۴۵ سال وضعیت جنگی در ایران عنوان مطلبی است که تارنمای فرانسوی رادیو بینالمللی فرانسه به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در ایران منتشر کرده است. انقلاب اسلامی در واقع همان چیزی است که رهبران جمهوری اسلامی ایران، از روح الله خمینی تا علی خامنهای، طی ۴۵ سال کوشیدهاند به جهان به ویژه به کشورهای خاورمیانه صادر کنند.
مهمتر از همه جمهوری اسلامی ایران طی ۴۵ سال تمام نارساییها و مشکلات داخلی را به همین بلاگردان، یعنی ایالات متحد آمریکا و متحد آن در منطقه، اسرائیل، نسبت داد. هوشنگ حسن یاری سپس افزوده است که رهبران جمهوری اسلامی همواره این دو کشور را مسبب و مسئول مصیبت های مردم ایران معرفی کردهاند و طی ۴۵ سال خواستار نابودی اسرائیل شدند که از آن تحت عنوان “غدۀ سرطانی” یاد میکنند. با این حال، جنگ جاری غزه، به گفتۀ هوشنگ حسن یاری، قاعدتاً بهترین فرصت برای رژیم ایران به منظور دستیابی به این هدف بوده است. اما، می بینیم که رژیم اسلامی ایران در عمل ناظر منفعل است.
ناظر منفعل است، زیرا، به گفتۀ نویسندۀ مقاله جنگ هشت ساله با عراق به رهبران جمهوری اسلامی آموخت که جنگ ابزار و وسیلهای گرانقدر است مشروط به این که مرگبار نباشد. افزون بر این، نخستین جنگ خلیج برای بیرون راندن نیروهای صدام حسین از کویت به رهبران ایران نشان داد که ایالات متحد آمریکا از منظر تکنولوژی و قدرت نظامی بسیار پیشرفته است و در افتادن مستقیم با چنین قدرتی لزوماً پرهزینه است.
نویسندۀ مقاله در جای دیگری از نوشتۀ خود، به قدرت و اختیارات مطلق رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز اشاره کرده که تصمیمگیرندۀ اصلی در همۀ امور از جمله و به ویژه در زمینۀ سیاست خارجی است. رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنهای، برای تضمین بقای رژیم خود از ارتش ویژه، یعنی سپاه پاسداران برخوردار است و سپاه پاسداران برغم شکست اش در مقابل ارتش عراق از پایان جنگ هشت ساله تاکنون روز به قدرت و سلطۀ خود بر ارکان مختلف جامعه، به ویژه اقتصاد، افزوده است. رهبر جمهوری اسلامی، به گفتۀ نویسندۀ مقاله، وظیفۀ صدور انقلاب اسلامی را به همین سپاه پاسداران از طریق ایجاد و تجهیز نیروهای شبه نظامی و نیابتی در منطقه سپرده است. وجود این نیروها، به گفتۀ نویسندۀ مقالۀ “ار اف ای”، به جمهوری اسلامی ایران اجازه و امکان میدهد که در صورت وقوع جنگ با آمریکا در نخستین خط دفاعی قرار نگیرد. نویسندۀ مقاله در پایان تصریح کرده است که جمهوری اسلامی فقط به ایجاد نیروهای نیابتی در خاورمیانه بسنده نکرده است. ائتلاف روحانیان و سپاه پاسداران در ایران عین همین نیروها را در آمریکای لاتین و آفریقا ایجاد کرده است. درست است که این نیروها در قیاس با نیابتیهای تهران در منطقه محور اصلی باصطلاح مقاومت را در مقابل غرب تشکیل نمیدهند، اما، خطا است اگر بخواهیم قدرت آنها را دستکم بگیریم.