در عمر ۴۵ ساله جمهوری اسلامی ایران جز علی خامنهای همه روسای دولت با سرنوشتی کم و بیش مشابه، یا حذف فیزیکی شدهاند یا حذف سیاسی. بعد از محمدعلی رجایی، ابراهیم رئیسی دومین رئیسجمهوری است که دوره ریاستش بر اثر یک واقعه مرگبار ناتمام میماند.
مهدی بازرگان: استعفا
اولین رئیس دولت (موقت) پس از انقلاب از همان روزهای نخست گلایه داشت و اختیارات بیشتر میخواست. او وقتی با موانع بسیار از جمله تصرف سفارت آمریکا در تهران روبهرو شد و کاری از پیش نبرد، استعفا کرد.
مهدی بازرگان دو روز پس از استعفا در پیامی به مردم گفت، نخستوزیری که برای دیدارهایش نیاز به اجازه رهبر داشته باشد به درد «لای جرز دیوار» میخورد.
ابوالحسن بنیصدر: عزل و فرار
آیتالله روحالله خمینی، نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران به دنبال ریاست جمهوری فردی غیر روحانی بود و به ابوالحسن بنیصدر اعتماد کرد. او با بیش از ۷۵ درصد آرا در انتخابات برنده شد.
شیوه او در اداره امور جنگ و مخالفتش با نخستوزیر تحمیل شده حزب جمهوری اسلامی، یعنی محمدعلی رجایی باعث تشدید اختلافها شد. او بر نقش ارتش در جنگ تاکید داشت در حالی که حزب جمهوری اسلامی خواهان نقش بیشتر سپاه بود.
آقای خمینی تا آنجا به او اعتماد داشت که فراتر از قانون اساسی، فرماندهی کل قوا را به بنیصدر سپرد.
کشمکشهای ابوالحسن بنیصدر و حزب جمهوری اسلامی که اکثر کرسیهای مجلس اول را در اختیار داشت، در نهایت باعث عزل او شد. اولین رییسجمهوری ایران در خرداد سال ۱۳۶۰ با رای قاطع مجلس به «عدم کفایت سیاسی» از کار برکنار شد. مخالفانش از جمله علی خامنهای در جلسات استیضاح بهشدت علیه او سخنرانی کردند. بنیصدر پس از عزل با حکم بازداشت به اتهام «خیانت و توطئه علیه نظام» روبهرو شد. او به فرانسه گریخت و تا پایان زندگی تحت حفاظت بود.
- بیبیسی فارسی در پایان ریاستجمهوری حسن روحانی در گزارشی مفصل به پیشینه حذفهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است: دولتمردانی که حذف شدند
محمدعلی رجایی: بمبگذاری
بعد از عزل بنیصدر، عمر کوتاه چند هفتهای ریاست جمهوری محمدعلی رجایی به آنجا نرسید که اختلافهای جدی با ساختار قدرت پیدا کند. او که در مرداد ۱۳۶۰ انتخاب شده بود، هشت شهریور همان سال به همراه محمدجواد باهنر، نخستوزیرش در انفجار دفتر نخستوزیری کشته شد.
سازمان مجاهدین خلق به این بمبگذاری متهم شد هرچند به طور رسمی این بمبگذاری را به عهده نگرفت.
علی خامنهای بعد از آقای رجایی به ریاست جمهوری رسید. او در اواخر دوره ریاستجمهوری و بعد از مرگ آیتالله خمینی به عنوان رهبر انتخاب شد. آقای خامنهای تنها رییس دولت بعد از انقلاب ایران است که در پایان دورهاش به مقامی بالاتر میرسد و خود را از گزند رقابتهای شدید سیاسی مصون نگه میدارد.
میرحسین موسوی: حصر
آقای خامنهای در جایگاه ریاست جمهور میخواست علیاکبر ولایتی نخستوزیرش باشد، اما مجلس به آقای ولایتی رای اعتماد نداد. در نهایت او مجبور شد بر خلاف میلش میرحسین موسوی را به مجلس معرفی کند.
روابط پر تنش آنها یک بار به استعفای میرحسین موسوی منجر شد که آقای خمینی در حمایت از موسوی با آن مخالفت کرد. با رهبری آقای خامنهای و بعد از بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ مقام نخستوزیری حذف شد. آقای موسوی که حامی اصلی خود را از دست داده بود، ۲۰ سال از سیاست کناره گرفت. اما سال ۱۳۸۸ بار دیگر در مقابل آقای خامنهای قرار گرفت. نتیجه این رویارویی در جریان اعتراضات جنبش سبز در نهایت به حصر آقای موسوی در بهمن ۱۳۸۹ انجامید؛ حصری که تا کنون ادامه داشته است.
اکبر هاشمی رفسنجانی: مرگ «مشکوک» در استخر
چهار سال اول ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ کمتنش گذشت؛ هرچند گروههایی مانند انصار حزبالله مخالفت با سیاستهای فرهنگی او را شروع کرده بودند. در دوره دوم، آیتالله خامنهای به شکلی آشکارتر با «اشرافیگری و سیاست بازار آزاد» مخالفت کرد؛ انتقادهایی که مخاطبش هاشمی رفسنجانی بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی که زمانی پرقدرتترین فرد نظام بعد از آقای خمینی محسوب میشد، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ در مقابل محمود احمدینژاد شکست خورد. اما نقطه عطف فرآیند حذف سیاسی او در ۲۶ تیر ۱۳۸۸ رقم خورد. آقای هاشمی در آخرین خطبه سیاسی خود در نماز جمعه تهران از معترضان انتخابات حمایت کرد و نتیجه انتخابات منجر به انتخاب محمود احمدینژاد را «مشکوک و تردیدآمیز» خواند.
اردیبهشت ۱۳۹۲ در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کرد و در مقابل حیرت همگان صلاحیتش تایید نشد. اما دو سال بعد در انتخابات مجلس خبرگان بالاترین آرای تهران را به دست آورد. سه سال بعد در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۵ هنگام شنا در استخر جان باخت. بعضی از اعضای خانواده مرگ او را «مشکوک» و برنامهریزی شده خواندهاند.
محمد خاتمی: تصویر ممنوع در رسانهها
محمد خاتمی خرداد ۱۳۷۶ با بیش از ۲۰ میلیون رأی کمسابقه رییسجمهور ایران شد. اما از همان ماههای نخست نشانههای تنش در لایههای بالای حکومت پدیدار بود؛ اردیبهشت ۱۳۷۹ رهبر ایران مطبوعات اصلاحطلب را «پایگاه دشمن» خواند و دهها نشریه بسته شد.
محمد خاتمی درباره دوران ریاستجمهوری خود گفت که دولتش هر ۹ روز یک بار با یک بحران مواجه شد. اواخر ریاست جمهوری محمد خاتمی کار به آنجا کشید که اصلاحطلبان پیشبینی میکردند دیگر هیچگاه حکومت اجازه نخواهد داد آنها وارد ساختار قدرت شوند.
بعد از وقایع اعتراضات به نتیجه انتخابات ۱۳۸۸ انتشار تصویر او در رسانههای داخل ایران ممنوع شد و خبرگزاری فارس هم اعلام کرد که خروج او از کشور ممنوع شده است.
او با اینکه عملا از عرصه فعالیت سیاسی در ایران حذف شده بود، در انتخاباتهای گذشته و حتی با وجود مخالفت بعضی از اصلاحطلبان، از مردم برای مشارکت دعوت کرد. اما اخیرا در فایل صوتی که از یک جلسه درز کرده، صدای او شنیده میشود که میگوید شیوه قبلی او بیفایده بوده و بنابراین اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که در انتخابات شرکت نکنند: «ما هم کنار مردم قرار میگیریم، حرفهایمان را میزنیم، میگوییم راه مملکت این است.»
محمود احمدینژاد: مغضوب رهبر
محمود احمدینژاد خرداد ۱۳۸۴ رییسجمهور شد. از سخنان آیتالله خامنهای و روحانیون نزدیک به او اینطور برداشت میشد که رهبر ایران مطلوبترین فرد نزدیک به خود را برای ریاستجمهوری یافته است. اما این اتحاد سیاسی چندان دوام نیاورد. آقای احمدینژاد در دومین مراسم تنفیذش به جای دست که روشی معمول بود، شانه رهبر ایران را بوسید.
چند روز بعد او اسفندیار رحیممشایی را برای معاون اولی معرفی کرد. رهبر ایران در نامهای خصوصی گفت چنین انتخابی را مصلحت نمیداند. آقای احمدینژاد تصمیمش را تغییر نداد تا اینکه دفتر رهبر ایران مجبور شد نامه را علنی کند.
اما به اعتقاد بسیاری، خانهنشینی محمود احمدینژاد بود که آینده سیاسی او را مشخص کرد. رهبر ایران با عزل حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات مخالفت کرده بود، اما رییسجمهور زیر بار این مخالفت نمیرفت. او به نشانه قهر ۱۱ روز در دفتر ریاست جمهوری حاضر نشد.
وقتی اعلام شد که آقای احمدینژاد برخلاف توصیه رهبر ایران قصد دارد در انتخابات ۱۳۹۶ نامزد شود، در مصاحبهای گفت ساختار فعلی باید تغییر کند.
محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ رد صلاحیت شد. او در مدتی کوتاهتر نسبت به دو رییس جمهور قبلی، به صف آنانی پیوست که از قطار قدرت پیاده شده بودند.
حسن روحانی: رد صلاحیت
انتخاب حسن روحانی، یکی از امنیتیترین چهرههای سیاسی ایران به عنوان رییسجمهور دولت یازدهم در سال ۱۳۹۲ از طرف بسیاری به عنوان یک «رفراندوم هستهای» تعبیر شد. اما همین توافق هستهای به نام برجام بعد از مخالفت دونالد ترامپ، رییسجمهور وقت آمریکا، به یکی از نقاط اختلاف او و رهبر ایران تبدیل شد. آقای روحانی از ابتدای ریاستجمهوری سعی در جلب اعتماد آقای خامنهای داشت. اما بارها به دلیل تلاش برای مذاکره با آمریکا و تهیه مقدمات یک توافق دیگر به نام برجام دو مورد عتاب آقای خامنهای قرار گرفت.
فهرست اظهارات متناقض و اختلافهای علنی آقای خامنهای و آقای روحانی را اینجا بخوانید.
در طول دوره ریاست جمهوری اتهامهای اقتصادی زیادی علیه او و نزدیکانش از جمله برادرش حسین فریدون مطرح شد.
او بعد از پایان دوره دوم ریاستجمهوری تقریبا سکوت اختیار کرد و بر خلاف محمود احمدینژاد، سخنانی انتقادی مطرح نکرد تا زمانی که در انتخابات خبرگان سال ۱۴۰۲ مانند همتایان قبلی خود رد صلاحیت شد.
ابراهیم رئیسی: سقوط
ابراهیم رئیسی، بعد از محمدعلی رجایی، دومین رئیسجمهور ایران است که در اثر یک واقعه دوره ریاستجمهوری را نیمهتمام میگذارد.
آقای رئیسی تقریبا بدون چالش رقابتی جدی و با حذف رقیبان توسط شورای نگهبان، به ریاستجمهوری رسید. او در دوره اول و دو سال نخست دوره ریاستجمهوری دچار اختلاف جدی با رهبر ایران نبود، یا دستکم بهطور علنی نشانهای از اختلاف نظرشان وجود نداشت. با این حال کابینه دولت او از «ضعیفترین» کابینهها توصیف و انتقادهای زیادی حتی از جانب اصولگرایان از سیاستهای اقتصادی و سیاسی او مطرح میشد.
آقای رئیسی عصر روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت بعد از دیدار در مرز با رییسجمهوری جمهوری آذربایجان به همراه وزیر خارجه و مقامهای دیگر عازم تبریز بود که بالگرد حامل آنها در منطقه جلفای آذربایجان شرقی دچار سانحه شد. صبح روز دوشنبه و بعد از بیش از ۱۵ ساعت تجسس اعلام شد لاشه سوخته هواپیما پیدا شده است.
از: بی بی سی