بر اساس اخبار رسیده به «ایرانوایر»، ۱۹فروردین۱۴۰۳، زن جوان ۲۷ سالهای به نام «مریم حیدری» در منطقه عین ۲ اهواز، به دست برادرانش کاردآجین شد و جان خود را از دست داد.
منبع آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، با اشاره به فقر فزاینده و محرومیت گسترده منطقه عین ۲ میگوید: «عین ۲ منطقهای فقیرنشین و فاقد امکانات شهریست. خانهها سند ندارند و فقر آموزش در آن بیداد میکند. نمیشود انتظار داشته باشیم از چنین فضایی گل و بلبل سر بزند. مردها از سر فقر و نداری مشغول دزدی و قاچاق هستند و زنان هم بهخاطر ازدواجهای زودهنگام و اجباری مشکلات زیادی پیدا میکنند که مریم حیدری و برادرانش هم از این قائده مستثنی نبودند. »
بر مریم حیدری چه گذشت؟
فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است میگوید: «در مناطق محرومی مثل عین ۲ در اهواز، افرادی هستند که آبفروش دوره گردند به خانههای مردم میروند و آب تصفیه شده میفروشند. مریم عاشق یکی از این دورهگردهای آبفروش شد. مریم بدون اینکه از همسرش جدا شود، با این فرد فرار کرد. فرار کردنش ضربهی روحی-روانی زیادی به همسرش وارد کرد. خانواده مریم مجبور شدند حق شرف به شوهر مریم بدهند تا او را طلاق بدهد. مبلغی مثل دیه برای جبران خسارت. بعد هم مریم را پیدا کردند و آب فروش دوره گرد را مجبور کردند با او ازدواج کند. همان موقع برادران مریم او را تهدید کردند که اینبار را میشود رفع و رجوع کرد، اما اگر بار دیگر دست از پا خطا کنی میکشیمت.»
مریم حیدری دو سال بعد از این اتفاق زیر سایه شک و تردید و بدبینی برادرانش زندگی کرد. مدام در مظان اتهام بود که با کس دیگری در ارتباط است. مدام او را تعقیب میکردند و در یکی از همین تعقیبها، مریم از ترس به پاسگاه محلهشان پناه میبرد.
به گفته فرد آگاهی که با ایرانوایر گفتوگو کرده است، مریم در کلانتری میگوید که امنیت جانی ندارد: «کلانتری بهشکلی کاملا فرمالیته و سرسری با خانوادهاش صحبت میکند و سعی میکنند با صحبت کاری کند که خشمشان فرو بنشیند. بعد هم به مریم اطمینان میدهند که اگر به منزل بازگردد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و از خانوادهاش قول و امضا گرفته شده کاری با تو نداشته باشند. هرقدر مریم التماس میکند او را آنجا نگه دارند چراکه برادرانش او را خواهند کشت، فایده نمیکند و او را به خانواده پس میدهند.»
در نهایت شب همان روز دو برادر مریم حیدری همراه با یکی از پسرعموهایشان به خانه مریم و شوهرش حمله میبرند و پس از ضربوشتم شوهر مریم که قصد دفاع از او را داشته، او را با ضربات متعدد چاقو به قتل میرسانند.»
برادر مریم با همدستی یک برادر و یک پسرعمویش دست به قتل خواهرش زده است، اما تنها او بهعنوان قاتل خود را معرفی کرده و باتوجه به مناسبات موجود در منطقه، به احتمال بسیار زیاد به زودی آزاد خواهد شد.
جزییات تازه از سجاد حیدری؛ مردی که سر همسرش را برید
قتل فجیع «غزل (مونا)حیدری» که همسرش سر بریدهاش را در شهر چرخاند افکار عمومی را بسیار متاثر کرد. خاندان حیدری در اهواز خانواده پرجمعیتی هستند و مریم هم یکی دیگر از دختران این طایفه بود.
حکم اعدام از پرونده «سجاد حیدری» با رضایت پدر و مادر غزل حیدری برداشته شد. یک فرد آگاه به ایرانوایر میگوید: «سجاد حیدری همسر و پسرعموی غزل حیدری، تنها به حبس محکوم شد و چهار سال دیگر آزاد خواهد شد. سلطان، فرزند غزل و سجاد، هفتهای یکبار به زندان میرود و با پدرش ملاقات میکند. سجاد گفته از زندان که آزاد شوم همان روز اول زن میگیرم.»
به گفته این منبع آگاه، والدین سجاد حیدری دختر دیگری از دختران فامیل را برای او انتخاب کرده و خانهای با تمام وسایل برایشان مهیا کردهاند.
غزل حیدری در آرامستان سید هادی دفن شد. او که قربانی کودک همسری بود، بارها خواسته بود از سجاد جدا شود، اما هر بار والدینش مانع شده و او را به بازگرداندن به خانه همسرش تشویق کرده بودند.
بارها پس از قتل غزل، پدر و مادرش به منزل سجادی حیدری که قاتل دخترشان بود برای شرکت در دورهمیهای فامیلی رفتند. بزرگترین اشتباه خانواده غزل حیدری تحمیل ازدواج به وی بود، آنهم درست زمانی که حتی به ۱۸ سال هم نرسیده بود.
از: ایران وایر