین عرصه می‌شودبایدبه قاعده بازی پایبندبماند.

کاظمی: قبول دارم افرادی که با گرایش‌های مختلف وارد فضای رسانه می‌شوند، قدرت رسانه را درک کرده‌اند و می‌خواهند مباحث مطلوب خود را به فضای عمومی جامعه بکشانند و تاثیر بگذارند؛اما نهایتا با عده‌ای به عنوان خبرنگار در سایت‌ها و روزنامه‌نگار در روزنامه‌ها روبه‌رو می‌شویم که عملا نه خبرنگارند نه روزنامه‌نگار. یعنی شما با کسانی طرف هستید که با اسم خبرنگار، می‌خواهند صدای دیگران را خفه کنند. در همین ماه‌های اخیر ما شاهد چنین جریاناتی بودیم. رسانه‌هایی که عمده فعالیت‌هایشان مچ‌گیری از رسانه‌های دیگر بود. ناگفته پیداست که چنین رویکردی چه آفاتی را به جریان رسانه‌ای کشور وارد کرده و می‌کند. به این ترتیب عرصه رسانه‌ای تبدیل به فضایی مه‌آلود و ناامن می‌شود.

آقایی: صرف آمدن یک سری افراد به عرصه مطبوعات به خودی خود،نه بداست ونه خوب.به قول آقای نوروزی،مهم عمل به قاعده بازی است.

وضعیت روزنامه‌نگاری کشور را در چندسال‌ اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خوش چهره :همه نکاتی که می‌گویید درست است.اما این موضوع را درنظر بگیرید:جامعه ما،یک جامعه در حال گذار است ودراین جامعه یک سری مقاومت‌ها وپیشتازی‌ها وجود دارد.حالادیگر هردو طرف درک کرده اندکه مادرعصر ارتباطات به سر می‌بریم و می‌خواهند ازاین ابزاراستفاده کنند.به نظرمن این آخرین مقاومت‌ها در مقابل یک موج سنگین است.توجه کنیم دورانی شده که بعضی از سایت‌ها خوراک مطبوعات راتامین وخط آنها رامشخص می‌کنند.یعنی بدون این که متوجه باشیم،این سایت‌ها هستندکه اگر موضوعی راپررنگ جلوه دهند،نشریات آوانگاردهم به سمت آنها کشیده می‌شوند. نکته دیگری هم این میان غافل مانده:دردهه ۶۰ اگریک روزنامه‌نگاردردو جاکار می‌کرد،روزنامه‌نگاربی عرق وبی تعصبی شناخته می‌شد.همه معتقدبودندکه هر روزنامه‌نگاری بایدفقط وفقط درروزنامه خودش کارکند.اماحالاشرایطی پیش آمده که روزنامه‌نگار باید در چند جا همزمان کار کند . فضایی که به روزنامه‌نگار تحمیل شده،توان تفکرراازاوگرفته است.وقتی تحریریه‌ای که دستکم به ۱۵ نیرو نیاز دارد با سه نیرو اداره می‌شود،طبیعی است که وقت مطالعه و واکاوی بیشتر موضوعات برای آن روزنامه‌نگار باقی نخواهد ماند.من با آقای موسوی دراین نکته اختلاف نظر دارم.خبرنگارایرانی آنقدرهاهم آرمانگرا نیست.خبرنگار ایرانی بایدیادبگیرد که با کمک انجمن صنفی واتکا به خود،ازحقوق اش دفاع کند.کسانی که می‌خواهند چهارچوب‌های قدیمی راحفظ کنند،نمی خواهندمارشد کنیم.با تشکل‌ها قطعا برخورد می‌کنند.اما اگردرک درستی ازخودداشته باشیم، می‌توانیم عوارض وارد شده بر این فضا را رفع کنیم.

نوروزی: توجه به این نکته بسیار مهم است.چرا که بافضای حرمان زده مایوسی درمطبوعات مواجهیم. حتی به غلط ازاین دوره به عنوان سیاه ترین دوره مطبوعات یاد می‌شود.نیازنیست سراغ دهه ۶۰ برویم.روزنامه امروزراباروزنامه سال ۷۸ ازنظرحرفه‌ای مقایسه کنیم.واضح است که وضعیت بهتر شده.من بی‌شک می‌گویم که جلوتریم.

آقایی: اگر روزنامه سال ۹۳ را با روزنامه سال ۸۳ مقایسه کنیم چطور؟

نوروزی: مجموعا فرآیندی روبه جلوست.نکته مهم این است که این رشد،گلخانه‌ای نیست.رشدی که در سال‌های ۷۷ و ۷۸ درروزنامه‌نگاری رخ داد،رشدی انفجاری وگلخانه‌ای بود.درسال ۵۷ هم همین اتفاق افتاد.رشدی که مختصات خودش را داشت.

موسوی: اجازه بدهیدمثال بزنم.در مسئله خانه سینما که موضوع صنفی سینماگران ایران بود،روزنامه‌نگاران سنگ تمام گذاشتند و هرچه درتوان داشتندبرای بازگشایی خانه سینما انجام دادند.بالاخره هم خانه سینما بازگشایی شد.اماوقتی شرق راتوقیف کردند،یک عضوخانه سینماحاضرنشد موضع گیری کندوبیانیه بنویسد.هنرمندان که حیات آنها به حیات رسانه‌ها گره خورده،حتی یک قدم برای مطبوعات برنمی‌دارند.هیچ کدام ازصنوف حاضر نیستندکاری هرچند کوچک برای روزنامه‌نگاران انجام دهند.درحالی که روزنامه‌نگاران برای تمام صنوف کار می‌کنند.باجان ودل کار می‌کنند.

نوروزی: نقدآقای موسوی راکاملا وارد می‌دانم.یعنی روزنامه‌نگاران ونشریات نسبت به مسائل صنفی خودشان کاملا غافلند.بحث روزنامه‌نگاری تخصصی بایدجدی تر گرفته شود.بحث مربوط به هویت‌های صنفی هم همینطور.ازبسیاری ازاین مباحث نه تنها نشریات،بلکه حتی خود روزنامه‌نگارها هم غافلند.این بحث‌ها بایددامن بگیردومطرح شود.کمتر نشریه‌ای به این مسائل توجه نشان می‌دهد.

خوش چهره: من ازروزنامه قانون تشکر می‌کنم که دراین بزنگاه،دریچه‌ای به سمت بررسی این مسائل باز کرده وآرزو می‌کنم که این راه استمرارداشته باشد.درتایید صحبت‌های آقای موسوی،اضافه می‌کنم که ما همکاران رسانه‌ای بایدباورمان شودتنهاییم وخودمان بایدبرای خودمان کاری انجام دهیم.بایدازدولت بخواهیم جدی تر به این مسائل بپردازدواین هم ممکن نیست،مگرباهمدلی اعضای رسانه.بایدبرای حفظ وتعالی این نهادتلاش کنیم.

آقایی: فضاهای بیهوده‌ای که به چهره‌های مختلف داده می‌شود،تخم لق روزنامه هایی هستندکه با کمبودسوژه مواجهندوذائقه مخاطب ایرانی راخراب می‌کنند.خودمان هم گاهی یک گفت‌وگوی دست چندم را به یک سوژه خوب ترجیح می‌دهیم؛به این دلیل که ذائقه مخاطب افت کرده است. انتظاراین که تئوریسین‌ها،هنرمندان،سینماگران وسایر اصناف،مطبوعات رابه حساب بیاورند و هم انتظار گزافی‌ست.با همه این تنهایی‌ها من همچنان معتقدم اصالت رسانه‌ها بدون هیچ چشمداشتی دفاع ازهرجریان آزادی‌ست که درکشور اتفاق می‌افتد.

حیدری: پیروفرمایشات دوستان به ابتدای عرایضم برمی‌گردم.مافارغ ازهمه اختلاف نظر‌ها واختلاف سلیقه‌های بین اعضای انجمن صنفی،بایدهمه تلاشمان را بکنیم.لازمه این موضوع هم اتکا کردن به قابلیت‌های خودمان است.بایدقبول کنیم که حساسیت‌های روی صنوف دیگر،کمتراز حساسیت برصنف روزنامه‌نگاران است.نمونه اش همین خانه سینما که بالاخره بازگشایی شد وآغاز به کاردوباره انجمن روزنامه‌نگاران بامقاومت‌های جدی روبه‌رو است.یادمان باشددرتمام این سال‌هاهمانطور که روزنامه‌نگاران با اصالت مامقاومت کردند،مانندخیزرانی که درمقابل توفان خم می‌شودتادرمسیرتردد توفان نشکند،ما هم بایدتاب بیاوریم تاآرام آرام فضای تنفس بازتر شود.بایدازاین فرصت نهایت استفاده راکردتااین نهادصنفی دوباره برگردد.امااین باربانهایت درایت که اتفاقات گذشته تکرار نشود.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.