روزنامۀ لوموند در شمارۀ مورخ نهم سپتامبر، چهار متن از نرگس محمدی، سپیده قلیان، نیلوفر بیانی، زینب جلالیان و گلرخ ایرایی را منتشر کرده است. هر پنج نامه با اشاراتی به مبارزات مردم ایران و رنج و درد زندانیان سیاسی، تأکید میکنند که بدون تردید بنیاد اختناق در ایران فروخواهد ریخت.
غزل گلشیری، خبرنگار روزنامۀ لوموند در مقدمۀ این پنج متن مینویسد: در آستانۀ سالگرد مرگ مهسا امینی، لوموند نامههای پنج زن زندانی سیاسی را منتشر میکند. این نامهها به رغم خطرها و مسیری طولانی به خارج رسیده است. او میافزاید: در حالی که اپوزیسیون خارج از کشور متفرق و بدون پروژۀ سیاسی است، نامههای این پنج زن با امید فراوان نشان میدهد که حرکت به سوی دموکراسی نه از خارج، که از درون کشور سرچشمه میگیرد.
نامه اول: نرگس محمدی
نرگس محمدی مینویسد: «آیا صدای ترک خوردن دیوار ترس را در ایران میشنوید؟ بزودی صدای ریزش آن را به لطف اراده و قاطعیت ایرانیان خواهید شنید.»
نرگس محمدی وضعیت زنان ایرانی را در نظام دینی و پدرسالار کشور گوشزد میکند و مینویسد «اما ما زنجیرها را یک به یک پاره کردیم تا اینکه جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” فرا رسید.»
او با نگاهی سریع به زندگی خود و مراحل گوناگونش، از دانشگاه رفتن تا همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر و مادر شدنش را یادآوری میکند و مینویسد که هر بار، مانعی در برابر فعالیتهای وی ایجاد شد. حتی تبعید و دوری، وی را از برخورداری از فرزندانش محروم کرده است. با اینحال نرگس محمدی در پایان خطاب به خوانندگان مینویسد: «انتشار همین نامه نشان میدهد که صدای ما به اندازۀ کافی قوی بوده که به گوش شما برسد… ما با همدیگر پیروز خواهیم شد.»
نامه دوم: سپیده قلیان
سپیده قلیان که ۲۸ سال دارد مینویسد: «صدای من از پشت دیوارهایی میآید که در عمر پنجاه سالهاش شاهد شکنجه و خفقان بوده اما در عین حال به نمادی برای آزادیخواهی تبدیل شده است.»
خانم قلیان آشنایی خود با سسیل کوهلر، زندانی فرانسوی را در بند ۲۰۹ شرح میدهد و سپس میگوید که جنبش «زن، زندگی، آزادی» تجربۀ بزرگی در بسیج مردم بود که بر پایۀ تجربههای مبارزات قبلی بنا شد.
سپیده قلیان به ویژه بر اهمیت جنبش کارگری تأکید دارد و در پایان با فرستادن درود به همۀ مخاطبانش، تأکید میکند که «امید، عزیزترین دارایی من است.»
نامه سوم: نیلوفر بیانی
نیلوفر بیانی، ۳۷ ساله، پژوهشگر و فعال محیط زیست که در سال ۲۰۲۰ به اتهام جاسوسی به ده سال زندان محکوم شد، بخش اصلی نامۀ خود را به یادی از سایر قربانیان اختناق اختصاص داده و به ویژه سرنوشت دکتر کاووس سیدامامی را یادآوری میکند که به ادعای مقامات رژیم در زندان اوین «خودکشی» کرد. او از شکنجۀ زندانیان و اعمال فشار بر فعالان محیط زیست مینویسد و نام بسیاری از آنان را یک به یک ذکر میکند.
نیلوفر بیانی در پایان از همۀ کسانی که دغدغۀ حقوق بشر را دارند میخواهد که به فکر محیط زیست باشند.
نامه چهارم: گلرخ ایرایی
گلرخ ایرایی نویسندۀ ۳۴ ساله که قبلاً شش سال حبس را تحمل کرده بود، بار دیگر با شروع اعتراضات سال گذشته به زندان افتاد. او مینویسد: «تردید نباید کرد، خیابانها تنها راه به سوی انقلاب و پایان دیکتاتوری است.»
گلرخ ایرایی توضیح میدهد که به دلیل فقدان ابزار و سازمانهای سیاسی، جنبش مردم ایران از نفس افتاد. به گفتۀ او ناکارآمدی برخی رهبران اپوزیسیون خارج از کشور نیز در این وضعیت دخیل بوده است. از طرف دیگر قدرتهای خارجی نیز به خاطر منافع خود رابطه با جمهوری اسلامی را حفظ کردهاند. خانم ایرایی مینویسد: «جامعۀ جهانی به معترضان ایرانی این پیام را رسانده که “شما تنها هستید”.»
به همین دلیل، وی ایمان دارد که تنها راه پیروزی، بسیج انبوه مردم در خیابانهاست. گلرخ ایرایی در پایان نامهاش مینویسد: «راه هرچه باشد، مطمئن باشیم که قاطعتر از همیشه بساط اختناق را برخواهیم چید.»
نامۀ پنجم : زینب جلالیان
زینب جلالیان، ۴۱ ساله، فعال سیاسی کرد و مدافع حقوق زنان قدیمی ترین زندانی سیاسی زن است. او از سال ۲۰۰۸ به اتهام اقدام مسلحانه زندانی و به حبس ابد محکوم شده است. برغم تحمل شکنجه های فراوان زینب جلالیان در برابر فشارها و شکنجه های بازجویان برای انجام اعترافات اجباری مقاومت کرده است. زینب جلالیان در نامه اش تصریح کرده است که او یک زن کرد است و در جریان شانزده سال حبس و زندان شاهد جنایات بسیار در زندانهای جمهوری اسلامی بوده است.
از: ار اف ای