ایران وایر
بیش از شش روز است که نیم میلیون تن از مردم سیستانوبلوچستان، سقفی بالای سر ندارند و در گلولای گیر افتادهاند. بارش باران از سهشنبه شب، ۱۵اسفند۱۴۰۲ دوباره در غرب و جنوبغربی استان سیستانوبلوچستان آغاز شده، کمی شرقتر، منطقه «فنوج» با زلزلهای به بزرگی ۵.۶ ریشتر لرزیده، ولی هنوز از آسیبهای این زمینلرزه خبری منتشر نشده است.
منابع «ایرانوایر» تایید کردهاند که دولت و نهادهای حکومتی نهتنها اقدامی جهت کمکرسانی به مردم سیلزده انجام ندادهاند، بلکه برعکس؛ تا جایی که بتوانند سنگاندازی میکنند. آخرین نمونه، جلوگیری از سفر مولوی «عبدالحمید» به مناطق سیلزده و نفروختن بنزین حتی به قیمت آزاد به سوختبرانی که باوجود تنگدستی، برای کمک به مردم آسیبدیده پاپیش گذاشتهاند.
***
سیل در تنگدستی و محرومماندگی
ویدیوها و تصاویری که از سیل بلوچستان منتشر میشود، تکرار مصیبت چهار سال قبل است. خانههای مردم روستایی تخریب شده؛ دامهایشان در گل غرق شدهاند و زمینهای کشاورزیشان نابود شده است. فقر، محرومماندگی و تبعیض، چهرهاش را اینبار بهشکل سیل و زلزله به مردمی که در یک سال و نیم گذشته به مخالفت با حکومت ادامه دادهاند، نشان داده است.
فعالان بلوچ میگویند که با اینکه اطلاعرسانی و کمکرسانی بیشتر بر سیل در منطقه دشتیاری متمرکز بوده، با وصل شدن اینترنت برخی مناطق، متوجه شدهاند که گستردگی آسیبها بسیار بیشتر از این حرفهاست. تلنگ یا قصرقند، روستاهای حاشیه رود کاجو، روتک خاش و بخشهایی از نیکشهر همگی در غرب و جنوبغرب این استان، زیر آب و گل رفتهاند.
اخبار رسیده از بلوچستان حاکی از این است که فقط شش روستا در حاشیه رود کاجو با جمعیتی بالغ بر هزار تن، یک هفته است که هیچ راه ارتباطی با بقیه نقاط ندارند. روز دوشنبه، به گفته شاهدان عینی، یک زن باردار در یکی از این روستاها را با تراکتور از روی رودخانه خروشان رد کردهاند تا به نقطه نسبتا امنی برسانند.
گزارشهای دیگری از قطعی گسترده اینترنت در این منطقه منتشر شده است. شهروندخبرنگاران میگویند که چون این منطقه اینترنت ندارد، ساکنان سیلزده آن نتوانستهاند صدایشان را به گوش بقیه نقاط استان و ایران برسانند.
رودخانه کاجو در بخشهای شمالی قصرقند و کوهستانی است. فعالان بلوچ میگویند صعبالعبور بودن این منطقه و نبودن اینترنت باوجود یک هفته از شروع سیل، شرایط را چندین برابر سختتر کرده است.
«فریبا برهانزهی»، فعال حقوقبشر بلوچستان، به«ایران وایر» میگوید که مردم بلوچستان که سالهاست از زیرساختهای اقتصادی، بهداشتی و آموزشی محروم بودهاند، به همین دلیل در مقابل این مصیبتها و فجایع طبیعی، بیپناهتر هستند.
او توضیح میدهد: «دیوارهای خانهها ریخته، مردمی سقفی بالای سرشان ندارند و در گلولای ماندهاند. بعضیها همهچیز خود را از دست دادهاند، برخی نجات پیدا کردهاند و بعضی دیگر هنوز در خطر هستند. این شرایط بلوچستان در ایران بزرگی است که همیشه از آن صحبت میکنند.»
خانم برهانزهی تاکید میکند: «حکومت بهترین امکانات را برای زائران پاکستانى که از مرز وارد بلوچستان و به کربلا میروند، فراهم میکند، اما مردم سیلزده را کاملا آگاهانه، با بیتوجهی به حال خود گذاشته است.»
یک فعال مدنی بلوچ ساکن ایران نیز که بهدلایل امنیتی از بردن نام او معذوریم، درباره شرایطی که مردم سیلزده با آن دستوپنجه نرم می کنند، به ایرانوایر میگوید: «اقلام دارویی واقعا شدید مورد نیاز است. حکومت که نشسته از دور تماشا میکند و احتمالا خوشحال است که مردمی که مقابلش ایستادهاند، چنین گرفتار شدهاند.»
او توضیح میدهد: «این را میشود از رفتارشان دید. به سوختبرهایی که دارند به ملت کمک میکنند، سوخت نمیدهند. پمپ بنزینها حتی با کارت سوخت هم بنزین نمیدهند و سوختبرها که خودشان از اقشار محروم و کمدرآمد جامعه بلوچستان هستند، مجبورند بنزین آزاد بزنند. ۲۰ لیتر ۳۰۰ تومان. واقعا اسفناک است. تصور کنید با آن شرایط از مردم پول میگیرند، تازه بیشتر از روزی ۲۰ لیتر هم بنزین نمیدهند. روستاهای بلوچستان همه از هم فاصله زیادی دارند و بیست لیتر با آن خودروهای آفرود پرمصرف، آنهم در گلولای، به هیچجا نمیرسد. هیچ کافری چنین کاری نمیکند که اینها به اسم مسلمان دارند میکنند.»
این فعال مدنی همچنین ادامه میدهد: «نهادهای امنیتی هم نمیگذارند کمکهای مردمی به دست سیلزدگان برسد، میخواهند قضیه را به اسم خودشان تمام کنند و بگویند که مثلا ما خودمان خدماترسانی میکنیم. میخواهند لاپوشانی کنند که ما پای کار هستیم.»
«مسعود رئیسی»، فعال حقوقبشر بلوچستان به ایرانوایر میگوید، اقدامی از سوی نهادهای وابسته به حکومت همچون ستاد بحران و ارگانهای دیگر صورت نگرفته است.
او البته هلالاحمر را از این موضوع مستثنی دانسته و میگوید که با اینکه مدیران و مسوولان هلالاحمر هم همگی غیربلوچ هستند، ولی چون نیروهای میدانی این گروه خود بومی و بلوچ هستند، از بقیه گروهها فعالتر عمل کردهاند.
آقای رئیسی توضیح میدهد: «حداقل کاری که میتوانستند انجام دهند، این بود که سوخترسانی انجام دهند برای سوختبران و گروههای دواطلب، ولی همین را هم نکردند. بلوچهایی که خودشان در مسیر دشتیاری جایگاه دارند، اعلام کردند که سوخت رایگان در اختیار خودروهایی که میخواهند بروند مناطق سیل زده قرار میدهیم و اینکار را میکنند؛ ولی بقیه نه.»
اشاره این فعال بلوچ به گزارشهایی است که رسانههای حقوقبشری بلوچستان درباره عدم ارائه سوخت به خودروهایی که برای امدادرسانی وارد عمل شدهاند، منتشر شده است. پیشتر ویدیوهایی در شبکههای اجتماعی و رسانههای حقوقبشری بلوچستان منتشر شده بود که در آن شهروندان میگفتند که «مسوولان جایگاههای سوخت چابهار اعلام کردهاند که تنها ۳۰ لیتر بنزین به آنها میدهند که با توجه به سوخت بالای خودروهای آفرود و صعب العبور بودن مسیر، این سوخت به هیچ کاری نخواهد آمد.»
«شیراحمد شیرانی»، فعال بلوچ و از مدیران مجموعه «حالوش» نیز، با تایید این موضوع به ایرانوایر میگوید: «دستگاههای حکومتی، مانند ستاد بحران، هلالاحمر و اداره راه که باید مسیرها را هموار کنند، پلهای شکسته و مسیرهای خاکی بین روستاها را هموار کنند، اقدامی انجام ندادهاند. کمکهای مردمی، بهصورت خودجوش از سوی مردم و از شهرهای مختلف استان جمعآوری شده و برده شده. اما حجم سیلاب بسیار زیاد است با مساحت و مقیاسی که در منطقه در واقع دچار سیل شده و مشکلات ناشی از سیل، جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ هزار تن را در نقاط مختلف تحتتاثیر قرار داده.»
بیاعتنایی نهادهای حکومتی و دروغ پردازی رسانهها
«فریبا برهانزهی»، فعال بلوچ به ایرانوایر میگوید که اگرچه مستند و مدرک قوی دال بر مانعتراشی نهادهای حکومتی وجود ندارد، اما بیاعتنایی و همکاری نکردن نهادهای وابسته به حکومت، خود نوعی کارشکنی است.
او به ممانعت ماموران امنیتی از سفر مولوی «عبدالحمید اسماعیلزهی»، از رهبران اعتراضات مردم بلوچ و امامجمعه اهل سنت زاهدان به مناطق سیلزده و بازداشت چند ساعته دو فرزند او اشاره کرده و میگوید: «خودتان میدانید که مولوی، رهبر معنوی مردم است و اگر کاری بخواهند برای مردم انجام شود، مولوی قدرت آن را دارد. قصد مولوی از رفتن به دشتیاری این بوده که مردم، مسوولان و جامعه را متوجه وضعیت اضطراری بلوچستان و شرایط سختی که مردم در آن هستند، کند. این مانعتراشی در اطلاعرسانی تحت شرایطی است که خود حکومت چندان به رنج مردم گرفتار در سیل نپرداخته و مشخصا با هدف جلوگیری از همبستگی مردم سایر مناطق ایران انجام شده است.»
آقای شیرانی میگوید : «مسیرهایی که خراب شده، با دست خالی مردم هموار نمیشود. حتما باید دستگاههای مکانیکی مثل لودر و بیل مکانیکی باشد که مسیرها را باز کنند. که خب این دست حکومت است. دستگاههای حکومتی اقدامی انجام ندادهاند و مواردی بوده که رفتند با هلیکوپتر رفتند عکس یادگاری گرفتند. رسانههای حکومتی هم ویدیویی منتشر کردند که مربوط به سیل چهار سال قبل کشور امارات متحده عربی است که آن را نسبت دادهاند به کمک رسانی هلالاحمر جمهوری اسلامی که دارد یک فردی را با هلیکوپتر از روی درخت میکشد بالا.»
اشاره این فعال حقوق بشر به ویدیویی است که روز سهشنبه۱۵اسفند، خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوهقضاییه منتشر کرده و مدعی شده که نیروهای حکومتی، فردی را که در جریان سیل در دشتیاری به بالای درختی پناه برده بوده، با هلیکوپتر نجات دادهاند.
این درحالیست که گزارشهای رسیده به ایرانوایر نشان میدهد که دستکم تا روز جمعه ۱۱اسفند۱۴۰۲ که روز برگزاری انتخابات مجلس و خبرگان در ایران بود، «هیچگونه امدادرسانی از سوی مسوولان جمهوریاسلامی صورت نگرفته، اما صندوقهای رای توسط سپاه در اسرعوقت به این مناطق سیلزده ارسال شده بود.»
چطور به هموطنان بلوچ خود کمک کنیم؟
فعالان بلوچ میگویند که آب معدنی و مواد غذایی بهشکل کنسرو بهحد کافی از سوی مردم در نقاط مختلف استان سیستانوبلوچستان جمعآوری شده و تا حدودی به دست شهروندان سیل زده رسیده است. آنها میگویند که کمبود اصلی اکنون در اقلام دارویی، بهداشتی، لباس، پتو، چادر و لوازم بهداشتی زنانه، ازجمله لباس زیر و نوار بهداشتی است.
برخی دیگر نیز بر لزوم جابهجایی بیماران و زنان باردار و رساندن کودکان به نقاط امن تاکید داشتهاند.
فریبا برهانزهی با تاکید بر اینکه ۶۰ درصد مردم بلوچ در مناطق روستایی و دورافتاده و محروم زندگی میکنند، بر لزوم ساخت سیلبند برای جلوگیری از سیلهای آینده تاکید میکند و میگوید: «هلیکوپتر احتیاج است که دولت در اختیار نگذاشته و با بیخیالی از آن رد شده است. صندوقهای رایشان را با بالگرد آوردند رساندند، ولی از مردم سیل زده با بی توجهی کامل گذشتند. الان لباس و سرپناه، مثل چادر و پتو و لباسهای اضافه و لوازم بهداشتی برای زنان بسیار احتیاج است.»
مسعود رئیسی نیز از لزوم رساندن لودر و ماشینهای سنگین برای باز کردن راهها به منطقه خبر میدهد و میگوید: «برای هرنوع کمکرسانی، اول باید راهها باز شوند. بعد مثلا بنا، مصالح ساختمانی اینها لازم است و بیشتر به مردم کمک میکند. کمکها باید صرف کارهای بنیادیتر شود.»
شیراحمد شیرانی نیز معتقد است که کمکهای سایر مناطق ایران باید از طریق نهادهای مردمی که مورد اعتماد هستند به دست شهروندان سیلزده برسد: «اینکه موسسات در مناطق دیگر خودشان کمکها را ببرند در منطقه توزیع کنند، بهخاطر فرعی بودن مسیرها، عملی نیست. کسانی که در منطقه فعال هستند، آن منطقه را میشناسند. بنابراین اگر کمکی میخواهند انجام دهند، میتوانند از طریق موسسات یا اشخاص امین خودشان در منطقه یا موسسه محسنین مسجد مکی انجام دهند. توصیه شخصی من موسسه محسنین است، که هم تجربه دارد و هم سازمانیافته است و هم منطقه را میشناسند.»