گروهی از پادشاهیخواهان «پنجاهوهفتیها» را برای نامیدن و گاهی حتا خوارداشت کسانی به کار میبرند، که در برپایی انقلاب ۵۷ مشارکت داشتهاند؛ حتا بیشتر، بسیاری از پادشاهیخواهان کهانقلابیها ی امروز هستند، انقلاب ۵۷ را (به زبان انقلابیها ی دیروز) فتنه میخوانند، و آن نسل را به جهت همراهی با انقلاب، یا ناایستادن در برابر امواج سهمگین آن سرزنش و خوار میکنند. به راستی نسل ۵۷ از کجا آمد؟ چرا با محمدرضاشاه مخالف یا دشمن شد؟
پادشاهیخواهان تصویری رومانتیک و نوستالژیک از دیروز ساختهاند که با خیل کسانی که به انقلاب ۵۷ پیوستند، چندان هماهنگ نیست! دشواری کجاست؟ دشواری کجا بود؟ شکاف ملتدولت از کجا آغاز شد؟ و چرا؟ چرا میدان سیاست در ایران خالی شد؟ و ایرانیان دچار بیخانهمانی سیاسی شدند؟ آیا فروپاشی نهادها ی مدنی ی سنتی در دوران رضاشاه و محمدرضاشاه بود که به پایین آمدن سقف سنت و سلطنت انجامید؟ یا این بیخانهمانی سیاسی بود که در نبود نهادها ی مدنی جدید، و بود گسترده ی سرکوب، و فساد، پهنه ی سیاست و سیاستورزی را از مردان کاری و زنان بزرگ خالی کرد و سرانجام به کیش و مات شدن شاه انجامید؟ چرا سیاست و مشروطیت به داد این مردم نرسید؟ و راه توسعه و مدنیت جدید را در ایران هموار نکرد؟ نقش مردم، اهالی اندیشه، فنآوران، دیوانسالاران و شاه در این فرآیند فروپاشی چه بود؟ و چهگونه باید این بار سنگین را به انصاف در جای مناسب خود گذاشت؟ و آسیبشناسی معنادار و روشنگری برای آینده پرداخت؟ آیا انقلاب ۵۷ برآمد اضطرابها ی گذار از سنت بود؟
چرا جامعه برای بازگشت موجها ی پسین سنت، مناسبات گذشته و درگذشتهگان و همایستاری (Homeostasis) سنت آماده نبود؟ چهگونه میتوان گذار از جمهوری اسلامی را به گذار از سنت هم برکشاند و گذاری دمکراتیک در ایران آفرید؟ چرا کسانی که به ۵۷ها به جهت همراهی با یک انقلاب خرده میگیرند، از مردمان امروز میخواهند انقلاب کنند؟ این همه را در گفتوگویی بسیار شنیدنی با حمید آصفی عزیز روزنامهنگار و سیاستمدار جمهوریخواه، ساکن در ایران و خواهان رعایت مناسبات دمکراتیک و استانداردها ی حقوق بشر در میان گذاشتهام و پاسخها ی او را پالیدهام. ۵۷ها برآمد بیخانهمانی سیاسی بودند و قربانی کسانی که سیاست را تعطیل کرده بودند. اگر ایرانی آباد و آزاد میخواهیم باید جامعه ی باز و مناسبات آن را به رسمیت بشناسیم و امکانی برای پشتسر گذاشتن گذشتهها بگشایم؛ امیدی برای همجوشی و همسازی میان ایرانیان و برای ساختن ایران آینده فراهم آوریم؛ و ایران را برای همه ی ایرانیان، و همه ی ایرانیان را برای آبادی و آزادی همراستا و همسو کنیم.